مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🔻🔻🔻
💢 #شهادت_در_اسارت
🔴 #شهیدی_که پیکرش پس از ۱۶ سال سالم بود
🔺 #راز_سالم_ماندن_پیکر_شهید
#محمدرضا_شفیعی
#پس_از_16_سال
◽️شهید شفیعی در جریان عملیات کربلای ۴ به اسارت دشمن درآمد. او با بدنی مجروح اسیر میشود و به خاطر شدت جراحات او را در بیمارستان بستری میکنند. پس از چند روز در حالیکه هنوز بدن محمدرضا از جراحت زخمی بود، او را به اردوگاه میبرند. وضعیت جسمانی شهید شفیعی مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقیها توجهی به سلامتیاش نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به شهادت رسید.
◽️در مدت ۱۱ روز از زمان اسارت تا شهادتش محمدرضا دست عراقیها بود و بسیار شکنجه شد و درد کشید.
◽️صلیب سرخ که از شهادت محمدرضا آگاه میشود، مسئولان بعثی را موظف میکند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند.
◽️پس از ۱۶ سال پیکر این رزمنده قمی تفحص میشود و به کشور میآید. اما نکته عجیب اینجا بود که پس از گذشت ۱۶ سال پیکر شهید شفیعی صحیح و سالم از خاک بیرون آمده بود. محمدرضا در تاریخ ۱۴دی ماه ۱۳۶۵ شهید شد و در تاریخ ۴مرداد ماه ۱۳۸۱پیکرش به کشور بازگشت.
🔺صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوانهای جسد هم از بین میرفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود.
◽️وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت میکردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه میکرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم!
◽️مادر شهید، مرحومه فاطمه نادری درباره سلامت پیکر پسرش میگوید: «محمدرضا دو فرق در سرش داشت و همیشه به او میگفتم محمدرضا تو دو تا زن میگیری. تا او را دیدم گفتم قربانت بروم تو یک زن هم نگرفتی. آنجا فرق سرش کاملاً مشخص و دندانهای شکستهاش بهخوبی قابل مشاهده بود. فقط کبود بود. دندانهایش به این دلیل شکسته بود که به او میگویند به امام خمینی فحش بده و او هم نمیدهد و به صدام فحش میدهد. گفته بود میدانم شهید میشوم پس چرا به امام فحش بدهم که آنجا او را کتک میزنند و چند تا از دندانهایش میشکند. شکمش هم همانطور پاره بود. کفنش خونابه داشت.»
◽️مراسم باشکوهی برایش برگزار شد و همرزمش حاج حسین کاجی پیکر شهید را در قبر گذاشت. حاج حسین بعدها به مادر شهید میگوید: «شما میدانید چرا بدن او سالم است؟» مادر شهید پاسخ میدهد: «از بس ایشان خوب و باخدا بود.» ولی حاج حسین حرفهای مادر شهید را اینگونه کامل میکند:
◽️«راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمیشد؛ مداومت بر غسل جمعه داشت؛ دائماً با وضو بود و اینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده میشد، ما با چفیههایمان اشکمان را پاک میکردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را میگرفت و به بدنش میمالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب میآوردند، ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه میداشت.»
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#یادش_با_ذکر_صلوات
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی های شهید جواد محمدی تو سوریه حتما تماشا کنید💔
@raviannoorshohada
🍃🌸خیلی گشته بودیم!
نه پلاکی،نه کارتی🏷، چیزی همراهش نبود
لباس فرم #سپاه به تنش بود
چیزی شبیه دکمه ی پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد!
خوب که دقت کردم؛دیدم یک #نگین_عقیق است.انگار جمله ای رویش حک شده!
خاک و گل های آن را پاک کردم.
دیگر نیازی نبود دنبال #پلاکش بگردیم
روی عقیق نوشته بود:
#به_یاد_شهدا_گمنام 🕊
ظهور امام زمان وشادی شهدا صلوات
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ویژه ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
📹 ببینید| لحظاتی از حضور رهبرانقلاب در حرم جناب عبدالعظیم حسنی
@raviannoorshohada
☺️ لبخند بزن رزمنده
😎 إقــرأ
یه بچه بسیجی بود خیلی اهل معنویت و دعا بود . برای خودش یه قبری ڪنده بود . شبها میرفت تا صبح با خدا راز و نیاز میڪرد . ما هم اهل شوخی بودیم . یه شب مهتابی سه ، چهار نفر شدیم توی عقبه . گفتیم بریم یه ڪمی باهاش شوخی ڪنیم .😃
خلاصه قابلمهی گردان را برداشتیم با بچهها رفتیم سراغش . پشت خاڪریز قبرش نشستیم . اون بندهی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصی نافلهی شب میخوند دیگه عجیب رفته بود تو حال ! ما به یڪی از دوستامون ڪه تن صدای بالایی داشت ، گفتیم : داخل قابلمه برای این ڪه صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه ، بگو : اقراء .😜
یهو دیدم بندهی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن و شور و حالش بیشتر شد یعنی به شدت متحول شده بود و فڪـر میڪرد براش آیه نازل شده !😁
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت : اقـراء . بندهی خدا با شور و حال و گریه گفت : چی بخونم ؟
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت : بابا ڪرم بخون !
😉😁😁
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه پیروزی #مدافعان_حرم در عملیات💪
#سیدابراهیم 🌹
@raviannoorshohada
#یازهرا(س) راز جبههها بود
و دستگیریِ حضرت مادر،
که زهراییها را #مادرانه میخرید؛
با نشانی بر پهلو، سینه،
و گاه بینشان ماندن
بر خاک
روزتان منوربه عطرحضرت فاطمه سلام الله علیها
@raviannoorshohada
#تلنگر
وقتی بهم گفت ،
ازت راضی نیستم ، انگار دنیا روی سرم خراب شده بود
پرسیدم ، واسه چی؟!
گفت ، چرا مواظب بیت المال نیستی !؟
میدونی اینا رو کی فرستاده ؟!
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! ، همه ش امانته؟!
گفتم ، حاجی میگی چی شده یا نه؟!
دستش راباز کرد ، چهار تا حبه قند خاکی توی دستش بود ، دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود...
#شهیدمهدی_باکری
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@raviannoorshohada
🗳 رهبر انقلاب با اشاره به فرارسیدن زمان ثبتنام انتخابات مجلس تاکید کردند:
👈 اگر توان #مدیریتی ندارید، مسئولیت نپذیرید
🔻 حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز، پیش از آغاز جلسه درس خارج فقه ضمن شرح حدیثی درباره شرط پذیرش مسئولیّت:
🔹 پیامبر (ص) به ابیذر فرمودند: من هر چه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم. من جنابعالی را در #مدیریت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی اما حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی و تولیت مال یتیم را قبول نکنی.
🔹 این، درس برای ماها است. بعضی از ما به مجرّد اینکه یک مسندی یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم به آنجا! خب اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی.
🔹 حالا بحث #اسمنویسی برای #انتخابات_مجلس است، گفتند شروع شده، همین طور بدون #محابا میروند! این مطلبی که عرض میکنم، در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است و آن کسانی که مسئولیّتی دارند هم همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر تواناییای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است.
🔹 علّت اینکه میگویند تولیّت مال یتیم را قبول نکن، این است که نمیتوانی حقّ یتیم را به او بدهی؛ دیگران میآیند دستدرازی میکنند، جنابعالی هم آدم ضعیفی هستی، #تدبیر لازم را نداری و نمیتوانی.
🔺 برجستگیهای نظام اسلامی و نظام ارزشهای اسلامی اینها است؛ یعنی در درجهی اوّل، من و شما خودمان مسئولیم که ببینیم این کار را میتوانیم قبول کنیم یا نه؟ این بسیار مسئلهی مهمّی است. ۹۸/۹/۱۰
@raviannoorshohada
🚨دهه شصتیها ، هفتادیها و هشتادیها
📣 حاج حسین یکتا : دهه شصتیها فرمانده میدان شدند ، هفتادیها فرمانده گردان شدند و هشتادیها نیروی پیاده نظام شدند . اگه یه دهه شصتی ترمز ڪنه ، بقیه با او تصادف میڪنن! آی بسه ، آی خسته شدیم ، چقدر بگیم ، چقدر بریم و چقدر بیاییم نداریم .
🔻اینقدر هم این دهه هشتادیها تیز و تُخس و #زرنگ هستن ڪه اصلاً میخوان از روی سر هفتادیها بپرن و بیان جلو ! دیجیتال هم به دنیا اومدن دیگه ؛ یعنی انتقال دیتا و اطلاعات و اثر بوسیلهی فیبر نوریه . ما همه آنالوگیم ، اونا فیبر نوری ! "ف" میگی تا فرحزاد میرن .
🔺اگه یه ذره لب و لوچهی توئه (دهه شصتی) رو آویزون ببینن ، خسته ببینن ، پژمرده ببینن ، ببینن ترمز ڪردی ، ببینن ڪنگر خوردی و لنگر انداختی ، ببینن هیأتت عادی شده ، خلوت شده ، بروز نیست ، فعال نیست و جوابگو نیست ، عبور میڪنن [و خودشون ادامه میدن] .
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ هشدار! مراقب جنگ روانی دشمن باشید
♨️ این روزها و پس از فعال شدن اینترنت، فیلمها و صوتهای ساختگی مثل حمله نیروی انتظامی به خانه مردم و کلیپ سخنان تحریف شده رهبر انقلاب در حال انتشار است.
با دیدن این کلیپ به خباثت و رذالت دشمنان و منافقین و معاندین بیشتر پی ببرید و مراقب جنگ روانی دشمن باشید!
🔺 تحریف سخنان مقام معظم رهبری و ایجاد جنگ روانی و شبهه برای تخریب رهبر انقلاب، نیروهای نظامی و انتظامی و فریب مردم...
🔹حتما تا انتها ببینید
#فتنه
#فتنه_اکبر
#فتنه98
#فریب_نخوریم
@raviannoorshohada
روز مراسم وداع شهید مرتضی عطایی توی مشهد بود که بهشون زنگ زدم... آخه همه مراسمات شهدای مدافع حرم رو میامد....❗️بهشون گفتم عموجان کجایی🤔 گفت زیر آسمون خدا....گفتم خب بگو ...❓گفتن شما کجایی عموجان..گفتم من اومدم مراسم وداع شهید ابوعلی هرچی گشتم پیدات نکردم...😔..گفت مشهد نیستم ...بعدش گفت مهدی مراسم شهدای مدافع حرم از تشییع گرفته تا وداع و هرچیزی که هست رو درحد توانت تونستی برو...حاجت میدنااااا....مخصوصا شهدای مظلوم افغان.😭...مواظب باش یه وقت زیر تابوت شهدای افغانی خالی نمونه یا کم شور نشه....💔
بعداز شهادتش فهمیدم اون برهه از زمان تهران بوده برای کارای اعزامش....روز اول که رفته لشکر۲۷محمدرسول الله بهش اجازه ندادند...😔.بعداز ظهرش با یکی از دوستاش میرن سرمزار شهید صدرزاده و تنهایی با شهید حرف میزده و از شهید مصطفی صدرزاده بدجوری خواسته بوده که امضای اعزامشو بگیره😭
روز بعد به محضی که میره سپاه با شناسنامه ایرانی خودش و با نام حسین محرابی اعزام میشه 😳و بعد از حدود چهل و پنج روز در غروب روز شهادت امام رضا (ع) به آرزوی دیرین خودشون میرسن...🕊
شهید مدافع حـرم
حسیـن محـرابی🌹
#سالروز_شهـادت🕊
@raviannoorshohada
#پای_درس_شهید 📝
به نقل از فرزند شهید مدرس :
یڪ روز وقتی پدرم از مجلس بازگشت ،
عدهای از مردم به خانه آمدند و با سر
و صدای زیاد گفتند : آقا این چه لایحهای بود
ڪه امروز تصویب شد ؟! خلاف مصلحت است .
آقا فرمودند : اگر بیست رأس الاغ و
یڪ آدم را در مجلسی جمع ڪنند ،
و از آنها بپرسند ناهار چه میخورید ؟؟
چه جواب میدهند ؟! همه گفتند : جو ؛
آقا فرمودند : آن یڪ نفر هم مجبور است سڪوت ڪند ،این وڪلایی ڪه شما انتخاب ڪردید شعورشان همین اندازه است؛
🔻 #بـروید_آدم_انتخاب_ڪنید.🔺
✍ : نشر بمناسبت سالروز شهادت فقیه و سیاستمدار شهید سید حسن مدرس ...
#خیانت_بزرگ
#مجلس
#خانه_ملت
#انتخاب_نادرست
#بی_بصیرتی
#تلنگر
@raviannoorshohada
ما توی هر تیمی یک روحانی داشتیم👳♂ و ما ناراحت بودیم که گروه ما یک روحانی نداره که نماز رو جماعت بخونیم.
هیچ کدوم از بچه ها هم جلو نمی ایستادند😞، ۱۳روز گذشته بود که اونجا بودیم و نماز ها رو می رفتیم با گروه های دیگه میخوندیم ،
یک شب به شهید میلاد گفتم خب اقا میلاد بگو ببینم چند سالته ؟ چیکار میکنی؟ متاهلی ؟بچه داری ؟و از این سوالها...⁉️
لحظه ای که گفت متولد ۷۴ هستم گفتم خدایا سربازهای امام خامنه ای هیچی کم ندارن از دلاور های امام خمینی (ره) ، گفتم خب حالا چیکاره هستی ؟ گفت صداشو در نیار... طلبه هستم..🙊
آقا تا گفت طلبه هستم یه کوچولو محکم زدم به کمرش گفتم ای نامرد ۱۳ روز نمازه ما مثل آوره ها شده و جماعت نصیبمون نشده پس چرا چیزی نگفتی 😑😳
آنقدر فروتن بود، سرشو انداخت پایین و یک لبخند و تبسم آرومی کرد...
خلاصه اون شب شهید میلاد رو گذاشتیم جلو واسه نماز جماعت، یک نماز مغرب و عشا پشت سرش بخونیم📿 (اینقدر این پسر فروتن بود به ما نگفت طلبه ام...
و اون شد اخرین نماز💔 ،که صبحش باید میرفتیم روی ارتفاعات العیس سنگر بزنیم ،صبح یعنی ساعت ۱۱ صبح اینا بود اربعین سیدالشهدا که بوسیله موشک تاو آمریکایی اقا میلاد و دو تن دیگر از دوستان به شهادت رسیدند...😔
و من ناپاک و ضعیف النفس فقط برای ۳۰ ثانیه از میلاد و دوستان دور شدم که یکباره صدای عجیبی منو زمین گیر کرد😭
یک چیز همیشه برام سوال بود بعد از شهادت بچه ها که ۳تن از بچه ها شهید شدن همیشه ۳کبوتر اونجا مینشستن😢
شهید میلاد بدری🌹
#سالروز_شهادت🕊
@raviannoorshohada
⚘﷽⚘
#خاطرات_شهدا
محاصره شهید غیوری
سردارشهید علی غیوری رزمنده ای بود که سال ۶۱باشهیدان تقی رحیمی مقدم،شهبازی ازبچه های ایلام وجعفری بچه اصفهان وبرادرحاتمیان
بچه ایل خزل برای شناسایی به منطقه
حلاله وفصیل میمک رهسپار می شوند ،
که صبح ان روز درمحاصره گاردکماندویی دشمن قرار می گیرند،
شهید علی دراین نبرد ناجوانمردانه باوجود۸۹ فشنگ درکمر وخشاب،با دواسلحه کلاشینکف یکی دردست راست
روی حالت تک تیر ودیگری روی حالت رگباردردست چپ باگروهان کماندویی دشمن چنان مبارزه می کندونمی گذارد به پشت سنگی که کمین کرده نزدیک شوند
دراین عملیات شناسایی سه برادر رحیمی
مقدم،شهبازی ومصطفی جعفری به شهادت می رسندوبرادر علی حاتمیان
با جراحت سه گلوله دشمن زخمی
می شود.
که غیوری قهرمان بامقاومت بی نظیرخود۱۶ ساعت بادشمن جنگیدوخم به ابرو نیاورد.
ویک کماندوی زبده عراقی ودهها نفرازسربازان دشمن رابه هلاکت رساندو
شهید غیوری فردای آن روز زنده به پایگاه سپاه درسرنی صالح آباد برگشت .
《این حکایت از زبان خود شهید در دفتری
در۲۷صفحه نگاشته شده است》
شهید علی غیوری زاده
@raviannoorshohada
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چرا #رهبری مانند حضرت علی(ع) با اختلاس ها برخورد نمی کند؟🔺دکتر حسن عباسی
@raviannoorshohada
#خاطرات
#به_روایت_از_همسر_شهید
#اربعین همان سال من و فرزندانم برای زیارت به کربلا رفته بودیم
در غروب روز اربعین در حرم ملکوتی #امام_حسین علیهالسلام در آن همه شلوغی یک لحظه خوابی عجیب به سراغ من آمد و خوابم برد🌹.
و در آن لحظه حاج رضا را دیدم که گفت: خانم من به شهادتـــــ🌷🕊ــــــ رسیدم. از خواب پریدم حسی غریب و عجیب داشتم، مطمئن بودم که برای حاجی اتفاقی افتاده.
فردای آن روز از کربلا برگشتیم و پسرم خبر شهادت حاجی را به من داد.😞
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#شهید_حاج_رضا_ملایی
@raviannoorshohada
خاطرهای از آخرین روز زندگی مشترک🌸
کل شب را به دعا ونماز شب گذشت📿.نماز صبح را هم مسجد به جماعت خواند🕌.وقتی برای نماز صبح بیدار شدم بهش گفتم دوساعتی بخواب 🛌😴امروز خیلی کار داری گفت اگه بخوابم تو اتوبوس خوابم نمیبره،فهمیدم تا تهران باید با اتوبوس برن🚌
یک برگه ای داد دستم گفت امانت یک جا بگذارش. چشم هاش خیلی قرمز شده بود ازخونه رفت بیرون شروع کردم به خوندن دیدم وصیت نامه است✍📝 وقتی برگشت خونه کلی وسیله خریده بود واسه بچه ها.شروع کردم به جمع کردن وسیله هاش .ساکش رو بستم 💼خدا می دونه چه به من گذشت💔
بچه ها بیدار شدند بچه هارو تو بغلش گرفت. تازه فهمیده بودم موقع نوشتن وصیت نامه چقدر گریه کرده بود😔.ناهار رو ازبیرون کباب گرفت.خیلی کم غذا خورد.فقط بچه هارو نگاه میکرد.غذای محمدمهیار رو خودش داد.بعد شروع کرد به خواباندنش.
وقتی فهمیدکه محمد مهیار خوابیده.لباس هایش رو پوشید 😔باهمه خداحافظی کرد خیلی مهربون شده بود .فاطمه و زینب ولش نمی کردن .تازه فهمیده بودم چرا محمد مهیار رو موقع رفتنش خوابوند گفت خودم با اتوبوس میرم تعجب کردم .گفتم اتوبوس! تنهایی!گفت خواهش میکنم اینطور راحت ترم .از زیر قرآن سه مرتبه ردشد برگشت لای قرآن رو بازکرد سوره ی یاسین بود گفت سوره ی یاسین رو زیاد برام بخون.داشتم از بغض میترکیدم😭رفت جای محمد مهیار توخواب بوسش کرد☺️ دم گوشش یک حرفی زدنفهمیدم.ساکش رو برداشت.تا دم در باهاش رفتیم پشت سرش آب ریختم دخترها صداش میزدند بابا!بابا! پشت سرش رو نگاه نمیکرد فقط دستش رو تکان میداد خیلی غریب رفت. با اتوبوس ،با یک ساک خیلی ساده،تنهایی..
شهید حسین محرابی🌹
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | مرد هویت ساز
💡 گر چه در غربت بود اما چراغی برای همه شد
♨️ مردی که آقا با خواندن سرنوشت او و شنیدن نامش نیرو میگرفتند
🌳 به مناسبت سالروز شهادت میرزا کوچکخان جنگلی
@raviannoorshohada
#سیره_شهدا
بی سیم ، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان رو داد ، اون هم در منطقه ای صعب العبور.
فرماندهان و شهید بروجردی خیلی ناراحت و نگران بودند.
هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای محاصره شده پیدا نمی کردند !
شهید بروجردی بلند شد وضو گرفت و به نماز ایستاد.
نمازی پر از حضور خدا ،
بعد از نماز بر اثر خستگی خوابش برد.
بعد از چند دقیقه ناگهان از خواب پرید ، سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید ، مدتی به نقشه زل زد بعد با صدای بلند همه فرماندهان رو صدا زد و طرحی رو برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد.
طرحی نو که همه رو به تعجب وا داشت.
همه موافق این طرح بودن.
با اجرای طرح ، محاصره شکسته شد و رزمندگان آزاد شدند .
با خوشحالی به سمت شهید بروجردی رفتم در مورد طرح سوال کردم.
اشک توی چشماش حلقه زد و گفت ،
هر وقت با مشکلی مواجه می شم به نماز می ایستم و توسل به ائمه اطهار پیدا می کنم.
این کار ، راه هایی رو جلوی روم باز می کنه....
#شهیدمحمد_بروجردی
📕 مسیح کردستان
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
@raviannoorshohada
وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه
ملاحظهی مجـردها رو میکرد☺️
همه جا اینجوری بود....
همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌸
روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود 📝خیلی خاکی و تو دار بود
همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.😍
اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده...
یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟ دلت میآید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد😔؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم.
بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش😔
حلما درست ۱۷ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا اومد😭💔
شهیـد میثـم نجفـی🌹
@raviannoorshohada