eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
639 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @shahidegomnamemaktabehajqasem ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ڪل ڪل شیرین دو مدافع حرم ☺️ شهـید حسن قاسمی دانا شهـید مصطفی صد رزاده هـمیشہ باهـم شوخے میڪردن😁 حتے لحظاتے قبل از شهـادت 🕊 شادی روحشون صلوات🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
ماه رمضان را آمده بود خانه... به علی می گفت : «امسال ماه رمضون از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یاشهادت یا زیارت.»🙂 هر شب با موتور علی می رفتند دعای ابوحمزه، هر سی شب ! وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید ، استغفار می کرد ، از حال می رفت.😢 از دعا که برمی گشتند،گوشه ی حیاط، می ایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمی انداخت🍃، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، باهمان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، میگفت « ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم.»💔🕊 یادگاران جلد هشت ڪتاب شهید ردانی پور، ص ۷۵ 🌹شھید_مصطفی_ردانی_پور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷تهران که می‌آمد وعده می‌کرد مسجد_ارگ در مراسم های حاج منصور ارضی. تازه موتور خریده بودم. بعد از افطار گفتم می‌آیم دنبالت باهم برویم. 🌷از میدان شهدا که رد شدیم یک ماشین پیکان سفید خلاف آمد و پیچید جلوی ما. بدجور خوردیم بهش. پرت شدم. از بالای سرم رد شد خیلی متبحرانه خودش را جمع کرد. استخوان ترقوه‌ام شکست.😞 🌷محمدحسین زخم های سطحی برداشت. می‌خواستم زنگ بزنم به پلیس، نگذاشت. می‌گفت ... گفتم: بابا من داغون شدم، چیزی از موتورم نمونده گفت: این بنده خدا گناه داره، گرفتاره 🌷بالاخره به راننده ماشین گفت برو! من رو برد بیمارستان امام حسین (ع). دکتر آورد بالای سرم. اذان گفتند؛ بدون سحری نیت روزه کرد؛ هرچه اصرار کردم نرفت خانه 🌷بچه اولش که به دنیا آمد از همان بدو تولد مشکل تنفسی داشت. هرچی زنگ می‌زدم جواب نمی‌داد. بعد از چند روز پیام داد: دارم پسرم را دفن می‌کنم 🌷از یزد که آمد نمی‌خواستم راجع به آن قضیه صحبت کنم. معلوم بود در دلش غصه دارد. با خانمش می‌آمد مسجد ارگ 🌷یکدفعه گفت: اگر این مناجات حاج منصور نبود نمی‌دانم می‌توانستم این درد را تحمل کنم یا نه‌😞... اینجا که میام آرام می‌شوم. شهید_محمدحسین_محمدخانی همت_مقاومت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
دستنوشتهٔ زیبای شهید مسعود ملا درباره ماه مبارک رمضان: «با سلام بر ایام الله با سلام بر کسانی که ایام الله را به وجود آوردند با سلام بر امام زمان(عج) سلام بر امام عزیزمان که جانم فدایش باد سلام بر که در این ماه جایشان بر سر سفره های افطار خالی است عجب صفایی دارد ماه رمضان ماهی که همه به میهمانی خدا می روند ماهی که در رحمت، بر روی تمام بندگان خدا باز می شود ماهی که خدا در دل ها نفوذ می کند در ماه رمضان خدا در چشم های بصیرت مردمان پاکدل نفوذ می کند سعی کنید از این ماه به حول و قوه الهی بیشترین استفاده ها را ببرید در این ماه دل ها همه جلا پیدا می کند و دلی که به یاد خدا پاک شود نگرانی هم ندارد» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
📖✨همراهان گرامی کانال ، ⬅️ختم قرآن دسته جمعی ( به مناسبت ماه مبارک رمضان ) در کانال برگزار میشود ‍ ‍ ❇️مهلت تلاوت از روز اول تا روز آخر ماه مبارک رمضان ✅ به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وهدیه به هر شهیدی که دوست دارین 💠حدیثی از حضرت رضا (ع) در بیان ثواب قرائت یک آیه از قرآن کریم در ماه ضیافت الهی اشاره می‌شود: «مَنْ قَرَأَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ کَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور»؛ هر کس در ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند، مثل این است که در ماه‌هاى دیگر قرآن را ختم کرده باشد. منبع: فضائل الاشهر الثلاثه ص97 ، ح82 ـ بحار الانوار(ط-بیر 📣از دوستانی که تمایل دارند در این ختم آسمانی شرکت کنند 😊 🌸تقاضا میشود تعداد جزء درخواستی خود را که هر روز قرائت میکنید و نام شهید را بعد از قرائت به آیدی زیر👇👇👇 اعلام فرمایید. @yamahdi313_13
اگه میخوای به شهید شناسیت نمره بدی، ببین از این شهدای شاخص اردیبهشت ماه، بدون مراجعه به اینترنت چند تاشون رو می شناسی؟ این شهدا فقط 27 نفر از 18151 شهید اردیبهشت ماهند.🌷🌷🌷🌷 18 هزار شهید🌷 18 هزار خانواده داغدار 18 هزار محرومیت از پدر، همسر یا فرزند باور کنیم برای هر نفَس مان در همین اردیبهشت، خیلی نفس ها قطع شدند. کم هم نیستند نفس هایی که به سختی بیرون می آیند. این هزینه کمی نیست برای امروز من و تو؛ همین امروز با همه خوب و بدش. آیا قدردان هستیم؟🤔 @raviannoorshohada
روزہ دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری! افطارِ رطب در رمضان مستحب است . . . 🌹شهید مهدی باکری در حال تدارک سفره افطار حاج مهدی قبول باشه.... طاعات_قبول التمــاس_دعا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹طلبه شهید مصطفی قاسمی روحانی جوانی که گمنام زیست و نه‌تنها در هیچ دستگاه اداری، قضائی یا امنیتی پست و مقام نداشت؛ بلکه در حوزه هم کمتر او را می‌شناختند و اهل خودنمایی نبود و تنها به تحصیل علم و اقامه نماز در مسجد حاج کربعلی همدان اکتفا کرده بود. شاید همین گمنامی و اخلاص بود که او را به این درجه از کمال رساند و رمز شهادتش شد؛ «شیخ مصطفی» با حضور انبوه مردم تشییع و خاکسپاری شد و نامش برای همیشه در تاریخ استان ماندگار شد. درواقع پروردگار مهربان برای او که همیشه سعی در گمنام ماندن داشت؛ بلندآوازگی را پس از ترک این دنیا رقم زد و نامش جاودانه شد 🌹روحش شاد و یادش گرامی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید شهید_امر_به_معروف 🔻گوشه ای از زندگی روحانی شهیدی که مظلومانه با زبان روزه و با وضو در حال خروج از حوزه علمیه به دست اشرار سابقه دار آسمانی شد.... طلبه_شهید شهید_مصطفی_قاسمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
پس از شهادت خلبان علی‌اکبر شیرودی،همه شخصیت‌های بلند پایه مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی کرده‌اند؛ از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای او را مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف می‌کنند. هاشمی رفسنجانی در مورد وی می‌گفت : " من در قیافه شیرودی مالک‌اشتر را دیدم." صاحبنظران جنگ‌های هوایی، او را «نامدارترین خلبان جهان» نامیده‌اند؛ چنانکه شهید تیمسار فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش، وی را ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، بازی‌دراز، میمک، دشت‌ذهاب و پادگان ابوذر توصیف کرده و می‌گوید: " او غیرممکن‌ها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام دادم، امام در مورد وی فرمودند: " او آمرزیده است". سالروز_شهادت 🌹 خلبان شهید علی اکبر شیرودی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏حاج یونس حبیبی هم پرکشید 😞 خالق مداحی ماندگار "یااباعبدالله‌الحسین(ع)" این جانباز شیمیایی بامداد امروز به همرزمان شهیدش پیوست... تصاویری از حضور سه سال قبل ایشون در حسینیه عقیق و تکرار اون نوحه معروف رو ببینید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
روزی که صدام توسط خلبانان ایرانی تحقیر شد! صدام حسین برای تحقیر خلبانان ارتش ایران در تلوزیون عراق اعلام کرد به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتواند به ۵۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد. تنها ۱۵۰ دقیقه پس از مصاحبه صدام شهید عباس دوران، شهید علیرضا یاسینی و سرهنگ کیومرث حیدریان نیروگاه بصره را بمباران کردند. روز جهانی خلبان بر تیزپروازان ایران‌زمین مبارک باد... 🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرامشے داشتند از جنسِ خُـدا و یقین دارم این آرامش را از مناجات_های_شبانہ بہ غنیمت برده بودند الهے بحق شهدا🌹 بچشان بہ روح خستہ از گناه ما لذت مناجات با خودت را... صبحتون شهدایی شهدایی🌺 التماس دعا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🚨 افطاری مورد علاقه‌ی 💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست می‌داشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادی‌آور سر سفره افطار در کنار خانواده، با که در برابر ما می‌جوشید، در خاطرم گذشت. خوردنی‌های سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه مختص خود را(غذای معروف مشهدی‌ها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست می‌داشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه می‌شود و به شیوه خاصی آن را می‌پزند. من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع‌تر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. ، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.  📙 کتاب خون دلی که لعل شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. 🌷شهید_علی_اکبر_شیرودی 🌹 سالروز شهادت شادی روحش صلوات🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 بمناسبت سالگرد شهادت شهید علی اکبر شیرودی🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5917941914245531058.mp3
4.99M
""بازی دراز خانقاه عاشقان است...."" انتشار به مناسبت ایام صعود به ارتفاعات بازی درار 🌷راهیان نور مجازی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
‍ 🌺 خواهرانه ای به مناسبت شهادت 🌹شهید_عبدالحسین_نوروزی_نژاد: می رفت و مَنَش گرفته دامن در دست گفتا که دگر باره به خوابم بینی  پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست! آخرین باری که عازم ⚘جبهه شد خیلی خوشحال بود. دلیل روشنی داشت چون پدر رضایت نامه اش را امضاء کرده بود . مادر شب قبل لباس هایش را آماده کرده و خواهر پوتین هایش را با واکس براق انداخته بود. برادرم عادت داشت همیشه آراسته باشد، لباسش مرتب و پوتین هایش واکس زده .... 24 فروردین 1361 صبح زود مادر او را از زیر قرآن رد کرد و کاسه آبی دنبالش . یکی یکی اعضای خانواده با او خداحافظی کردند و سر و صورتش را غرق بوسه... من اما دل آشوب! من خواهر کوچکترش بیشتر از بقیه به او احساس نزدیکی داشتم. دوران کودکی‌مان و بازی و شیطنت های آن روزهایش، دوره نوجوانی و جنب و جوش هایش باعث شده بود بیش از پیش به هم نزدیک باشیم. هنگام رفتن اجازه نداد کسی از اعضای خانواده جلوی در خانه او را بدرقه کند، گفت همین داخل حیاط کافی است! و من اما طاقت نداشتم و نمی خواستم این بار حرفش را گوش بدهم! چادرم را سر کرده و در آستانه در ایستادم و به رفتنش نگاه می کردم. خیابان خلوت بود و 🌷عبدالحسین هر از چند قدمی که می رفت برمی گشت و نگاهی و لبخندی . آنقدر رفت تا از افق دیدم خارج شد و من همچنان منتظر بر آستانه در ایستاده ام! سی و هفت سال انتظار آمدنش را می کِشم! آخر این انتظار می کُشَدَم ... پ.ن: این چشم‌های شیدایی 🌹شهادت را فریاد می‌زنند..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/raviannoorshohada