🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#وصیـت_نـامه_شـهدا
📜پیامے به همسر گرامے و والدین ارجمند...
به دخترم دروغ نگویید!..
نگویید من به سفر رفته ام.
نگویید از سفر باز خواهم گشت و زیباترین
هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد.
💢 به دخترم واقعیت را بگویید.
بگویید بخاطر آزادے تو، هزاران خمپاره
دشمن، سینه پدرت را نشانه رفته اند،
بگویید خون پدرت بر تمام مرزهاے غرب
و جنوب ڪشورش پریشان شده است.
🚀 بگویید موشڪ هاے دشمن
انگشتان پدرت را در سومار.
دست هاے پدرت را در میمڪ...
پاهاے پدرت را در موسیان
سینه پدرت را در شلمچه
چشمان پدرت را در هویزه....
حنجره پدرت را در ارتفاعات الله اکبر...
خون پدرت را در رودخانه بهمن شیر....
و قلب پدرت را در خونین شهر پر پر ڪرده اند.
امـا #ایمـان پدرت در تمام #جبهه_ها مےجنگد.
💔به دخترم واقعیت را بگویید!...
بگذارید قلب ڪوچڪ دخترم ترڪ بردارد
و نفرت همیشگے از استعمار در آن ریشه
بدواند.
💠بگذارید دخترم بداند ڪه...
چرا عڪس پدرش را بزرگ ڪرده اند؟
چرا مادر دیگر نخواهد خندید؟
چرا گونه هاے مادر بزرگش همیشه خیس است؟
چرا عموهایش ، محبتے بیش از پیش به او دارند؟
و چرا پدرش به خانه بر نمے گردد؟
💣 بگذارید دخترم به جای عروسڪ بازے
نارنجڪ را بیاموزد،...
🎵 به جاے ترانه ، فریاد را بیاموزد...
🗽و به جاے جغرافیاے جهان ، تاریخ جهان
خواران را بیاموزد...
✅ به دخترم دروغ نگوید، نمے خواهم آزادے
دخترم ، قربانے نیرنگ جهان خواران باشد.
به دخترم واقعیت را بگویید.
مے خواهم دخترم دشمن را بشناسد.
امپریالیسم را بشناسد استعمار را بشناسد.
🌷به دخترم بگویید من شهید شدم.
بگذارید دخترم تنها به دریاے خون شهداے
هویزه بیندیشد...
✋سلام مرا به دخترم برسانید و این اشعار
را ڪه نوشتم برایش نگهدارید ڪه بزرگتر شود،
خودش بخواند.
( شهید حجت الاسلام محمد شیخ شعاعے)
●▬▬▬▬๑۩
🔶 🔶
۩๑▬▬▬▬●
یڪ تلنگــــــــــر
🍁یاقائم آل محمدادرڪنی 🍁
💔شب یلــــدا می آیدوهمه درتدارڪ تشریفات برای یلدای خودهستن ...
بله مهمانی وتدارکات بایدعالی باشد،، بی نقص ،، چون ممکن هست به ما، خرده بگیرن ویاتوعکس هاسلفی ها، کم وکسری های یلدایی مابه چشم بیاید..
💔ولی جای خالـــی مولاچراحس نمیشود😭
💔تاالان فڪرڪردیدیکی هست که نزدیک به 1200سال هست ڪه هرشبش،یلدا هست ،،،😭
تاالان به این فڪرڪرده این ڪه عزیزوغریب زهرا(س) همه ی شب هایش هزاران بار،،از شب های یلدای ماطولانی ترهست😭
💔چه کسی امسال برای شب های یلدایی مولایـمان تدارڪ دیده😭
💔مولایمان غریب ترازآن هست که کسی به فکرشب های یلدایی اش باشد😭
💔مولایمان دراین شب های یلدایی دعابرای من وشمامیکندودعابهرفرجش میکند😭
💔ولی ماچه کردیـــــم،، هرروز
بابارگناهانمان شب های غیبت غریب ترین غریب زمان راطولانی ترمیکنیم 😭
💔دقت کردید،،سرگرمی های دنیاچقدرزیادشده ،، یلدا،عید،،بهار،
،فوتبال،،پارتی،،مسافرت ،،و....و....
💔برای همه ی امورتدارڪ میبینیم وبرنامه میریزیم جزآنکه بایدبرایش آماده باشیم وبرنامه بریزیم😭
💔برای ظهــ🌟ــــــــورامام وپایان بخشیدن به غیبت مولایمان چقدرتدارڪ دیدیم...
💔به زودی یلدای طولانی غیبت،، طلوع خورشیدِظهـ🌟ــور
راخواهددید🙏
👌وچه خوش سعادتندڪسانی ڪه، برای به اتمام رساندن یلدای غیبت وطلوع خورشیدظهـ🌟ـــــور
تدارڪ دیده اند.
💔دوستان بیایید همه باهم دراین شب حداقل،،یادی هم ازامام غریب ویوسف زهرا(س)بڪنیم ،،دراین شب طولانی ، بــرای تعجیل درفرج امام دعا ڪنیم و تصمیم بگیریم ،ڪه فقط ڪمی در انجام گناهان و نافرمانی خدا، تجدید نظر ڪنیم.
سعی ڪنیم ڪه حداقل یڪ قدم به صاحب مهربون و غریبمون نزدیڪ بشیم.
💔بیایید ،،امسال ،در طولانی ترین شب سال برای ظهور طولانیترین غیبت عزیز زهرا (س)دعای فـــرج بخوانیم.
💔خدایا شب طولانی و سیاه غیبت را با مژده ظهـ🌟ـــور یگانه منجی عالم بشریت، حضرت مهدی(عج) به روز روشن مبدل فرما،،،آمین😭 🙏
💔پروردگارا این یلدای طولانی انتظار تابه کِـی؟!.😭
♻️نشــــرحداڪثری
🍃🌹اللهــم عجل لولیڪ الفرج به حق زینب ڪبری (س)🌹🍃
🌼 #کانال کمیل
══ ⚘ ════ ⚘ ═
@channelKomeil313
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🍉🍉🍉اینجوری یلدا گرفتن....
که الان بتونیم یلدا بگیریم.🍉🍉
درود به روح پاکشون🌷
پیشاپیش یلداتون مبارک...❤️
🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از 🌹شهید مهدی ایمانی🌹
#ز_کودکی_خادم_این_تبار_محترمم
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_ایمانی
#دهه_شصتی #فدایی_زینب
#شهدای_مدافع_حرم_فاطمیون
#شهدای_مدافع_حرم_زینبیون
#شهدای_مدافع_حرم_قم
#شهدای_شمالغرب_قم
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهیدان_مدافع_حرم
#شهدای_مدافع_حرم
#شهید_مهدی_ایمانی
#شهیدان_زنده_اند
#شهدای_فاطمیون
#شهدای_شمالغرب
#شهدای_زینبیون
#لشکر_زینبیون
#شهید #شهادت
#مدافعان_حرم
#شهدا #شهداء
#شهید_ایمانی
#شهیدان
#خادم
#ایمان
#قم .
.......سروش👇
https://sapp.ir/mehdi_96
.......اینستاگرام👇
@shahid_mahdi_imani
🌹شھید مدافع حࢪم مھدے ایمانے🌹
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
1_40206731.mp3
1.13M
⚜🕊 مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژۀ ❤️#شب_یلدا
💽به نفس استاد حاج منصور ارضی
🌼 #کانال کمیل
══ ⚘ ════ ⚘ ═
@channelKomeil313
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
🔸کاش فال شب یلدای همه این بشود
🔹یوسف گمگشته بازایدبه کنعان غم مخور
#العجل_یا_اباصالح
#یلدای_مهدوی ❤️
🌼 #کانال کمیل
══ ⚘ ════ ⚘ ═
@channelKomeil313
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
#مهـدی_جـانـ
دلتنگ توأم چلّه نشینِ غمت هستم
آواره ی یلدا شده ام #یار_ڪجایی ..!
😞
#عجل_لولیڪ_الفرج
@channelKomeil313
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
اگـر #یلـدایــی هستــــ...
اگـر #دورهمــی ای هستــــ...
اگـر #آرامشـــی هستـــ...
همــہ از خـون #شھـــدا هستـــ....
🍉🍎🍉
#یلداتون_مبارڪ
#مدیون_شهدایم
#یادشهداباصلوات
@channelKomeil313
#شب_یلدا
🍁 بلندترین شب سال
دلم دنبال مادربزرگی میگردد
در سن حوا
همسان آدم
که از بَر باشد
قصهی انقلاب را
از اول ۴۲
تا چلچلهی ظهور
مثلا مادر حاجاحمد
یا مادر ۵ شهید
محسن و مجید و کمیل و علی و محمد
قصهای پر از تکبیر
سرشار از صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ریگان و بوش پدر و بوشک و کلینتون و اوباما و ترامپ
بلندترین روز سال
میگفتند جمهوری اسلامی
در همین روز سقوط میکند
بلندترین شب سال
میگفتند جمهوری اسلامی
در همین شب سقوط میکند
تابستان داغ
زمستان سرد
هفتهی بعد
یک ماه پس از برجام
بعد از تصویب FATF
بوش بزرگ اما
برف امسال را ندید
و بوش کوچک را یتیم کرد
بنازم تقسیم کار خدا را با کدخدا؛
«آمریکا! تو صدام را از عراق بردار
تا من
سردار کربلای ۵ را
ببرم تا خود کربلا!»
بهبه
خدا دانای کل قصهی انقلاب است
ما در غرب
غریب بودیم
و در جنوب
مظلوم
ما در کربلا
غریبه بودیم
خدا ما را آشنا کرد
السلام علیک یا اباعبدالله
آری!
🍁 من دنبال قصهی سرهای بیپیکرم
و نخلهای سرجدا
و امواج اروند
و قایق عاشورا
و بادگیرهای آبی
و برادران باکری
و همهی دستوارهها
قصهی یلدای من
باید پر از خندههای علمدار باشد
در شرق ابوالخصیب
پر از حبیب
پر از حمید
پر از دوکوهه
پر از پنجرههای قطار اندیمشک
پر از ایستگاه صلواتی
پر از بهارنارنج
و یک لیوان شربت بیدمشک
که بگیرم از دست حاجبخشی
و جان بگیرم
با نوای «ماشاءالله حزبالله»
و یکی هم آهنگ آهنگران
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله»
هیهات!
ما حتی در شب یلدا هم
اهل کوفه نیستیم
و تنها نمیگذاریم علی را
دههی ۶۰
بعضیها خمینی را به شرط بازرگان میخواستند
سال ۸۸
بعضیها خامنهای را به شرط اکبر
و این سالیان
به شرط محمود
والله هندوانهفروش شب یلدا
این همه برای خریداران
شرط نمیگذارد
فوقش شرط چاقو
آنهم چاقوی زنجان
دیار غواصان دریادل
بچههای کربلای ۴ و ۵
🍁 یا ایهاالعزیر!
امسال شب یلدا
قصهی آن پسرت را بگو که در شلمچه به شهادت رسید
محمد
اللهم صل علی محمد
اتفاقا برای «محمد» هم شرط گذاشته بودند
تو را میخواهیم
اما به شرت لات
و «علی» را به شرط طلحه و زبیر
یا به شرط محمودک
آنروی سکهی حسنک
بهار اما
جریان خون
در رگهای حیات طیبهی ولی فقیه است
و ما همه را
به شرط علی میخواهیم
خامنهای نبود
در همان قهوهخانهی میکونوس
قصهی انقلاب را تمام میکرد دشمن
بعضیها از آمریکا میترسند
بعضیها از اروپا
خطقرمز بعضی
حسنک است
و بعضی
محمودک
و بعضی
مستر تَکرار
تقریبا هیچ
🍁 خطقرمز ما اما
بیت دارد عین ابیات حافظ
هر مادر شهیدی
یک غزل
یک قصه
قصهی محمد.
♦️نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست.
به بنده حقیر، مسؤل وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری!
🔸رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی.؟
🔹خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی توانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم.
در صورتیکه شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند.
نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
درست مثل نماینده سراوان!'
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
شعری که مقام معظم رهبری خطاب به شهدا خوانده و گریه کردند؛
🔸ما سینه زدیم و بی صدا باریدند
🔸از هرچه که دم زدیم آنها دیدند
🔸ما مدعیان صف اول بودیم
🔸از آخر مجلس شهدا را چیدند
✅ شاعر خطاب به آقا در جواب شعری که خواندند:
🔹از اشک شما ارض و سما باریدند
🔹بر آه شما انس و ملک نالیدند
🔹گفتند همه "فدای اشکت آقا"
🔹تصویر شما را شهدا بوسیدند
🔹آقا خودتان حضرت خورشید هستید
🔹از نور شما ستاره ها تابیدند
🔹در مجلس خوبان شهدا هم بودند
🔹اما همگان گرد شما چرخیدند
🔹از اول و از آخر مجلس، شهدا
🔹آقای جهان سید علی را چیدند...
══ ⚘ ════ ⚘ ═
@channelKomeil313
🌹☘🌹☘🌹☘
☘🌹☘
🌹☘
☘
#خاطرات_شهدا
🔮 وقت اختصاصی برای خدا
گفتم:" با فرمانده تان کار دارم."
گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند."
رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت:"کیه؟"
گفتم :"مصطفی من هستم.""
گفت :"بیا تو."
سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.
نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟"
دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین.زُل زد به مهرش .دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد.
گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم.
از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟"
🌹شهید مصطفی ردانی پور
🌹
☘🌹
🌹☘🌹
☘🌹☘🌹☘