میگویند ڪه ابتدای صبح رزق بندگان تقسیم میشود
کاش رزق من امـروز رفاقتی باشـد...
از جنـس شھیدان...
با عطـر شھـادت...
#شهید_احمد_کاظمی🕊
#صبحتون_شهدایی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
@Ravie_1370
🔻 سفارش کرده بود که کنار حسین خرازی دفنش کنند؛ جایی که میگفت: «اینجا دری از درهای بهشته» و این در برایش باز شد. قاسم سلیمانی هم به درون قبر رفت و درون گوش احمد زمزمه کرد. قسمش داد به حضرت زهرا(س): «تویی که عشق حسین(علیهالسلام) داری! از خدا برای من هم بخواه! احمد! قرارمون که یادت نرفته؟! احمد! مَرده و قولش، منتظر خبرت میمونم. قول میدم راهت رو ادامه بدم و دست فرمانده رو از همیشه پرتر کنم. فقط براتِ شهادت منو هم از آقا امام حسین بگیر!»
#شهید_احمد_کاظمی
#سالروز_شهادتش_گرامی_باد
#رفیق_حاج_قاسم
@Ravie_1370
خُدایا!
شَهادٺرا نَصیبمڪُن
دِلمبَراےحُسینخرازےپَرمیڪِشد
دِلمبراےشُهـَـداپَرمیڪِشد
دُنیارارَهاڪُنید
دُنیاراوِلڪنید
هَمهچیزرادَرآخِرَٺپیداڪُنید
ورِضاےخُدارا
بررِضاےمَخلوقارجَحیٺدَهید...
#شهید_احمد_کاظمی🌱
#شهیدانهـ♥️
https://eitaa.com/Ravie_1370
🌹 ترکش به سرش خورده بود.
او را به بیمارستان صحرایی بردیم.
از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود. یک دفعه از جـا پرید! گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !» هرچی اصرار کردیم بی فایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! »
🌷 خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا (ص) آمدند داخـل ! »
🌷 به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟»
گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.» ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛
بـرو به کارهایت بـرس ..»
📚 مهــرمـادر/ نشـر امیـنان
گـروه فرهنگی شهـید هــادی
#شهید_احمد_کاظمی
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_احمد_کاظمی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#خاطرات_شهدا📖
از کجا و توسط چه کسی تماس گرفته بودند نمی دانم، اما حاج احمد خیلی ناراحت آمد و گفت که مردم از سرما داخل شهر دارند میلرزند، سریع بروید از هرجا می تونید چادر تهیه کنید.
🚁بالگردهای ما به دلیل کوهستانی بودن منطقه و عدم امکان ارتفاع بالای پرواز قادر به پرواز شبانه نبودند، شهید کاظمی با توکل بر خدا اجازه پرواز رو دادند. بالگردها شبانه به کرمان رفتند تا چادر بیاورند که برای اولین بار این پرواز در شب رقم خورد تا بتوان عملیات امداد رسانی رو تکمیل کرد.
🔹در مجموع ۶۰۰ سورتی پرواز انجام شد که در طول این مدت خلبان ها در محل عملیات امداد و نجات استراحت میکردند و خلبانی تعویض نشد.
تمام هم و غمش این بود که فشار از روی مردم با سرعت هرچه بیشتر برداشته شود.
🥫یک روز شهید کاظمی آمد و گفت بچه ها این کنسروها و کمک های مردمی رو که مردم داده اند، برای این هایی است که داخل شهر هستند …
امکان نداشت از این کمک های مردمی استفاده بکند حتی آب خوردن. یک ماشین وانت رسید برای تخلیه کنسروها، سه یا چهارتا بچه ۴ یا ۵ ساله عقب وانت بودند با صورت های خاک آلود...
🔹به راننده وانت گفتم میشه این بچه ها رو بگذارید جلو بخوابند که بتونیم تعداد بیشتری کنسرو رو بار بزنیم، راننده که پدر یا از بستگان آنها بود با اشاره دست و صورت به ما گفت : همه شان مرده اند …
😔حاج احمد همین جور که پای بالگرد ایستاده بود صورتش رو گرفت و از اونجا دور شد … لحظات سختی بر او گذشت.
روزی که می خواستیم از بم خارج بشویم گفت آقا رضا بگردید داخل هواپیما کنسرو یا نان نمانده باشد که متعلق به مردم باشد و امروز که داریم بم را ترک می کنیم اینها داخل هواپیما مانده باشد. این قدر حساس بود که کمک های مردمی را فقط مردم زلزله زده استفاده کنند.
💠عمدتا شهید کاظمی و سردار سلیمانی داخل شهر بودند و مشغول امداد رسانی، اکثر مردم شهر ایشون رو به چهره میدیدند، هرگز باور نمیکردند که «فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران» باشد. صد ساعت تمام، چشمهایش با خواب بیگانه بودند و او بیدارتر از همیشه، در پی «خدمت» بود.
#سالروز_شهادت
#شهید_احمد_کاظمی🌷
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄
#تلنگرانه🕊
🕊ما در مقابل شهدا مسولیت داریم، در قبال بچه هایی که میشناختیمشون.
📜تاریخ برای ما آنان رو وصف نکرد، ما حسین خرازی رو با همه وجودمون درکش کردیم که یک بچه خدایی بود، شهید بروجردی رو با تمامی وجودمون درکش کردیم که نفس کشیدنش هم برای خدا بود، حسن باقری رو با تمامی وجود درکش کردیم که فدا شد برای خدا و هزار بار دیگر هم زنده شود همان خواهد بود.
✨اخلاص مهدی باکری رو ما با تمامی وجود درک کردیم، حمید و زین الدین و همت و همه اینا.
✔️این صف جلوی ماست ما نمیتونیم عقب بیایم، ما نمیتونیم عقب بشینیم ما نمیتونیم کوتاه بیاییم.
#کلام_شهید
#شهید_احمد_کاظمی🌱
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄
09.mp3
810.4K
شهدا هستند...
#شهید_احمد_کاظمی🎙
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄
حاجاحمد میگفت :
اگر در پادگانت دوتا سرباز را
نمازخوان و قرآنخوان کردی
این برایت میماند.
از این پستها و درجهها
چیزی در نمیآید!
#شهید_احمد_کاظمی
#نماز_سفارش_یاران_آسمانی
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
•| #شهید_احمد_کاظمی|•
خداوندا...
نجآتم بده از دوری شُهَداء :)
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌹 ترکش به سرش خورده بود.
او را به بیمارستان صحرایی بردیم.
از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود. یک دفعه از جـا پرید! گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !» هرچی اصرار کردیم بی فایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! »
🌷 خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا (ص) آمدند داخـل ! »
🌷 به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟»
گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.» ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛
بـرو به کارهایت بـرس ..»
📚 مهــرمـادر/ نشـر امیـنان
گـروه فرهنگی شهـید هــادی
#شهید_احمد_کاظمی
╭┅──🍀🌻🌺🌼🍀─┅╮
https://eitaa.com/Ravie_1370
╰═━⊰🍀🌻🌺🌼🍀⊱━═╯🦋🦋
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
خُدایا!
شَهادٺرا نَصیبمڪُن
دِلمبَراےحُسینخرازےپَرمیڪِشد
دِلمبراےشُهـَـداپَرمیڪِشد
دُنیارا رَها ڪُنید
دُنیارا وِل ڪنید
هَمهـ چیز را دَر آخِرَٺ پیدا ڪُنید
و رِضاے خُدا را
بر رِضاے مَخلوق ارجَحیٺ دَهید...
#شهید_احمد_کاظمی
#شهیدروزعرفه
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄