eitaa logo
مقتل خوانی
756 دنبال‌کننده
39 عکس
6 ویدیو
1 فایل
مقتل حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) و یاران و اهل بیت باوفایش ( علیهم السلام )
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و نور در آستانه ماه محرم ۱۴۴۶ ه.ق این کانال را راه انداختم به‌ جهت استفاده همه عزیزان و بزرگواران از متن مقاتل و منابع دست اول تاریخی برای منبر و روضه خوانی و مقتل خوانی. التماس دعا دارم روضه خوان امام حسین علیه السلام علی ملاکاظمی آخرین روز از ماه ذیحجه ۱۴۴۵ ه.ق ساعت ۱۵:۳۰ https://eitaa.com/raviyankarbala
فرازی از مقتل حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام (۱) أمَرَ ابنُ زِيادٍ خَليفَتَهُ عَمرَو بنَ حُرَيثٍ المَخزوِميَّ أن يَبعَثَ مَعَ مُحَمَّدِ بنِ الأَشعَثِ ثَلاثَمِئَةِ رَجُلٍ مِن صَناديدِ أصحابِهِ ، فَرَكِبَ مُحَمَّدُ بنُ الأَشعَثِ حَتّى وافَى الدّارَ الّتي فيها مُسلِمُ بنُ عَقيل. فَسَمِعَ مُسلِمٌ وَقعَ حَوافِرِ الخَيلِ وأصواتَ الرِّجالِ ، فَعَلِمَ أنَّهُ قَد اُتِيَ ، فَبادَرَ مُسرِعا إلى فَرَسِهِ ، فَأَسرَجَهُ وألجَمَهُ وصَبَّ عَلَيهِ دِرعَهُ ، وَاعتَجَرَ بِعِمامَتِهِ وتَقَلَّدَ سَيفَهُ ، وَالقَومُ يَرمونَ الدّارَ بِالحِجارَةِ ، ويُلهِبونَ النّارَ في هوارِي القَصَبِ ، فَتَبَسَّمَ مُسلِمٌ ثُمَّ قالَ : يا نَفسِي ! اخرُجي إلَى المَوتِ الَّذي لَيسَ مِنهُ مَحيصٌ ولا مَحيد. ترجمه: ابن زياد به جانشين خود ، عمرو بن حُرَيث مخزومى ، دستور داد كه سيصد مرد دلاور را از ياران خود ، به همراه محمّد بن اشعث بفرستد. محمّد بن اشعث ، سوار شد و به خانه اى كه مسلم در آن بود ، رسيد. مسلم ، صداى سُم اسبان و سر و صداى مردان را شنيد و دانست كه به سراغش آمده اند . با سرعت به سمت اسبش رفت و آن را زين كرد و زره پوشيد و عمامه بر سر نهاد و شمشير به كمر بست . سپاهيان ، خانه را سنگباران مى كردند و با نى هاى آتش گرفته، آتش مى افكندند. مسلم ، لبخندى زد و گفت: اى جان ! به سمت مرگ بشتاب كه از آن ، چاره و گريزى نيست. منابع: مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج ١ ص ٢٠٨ ، الفتوح : ج ٥ ص ٥٣ و ... _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
فرازی از مقتل حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام (۲) فَرُمِيَ فَكُسِرَ فوهُ ؛ فَضَرَبَ بُكَيرٌ فَمَ مُسلِمٍ فَقَطَعَ شَفَتَهُ العُليا ، وأشرَعَ السَّيفَ فِي السُّفلى ، ونَصَلَت لَها ثَنِيَّتاهُ. ترجمه: به سمت مسلم ، سنگ پرتاب شد، دهان مبارکش شكست. سپس بُكَير بن حمران، ضربتى بر دهان مسلم زد و لب بالاى او قطع شد و شمشير بر لب پايين نشست و دندان هاى پيشين مسلم افتاد. منابع: الارشاد شیخ مفید ره: ج ٢ ص ٥٧ روضة الواعظين : ص ١٩٤ ، مروج الذهب : ج ٣ ص ٦٨، الأخبار الطوال : ص ٢٤٠ _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
فرازی از مقتل حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام (۳) قالَ ابنُ الأَشعَث : وَيحَكَ ابنَ عَقيلٍ ! لَكَ الأَمانُ . وهُوَ يَقولُ : لا حاجَةَ لي في أمانِ الفَجَرَةِ ! وهُوَ يَرتَجِزُ : أقسَمتُ لا اُقتَلُ إلّا حُرّا أضرِبُكُم ولا أخافُ ضُرّا ... فَضَرَبوهُ بِالسِّهامِ وَالأَحجارِ حَتّى عَيِيَ وَاستَنَدَ حائِطا ، فَقالَ : ما لَكُم تَرموني بِالأَحجارِ كَما تُرمَى الكُفّارُ ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ ؟ ! ألا تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِ في ذُرِّيَّتِهِ ؟! فَقالَ ابنُ الأَشعَثِ : لا تَقتُل نَفسَكَ ، وأنتَ في ذِمَّتي . قالَ : اُؤسَرُ وبي طاقَةٌ ؟! لا وَاللّه ِ ، لا يَكونُ ذلِكَ أبَدا . و حَمَلَ عَلَيهِ فَهَرَبَ مِنهُ ، فَقالَ مُسلِمٌ : اللّهُمَّ إنَّ العَطَشَ قَد بَلَغَ مِنّي . فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَضَرَبَهُ بُكَيرُ بنُ حُمرانَ الأَحمَرِيُّ عَلى شَفَتِهِ العُليا ، وضَرَبَهُ مُسلِمٌ في جَوفِهِ فَقَتَلَهُ ، و طُعِنَ مِن خَلفِهِ فَسَقَطَ مِن فَرَسِهِ فَاُسِرَ. ترجمه: پسر اشعث گفت: واى بر تو، اى پسر عقيل! تو در امانى . مسلم نيز فرمود: مرا به امان فاجران ، نيازى نيست . و اين رجز را مى خواند: سوگند ياد كرده ام كه جز به آزادگى ، كشته نشوم، با شما نبرد مى كنم و از سختى ، هراسى ندارم ... آن گاه آنان او را با تير و سنگ زدند تا خسته شد و بر ديوار ، تكيه كرد و فرمود: چرا به سويم مانند كفّار ، سنگ پرتاب مى كنيد ، در حالى كه من از خاندان پيامبرانِ ابرار هستم؟ آيا حقّ پيامبر خدا را در خاندانش پاس نمى داريد؟ پسر اشعث گفت: خودت را به كشتن مده . تو در ذمّه منى. مسلم گفت: تا نيرو در بدن دارم ، اسير نخواهم شد . نه ، به خدا ! اين ، شدنى نيست . بر پسر اشعث ، يورش بُرد و او فرار كرد. آن گاه مسلم فرمود: بار خدايا ! عطش ، بى تابم كرده است. از هر سو بر مسلم حمله كردند و بُكَير بن حُمرانِ احمرى ، ضربتى بر لب بالاى مسلم زد و مسلم هم شمشيرى بر دل او فرو كرد و او را كشت . كسى از پشت ، بر مسلم ، نيزه اى زد و او از اسب بر زمين افتاد و به اسارت گرفته شد. منبع: المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ۹۳ _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala