🌐سلطان اردوغان فاتح!
راوی #سیاست_خارجی : این تصویر دو تن از نمازگزاران نخستین نماز جمعه مسجد ایاصوفیای استانبول است که پس از ۸۶ سال وقفه، دیروز با حضور اردوغان برگزار شد.
روی لباس این نمازگزاران، تصاویر سلطان محمد دوم عثمانی (فاتح قسطنطنیه و متلاشیکننده امپراتوری هزار ساله بیزانس) و اردوغان در کنار عکس مسجد تاریخی ایاصوفیا به چشم میخورد که این جمله، بالای تصاویر آمده است: «زنجیرها را شکستیم و ایاصوفیا را فتح کردیم».
اردوغان نیز هنگام اعلام تبدیل موزه ایاصوفیا به مسجد، شعری را خواند که سلطان محمد فاتح هنگام فتح این شهر تاریخی خوانده بود.
حالا دیگر هم خود اردوغان و هم حامیان مردمیاش ابایی ندارند که وی را در کنار پادشاهی قرار دهند که به امپراتوری هزار ساله روم شرقی خاتمه داد و کلیسای هزار ساله ایاصوفیا (حکمت مقدس) را به مسجد تبدیل کرد. اکنون نام اردوغان در تاریخ، کنار سلطان محمد دوم به عنوان کسانی ثبت شده که این بنای باشکوه را به مسجد بدل کرده و در آن نماز برپا کردهاند.
امام این مسجد در نخستین خطبه خود، از سلطان محمد فاتح و اردوغان به نیکی یاد کرد و خدمت آنان به دین اسلام را ستود.
به خاطر بیاوریم که چند سال پیش، اردوغان با گرد هم آوردن رهبران گروههای مهم فلسطینی از جمله حماس، از زبان آنان شنید که او را رهبر جهان اسلام لقب میدادند. حالا این پروژه به مرحله جدیتری رسیده و این رهبر بلندپرواز ترک، خود را در برابر مسیحیان و غرب قرار داده و با وجود مخالفت گسترده آنان، موزه ایاصوفیا را دوباره به مسجد بدل کرده است. تبدیل این موزه به مسجد، از وعدههای انتخاباتی اردوغان در انتخابات سال گذشته بود.
باید منتظر ماند و دید که جاهطلبیهای شخصی و بلندپروازیهای ملی و دینی اردوغان تا کجا استمرار مییابد. او نشان داده که همزمان میتواند از عهده رایزنی دیپلماتیک و پروپاگاندای ملی و دینی برآید. اما وی مخالفان جدی در کشورش دارد که تمایل ندارند لطمهای به نظام لائیک این کشور وارد شود و این کشور در مواجهه با غرب قرار گیرد.
البته این رفتارهای اردوغان را میشود به معنای تلافی شکست تلاشهای چندین ساله ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا نیز تفسیر کرد. ترکیهای که اجازه غربی شدن نیافته، میکوشد پرچمدار شرق و جهان اسلام شود و نقاط حساس هویتی و دینی غرب مسیحی را تحریک و تحقیر کند؛ بهویژه آنکه مسیحیت در گسترش و جهانگیریاش وامدار امپراتوری بیزانس بوده است.
هرچند این تلاشهای ترکیه میتواند بر نگرانی ایران و عربستان نیز بیافزاید و به نزدیکی آنها به غرب برای کاهش قدرت ترکها منجر شود؛ همانگونه که در زمان صفویان نیز چنین شد و سلسله صفوی برای غلبه بر حکومت عثمانی به سمت اروپاییها تمایل یافت.
@rawinews
راوی
🌐زندگی وقف ترجمه راوی #فرهنگ: اگر چه امروزه ترجمه قرآن به امری معمول بدل شده، اما تاریخ پر چالشی د
🌐انتقادها به ترجمه قرآن فولادوند
👈🏻به بهانه 15 مرداد ماه؛ سالروز درگذشت محمدمهدی فولادوند
راوی #دین : مرحوم استاد دکتر محمدمهدی فولادوند (1387-1299) هرچند از مهمترین مترجمان قرآن در دوره معاصر است، ولی ترجمه او نیز با برخی نکتهبینیها و نقدها مواجه بوده است.
مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین دکتر احمد احمدی نقدی به برخی از ترجمههای فارسی از قرآن کرده بود. او در حین این نقد، به ترجمه فولادوند هم اشاره کرده و برخی از تعابیر وی را به نقد کشید. دکتر احمدی با مبنا قرار دادن تفسیر المیزان گفته بود که «پیداست که مترجمان محترم حتی یک بار هم به تفسیر معتبر المیزان مراجعه نکردهاند و گرنه چنین ترجمه بیاساس و گمراهکنندهای را انتخاب نمیکردند». (بلای تقلید در ترجمه قرآن کریم، مجله بینات، ش 13).
دکتر احمدی در حالی فولادوند و برخی دیگر از مترجمان قرآن را با ایراد نادیده گرفتن تفسیر المیزان نکوهش میکرد که فولادوند گفته بود: «من اکثر کارهایی را که در زمینه ترجمه قرآن شده است، دیدهام و با توجه به تجربهای که در فن ترجمه داشتم، سعی کردم اشتباهات دیگران را تکرار نکنم. غیر از ترجمه به تفسیرهای زیادی مراجعه کردم؛ از تفسیرهای علمی قرآن گرفته تا تفسیرهای متصوفه. غیر از مقایسه ترجمهها، من بعد از اینکه ترجمه خودم را مینوشتم خیلی در پس و پیش کردن کلمات زحمت کشیدم» (دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1، صص، 556-557).
مسعود انصاری نیز از دیگر پژوهشگرانی بود که به نقد ترجمه فولادوند پرداخت. او گفته بود که مجموعه یادداشتهای انتقادیاش از ترجمه فولادوند از سوره بقره بیش از صد مورد است. به عنوان نمونه در آیه هفتم سوره بقره «عذاب عظیم» به عذابی دردناک ترجمه شده است که بدیهی است خطاست و معنای عظیم، سترگ و سهمگین و بزرگ است نه دردناک. انصاری اما گفته بود که وقتی خوانندگان با اشکالات یک ترجمه روبهرو میشوند میپندارند که این ترجمه از ارزش ساقط است، بلکه برعکس بر گرانقدری آن ترجمه دلالت دارد که نظر دانشوران را جلب کرده تا اشکالات احتمالیاش را برطرف سازند (نگاهی به ترجمه قرآن کریم از استاد محمد مهدی فولادوند، بینات، شماره 11).
حجتالاسلام محمدعلی کوشا هم در مقالهای با ذکر نزدیک به شصت اشکال، به نقد برخی از تعابیر در ترجمه فولادوند پرداخته بود. وی البته این اشکالات را تَرک اولی در ترجمه فولادوند خوانده بود (نقدی بر ترجمه استاد محمدمهدی فولادوند از قرآن کریم، ترجمان وحی، سال سوم، شماره اول).
استاد محمدمهدی فولادوند علاوه بر قرآن، به ترجمه نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه، «اقتصادنا»ی شهید صدر، «المنقذ من الضلال» غزالی و برخی دیگر آثار در فرهنگ اسلامی اقدام کرد. وی که استاد الهیات دانشگاه تهران و نواده دختری آیتالله سید محسن عراقی (اراکی) از علمای بزرگ اراک در اواخر دوره قاجار بود، دعای کمیل را هم به زبان فرانسوی برگرداند. او با این آثار خود، یکی از اثرگذارترین اصحاب فرهنگ اسلام و ایران محسوب میشود. وی به فارسی و فرانسوی شعر میسرود.
@rawinews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐سیاستورزی مراجع غیر سیاسی
آیات عظام سید ابوالقاسم خویی و سید هادی میلانی؛ هر دو از شاگردان میرزای نائینی و جزو مراجع برجسته شیعه پس از وفات آیتاللهالعظمی بروجردی بودند.
آقای خویی در نجف ماند و زعیم و استاد اثرگذار این حوزه بزرگ شیعه شد. اغلب مراجع و فقهای بزرگ ربع قرن اخیر از شاگردان او هستند. آقای میلانی نیز به مشهد رفت و حوزه علمیه خراسان را سر و سامان داد.
هر دو در برخی مقاطع، از منتقدان عملکرد حکومت پهلوی بودند؛ آقای میلانی تا مرز حمایت مخفیانه از کودتای سرلشگر قرنی برای سقوط نظام شاه پیش رفت. آقای خویی نیز مورد آزار حکومت صدام قرار داشت و مجبور به ملاقات با صدام شد تا اعتراضات شیعیان عراق مهار شود.
آیتالله میلانی در هفدهم مرداد سال ۱۳۵۴ در سن ۸۰ سالگی دیده از جهان فروبست و در حرم امام رضا(ع) دفن شد.
آیتالله خویی نیز در هفدهم مرداد ۱۳۷۱ در سن ۹۳ سالگی درگذشت. او هنگام وفات در حصر خانگی در کوفه بود و پیکرش تحت تدابیر شدید امنیتی حکومت صدام و بدون حضور مردم در حرم امیرالمؤمنین(ع) به خاک سپرده شد.
@rawinews
🌐غدیریه
مرحوم آیتالله سید ابوالفضل مجتهد زنجانی (۱۳۷۱-۱۲۷۹ شمسی) که از علمای آزادیخواه و مدافع حقوق بشر و از شاگردان میرزای نائینی بود، در شب عید غدیر سال ۱۳۴۶ قمری (خرداد ۱۳۰۷ شمسی) به توصیه پدرش آیتالله سید محمد موسوی زنجانی (مجتهد مشروطهخواه زنجان) منظومهای درباره واقعه غدیر خم در سن ۲۸ سالگی سروده است.
این منظومه را آقای سید حسین موسوی (نوه برادر این فقیه آزاده) در اختیار ما گذاشتهاند که از ایشان سپاسگزاریم.
ضمن تبریک این عید سعید، منظومه غدیریه را تقدیم میکنیم:
ای ساقی مستان ده جامی ز می احمر
بر جام بریز آن آب، بر جان بزن آن آذر
ای واعظ شهر امروز از پند معافم دار
زیرا که چنان مستم نشناسم پا از سر
برچین تو بساط زرق، یک لحظه بهل ما را
از امر به معروف و از نهی عن المنکر
آخر ز چه ترسانی از دوزخ آن را کو
جانش همه یک شعلهست، پیکر همه خاکستر
بر سوتهدلان عشق آتش نه روا باشد
خود مثل تو خامان را آتش بزنند اندر
این دلق ریایی را یک سوی بنه وآنگاه
در حلقه رندان آی، اخلاص و صفا بنگر
در روز غدیر خم، دم زن ز می و از خم
از ناله نای و عود، وز بانگ دف و مزمر
امروز مه تابان بر چرخ ولایت شد
عهد خوش و دور خوش بگرفت فلک از سر
یعنی علی عالی بر مسند احمد شد
با نص رسول حق، با وحی حق داور
از تابش آن خورشید، ذرات همه عالم
بگرفت روانی نو از کهتر و از مهتر
خواندند سرود سور، جمله به زبان حال
زهره به فلک بنواخت در بزم، دف و مزمر
جاء الفرح الاعظم، جاء الفرج الاکبر
جاء الملک الافخم، جاء القمر الانور
جبریل امین آمد با صد شعف و شادی
آورد پیام حق بر حضرت پیغمبر
کای جان همه عالم، خواهم که همی باشد
در مملکت امکان بعد از تو علی سرور
در کارگه خلقت، غیر از تو نبد ما را
در کسوت ناسوتی مانند علی مظهر
عنوان ولیاللّه در شأن علی باشد
این تاج خلافت را زیبنده بود آن سر
در دفتر دین او را سرلوحه چو بسمل دان
بی بسمله هر کاری کوته بود و ابتر
حاصل ز نهال دین، خود معرفتش باشد
بیحاصل آن شاخی، کز آن نستانی بَر
بر پیکر ایمانی امروز دهم جانی
گسترده کنم خوانی از نعمت کاملتر
این سرّ نهانی را باید که عیان سازی
وقت است شود ظاهر آن راز که بُد مضمر
از همهمه و غوغا اندیشه مکن جانا
ماییم نگهبانت از هر خطر و هر شر
فرمود در آن صحرا مردم همه گرد آیند
شد دشت بهسان محشر، بنهاد یکی منبر
بازوی یدالله را بگرفت و بلندش کرد
با صوت رسای خود فرمود در آن معشر
کای حاضر! خود میدان، بر غائب هم برسان
یکسان بود این فرمان بر ابیض و بر اسمر
بر جان شما اولی از جان شما هستم
آن را که منم مولاش، مولاش بود حیدر
قرآن و علی هرگز نبوند جدا از هم
آن راهنما را هست شایسته چنین رهبر
من هستم شهر علم، او هست درِ آن شهر
بر شهر توان ره یافت تنها ز همین یک در
کشی نجات است او، اندر بر آن آیید
طوفان حوادث را او هست گرانلنگر
از نور ولای او روشن دل هر مؤمن
از ظلمت عدوانش تاریک دل کافر
گر بر سر خوان دهر بنشیند، برخیزد
با بازو همی بسیار برداشت بسی کمتر
دستی به دعا برداشت، رو سوی سما افراشت
کای بار خدای من، ای آنکه تویی داور
آنکس که بود یارش، تو دوست همی دارش
بر خصم تبهکارش، هم خشم فرود آور
پیروز بدار آن را کو را بدهد یاری
بی یار گذار آن را کو را نشود یاور
افسوس و دریغا از نادانی این امت
موسی بهلند آنگاه، چسبند به گاو نر
فرصتطلبانی چند در سقف بنیساعد
بر غصب خلافت دست دادند به یکدیگر
چون سامری بدکیش، از نغمه عِجل خویش
هارون ولایت را کردند چنان مضطر
شد خانهنشین مولا با رنج و غمی بیمَر
شد بسته درِ رحمت بر خلق جهان یکسر
شد ملک سلیمانی بازیچه دیو و دد
اندر کف اهریمن افتاد چو انگشتر
آن منبر کو شد راست با تیغ کج مولا
دادند ورا دشنام بالای همان منبر
وآن تیغ که از او بود در دست مسلمانان
دیدی که چسان بشکافت او را سر بیمغفر
در خانه دل مولا جز عشق تو هیچم نیست
با مهر و ولای تو زاده است مرا مادر
مدحت نتوانم کرد، خامش نتوانم شد
از هرچه که بتوان گفت، هستی تو از آن برتر
این برگ ستایش را گر خط قبول افتد
از فخر همی سایم سر بر فلک اخضر
چون «موسوی» بیدل دریوزه کوی توست
با گوشه چشم لطف، یک لحظه بر او بنگر
@rawinews
🌐فقیه مکلّا
راوی #حوزه: آیتالله حاج آقا رحیم ارباب (۱۳۵۵-۱۲۵۹شمسی) از مجتهدان حوزه اصفهان و از آخرین فیلسوفان مهم این شهر بود.
وی جامه روحانیت به تن نمیکرد و به تأسی از استادش جهانگیر خان قشقایی، کلاهی پوستی بر سر میگذاشت. درباره وی گفتهاند که بسیار کمخوراک بود و تنها عادتش خوردن چای و کشیدن قلیان» (مجموعه ارباب معرفت، ص۶۷). او همانند دو استادش جهانگیر خان و مرحوم آخوند کاشی کتابی ننوشت و به یکی از شاگردانش گفته بود که: «آقا چه نعمت بزرگی است خمول!»؛ و خمول یعنی گمنامی (مجله چشمانداز ایران، ش۱۸).
وی افکار شاذ فقهی داشت؛ وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت، ارث بردن زن از تمام دارایی شوهر حتی زمین، اعطای کل خمس حتی سهم امام به سادات فقیر و عدم اختصاص زکات به موارد نه گانه (گلشن ابرار، بهار ۸۵، ج ۳، ص۳۵۲). آرای او میتوانست مورد مداقه و توجه بیشتری قرار گیرد، اما او «خمول» را بیشتر میپسندید و نظرات فقهیاش نیز مکتوب نشد.
دانشمندان و متفکرانی چون جلالالدین همایی، حسینعلی راشد، عبدالجواد فلاطوری و نعمتالله صالحی نجفآبادی نزد مرحوم ارباب شاگردی کردند. وی رابطه حسنهای با طیف نواندیش دینی داشت.
@rawinews
🌐سقوط دولت شش ماهه لبنان
راوی #سیاست_خارجی: حَسّان دیاب؛ نخستوزیر مورد حمایت حزبالله نتوانست در برابر موج ناشی از انفجار بزرگ بیروت تاب بیاورد و در پی استعفای تدریجی اعضای دولت و پارلمان، دقایقی پیش رسما کنارهگیری خود را اعلام کرد.
او که شش ماه پیش با حمایت حزبالله روی کار آمده بود، از سوی جریان حریری متهم به دست داشتن در انفجار اخیر بیروت شد و در آخرین سخنرانیاش مافیای فساد لبنان را متهم به دخالت در وقایع اخیر کرد.
سال گذشته پس از اعتراضات گسترده خیابانی، دولت سعد حریری سقوط کرد و دیاب نخستوزیر شد، ولی اکنون جریان حریری سردمدار اعتراضات است و حتی وعده دیاب برای برگزاری زودهنگام انتخابات پارلمانی نیز نتوانست معترضان را آرام کند. رییسجمهور فرانسه نیز با تحکم وارد نزاع لبنانیها شده و به آنها ضربالاجل داده است.
در انتخابات پارلمانی گذشته، حزبالله موفقیت بزرگی کسب کرد و توانست دولت را در اختیار بگیرد. باید دید التهابات ناشی از انفجار بیروت چه تاثیری بر انتخابات زودهنگام لبنان خواهد گذاشت، اما تحولات لبنان بیشباهت به تحولات یک سال گذشته عراق نیست.
@rawinews
🌐شورای صدور فتوای شرعی امارات: صلح با اسرائیل از اختیارات ولی امر است
راوی #سیاست_خارجی : اعلام رسمی برقراری رابطه سیاسی میان امارات متحده عربی و رژیم اسرائیل، شوک بزرگی به جهان اسلام وارد کرده است. این رخداد که محصول تلاشهای دولت ترامپ برای بهبود جایگاه اسرائیل در خاورمیانه است، پیروزی بزرگی برای رییسجمهور جاهطلب آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به شمار میآید؛ چراکه تا پیش از این فقط رؤسای جمهور دموکرات آمریکا یعنی کارتر و کلینتون توانسته بودند در کمپدیوید، مادرید و اسلو بین اعراب و اسرائیل صلح و رابطه برقرار کنند و اکنون نخستین بار است که یک رییسجمهور جمهوریخواه آمریکا به چنین موفقیتی دست یافته است.
این اقدام امارات با واکنش منفی برخی کشورهای مهم اسلامی از جمله ایران و ترکیه مواجه شده، ولی شورای صدور فتوای شرعی امارات به ریاست شیخ عبدالله بن بیه با صدور بیانیهای ضمن تبریک این رخداد به حاکمان امارات، اینگونه امور را شرعا بخشی از اختیارات ولی امر (رییس دولت امارات) دانسته و از تلاشهای حاکمان امارات برای برقراری صلح در منطقه تقدیر کرده است.
شیخ عبدالله بن بَیّه؛ مفتی 85 ساله امارات از علمای برجسته و بانفوذ اهل سنت در جهان اسلام است و حمایت وی از صلح امارات و اسرائیل میتواند به تسریع در مشروعیت یافتن این رخداد میان کشورهای اسلامی بیانجامد.
گفته میشود حدود یک میلیون ایرانی در کشور ده میلیون نفری امارات زندگی میکنند و رابطه اقتصادی مهمی بین دو کشور ایران و امارات برقرار است. باید دید که نزدیکی امارات و اسرائیل، تا چه اندازه بر روابط ایران و امارات سایه خواهد افکند، ولی چالشهای حضور رسمی اسرائیل در امارات برای ایرانیان بسیار جدی خواهد بود. پس از برقراری صلح میان اسرائیل و کشورهای مصر و اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین، رابطه ایران با آنها یا قطع شد و یا به سردی گرایید.
📸عکس: شیخ بن بیه در کنار پاپ فرانسیس
@rawinews
🌐همه گناهان علامه مجلسی!
راوی #حوزه: علامه محمد باقر مجلسی (1110-1037قمری) از جمله شخصیتهای اثرگذار فرهنگ شیعه است. او اگر چه با نگارش کتاب گرانسنگ بِحارالانوار خدمتی ارزنده به فرهنگ شیعه کرده، اما پس از سه قرن، همچنان با مخالفتهایی نیز مواجه است. حامد الگار به برخی از این مخالفتها در میان مستشرقین اشاره کرده است. او از برخی محققین نام برده و مواضع منفی آنها به علامه مجلسی را نقد میکند.
🔻یکی از این تاریخنویسانِ غربی سرجان ملکم است. او در تعبیری در وصف علامه مجلسی گفته که: «شاه سلطان حسین صفوی در تمام موارد از رهنمودهای یکی از ذینفوذترین روحانیان مسلمان پیروی میکرد. برای قضاوت درباره این روحانی همین بس که چند روز بعد از جلوس پادشاه مزبور، او را وادار کرد تا فرمانی نه تنها برای دور ریختن تمام شرابهایی که از پدر به ارث برده بود، بلکه برای شکستن خمهای آلوده هم صادر کند. همین روحانی، شاه سلطان حسین را نیز تشویق کرد تا پیروان فرقههای مختلف را که مهمترین آنها صوفیه بود، مورد زجر و تعقیب قرار دهد» (نقل از حامد الگار، علامه مجلسی از نگاه خاورشناسان، کتاب ماه دین، ش 34).
سرجان ملکم میافزاید مشهورترین صوفی که در آن زمان به دستور شاه از اصفهان تبعید شد شیخ محمد علی متخلص به حزین بود که در شهر بنارس هند وفات یافت. الگار این سخنان سرجان ملکم را تحریف تاریخ میداند و میگوید که محمد علی حزین تقریباً بیست و سه سال بعد از وفات علامه، اصفهان را برای همیشه ترک کرده و در خاطرات خود با ستایش فراوان از مجلسی یاد کرده است.
یکی دیگر از مستشرقان که موضع منفی به علامه مجلسی دارد، ادوارد براون است. او علامه مجلسی را «یکی از بزرگترین و مقتدرترین و متعصبترین مجتهدان دوره صفویه» معرفی میکند. وی بزرگترین گناه علامه را در مخالفت او با صوفیهای اواخر دوره صفویه دیده و او را به «تعقیب بی رحمانه صوفیان» متهم میکند و سپس میگوید: «مریدان و معتقدان مجلسی گویند پس از فوتش حوادث و اغتشاشاتی رخ داد که به درجه بالایی از سختی و تیرگی رسید و اظهار میدارند که فقدان چنان شخص بزرگواری، ایران را در معرض مخاطرات گذاشت؛ ولی اشخاصی که بیشتر دماغ تحقیق و قوه انتقاد دارند، آن پیآمدها را تا درجهای به سختگیریها و آزادیکشیهای او و همکارانش مربوط خواهند دانست». حامد الگار در نقدی به این رویکرد، روایت براون را مغرضانه دانسته و معتقد است:« حالا شخصی هر چقدر مقتدر باشد، چگونه میتواند مسؤول حوادثی باشد که بیست سال بعد از وفات او اتفاق افتاد؟»(همانجا).
علاوه بر این انتقادها به مرام و مسلک علامه مجلسی، کتاب بحار الانوار نیز مرکز توجه بوده و برخی تمجیدها و البته نقدها را برانگیخته است. علامه طباطبایی تعلیقاتی بر بحار الانوار نوشت. وی در برخی مواضع به نقد صریح از علامه مجلسی پرداخت. طباطبایی معتقد بود که مرحوم مجلسی در مسائل عمیق فلسفی وارد نبود و مانند شیخ مفید و سید مرتضی نبود که که از متکلمین شیعه و پاسداران و حافظان مکتب بودهاند (مهر تابان، ص 35).
بسیاری از محققان غیر حوزوی هم به تمجید از بحارالانوار علامه مجلسی پرداختهاند. از جمله بهاءالدین خرمشاهی (دائرةالمعارف تشیع، ج3، ص 91-98)، مجتبی مینوی (مجله یغما، اردیبهشت 1334؛ صص 55-49)، محمد تقی ملکالشعرای بهار (سبکشناسی، ج3، ص 303-304) و شاهرخ مسکوب (هویت ایرانی و زبان فارسی، صص 162-163) از آن جملهاند.
🔺البته روشنفکرانی همچون علی شریعتی نیز حملات تندی به علامه مجلسی کردهاند که بازتاب گستردهای در تاریخ اندیشه معاصر یافته است. پژوهشگرانی چون استاد حسن طارمیراد به انگیزه پاسخ به همین ابهامات و حملات، به تألیف آثار پژوهشی درباره علامه همت گماردهاند. آقای طارمی در گفتگویی درباره موضع دکتر شریعتی نسبت به علامه مجلسی گفته است: «با اطمینان میگویم که شریعتی اطلاعات درستی درباره مرحوم مجلسی نداشت و حرفهایی را اینجا و آنجا شنیده یا خوانده بود و طبق آنها قضاوت میکرد. دو قضیهای که درباره امام سجاد و امام کاظم(علیهماالسلام) نقل کرده و طبق آنها مجلسی را کوبیده و این را هم گفته بود که برای من، امام کاظم از مجلسی مهمتر است، حاکی از آن دارد که وی به منابع اصلی مراجعه نکرده بود. البته دغدغه وی یعنی حفظ موضع عزتمندانه امام معصوم کاملا قابل درک است، اما این را هم باید گفت که موضع وی نسبت به مرحوم مجلسی محققانه نبوده و خطا کرده است. اغراقهای وی درباره سربداران نیز از همین موضع قابل نقد است» (مجله تقریرات، شماره 7، ص 29).
✔️روایت پیشین راوی درباره علامه مجلسی را نیز اینجا بخوانید.
📸عکس: مقبره علامه مجلسی و پدرش در اصفهان
@rawinews
15.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐مفسر آزادی
آیتالله سید محمود علایی طالقانی (۱۳۵۸-۱۲۸۹) اولین امام جمعه تهران پس از انقلاب بود. وی سه روز قبل از وفاتش،در آخرین خطبه خود در ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ نسبت به «استبداد دینی» هشدار داد.
طالقانی از میرزای نائینی آموخته بود که خطر استبداد دینی بیشتر از استبداد سیاسی است. او در جوانی مدت کوتاهی در زمان مرجعیت نائینی، در جلسات درس حوزه نجف را شرکت کرده بود و دو سال پس از کودتای ۲۸ مرداد، در سال ۱۳۳۴ کتاب «تنبیهالامه» میرزای نائینی را احیا کرد.
وی حدود ۹سال از عمر خود را در زندان حکومت پهلوی گذراند،سالها در مسجد هدایت و دوره زندان به برپایی جلسات تفسیر قرآن و نهجالبلاغه پرداخت و نقش مهمی در آوردن قرآن به صحنه اجتماع و سیاست داشت.
روش تفسیری او منتقدانی هم داشت و چندان مورد استقبال محققان قرار نگرفت. منتقدان میگفتند که تفسیر او «علمزده» و «سلیقهای» بود و تطابق چندانی با متدهای مقبول تفسیری نداشت.
طالقانی بیشترین رأی تاریخ جمهوری اسلامی را در انتخابات خبرگان قانون اساسی کسب کرد. او اولین رییس شورای انقلاب اسلامی بود.
شورایی و مردمی شدن اداره کشور، مهمترین دغدغه او در پایان عمر محسوب میشد.
@rawinews
🌐حواشی سیاسی مرجع فرهنگی
راوی #حوزه: شهریور امسال، سی سال از درگذشت آیتاللهالعظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی گذشت. وی که همزمان با اوایل ماه صفر سال ۱۳۶۹ شمسی در سن ۹۳ سالگی درگذشت، اگرچه از نظر مرجعیتی بیشتر مورد رجوع بخشی از اهل قم بود، ولی به واسطه تأسیس کتابخانهای معروف و گردآوری نسخههای خطی ارزشمند در این کتابخانه به شهرت فرهنگی فراوانی دست یافت؛ کتابخانهای که اکنون به عنوان یکی از مهمترین کتابخانههای ایران و جهان اسلام مطرح است.
آقای مرعشی که پسردایی مهندس بازرگان بود، از همان آغاز حرکت اعتراضی امام خمینی در سال۴۱ به حمایت از ایشان برخاست و طبق گزارش ساواک، وی بیش از مراجع دیگر قم از اعتراضات امام خمینی پشتیبانی میکرد (آیتالله مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج اول، ص ۴۹۴). از همین رو خانه و دفتر وی تحت کنترل جدی نفوذیهای دستگاه امنیتی قرار داشت. فرزندش سید محمود مرعشی میگوید در جریان یک مسافرت «تمام تلاشمان را کردیم که ساواک متوجه برگشتن من نشود. به جای اینکه در خرمشهر سوار قطار شویم، اهواز سوار شدیم و به جای قم هم در اراک پیاده شدیم. اما تا به منزلمان در قم رسیدیم، شاید پنج دقیقه نشده بود که ساواک آمد سراغم. ساواک در بیوت همه آیات عظام جاسوس داشت» (گفتگوی خبرگزاری فارس با سید محمود عرعشی، ۱۳ بهمن ۹۴).
مرحوم شیخ نعمتالله صالحی نجفآبادی (نویسنده کتاب جنجالی شهید جاوید) نیز ادعا کرده که طلبهای در بیت آیتالله مرعشی نجفی رفت و آمد میکرده که با ساواک در ارتباط بوده است. وی مدعی است که این طلبه اخبار بیت را برای ساواک میبرده و همچنین طرح ساواک را نیز در بیت آیتالله اجرا میکرده است (شوکران اندیشه، خاطرات و اندیشههای صالحی نجف آبادی، ص۲۷۴). شیخ صادق خلخالی (نخستین حاکم شرع پس از انقلاب) در خاطرات خود مدعی شده که نفوذیهای دفتر آقای مرعشی سبب شدند که مجلس ترحیمی برای مادر تیمور بختیار (اولین رییس ساواک) در حسینیه ایشان برگزار شود.
حواشی سیاسی مربوط به آقای مرعشی پس از انقلاب نیز ادامه یافت و هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۸ شهریور سال ۶۴ از گفتگوی سید احمد خمینی با خود درباره شایعه تحریم انتخابات ریاست جمهوری از سوی آیتالله مرعشی خبر داده و در پاورقی این صفحه از خاطرات هاشمی آمده که آقایان شریعتمداری، صادق روحانی و مرعشی نجفی از شرکت در آن انتخابات خودداری کردهاند. همچنین از قول رسانههای خارجی آمده که دلیل عدم شرکت آقای مرعشی، احتمالا رد صلاحیت مهندس بازرگان بوده است. در آن تاریخ، آقای شریعتمداری در حصر خانگی به سر میبرد و عدم شرکت وی موجه به نظر میرسد، ولی سید محمود مرعشی در گفتگویی گفت که تحریم انتخابات از سوی پدرش دروغ است و او «تا آخر پای انقلاب ماند و هیچگاه از مبارزه دست نکشید و حامی نظام بود» (گفتگو با فارس، ۱۳ بهمن ۹۴).
با وجود تکذیب فرزند آیتالله مرعشی نجفی، در مطبوعات ۲۶ مرداد ۶۴ (فردای انتخابات ریاست جمهوری) فقط به شرکت آیات عظام گلپایگانی و منتظری در انتخابات اشاره شده و خبری از رأی دادن دیگر علمای بزرگ قم از جمله آقای مرعشی به چشم نمیخورد. با این حال، آیتالله مرعشی در اواخر خرداد ۶۸ در پیامی به آیتالله خامنهای، انتخاب وی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران را تبریک گفت و «به عنوان پدری سالخورده که روزهای آخر عمر را بر حسب ظاهر سپری میکند» از رهبر جدید نظام خواست بیش از پیش در جهت «احیای فرهنگ غنی اسلام و ترویج شریعت مطهر» گام بردارد. حدود یک سال پس از این پیام، آیتالله مرعشی در سن ۹۳ سالگی درگذشت و رهبری در پیام تسلیت خود نوشت: «آن بزرگوار یکی از اساطین حوزه علمیه و از ارکان علمی و عملی آن محسوب میشدند».
✔️در اینجا میتوانید روایت پیشین راوی از حیات آیتالله مرعشی نجفی را بخوانید.
📸عکس: دیدار آیتالله مرعشی نجفی و مهندس بازرگان در سال ۵۸
@rawinews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐انتشار بیسابقه فیلم دیدار آیتالله سیستانی با نماینده سازمان ملل
راوی #سیاست_خارجی: سایت اینترنتی دفتر آیتاللهالعظمی سیستانی پس از مدتها فیلمی از ایشان منتشر کرده که به دیدار صبح امروز ایشان با خانم پلاسچارت؛ نماینده سازمان ملل در امور عراق اختصاص دارد.
زعیم نجف در این دیدار بار دیگر بر برگزاری فوری انتخابات آزاد، جمعآوری سلاح گروههای غیر رسمی و عدم دخالت خارجی در امور عراق تأکید کرده است.
خانم پلاسچارت سال گذشته نیز با آقای سیستانی دیدار کرده بود. این نخستین فیلم و تصویر از دیدارهای رهبر شیعیان در شرایط کرونایی است.
@rawinews
🌐پرچمدار جریان «فقه پویا»
راوی #حوزه : مرحوم آیتاللهالعظمی یوسف صانعی در حالی در سن۸۳ سالگی درگذشت که در دو دهه پایانی عمر خود به مهمترین فقیه جریان نواندیش دینی بدل شده بود. اگرچه مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری جایگاه بیبدیلی نزد جریانهای نوگرا داشت، ولی فتواهای مرحوم صانعی با نیازها و دغدغههای این جریان منطبقتر بود.
جریان موسوم به «فقه پویا» از اواسط دهه شصت بین برخی شاگردان و نزدیکان امام خمینی در قم و تهران شکل گرفت و داعیه انطباق فقه بر زمان و مکان را داشت. البته آیتالله صانعی در گفتگویی که بهمن۶۷ با مجله کیهان اندیشه داشته، پویایی را ویژگی ذاتی فقه شیعه میداند و در عین حال معتقد است:
«هرگاه اجتهاد و استنباطی در خارج از اصول و قواعد و ضوابط پایدار فقه صورت گیرد، آن اجتهاد و نظر، فقه پویا نیست و اصولا فقه نیست. بلکه کاری نو و بدیع و خودساخته محسوب میگردد و ربطی به اسلام و تفقه اسلامی ندارد ... مرز پویایی فقه از کلیگوییهای غیر علمی و غیر عملی جداست» (کیهان اندیشه، ش۲۲، بهمن۶۷، صص ۱۲-۹).
سی سال پس از این گفتگو، آقای صانعی در اواخر عمرش جلسهای در قم برگزار کرد تا به «چالشهای حقوق زنان در فقه» بپردازد. وی در این جلسه گفت: «ما با نوآوری بر پایه فقه جواهری و فقه شیخ انصاری موافقیم و نوآوری میباید بر اساس کتاب و سنت و عقل باشد».
این دو فراز را که در ابتدا و انتهای دوره نواندیشی آیتالله صانعی بیان شده، میتوان مانیفست نوگرایی و تجدیدنظرطلبی او دانست؛ او به بازخوانی فقه در چارچوب قواعد موجود معتقد بود و از همین رو در اصول فقه نظریه شاذ و بدیعی عرضه نکرد و فقط در نحوه کاربست قواعد و روشهای موجود از سوی برخی فقها مورد انتقاد قرار گرفت. این در حالی است که بهویژه در دوران اوجگیری آرای متفاوت آقای صانعی، برخی نوگرایان دینی خواهان تجدیدنظرهای اصولی و ریشهای در فقه بودند، ولی مرحوم صانعی کوشید از پتانسیلهای پذیرفتهشده و موجود در دانش کنونی اصول فقه به نوآوری بپردازد. به باور او اگر در چارچوب قواعد و ضوابط موجود استدلال کردیم و به نتیجهای متفاوت از فقهای دیگر رسیدیم نباید هراسی از بیان آن داشت. وی در همان سخنرانی جلسه «چالشهای حقوق زنان در فقه» گفت:
«اجماعی که از زمان ائمه به ما رسیده را حجت بدانیم، اما اجماع از زمان شیخ طائفه را برای چه؟ هرکسی هر حرفی میزند فوری نگوییم خلاف اجماع گفته است. ببینیم خلاف کدام اجماع سخن گفته است».
ملاحظه دو اثر «فقه الثقلین» (مثلا بحث شهادت زنان در طلاق در صفحه۱۷۹ کتاب طلاق) و «فقه و زندگی» نشان میدهد که وی کوشیده در چارچوب متدهای مرسوم، نوآوری کند و پوشیده نیست که نیل به فتوای شاذ به معنای خروج از ضوابط اصول فقه نیست. از همین رو بود که وی با وجود اختلاف فتوایی شدید با اغلب فقهای بزرگ زمان خود، در بزنگاههای مخاطرهآمیزی چون وقایع سال۸۸ یا درگذشت خود و همسرش مورد حمایت و تمجید و تکریم مراجع بزرگ قرار گرفت و متهم به فقدان دانش و سواد حوزوی نشد.
❓با این وجود باید به این پرسش نیز پاسخ داد که چرا جریان «فقه پویا» به پرچمداری مرحوم صانعی نتوانست مورد اقبال بخش مهم حوزویان قرار گیرد؟ شاید یک پاسخ این باشد که مواضع سیاسی معترضانه مرحوم صانعی و شاگردانش، حمایت و همراهی با او را برای برخی حوزویان هزینهدار کرده بود. این مواضع سبب شد که او از سال۸۸ حتی نتواند به تدریس در مدرسه فیضیه ادامه دهد و محدود به دفتر کوچک خود شد.
پاسخ دیگر به این پرسش را باید در پیشینه و مواضع حکومتی و سیاسی رادیکال مرحوم صانعی در دهه نخست جمهوری اسلامی جست که او را همانند آیتاللهالعظمی موسوی اردبیلی از جریان علمی حوزه دور کرد. حتی آیتاللهالعظمی منتظری نیز به واسطه فعالیتهای سیاسی و حکومتی پررنگش، دچار چالشهای جدی از نظر جایگاه مرجعیتی و حوزویاش شد.
پاسخ دیگر نیز در غلبه فتواهای آقای صانعی در دفاع از زنان است. میشود گفت که بسیاری از آرای شاذ وی در دفاع از حقوق زنان صادر شده و بهبود وضعیت زنان برای وی موضوعیت و اولویت داشته است. با توجه به مردانهتر بودن فضای نهادهای دینی در همه دنیا و فعالیت و درخشش بیشتر مردان در رشتههای علوم انسانی و دینی، تمرکز حداکثری بر زنان بهویژه در جامعهای که مردان آن نیز از کاستیها و فشارهای متعددی رنج میبرند، میتواند در اثرگذاری یک متفکر و مفتی تعیینکننده باشد.
همچنین ناسازگاریهایی که ارائه یک نظام منسجم فکری از آرای مرحوم صانعی را دشوار میکرد، در میزان اثرگذاری او بیتأثیر نبود. مثلا دفاع همزمان از نظریه ولایت فقیه و حرمت اجرای حدود در عصر غیبت، یا دفاع از قمهزنی در عین تلاش برای ارائه وجهه عقلانی از دین، رسیدن به یک منظومه سازوار فکری را درباره آن مرحوم دشوار میکرد.
📸عکس: حضور آیتالله وحید در منزل مرحوم آیتالله صانعی پس از درگذشت همسرش در سال۹۰
@rawinews