eitaa logo
رایحه سیب (طب ایرانی اسلامی)
56.7هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
75 فایل
ادمین @montazeranevalieamr تبادل @rayehe_admin دوره های آموزشی؛ @amozeshe_bartar فروشگاه رایحه سیب @foroosh_bartar کانال طبی ریحانة النبی @Reyhanatonnabi18 سوالات طبی @Reyhanatonnabi110313 کتابخانه طبی @ketabkhane_tebbi ارتباطات: 02591010010 02536621324
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 امیرالمؤمنین عليه السلام ـ در بخشى از سفارش خود به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام ـ فرمود : اى فرزندم! هيچ گنهكارى را نوميد مكن ؛ زيرا اى بسا كسى كه عمرى گناه مى كند ، اما فرجامش به نيكى ختم مى شود و اى بسا كسى كه عمرى عمل خير مى كند ، ليكن در پايان عمرش گرفتار فساد مى شود و رهسپار دوزخ مى گردد ؛ پناه به خدا از آتش دوزخ. 📙 بحار الأنوار ۷۷/۲۳۹/۱ 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8 🍎رایحه سیب در روبیکا👇👇 https://rubika.ir/rayeheyesib
🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏 🔴جوان کفن دزد یک روز معاذ بن جبل در حالی که گریه می‏ کرد به رسول اکرم (ص) وارد شد و سلام کرد، حضرت بعد از جواب سلام علت گریه‏ اش را جویا شد. معاذ عرض کرد: یا رسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می‏ کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید وحضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می‏ کنی؟ جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ‏ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند، بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی‏ کنم که هرگز مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده‏ ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: قتل نفس کرده ‏ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین توبه کن که خدا ترا خواهد بخشید و لو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد. گفت: گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود: پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد و لو به بزرگی زمین و آنچه در آن است، بوده باشد. جوان گفت: گناهان من بزرگتر است. حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگار من، هیچ چیز بزرگتر از او نیست. در این موقع حضرت فرمود: مگر گناه بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت: نه یا رسول اللَّه. جوان گفت: یا رسول اللَّه، هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ‏ام؛ به گورستان می‏ روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را می‏دزدم. این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته. من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم. تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم، بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ‏ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، از طرفی وسوسه‏ های فریبنده نفس و شیطان، نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود را راضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس، این گناه را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار با جسد بی‏جان آن دختر به زنا مشغول شدم بعد جنازه ‏اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم. هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟! بله یا رسول‏ اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ‏ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت و در محلی دور از چشم مردم به گریه وزاری و توبه پرداخت، لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را می‏خواند، بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم. زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم. دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه‏ اش، خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد: «و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه...»(1) رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص) داد. حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می‏ بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند. سپس رو به اصحاب کرده فرمودند: جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد. 📚(1) آل عمران،134. 📚منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8 🍎رایحه سیب در روبیکا👇👇 https://rubika.ir/rayeheyesib 🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏
🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎 🔴 یکی از فرزندان مرحوم شیخ مرتضی انصاری به واسطه نقل می کند که: ✍ مردی روی قبر شیخ افتاده بود وبا شدت گریه می کرد. وقتی علت گریه اش را پرسیدند، گفت: جماعتی مرا وادار کردند به این که شیخ را به قتل برسانم. من شمشیرم را برداشته نیمه شب به منزل شیخ رفتم . وقتی وارد اتاق شیخ شدم، دیدم روی سجاده در حال نماز است، چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم در همان حال دستم بی حرکت ماند و خودم هم قادر به حرکت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد بدون آن که بطرف من برگردد گفت: خداوند چه کرده ام که فلان کس را فرستاده اند که مرا بکشد (اسم مرا برد). خدایا من آن ها را بخشیدم تو هم آن ها را ببخش . آن وقت من التماس کردم ، عرض کردم: آقا مرا ببخشید. فرمود: آهسته حرف بزن کسی نفهمد برو خانه ات صبح نزد من بیا. من رفتم تا صبح شد همه اش در فکر بودم که بروم یا نروم و اگر نروم چه خواهد شد بالاخره به خودم جرئت داده رفتم . دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته اند ، رفتم جلو و سلام کردم ، مخفیانه کیسه پولی به من داد و فرمود: برو با این پول کاسبی کن. من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم و کاسبی کردم که از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازار شدم و هر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم... 📚 داستان هایی از مقامات مردان خدا، ص8 ‌‎‌‌🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8 🍎رایحه سیب در روبیکا👇👇 https://rubika.ir/rayeheyesib 🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎
🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏 🌷 پیامبر اکرم(صَلی الله عَلیه وَ آلهِ) فرمودند : ✍ وقتی با کسی دوست شدی از هیچ کس دربارۀ او سؤال مکن ، چون ممکن است به یکی از دشمنان او برخورد کنی که درباره او سخنی به خطا گوید و میان شما تفرقه اندازد. 📖 نهج الفصاح 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8 🍎رایحه سیب در روبیکا👇👇 https://rubika.ir/rayeheyesib
امام هادى عليه السلام فرمود: قالَ الإمامُ الهادى عليه السلام: إنَّ مِنَ الغِرَّةِ بِاللّه ِ أنْ يُصِرَّ العَبدُ عَلَى المَعصِيَةِ وَ يِتَمَنّى عَلَى اللّه ِ المَغفِرَةَ.   از نشانه هاى غرور نسبت به خدا آن است كه بنده، استـمرار و اصرار بر گنـاه داشـته باشد و در همان حال، آرزومند بخشايش الهى باشد 📚[حياة الإمام على الهادى ص 164.] 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎 امام علی علیه السلام: از هر دانشى بهترينش را انتخاب كنيد. زنبورِ عسل از هر گلى زيباترينش را مى خورد. در نتيجه دو جواهر گران بها از آن توليد مى شود... 📚غررالحكم حدیث 5082 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
امیرالمؤمنین علیه السلام: 🍀لاَ تَأْسَ عَلَى مَا فَاتَ 🍃بر چيز از دست رفته افسوس مخور 📚(غررالحکم،ج۱،ص۷۴۲) 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
📋شما هم یک دفتر داشته باشید! ✍ آیت الله مجتهدی: باید همانطور که یک بازاری شب به شب به حساب کاسبیش می رسد ، شما هم یک دفتر داشته باشید و تمامی کارهایی که صبح تا شب انجام داده اید را بنویسید . از کارهای بدتان استغفار کنید و به خاطر کارهای نیکتان خدا را شکر کنید . شخصی می گفت : پدرم از من خواست که تمامی کارهایی که در طول روز انجام می دهم را شب ها برایش بگویم . من همان روز اول و دوم خسته شدم و به او گفتم : هر خواهشی داری به من بگو تا برایت انجام دهم ، اما این کار را از من مخواه که برایم مشکل است! پدرم گفت : " تو که از بازگو کردن کارهای یک روزت خسته شده ای چگونه طاقت می آوری در روز قیامت خداوند به حساب تمامی اعمالت برسد؟! 📚در محضر آیت الله مجتهدی ، ص 226 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
🔴 نزدیک به مرگ ✍ من در سال سوم متوسطه، دبیری داشتم که خیلی سختگیر بود. (دبیر ریاضی) راستش، از ریاضی خوشم نمی آمد. به همین دلیل، از دبیر ریاضی بیزار بودم. به حدی که چندین بار در جمع همشاگردی هایم به او فحش دادم. دور از چشم و گوش دبیر. مسلم است. در غیاب دبیر. من، در آن عالم، صورت وکیلش را دیدم. اعتراض داشت که چرا حیثیت دبیرم را لکه دار کرده ام؛ در حالی که او با دلسوزی به من ریاضی یاد داده.،،، خوب، من شروع به معذرت خواهی کردم؛ اما وکیل از من خواست که آبروی ریخته شده دبیرم را برگردانم. او خواسته اش را به این راحتی که دارم می گویم مطرح نکرد. مانند بقیه وکلا، خواسته اش را با بی رحمی و سماجت، چکه چکه بر وجودم ریخت. مثل چکه هایی از سرب داغ. - (نویسنده کتاب): مگر می توانستید آبروی دبیرتان را برگردانید؟! _ همین! چنین کاری ممکن نبود. بنابراین، با عجز، باضجه های درونی به مأمورانی که پشت سرم بودند گفتم: "من چه باید بکنم؟ چه طوری می توانم حیثیت معلمم را برگردانم؟! جواب شان سکوت بود. سکوت شان به من فهماند که باید خواسته آن وکیل را برآورده کنم... 📚 کتاب آن سوی مرگ ‌‌ 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
💖 رستگاری به راحتی آب خوردن...! ✍ داوود رقّی می گوید: من در خدمت امام صادق (ع) بودم که ایشان آب طلب کردند. پس از آنکه آن را نوشیدند، دیدم که بغض گلویشان را گرفت و چشمانشان پر از اشک شد. سپس به من فرمودند: ای داوود نفرین خداوند بر قاتل حسین(ع)، هر بنده ای که آبی بنوشد و از حسین(ع) و خاندان او یاد کند و بر قاتل وی نفرین فرستد، خداوند در پرونده وی: صد هزار نیکی بنویسد و صد هزار بدی از آن پاک کند و مقام او را صد هزار درجه بالا برد و گویا صد هزار برده آزاد کرده باشد. خداوند چنین بنده ای را در روز قیامت با دلی خنک محشور می گرداند. 📚 کافی ج 6 ص391 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
🌼 امام على علیه‌السلام : 🍃به كارى كه درستى آن برايت روشن نيست، تصميم مگير🍃 🍂لا تَعزِم عَلى ما لَم تَستَبِنِ الرُّشدَ فيهِ🍂 📚 غررالحكم، حدیث ۱۰۱۸۳ 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
امیرالمؤمنین عليه السلام: سرزمين ها با وطن دوستى آباد شده اند تحف العقول صفحه207 🍎مجموعه طبی رایحه سیب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8