#حضرت_ام_کلثوم_زمینه
#زمینه
ای بانوی قامت خمیده
یا ام کلثوم
ای عمه ی خوشی ندیده
یا ام کلثوم
ای غربت و بلا کشیده
یا ام کلثوم
به مجتبی رفته : غربت تو خانوم
برات بمیرم من : هستی چقد مظلوم
یا ام کلثوم ۲
پا به پای بی بی زینب
کربلا چه غمها دیدی
پیکر حسین و بی سر
زیر دست و پاها دیدی
خیمه هارو غارت بُردن
غصه و بلاها دیدی
شام و کوفه رفتی بی بی
روی نیزه سرها دیدی
(بی بی مظلوم : یا ام کلثوم)
امون ز روزای اسارت
یا ام کلثوم
امون ز خنده و جسارت
یا ام کلثوم
امون ز لحظه های غارت
یا ام کلثوم
با دستای بسته : حرم رو می بُردن
تو کوچه و بازار : همه کتک خوردن
یا ام کلثوم۲
دخترای آل الله و
عده ای می دادن دشنام
تازیوونه ها جای خود
میزدن با سنگ از روو بام
بچه های پیغمبر رو
خارجی صدا می کردن
روی دخترا نیلی شد
شامیا چقدر نامردن
(بی بی مظلوم : یا ام کلثوم)
#عباس_قلعه
@raziolhossein1
#حضرت_ام_کلثوم_شور
گریه کن ای دیده در ، عزای ام کلثوم
آه بکش ای جگر ، برای ام کلثوم
از غم کرببلا ، دگر زمینگیر شد
بسکه برای حسین ، به سینه زد پیر شد
واویلا واویلا واویلا واویلا
......................................
روز و شب از دیده اش ، خون جگر چکیده
مصیبتی که دیده ، هیچ کسی ندیده
دیده به چشم خودش ، صحنه گودال را
به خاک صحرا تنی ، زخمی و پامال را
.......................................
گرفته اشک غم از ، چشم تر کودکان
ز کربلا تا به شام ، شد سپر کودکان
چقدر گریه کرده ، پای سر روی نی
دیده رقیه را که ، خیره شده سوی نی
.........................................
چه غصه ها که نخورد ، چه طعنه ها که شنید
چه شهرها که نرفت ، چه کوچه ها که ندید
شبیه زینب ز دست ، رفت همه هست او
با که بگویم طناب ، بستند بر دست او
...........................................
شام بلا زخمها ، بر جگر او زده
بمیرم از بی کسی ، به شمر دون رو زده
میان بازار شام ، به بی کسی خو گرفت
نبود پوشیه اش ، به آستین رو گرفت
............................................
خرابه شام شد ، منزل او وای من
داغ سه ساله شده ، قاتل او وای من
به یاد این غصه بود ، مدام اشکش روان
رقیه میگفت که ، گرسنه ام عمه جان
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
#حضرت_ام_کلثوم_زمزمه
از کودکی رنج بسیار دیدم
من مادرم را در پس دیوار دیدم
دورو بر گُل صد خار دیدم
مجروح او را از نوک مسمار دیدم
من با زینب
توو کوچه با برادرا دویدیم
صدای مادرمونو شنیدیم
بابامونو کشیدن،آه کشیدیم
در کربلا غم دیدم مکرّر
چی بگم از غروب عاشورا برادر
هر داغ دیدم صبور بودم
جای تو کاش زیر سم ستور بودم
دیدم ای وای
یه عده ای رفتن به سوی گودال
شد تن تو توو اون شلوغی پامال
رفتن یه عده ای سراغ خلخال
با دیدهی تر دیدم برادر
موندی به زیر دست و پا صد پاره پیکر
دیدم شکسته آیینهی تو
دیدم با مرکب اومدن روسینهی تو
ای وای داداش
حرامیا به سوی تو دویدن
اشکای ام کلثومت رو دیدن
خندیدن و سر تورو بریدن
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein1
#حضرت_ام_کلثوم_واحد
بند اول:
از کوفه تا شام بلا / جونم رسیده بر لبم
تو این همه مصیبتا/ منم شریک زینبم
برا سر بریده گریه کردم
برا مشک دریده گریه کردم
منزل به منزل در کنار زینب
با قامت خمیده گریه کردم
واویلتا واویلتا واویلا
بند دوم :
از خیمه گاه به قتلگاه/ رسیدم و دلم شکست
رو سینه ی برادرم / دیدم یه بی حیا نشست
تو قتلگاه افتاده بود امیدم
من ناله های مادرو شنیدم
حسینمو تو ازدحام گودال
به زیر تیغ و تیر و نیزه دیدم
بند سوم:
اون شب تو ویرونه ی شام / کار من آه و گریه بود
دلیل اشک و ناله هام / تشنگی رقیه بود
گرسنه بود یه ذره نون نداشتیم
مرهم برای زخم پاش نذاشتیم
تنش رو با همون لباس پاره
با چشم خون میون خاک گذاشتیم
#مرتضی_کربلایی
@raziolhossein1