#حضرت_ام_کلثوم_شور
سیدتنا امّ کلثوم یابنت امیرالمومنین
بعداز،زهراوزینبتوییحبیبهیربّالعالمین
كرامتتعلیالدّوامه جلالتِ تو مُستدامه
آرزومه تو کُلّ عالم عزای تو بشه اقامه
مانندزینب والاتباری بنتُالجَلالواُختُالوَقاری
مثلحسنکه عینِحُسینه
تو با عقیله فرقی نداری
یااُمّکلثوم
___
سیّدتنا امّ کلثوم یابنت امیرالمومنین
بهامرتوبودهبیبیجان شمرواگربلعیدهزمین
سَلیلهیحضرتطاها شریکهیزینبکُبری
باخُطبهخُوندنتتوکوفهتداعیشدخُطبهزهرا
قوم تو بودن خیرُالعشیره
نسل تو نسل خیر کثیره
تو نور مَحضی یعنیمَحاله
ظلمت کنار تو جا بگیره
یااُمّکلثوم
___
سَیّدتنا امّ کلثوم یابنت امیرالمومنین
رکابپای تو هم بوده زانوییلِاُمّالبنین
چادرِزهرابهسَرتوستحَیادَخیلمَعجرتوست
تاآخرینقطرهخونش مُحافِظِتبرادرتوست
ایعمهجان شهزادهاکبر
رودستایتو آرومهاَصغر
بیبیرقیّه خوابیده بوده
در دامن تو ساعاتآخر
یااُمّکلثوم
#محمد_قاسمی
@raziolhossein1
#امام_زمان_واحد
#حضرت_ام_کلثوم_واحد
بند اول:
درسته که غرق گناهم اما
به جز هوای تو به سر ندارم
تو حال و روز منو خوب میدونی
ولی من از حالت خبر ندارم
ای غریب آقام/
تو کدوم صحرایی جا داری
تو کدوم خیمه ای ماوا داری
یار بی وفایی چون ما داری
تو رو میدهم قسم ای آقا
به گلوی شه مظلوم بیا
تو رو میدهم قسم ای آقا
به عزای ام کلثوم بیا
العجل یا مهدی ....
خوب میدونم چقد تو غصه داری
به یاد دست بسته و اسارت
به یاد شام و کوفه خون میباری
خیلی به ناموس تو شد جسارت
ای غریب آقام
دست در سلسله رو میبینی
پای پر آبله رو میبینی
خنده حرمله رو میبینی
دستشون بسته به زنجیر و طناب
بیا دست اسرا رو وا کن
گمشده رقیه تو بیابونا
بیا و رقیه رو پیدا کن
بند سوم:
کاش یه نفر پیدا بشه تو روضه
بیاد بگیره زیر شونه ها تو
آخه تو با دو چشم خون میبینی
بین نامحرما مخدراتو
ای غریب آقام /
غارت گهواره رو میبینی
گوش بی گوشواره رو میبینی
جسم پاره پاره رو میبینی
اسرا خیلی گرفتار شدن
وارد کوچه و بازار شدن
پیش چشمای ابالفضل و حسین
خولی و شمر جلودار شدن
#مرتضی_کربلایی
@raziolhossein1
#حضرت_ام_کلثوم_زمینه
#نوحه
من بر علی و فاطمه نور دوعینم
شریک غمهای شریکة الحسینم
من روضه خوانِ داغِ ؛ گلهای کربلایم
گریه کنِ عزایِ ، حسین سر جدایم
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
......
شش ماه بر غمهای زینب گریه کردم
شش ماه بر شش ماهه هر شب گریه کردم
از خاطرم نرفته ؛ آن طفل شیرخواره
گلوی نازکش شد ؛ با تیر پاره پاره
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
.......
شش ماه گریه کردم و از حال رفتم
با یاد آن ساعت که در گودال رفتم
با خواهرم رسیدم ؛ محزون و دل شکسته
دیدم که شمر ملعون ؛ بالاسرش نشسته
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
....
زینب به سر بر تلّ زینبیّه میزد
مادر ما ناله یا بنیّ میزد
یادم نرفته زینب ؛ پیر و شکسته تر گشت
به خیمه مو سفید و ؛ قامت خمیده برگشت
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
......
اشک مخدرات از یادم نرفته
دروازه ساعات از یادم نرفته
معجر پاره ام را ؛ بر رخ گرفته بودم
من که میان بازار ؛ هرگز نرفته بودم
آه و واویلا ؛ آه و واویلا
#عبدالحسین
@raziolhossein1
#حضرت_ام_کلثوم_زمینه
پنجاه ساله با غم عجیـنم
پنجاه ساله غربت نشـینم
پنجاه ساله اشكم رَوونه
پنجاه ساله دل غرق خونه
پنجا ساله كه روضه ي مادرم شده قاتلم
پنجا ساله كه اشكاي خواهرم شده قاتلم
تو دو سالگي ديدم سوزوندن درو
ضجّه مي زدم وقتي زدن مادرو
دیدم بستن دست بابام حيدرو
اي واي از غريبي
----------------------------------
يادم نميره دلشوره هامو
يادم نميره فـرق بابامو
يادم نميره طشت پر از خون
نعش داداشم شد تيربارون
پنجا ساله كه روزگار رسونده جونمو بر لبم
پنجاه ساله كه هركجا شريك درداي زينبم
مثل خواهرم بال و پرم حسين بود
مثل خواهرم تاج سرم حسين بود
مثل خواهرم همسفرم حسين بود
اي واي از اين غريبي
----------------------------------
ديدم غروبِ دشت بلا رو
ديدم تو گودال سر نيزه ها رو
ديدم كه پيش چشماي زهرا
داداش حسينم شد ارباً اربا
آه از چادراي سوخته آه از صورتاي نيلي
آه از بددهنيهاشون آه از كعب ني و سيلي
اين روا نبود بريم ميـونِ اَنظار
حقّ ما نبود اون همه ظلم و آزار
جاي ما نبود بزم شراب و بازار
اي واي از اين غريبي
#محمد_قاسمی
@raziolhossein1