#حضرت_موسی_بن_جعفر_نوحه
#امام_کاظم_نوحه
در گوشه زندان غریبانه مردم
چون مادرم فاطمه من سیلی خوردم
واویلا واویلا واویلا واویلا
....
بیا رضا جان که بابای تو جان داد
نفس نفس می زد و از نفس افتاد
.....
تا لحظه آخر ترا صدا می زد
با دست و پای بسته دست و پا می زد
.....
بر غربتم می گرید کند و زنجیرم
با جگر آتش گرفته می میرم
....
نمیدانم که گناه من چه بوده ست
مانند زهرا سراپایم کبوده ست
.....
ای ماه من از آهم خیزد شراره
تابوت من باشد از یک تخته پاره
......
ای پسرم بابایت را تماشا کن
روی مرا جانب کرببلا کن
......
ماندم اگر در قفس هر روز و هر شب
اما نماندم به زیر سم مرکب
#سیدمحسن_حسینی
@raziolhossein1
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شور
#امام_کاظم_شور
منکه عزیزه حیدر و به زهرا نور عینم
پناه عالمینمو غریــــب کاظـمیـــنم
خیلی دلم گرفته
لحظه آخر من
ای کاش بود کنارم
معصومه دختر من
واویلا واویلا...
هم ساق پای منو هم حرمتمو شکوندن
یه عمر از این زندان به اون زندان منو کشوندن
با درد و غم گذشته
هر روز و هر شب من
شد مستجاب دعای
خلصنی یا رب من
واویلا..
سلسله در گردن من راه نفس رو بسته
شبیه زین العابدین بال و پرم شکسته
ولی خدا رو شکر که
اینجا برابر من
نمیزنه نامحرم
سیلی به دختر من
واویلا...
پای سر جدم حسین کوفه و شام بلا
عمهی بی پناهمو زدن نامحرما
همه به زینب زدن
چقدر ظالمانه
یکی با کعبِ نی و
یکی با تازیانه
وای حسین...
#عبدالزهرا
@raziolhossein1
#حضرت_موسی_بن_جعفر_زمزمه
#امام_کاظم_زمزمه
بند اول:
گوشه ی زندان/ تنهای تنها/ غریبم و یاری ندارم
نه دخترم هست/ نه پسری که/ سر روی پای اون بزارم
یه کاری کرده زنجیر * رمق نمونده توو پام
انقد منو زدن که * شکسته استخونام
هر شب - بارون غم - از چشمای - دیوار و در - می باره
هر وقت - که اسم ما-در منو - روی زبون - میاره
بند دوم:
شبیه یوسف/ قعر یه چاهم/ پر از غمه دل صبورم
آروم نمی شن/ این نانجیبا/ تا نکنن زنده به گورم
برای گریه کردن * دلم پُر از بهانه ست
افطار هر شب من * سیلی و تازیانه ست
روزم - تیره شده - فرقی ندا-ره واسه من - روز و شب
زیرِ - لگد فقط - با گریه فر-یاد می زنم - یا زینب ۲
#بهمن_عظیمی
@raziolhossein1
#امام_کاظم_زمینه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_زمینه
از زندان بان/دل من خونه
میاد دیدارم/با تازیونه
مونده جای ضرب دستش روگونم
من بر نمیگردم اینو میدونم
تا آخر عمرم اینجا میمونم
رضا بیا/زَهر تموم پیکرم رو آب کرد
رضا بیا/که تشنگی قلب منُ کباب کرد
رضا بیا/سلسله ها گردنمُ عذاب کرد
بند دوم
این زنجیرا/میده آزارم
از درد پام/تا صبح بیدارم
افتاده بر سلسله ها رد خون
هر شب میخونم با چشمای گریون
«خلِّصنی یا رب من السجن هارون»
خدا خدا/به پیکرم دیگه نمونده طاقت
خدا خدا/خسته شدم من از غم اسارت
خدا خدا/بس که شنیدم از همه جسارت
بند سوم
چارده ساله/تو این زندونم
روزا بی تاب و/شبا گریونم
با دستِ بسته،تو زندون،معذب
من روضه میخونم اما زیر لب
یادم نمیره اسیریِّ زینب
خدا رو شکر/خواهر من اسیر دشمنا نیست...
خدا رو شکر/تنم رو خاک کربلا رها نیست...
خدا رو شکر/شهر به شهر سرم رو نیزه ها نیست...
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein1