#امیرالمومنین_زمزمه
#امیرالمومنین_مدح
#زمزمه
علی روح عشق ومرام منه
علی رهبروهم امام منه
صفای قعودوقیام منه
علی ماه وبدرتمام منه
دلم باولای توشدمنجلی
علی یاعلی علی یاعلی علی یاعلی
بند دوم:
گدایم گدایم گدای علی
همه هستی من فدای علی
نفس می کشم من برای علی
فقط زنده ام باصدای علی
وجودمراآبی هم گلی
علی یاعلی یاعلی یاعلی یاعلی
بند سوم:
گدای توای ساقی کوثرم
امیدمنی وتویی دلبرم
غلام توبودن زیادازسرم
گدای غلام شماقنبرم
دم هردمم مرتضی یاعلی
علی یاعلی یاعلی یاعلی یاعلی
همیشه بودبرلب این زمزمه
فدای امیددل فاطمه
توراجان زهراشه لافتی
بدرددل مابده خاتمه
توحلال غمهاوهرمشکلی
علی یاعلی یاعلی یاعلی یاعلی
#محمدخرم_فر
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
#زمزمه
شده لحظه احتضار علی ، بیا فاطمه
کجایی که چشم انتظار علی ، بیا فاطمه
برا دیدنت بی قرار علی ، بیا فاطمه
می شد ای کاش این دم آخر ، کنار بسترم باشی
دلم می خواست وقت جون دادن ، تو هم بالا سرم باشی
شده بی کسی قسمت ما دوتا ، عزیز دلم
گذشته ز حد غربت ما دوتا ، عزیز دلم
تو کوچه شکست حرمت ما دوتا ، عزیز دلم
خدا می دونه که سی ساله ، من از این زندگی سیرم
از اون ساعت که توی کوچه ، زمین خوردی زمینگیرم
تو رو با لگد پشت در می زدن ، بمیرم برات
تو رو بی سپر با پسر می زدن ، بمیرم برات
یه مشت از خدا بی خبر می زدن ، بمیرم برات
خودم دیدم که غبار غم ، گرفت آیینه تو زهرا
خودم دیدم که با ضرب پا ، شکستن سینه تو زهرا
دل بی قرارم به تاب و تبه ، خدا رحم کنه
دارم میرم و جون من بر لبه ، خدا رحم کنه
همه گریه هام واسه زینبه ، خدا رحم کنه
یه روزی توی همین کوفه ، به روی ناقه می شینه
سر هجده تا عزیزش رو ، بالای نیزه می بینه
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
#شبنوزدهم_زمزمه
#زمزمه
از سر شب چشماش به سمت آسمونه
إنا الیه راجعون زیر لب می خونه
آروم آروم داره سوی مسجد میره
معلومه از نگاش که از دنیا سیره
از بی وفاییای مردم دلگیره
...............
با دل خسته قاتل و از خواب بیدار کرد
مظلوم عالم رو به أشقا الأشقیا کرد
پاشو یه عمره که توی چشمام خاره
پاشو دیگه لحظه وصل دلداره
پاشو که دیگه علی دلتنگ یاره
..............
یه طوری زد که با صورت رو زمین افتاد
فزت و برب الکعبه گفت و ناله سر داد
تا ضربه زد یادش اومد اون روزارو
خاطره های کوچه و نامردارو
که می زدن جلوی چشماش زهرارو
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
#شب_نوزدهم
از تیغ ابن ملجم کافر
که شد سرم غرقاب خون یکسر
آمد به یادم خون میخ در
زهرا کجایی
از بس که خون رفت از سرم، اصلاً
ببین ندارم قوتی در تن
حسن شده عصای دست من
زهرا کجایی
در بین محراب ای گل پرپر
مانند تو خوردم زمین با سر
ای وای من ای وای من ای وای
خون لخته بر رُخم چکید ای وای
تا که سرم را بسته دید ای وای
رنگ از رخ زینب پرید ای وای
امون از این غم
روزم شده از غصه ها چون شب
طاقت ندارد دخترم زینب
ببینه من هستم به تاب
امون از این غم
افتاده ام من از نوا ای وای
هستم به یاد کربلا ای وای
ای وای من ای وای من ای وای
اگر که بر لب آمده جانم
اگر چه خون گرفته چشمانم
در زیر مرکب ها نمی مانم
ای داد و بیداد
ای وای من از گودی گودال
میشه تن حسین من پامال
از نیزه ی دشمن شود بی حال
ای داد و بیداد
وقتی تَرک میخوره آیینه
یکی با پا میکوبه رو سینه
ای وای من ای وای من ای وای
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
#شب_بیست_و_یکم
#زمزمه
تو بسترم اما، دلم پريشونه
حال منو غير از، خدا كي ميدونه
يه چشم من اشكو، يه چشم من خونه
از وقتي رفتي تو ، تاريكه اين خونه
بعد تو ديگه ،من نمي خواستم ،زنده بمونم زهرا
مثل تو خانم، عجل وفاتي، همش ميخونم زهرا
__
روز عروسيمون، بهم يه قول دادي
كنار من باشي، تو گريه و شادي
ولي تو رفتي و ، موندم تك و تنها
قسمتم اين بود، عليِ بي زهرا
زخم زبونو، خندهء دشمن، دلم رو پر از غم كرد
بغض حسن با، گريهء زينب، پشت عليتو خم كرد
________
مگه يادم ميره، بچه ها ترسيدن
به زخم ما مردم، نمك ميپاشيدن
انقد زدن تاكه، تو ياس پر پر شي
ميخ درم نگذاشت، دوباره مادرشي
همه مي ديدن، ميون كوچه، شال منو تو دستات
زمين ميخوردم، زمين ميخوردي، علي فداي زخمات
_______________
حرارت ميخ و ، تيزي اين مسمار
تو رو اذيت كرد، بين در و ديوار
خودم ديدم قاتل، لگد به اون در زد
بين در و ديوار، تو رو با خنجر زد
جلوي چشام، غلاف شمشير، ميخورد به روي بازوت
رحمي نكردن به محسن تو ديدم شكسته پهلوت
_________________
زندگيمو ديدي، چجوري شد غارت
بهم بگو زهرا، چي شده گوشوارت
تو كوچه راتو بست، حرف فدك ميزد
حسن بهم گفته، تو رو كتك ميزد
ميگفت كه ديدم، از ضرب سيلي، مادر زمين خورد بابا
همش ميخنديد، وقتي كه مادر، افتاد به روي خاكا
سبك: #فرهاد_ندرخاني
شعر: #حسين_افتاب
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
راحت شدم ازین همه درد
از دست این مَردُم نامرد
شمشیر کینه راحتم کرد
زهرا ، ندیدی که زندگی مو غم گرفت
زهرا ، رفتنت دلخوشی رو ازم گرفت ، زهرا ، ای وای
زهرا ، چشمای خیسم همیشه زارِ تو
زهرا ، با سرِ خونی میام کنار تو ، زهرا ، ای وای
پایان نداره اینهمه غم
این گریه و اشکای نم نم
سَرَم شکسته مثل قلبم
زهرا ، فدای درد و غمای تو دِلِت
زهرا ، خسته ام از خنده های قاتلت ، زهرا ، ای وای
زهرا ، روی سجاده با صورت افتادم
زهرا ، به یاد افتادن تو جون دادم ، زهرا ، ای وای
به یاد اون روزای پُر درد
به یاد اون چهل تا نامرد
دنیا فقط خون به دلم کرد
زهرا ، برای بُردنم از راه اومدن
زهرا ، مگه یادم میره که چطور زدن ، زهرا ، ای وای
زهرا ، مگه یادم میره اون روزای بد...
زهرا ، مگه یادم میره سیلی و لگد ، زهرا ، ای وای
#بهمن_عظیمی
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
#شبنوزدهم_زمزمه
#زمزمه
از سر شب چشماش به سمت آسمونه
إنا الیه راجعون زیر لب می خونه
آروم آروم داره سوی مسجد میره
معلومه از نگاش که از دنیا سیره
از بی وفاییای مردم دلگیره
...............
با دل خسته قاتل و از خواب بیدار کرد
مظلوم عالم رو به أشقا الأشقیا کرد
پاشو یه عمره که توی چشمام خاره
پاشو دیگه لحظه وصل دلداره
پاشو که دیگه علی دلتنگ یاره
..............
یه طوری زد که با صورت رو زمین افتاد
فزت و برب الکعبه گفت و ناله سر داد
تا ضربه زد یادش اومد اون روزارو
خاطره های کوچه و نامردارو
که می زدن جلوی چشماش زهرارو
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
#شب_نوزدهم
از تیغ ابن ملجم کافر
که شد سرم غرقاب خون یکسر
آمد به یادم خون میخ در
زهرا کجایی
از بس که خون رفت از سرم، اصلاً
ببین ندارم قوتی در تن
حسن شده عصای دست من
زهرا کجایی
در بین محراب ای گل پرپر
مانند تو خوردم زمین با سر
ای وای من ای وای من ای وای
خون لخته بر رُخم چکید ای وای
تا که سرم را بسته دید ای وای
رنگ از رخ زینب پرید ای وای
امون از این غم
روزم شده از غصه ها چون شب
طاقت ندارد دخترم زینب
ببینه من هستم به تاب
امون از این غم
افتاده ام من از نوا ای وای
هستم به یاد کربلا ای وای
ای وای من ای وای من ای وای
اگر که بر لب آمده جانم
اگر چه خون گرفته چشمانم
در زیر مرکب ها نمی مانم
ای داد و بیداد
ای وای من از گودی گودال
میشه تن حسین من پامال
از نیزه ی دشمن شود بی حال
ای داد و بیداد
وقتی تَرک میخوره آیینه
یکی با پا میکوبه رو سینه
ای وای من ای وای من ای وای
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
نگاهِ خسته ی اون
خورشیدِ روی بومه
همه کاره ی عالم
دیگه کارش تمومه
دلش گرفته از این زمونه
میگه ایشالله که علی دیگه نمونه
حرف دلاشو خدا میدونه
از مسجد امشب نمیخواد بره تا بخونه
..
لحظه شماری می کرد
برای روی زهرا
سجده که رفت
میخواست که
بره بسوی زهرا
به یاد جنگ احد میفته
اون روزی که زخماشو فاطمه می بنده
اما حالا نیست کنار حیدر
زینب ولی به جای فاطمه می بنده
...
وقت سحر که اومد
کسی پدر رو می زد
روزی غروب هم اومد
کوفه پسر رو می زد
کربلا اما نبود یه شمشیر
همینکه افتادش حسین همه شدن شیر
یکی دو تا نه هزار تا شمشیر
همونجا بود زینب کبری دیگه شد پیر
#احمد_آقایی
@raziolhossein1
#امیرالمومنین_زمزمه
کوفه رو غم گرفته/خیلی دلم گرفته
بغضی توی گلومه/چشامو نم گرفته
پاشو ببین، یتیما رو
چشم انتظاری میکِشن
چه جور دلت، میاد بری
این بچه ها تنها بشن
...
کنار بسترت بابا
هیِ میخونم اَمَن یُجیب
معلومه از، چهرهی تو
انگار درد داری عجیب
(علی علی، مظلوم علی)
تا وقتی که نگاهت/خیره میشه به دیوار
زنده میشه برات باز/قِصهی میخ و مسمار
کسی نبود، یاری کنه
ریحانهی پیغمبروُ
مُغیره قلبمو شکست
تا وقتی که، شکست دروُ
..
بازوی مادرم رو با
غلافِ شمشیر میزدن
با ضرب سیلی انگاری
به قلب من تیر میزدن
(علی علی، مظلوم علی)
#روح_الله_نوروزی
@raziolhossein1