eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.7هزار دنبال‌کننده
736 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای پیکر برهنه ی بی سر حسین من آیا تویی عزیز پیمبر، حسین من؟ پیدا نمی‌کنم به تنت جای بوسه‌ای جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من بگذار تا زنم به گلوی بریده‌ات یک بوسه با نیابت مادر حسین من ای بر تنت سلام، جواب سلام ده از حنجر بریده به خواهر حسین من زخم تنت ز حد تصَوّر، بوَد فزون زخم دلت هزار برابر، حسین من ترسم کشند دختر مظلومه ی تو را او را نگیر این‌همه در بر حسین من برخیز و بر مسافر شامت، اذان بگو قرآن بخوان، در این دم آخر حسین من من آن مسافرم که ز خون گلوی تو کردم خضاب، جان برادر، حسین من گر بی‌تو می‌روم سفر شام، غم مخور همراه ماست شمر ستمگر حسین من «میثم» ز سوز سینه ی ما شعله می‌کشد دستش بگیر در صف محشر حسین من @raziolhossein
بِبَریدم که پیام از تنِ بی سر دارم حرفها با سپهِ کوفه ز حنجر دارم شِکوه بر فاطمه دارم ز جسارتهاتان من شکایت ز شما نزد پیمبر دارم تشنه کشتید و بریدید سرِ مهمان را حال این رختِ اسیریست که در بر دارم مَحرمان را همه کشتید و زبان دار شُدید غارت آزاد شد و دست به معجر دارم بزنیدم ببَریدم به همه میگویم من در این دشتِ بلا چند برادر دارم بار بستید و برفتید ولی من چه کنم من که از معرکه هفتاد و دو پیکر دارم یا اجازه بدهید اینهمه را دفن کنم یا گذارید که انگشتِ جدا بر دارم یکطرف بی سر و بی دست، علمدارِ رشید یکطرف دستِ علمدارِ دلاور دارم دارم اینجا به حرم یک تنِ ارباً اربا و سرِ نیزه سرِ زخمیِ اکبر دارم رأسها را که بریدید و سرِ نیزه زدید دستها را چه کنم،اینهمه لشگر دارم یکطرف غنچۀ نشکفته که پرپر کردید یکطرف مانده دوتا گمشده دختر دارم یکطرف کعب نی و حرف بَد و سوی دگر تازیانه به سر و صورتِ خواهر دارم خواهرانی همه معصوم و عفیف و مضطر داغدیده به برم، اینهمه مادر دارم یا اخی بوسه به رگهای بریده بزنم زانکه مأموریتِ تازه ز حیدر دارم بوسۀ حنجرۀ تو نَفَسِ تازه دهد تا ببیند که من هم کس و یاور دارم @raziolhossein
فلك از سيل اشكم ديده بسته تمام هستي ام در خون نشسته چگونه لاله ي خود را بجويم ميان اين همه نيزه شكسته؟ @raziolhossein
اينهمه راه دويدم به سوی دلدارم به اميدی كه در اين دشت برادر دارم تو دعا كن كه كنار بدنت جان بدهم فكرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم يک عبا داشتی و خرج علی اكبر شد با چه از روی زمين جسم تورا بردارم به وداع من و تو خيره بُوَد چشم رباب خواندم از طرز نگاهش كه منم دل دارم خيز و نگذار كه ما را به اسيری ببرند منكه از راهیِ بازار شدن بيزارم @raziolhossein
با اینکه می¬بینم، دلم باور ندارد این جسمِ دلدار من است و سر ندارد؟! ای معنیِ «أمّن یجیب» از جای برخیز دنیا شبیهِ خواهرت مضطر ندارد گر بی¬کفن ماندی، ز من دلخور نباشی شرمنده¬ام، حتّی سرم معجر ندارد انگار چیزی دیده باشد اولین بار خورشید، چشم از صورت من بر ندارد ای آسمان بر قتلگاهش گاه¬گاهی آبی ببار، این تشنه آب¬آور ندارد ای آهوان دشت بر داغش بگریید این کشتۀ غرقه به خون مادر ندارد یا رب مدد کن زیر کعب نی نمیرم این کاروان جز من کسی دیگر ندارد آسان کنم هر مشکلی را در سفر، لیک مشکل، ربابی که علی¬اصغر ندارد @raziolhossein
فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم تصورم ز اسارت طناب بود اما.. بدون چادر و معجر گمان نمیکردم! به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما.. به پاره پاره حنجر گمان نمیکردم همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم! گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم قبول! بی توسفر میکنم به شام اما.. کنار شمر برادر گمان نمیکردم تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند به آن طریق که دیگر گمان‌ نمیکردم سربریده به هرمادری نشان دادند ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم به آیه خواندن تو با همان لب زخمی که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم @raziolhossein
با نيزه روي زَخمِ تو مَرهَم گذاشتند جِسمِ تو را به خاک، چه دَرهَم گذاشتند . من مانده ام چِگونه بِبوسم تَنِ تو را؟! بَس نِيزه پُشتِ نِيزه و بَر هَم گذاشتند . بَر سينه ات نِمونه ی هَرچه سِلاح هست! شَمشير و سَنگ و تيرِ سه پَر هَم گذاشتند . هم داغِ اَكبرِ تو و هم سوز تِشنگی اَصلاً مَگَر بَرات جِگر هَم گذاشتند؟! . آمد زِ مَن رُقَيِّه سُراغِ تو را گِرِفت پُرسيد كه: برای تو سَر هَم گذاشتند...؟ . دَر كيسه هايِشان پُرِ سَر بود و روسَری هَر آنچه بود زيوَر و زَر هَم گذاشتند @raziolhossein
پاره پاره حنجرت را بوسه باران می کنم عضو عضوِ پیکرت را بوسه باران می کنم . خاکِ اینجا ای برادر بوی زهرا می دهد قتلگاهِ اطهرت را بوسه باران می کنم . گیسوانم را به خونَت می زنم، قربانی ام این مِنا و مَشعرت را بوسه باران می کنم . نقشِ نعلِ اسبها بر سینه ات اُفتاده است قبله ی پیغمبرت را بوسه باران می کنم . دخترت افتاده روی پیکرِ بی راسِ تو گیسوانِ دُخترت را بوسه باران می کنم @raziolhossein
آه ، ای بی کفنِ کرببلا وای‌حسین تنت اینجاست سرت رفته کجا وای‌حسین خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را خاک آلود تنت گشته رها وای‌حسین آنقدر  دور تو شمشیر و سنان ریخته است شده گودال تو چون کوه منا وای‌حسین پدرت از زرهِ قیمتی عَمْر گذشت از لباست نگذشتند چرا وای‌حسین چادر سوخته ای دارم اگر بگذارند میکشم بر تن تو جای عبا وای‌حسین روز جمعه نه ، تو را روز دوشنبه کشتند قاتل مادرمان کشت تو را وای‌حسین هرکجا مادر تو بوسه زده نیزه زدند جایی یک بوسه نداری به خدا وای‌حسین قطعه قطعه شدی و بعد از آن ذبح شدی قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا وای‌حسین تو کریمی غم انگشتریت را نخورم بگو انگشت تو افتاده کجا وای‌حسین من که یک عمر فقط با تو سفر می رفتم حال با شمر روم شام بلا وای‌حسین کعب نی میخورم اما چه کنم این نامرد؟ بین مردم نبرد اسم مرا وای‌حسین روی نی حرف بزن ، آیه بخوان ، کاری کن نشود خواهرت انگشت‌نما وای‌حسین @raziolhossein
در کربلا صبور رسید و دچار رفت زینب عزیز آمد و با حال زار رفت آنکس که روزگار به گردش نمیرسید.. آخر به سایه ستم روزگار رفت روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر آن سان سوار آمد و این سان سوار رفت! بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن.. بین غریبه آمد و با نیزه دار رفت زینب اگر چه وقت بلا پس نمیکشید هرجا صدای حرمله آمد کنار رفت! میخواست تا وداع کند با تن حسین اورا چنان زدند ز قلبش قرار رفت خلخال دختران همه سوغات کوفه شد از آن به بعد پای همه روی خار رفت احمد عمامه را به زمین زد میان عرش وقتی بروی معجر زینب غبار رفت @raziolhossein
شبِ این قافله بی تو سخت گذشت جنگِ با حرمله بی تو سخت گذشت بین دشمن سوار ناقه شدم خیلی این مرحله بی تو سخت گذشت مُردَم از تب بی تو خیلی سخت گذشت جانِ زینب بی تو خیلی سخت گذشت سیلی و آتیش و تازیانه ها... اولین شب بی تو خیلی سخت گذشت رو خاکه  برهنه پیکرت حسین الهی بمیره خواهرت حسین سر تو که روی نیزه ها زدن افتاد از رو ناقه دخترت حسین میدونی که خیلی دلخونم حسین میدونی به لب رسید جونم حسین با اینا که کشتنت، برم سفر؟ من بدون تو نمیتونم حسین بعد تو پشت و پناه ما کیه سر و کار دختر تو با کیه تو که شیرخواره اتو خاک کرده بودی پس سرِ کوچیک، رو نی برا کیه بی تو زینب تو بی پناه میره با کتک از دلِ قتلگاه میره چشماتو ببند رو نیزه نبینی شمر کنار خواهر تو راه میره @raziolhossein
شبِ این قافله بی تو سخت گذشت جنگِ با حرمله بی تو سخت گذشت بین دشمن سوار ناقه شدم خیلی این مرحله بی تو سخت گذشت مُردَم از تب بی تو خیلی سخت گذشت جانِ زینب بی تو خیلی سخت گذشت سیلی و آتیش و تازیانه ها... اولین شب بی تو خیلی سخت گذشت رو خاکه  برهنه پیکرت حسین الهی بمیره خواهرت حسین سر تو که روی نیزه ها زدن افتاد از رو ناقه دخترت حسین میدونی که خیلی دلخونم حسین میدونی به لب رسید جونم حسین با اینا که کشتنت، برم سفر؟ من بدون تو نمیتونم حسین بعد تو پشت و پناه ما کیه سر و کار دختر تو با کیه تو که شیرخواره اتو خاک کرده بودی پس سرِ کوچیک، رو نی برا کیه بی تو زینب تو بی پناه میره با کتک از دلِ قتلگاه میره چشماتو ببند رو نیزه نبینی شمر کنار خواهر تو راه میره @raziolhossein