eitaa logo
پژوهشکده باقرالعلوم
762 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
314 ویدیو
15 فایل
کانال اطلاع رسانی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه‌السلام ارتباط با مدیر: @m_jamalikia
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ چه کنیم که مردم اعتمادشون جلب بشه ⁉️ حاج آقا دسمی پرسید: «چی کار می‌تونیم بکنیم؟» گفتم: «اگه شما دویست میلیون تومن به من بدید، درستش می‌کنم.» اولین‌بار بود که از حاج‌آقا درخواست پول می‌کردم. حاج آقا دسمی گفت: «بذار فکر کنم.» گفتم: «نمی‌خواد زیاد فکر کنید. من شنیده‌م که تازگیا ملک شخصی خودتون رو فروخته‌ید. پول همون رو به من بدید. دو سه ماهه پس می‌دم.» حاج آقا گفت: «اخوان،‌ من مطمئنم که شما پول‌رو پس نمی‌دید. اما بهِتون می‌دمش. بگو دارابی بیاد چکش رو بگیره.» آقای دارابی تهران بود. بهش زنگ که زدم گفت: «اخوان، بی‌خیال شو. پول حاج آقا رو که نمی‌شه خرج کرد.» گفتم: شما برو چک‌رو بگیر، خدا کریمه.» خلاصه پول ملکِ حاج آقا به حساب ما ریخته شد. فرداش هم میلگرد و مصالح ریختیم. اون موقع ارزش پولی که حاج آقا دسمی داد به اندازه دو تا آپارتمان توی خوزستان بود. اما وقتی که بعد از دو سه سال پول ایشون را پس دادیم ارزشش خیلی کمتر شده بود. 📖 برگرفته از کتاب «رودخانه ماهی و نهنگ» نوشته حمید بابایی 📚 پیوند خرید کتاب: pbshop.ir/__p-p-520.aspx 💻 آدرس تارنمای پژوهشکده: 🌐 https://rbo.ir 📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید: 🆔 @rboresearch
📌 برشی از کتاب رودخانه ماهی و نهنگ 🔰 روایت هشتم :: ▪️دو هفته گذشته بود. سرما چنان توی تنم رفته بود که انگار یک عالمه سوزن توی گوشتم فرو می‌کردند. هر قدر هم زیرپوش و بلوز روی هم می‌پوشیدم انگار نه انگار! مردم بیچاره هم وقتی از چادرهایشان بیرون می‌آمدند پتو و لحاف روی خودشان می‌انداختند و این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتند. ▪️دو سه روز که از زلزله گذشت، تعدادی از بچه‌های هلال‌احمر به ما سرزدند. سه پسر کم سن‌وسال بودند همراه زنی میان‌سال. هر چهار نفر لباس‌های سفید و نظیفی پوشیده بودند که آرم سرخ هلال داشت. انگار که بخواهند بروند پیک‌نیک، کلاه ورزشی قرمزِ تروتمیزی هم روی سر گذاشته بودند! کمی سؤال‌پیچمان کردند. می‌خواستند آمار بگیرند ببینند چه بلایی بر سرمان آمده است. دَفترودَستک هم داشتند. اما محض رضای خدا یک بطری آب یا یک قرص نان برایمان نیاورده بودند! ▪️عمو حیدر من را مسئول کرد به سؤال‌هایشان جواب بدهم. هرچه می‌پرسیدند با دقت گوش می‌کردم و جوابشان را می‌دادم؛ آن‌قدر با دقت که انگار برنامه‌ریزی آینده مملکت به جواب‌های من بستگی داشت! :: روایتی دراماتیک از حضور جهادی طلاب مدرسه علمیه حضرت بقیة الله الاعظم تهران در حادثه زلزله سرپل ذهاب در سال ۱۳۹۶ 👈 برای دریافت کتاب رودخانه ماهی و نهنگ اینجا را لمس کنید. 🆔 eitaa.com/rboresearch 🆔 ble.ir/rboresearch 🆔 https://t.me/+1Qe1RDiMQfBiMTY0