eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
303 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
#فرمانده_دلها تو آموزش یه بار که در منطقه حسابی عرق بچه ها رو درآورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت : نکنه فکر کنین که فلانی ما را #آموزش میده ، من #خاک_پاهای شماهام . من خیلی #کوچکتر از شماهام اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم. ولی #دلش رضا نداده بود و با #گریه از همه خواست که دراز بکشن، همه #تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه، همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف #پوتین بچه ها و #خاکش رو می مالید رو #پیشانیش می گفت: من خاک پای شماهام .💔😥 #قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_همت ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
کردن ( از خاطرات شهید حسین همدانی ) فردای بود. قرار بود قبل از مجددش و رفتن به به کارهای و غیر اداریش بپردازد و سر و سامانش بدهد. مدتی در اتاق مشغول بودم. مانند همیشه رو به باز بود.  بلند شدم و بیرون رفتم. چشمهایم از گرد شد؛ حاج آقا جلوی در فریزر بود و مشغول تمیز کردن آن. گفتم : مگه شما بیرون نبودید؟کی آمدین من متوجه نشدم؟! چرا زحمت می کشید؟ نگذاشت حرفم را ادامه بدهم؛ لبخندی زد و گفت: دیدم کمرت درد می کند گفتم قبل از رفتن دستی به این بکشم شما اذیت نشی... http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
شانزدهم محرم سال ۶۱ ه.ق  بعد از آنکه یک روز و یا چند روز بنا بر روایتی، سرهای را در  و گردانید، آن‌ها را به نزد فرستاد و بعد از آن را به سرپرستی چند تن از سربازانش روانه شام کرد. 16 روز از واقعه کربلا سپری می‌شود.  خبر (ع) به شام و رسیده است و مردم با شنیدن این خبر در به سر می‌بردند. عده‌ای از مردم بار دیگر را از گرامی اسلام (ص) مرور می‌کنند و عده‌ای دیگر با شنیدن این خبر به یک‌باره تاریخ از مقابل دیدگان‌شان به سرعت باد می‌گذرد و سخنان پیامبر گرامی اسلام (ص) را درباره حسنین (ع) به یاد می‌آوردند که باورشان نمی‌شد که اموی چنین مصیبتی را بر روا داشته است. امام حسین (ع) لحظات سختی را در به‌سر می‌بردند.  گرد و بی‌برادری و بی‌پسر شدن جدای از گرد بر چهره اهل حرم امام حسین (ع) نشسته بود و تنها مرهم این دردشان فکر کردن به و بود که به‌ خاطرش این‌گونه شده ‌ (س) و (ع) با رساندن  (ع) وظیفه دیگری نیز بر عهده داشتند و آن و اسرا بود که تعدی نسبت به اهل حرم از سوی دشمنان صورت نگیرد، بی‌قراری تمام وجود و امام سجاد (ع) را در فراق عزیزان‌شان فرا گرفته است ولی با مشغول شدن به  و اهل حرم را نیز می‌کردند. در آمده است که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آن‌ها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را به سرپرستی و ذی‌_الجوشن به شام روانه کرد. ابن زیاد در این حال دستور داد که امام سجاد(ع) را با و بر  به سوی شام حرکت دهند.  مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند و اینکه در این مدت چه وقایعی اتفاق افتاده؛ و تنها به برخی بی‌ادبی‌های سرهای مطهر اشاره شده است. http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#خاطره #خاطرات حاجتم را از امام رضا (ع) گرفت #دوست_شهید: کارهای اعزامش جور نمی شد، احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود، یکبار گفت: دیگر به هیچ کس برای رفتن به #سوریه رو نمی زنم. آن روز وقتی به #حرم_حضرت_رضا (ع) وارد شدیم حال عجیبی داشت. چشم هایش برق خاصی داشت. وارد #صحن که شدیم رو به #حرم #سلام داد، تا #پنجره_فولاد #گریه کنان با حالت تند راه می رفت، خودش را چسباند به پنجره فولاد، از قسمت خانم ها می دیدمش که زار می زد و می گفت: ببین آقا دیگه #سرگردون شدم، برای #دفاع از حرم #آواره ی شهرها شدم، #رسوا شدم، تو #مزار_شهدا انگشت نما شدم. طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم، دلم خیلی برایش سوخت، یک #زیارت_نامه از طرف خودم برایش خواندم. آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است. نشسته بود رو به روی پنجره فولاد، نزدیکش شدم بهم #لبخند زد، #تعجب کردم، گفت: حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر #اعزام می شوم، شک نکن. محکم شده بود. گفت: امام رضا (ع) پارتی ام شد. درست ماه بعد اعزام شد همانطور که امام رضا (ع) بهش گفته بود. #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4