🔸تعبير «غير واحد» در روايات حسن بن محمّد بن سماعه
🔹محمدباقر ملکیان
حسن بن محمّد بن سماعه فقيه واقفی ای است (نک: رجال النجاشی، رقم: ۸۴) که نامش در اسانيد روايات زيادی آمده است، و طبيعتا مشايخ او هم زيادند (نک: مشايخ الثقات، ص ۱۹۰ به بعد).
در بسياری از روايات، او از جماعتی مبهم، حديث نقل میکند، تعابيری مانند «غير واحد»، «عدّة»، و «عدّة من أصحابنا». در اين گونه موارد، روايات او (به غير از تعداد بسيار کمی) از ابان بن عثمان است.
برخی با توجه به اين که واسطه حسن بن محمّد بن سماعه در بيشتر رواياتی که او از ابان بن عثمان نقل میکند، مشايخ ثقه او هستند، در صدد تصحيح اين دسته روايات برآمده اند (نک: قبسات، ج۲، ص ۵۰ـ ۵۱). از جمله اين مشايخ که واسطه بين حسن بن محمّد بن سماعه و ابان بن عثمان اند میتوان به اين افراد اشاره کرد: ۱. فضالة بن أيوب. ۲. جعفر بن محمّد بن سماعة. ۳. أحمد بن الحسن بن اسماعيل الميثمی. ۴. أحمد بن عديس. ۵. حسن بن حمّاد. ۶. محسن بن أحمد.
برای تصحيح اين روايات وجوه ديگری هم بيان شده است (نک: قبسات، ج۲، ص۴۸ ـ ۴۹؛ الحديث الشريف، ج۱، ص ۳۹۶ ـ ۳۹۹؛ مشايخ الثقات، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۰)
اما به نظر میرسد منظور حسن بن محمّد بن سماعه از بکار گيری اين تعابير در نقل از ابان بن عثمان، نه مبهم گذاشتن سند، بلکه چيز ديگری است.
اگر به فهارس اماميه ـ خصوصاً فهرست نجاشی ـ مراجعه کنيم میبينيم که گزارشهای متعددی از اختلاف نسخ يک کتاب نقل شده است. اين اختلاف نسخ گاه باعث بی اعتباری روايات کتاب (يا بخشی از روايات آن) میشود.
حسن بن محمّد بن سماعه با بکار گيری تعبير «غير واحد» و تعابير شبيه به آن در نقل از ابان بن عثمان، در حقيقت اين نکته را گوشزد میکند که او به اختلاف نسخ کتاب ابان بن عثمان واقف است (و يا اصلا در صدد گزارش اختلاف نسخ کتاب ابان بن عثمان است)، و از اين رو در موارد متعددی، تنها به يک نسخه از کتاب ـ و لو از طريق مشايخ ثقات او به او رسيده باشد ـ بسنده نمیکند، بلکه همه نسخههای کتاب را با هم مقابله کرده، و با بکارگيری تعبير «غير واحد» به ما میگويد که اين روايت در همه نسخ کتاب ابان بن عثمان آمده است.
بنابراين تعبير «غير واحد» در روايات حسن بن محمّد بن سماعه از ابان بن عثمان نه تنها از ارزش آن نمیکاهد، بلکه بر اعتبار و ارزش آن میافزايد.
نکته آخر اين که تعبير «غير واحد» در اسانيد بسياری ديگر از راويان هم آمده است، اما در همه جا بدين معنا و منظور نيست، بلکه گاه ـ خصوصاً وقتی اين تعبير بين راوی و امام معصوم آمده (مثل: «يونس بن عبد الرحمن عن غير واحد عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام» يا «عمر بن أذينة عن غير واحد عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام») ـ نشان دهنده اين است که راوی، دستهای از روايات مشابه را جمع کرده، و مضمون آنها را اين گونه گزارش کرده است.
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🌹 توثيقات المتأخرين كالعلامة ره
💠 آيت الله حاج شيخ محمدتقى شهيدى دامت بركاته:
المشهور -كما عليه السيد الخوئي “قده”- عدم اعتباره، للعلم بكونه مبنيا على الحدس و الاجتهاد، فلا يشمله بناء العقلاء على حجية خبر الثقة، وأما بناءهم على رجوع الجاهل إلى العالم و أهل الخبرة فيختص بالامور التي تكون حدسية في حد ذاتها كالاجتهاد و الاعلمية، لا مثل الوثاقة و العدالة و نحوهما مما يكون حسيا في حد ذاته.
✔️ ولكن يمكن أن يقال بجواز الاعتماد على توثيقات العلامة (ره) إما بدعوى احتمال استناده الى الحس، لقوة احتمال وجود مستندات و كتب رجالية عنده مما لميصل الينا، فتجري فيه أصالة الحس كما حكي عن بعض السادة الاعلام (دام ظله)، او بدعوى جواز العمل بتوثيق المتأخرين و لو كان حدسيا من باب الرجوع الى اهل الخبرة بعد احتمال عدم وجداننا للمستندات التي كانت موجودة عنده.
وما ذكر من ان الظهور او وثاقة الراوي من الامور المحسوسة فلايجوز فيها التقليد انما يصح فيما اذا تيسر للمجتهد تحصيل مقدمات الاستنباط في تلك المسائل، فلو فرضنا ان شهادة الشيخ الطوسي والنجاشي “قدهما” بوثاقة الاشخاص كانت ناشئة عن الحدس والاجتهاد او احتملنا ذلك قويا ولم نعلم ببناء العقلاء في مثله على اجراء اصالة الحس، فأي مانع من الالتزام بكون بناء العقلاء على جواز التقليد في مثله، فيكون كطبيب يفقد مقدمات الاستنباط في مسالة طبية و يرجع الى رأي طبيب كان يوجد لديه مقدمات الاستنباط.
📚 https://shahidipoor.ir/43-78/
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
بازخوانی_نشانگرهای_علم_درمتون_اسلامی_شیعی_(تفحصی_در_قرآن،نهج_البلاغه،_اصول_الکافی)_.pdf
401.6K
#مقاله_بخوانیم
✍️ حامد مصطفوی فرد - حمید ایماندار
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إنما العلم ثلاثة: آیة محکمة، فریضة عادلة، سنة قائمة». بر اساس این روایت پس بقیه علوم مانند پزشکی و ... علم نیستند یا این روایت معنای دیگری دارد. مقاله حاضر به بررسی سندی و محتوایی این روایت پرداخته است.
برای مطالعه مقاله فایل بالا را دانلود کنید و یا 👈 اینجا کلیک کنید.
این مقاله در مجله «رهیافت هایی در علوم قرآن و حدیث»بهار و تابستان 1396 شماره 98 منتشر شده است.
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
هدایت شده از درس رجال استاد حاج سید محمد جواد سید شبیری
أصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية ، ويليه رسالة في فرق المسلمين - الشيخ جعفر السبحاني.pdf
6.7M
📚نسخه PDF👇🏼
📖کتاب: #اصول_الحدیث و احکامه
فی علم #الدرایه
📋مولف: آیة الله جعفر #سبحانی
📝در این کتاب با بیانی شیوا به شرح معظم مباحث دانش درایه و اصطلاحات حدیث پرداخته شده است.
📌محدوده درس #درایه برای ترم اول تا صفحه ۱۵۰ می باشد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری 💠
🆔 https://eitaa.com/rejal_shobeiri
🆔 https://t.me/rejal_shobeiri
🆔 http://eitaa.com/shobeiri
💠 ویژگیهای صاحب «قاموس الرجال»
📚 #کتابشناسی #قاموس_الرجال
✅بخش سوم
❖ از بیانات آیتالله شبیری زنجانی:
● از ویژگیهای مؤلف «قاموس الرجال» دقت نظر، وسعت اطلاع و استفاده از منابع مختلف و توجه به تصحیفات و یافتن علل تصحیفات و توجه به اشتباهات بزرگان و علل اشتباه آنها است. ایشان در این جهات از افراد کمنظیر یا بینظیرند، هم از لحاظ دقتنظر، هم از لحاظ آگاهی.
● آقای حاج شیخ محمد تقی شوشتری اطلاع کامل از رجال شیعه دارد؛ مثلاً در فلان کتاب تاریخ، یا در فلان کتاب شعر و کتب ادبی دیگر به مطالبی برخورد کردهاند و به نکاتی دست یافتهاند که تا تضلّع در رجال نباشد، توجه به آنها حاصل نمیشود.
● ایشان در اثر کثرت تنبهات و کثرت احاطهای که در علم رجال داشتهاند، گاهی مطلب دور از ذهنی را از یک مطلب شعری یا یک مطلب تاریخی برای موضوع رجالی کشف کردهاند و برای مطالب رجالی به کار بردهاند و این ابتکاری است که کمتر کسی دارد.
● ممکن است شخصی از استعداد و نبوغ بینظیر برخوردار باشد، ولی اگر سنین متمادی کار نکرده باشد، نمیتواند بعضی از مشکلات و جهات مخفی را به دست بیاورد؛ مثلاً فرض کنید در باب حدود و دیات روایتی باشد که متضمن نکتهای متناسب با باب طهارت است. شخص فقیهی که به فقه احاطه دارد، میتواند بگوید که از این روایت برای فلان مطلب میتوان سود جست؛ چون نقاط تاریک مسائل فقهی را میداند و میتواند بگوید که این روایت در غیر بابش ذکر شده و آن نقطه و نکته تاریک را میتواند روشن کند.
● ایشان چون در رجال سیر کرده و جهات تاریک و مبهم رجال را میداند، یک وقت در شعری مطلبی مییابد که متنبه میشود که این شعر آن نقطه تاریک را روشن میکند.
● ایشان علاوه بر احاطه بسیار، فهم فوق العادهای نیز دارند و از این احاطه و فهم هم استفادههای بسیار زیادی کردهاند.
📚 جرعهای از دریا، ج۱، ص۷۳
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
❌ توهّم تشیّع مأمون
❖ استاد سیدمحمدجواد شبیری:
● در بخش القاب قاموس الرجال در شرح حال مأمون، مرحوم محمد تقی شوشتری قسمتهای مختلفی که مأمون به نفع تشیع استدلال کرده، آنها را تکه تکه آورده است.
● در مورد مأمون یک بحث جدی از قدیم مطرح بوده که آیا مأمون شیعه بوده یا نه؟ مأمون کسی است که به دلیل این که مذهب بغدادیها یعنی خلفای بغداد و طرفداران آنها عامه بودند یک تمایلی به تشیّع نشان میداده؛ برای این که آنها را تخریب و محکوم کند. از آن طرف خراسانیها هم که گرایشهای تشیّع داشتند، یک مقداری به آنها باج و بها داده و سعی میکرده یک مقداری تفکرات شیعی را بال و پر بدهد . در مناظراتی که مأمون دارد شما مراجعه بکنید مأمون در مناظراتش مناظرات برای اثبات تشیع و اثبات صحت چیزهای تشیع زیاد دارد.
● در مورد مأمون دفاع از تشیع گفته شده ولی با وجودی که دفاع از تشیع در موردش هست، احکامی که رسماً در زمان خلافت او اجرا میشده، احکام عامه بوده، یعنی قاضیهایی که حکم میکردند براساس فقه عامه حکم میکردند. قضات مأمون، قضات شیعه نیستند، در ردیف قضات خلفای قبلی که وجود داشته، ادامه پیدا کرده است.
●در مجموع دورۀ حکومت عباسیها، فقه عامّه دارج و رایج بوده و یکی از جهاتی که اینها سعی میکردند مذهب تشیع را رواج ندهند این بوده که اگر میخواستند مذهب تشیع را رواج بدهند، زمینۀ رشد زیدیه و امثال آنها فراهم میشده.
و از طرفی اگر برتری امیرالمومنین علیه السلام را اثبات می کردند، این برتری سبب میشد که حکومت خودشان و مشروعیت خلافتشان زیر سؤال برود؛ چون در آن زمان بحث ارث حکومت بحث مهمی بوده است، اصلا یکی از نکات مهمی که در تبیین بحث امامت وجود داشته بحث ارث است، ارث الامامة.
🔺 درس خارج فقه؛ ۳۰ مهرماه ۱۴۰۲
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢 فرق بین احادیث اخلاقی و احادیث فقهی
✔️استاد احمد عابدی:
فرق بین حدیث اخلاقی و حدیث فقهی در این است که الزام در احادیث اخلاقی، الزام اخلاقی است اما در احادیث فقهی، الزام کلامی است. اگر چیزی واجب و حرام باشد، فقهی است اما اگر چیزی واجب و حرام فقهی نیست اما ضرورت اخلاقی دارد، بهعبارتدیگر اگر تخلف شد، جهنم ندارد حدیث اخلاقی است. بهعبارتدیگر در ذات اخلاق ضرورت وجود دارد و همیشه اخلاق بایدونباید است؛ اما این تخلف از این باید جهنم ندارد اما ضرورت دارد. مثلاً اگر بگویم نماز شب بخوانید و خیلی فایده دارد، این اخلاق نیست، یا مثلاً اگر بگویم بهتر است راستگو باشید، این هم اخلاق نیست. اخلاق آن است که الا و لابد باید راستگو باشید. در ذات اخلاق الزام و اجبار هست ولی الزامی است که تخلف از آن گناه ندارد. سالهای قلی گفته شد که اگر در حدیثی کلمه شیطان وجود دارد و میگوید فلان چیز کار شیطان است، معمولاً این احادیث اخلاقی است. یا مثلاً حدیثی میگوید اگر فلان کار را کردید خدا فلان درجه بهشتی را میدهد، این حدیث اخلاقی است. حدیث فقهی آن است که بگوید این کار را باید بکنید و یا نکنید./ خارج فقه؛ ۱۴۰۰/۲۰/۲۹
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 واقفی نبودن سماعه
👤 #استاد_سیدمحمدجواد_شبیری
🔻سماعه از واقفه شمرده شده است ولی این مطلب درست نیست. سماعه در اوائل دوران امام کاظم علیه السلام از دنیا رفته و دوره طولانی از دوران آن حضرت را درک نکرده است. روات اصلی سماعه یعنی زرعه و عثمان بن عیسی واقفی بودند به خصوص آنکه زرعه به جای سماعه در مسجد او نماز می خوانده است. همچنین واقفه روایاتی را در تأیید وقف جعل کردند و از سماعه نقل کردند. همچنین افرادی که با نام ابن سماعه ...
📚 درس خارج فقه، ۱۴۰۰/۰۹/۲۴
✅ ادامه مطلب و مباحثه علمی در این موضوع را در تالار علمی دنبال کنید. 👇🏼👇🏼👇🏼
🌐 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2583
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔸رفتار دو گانه
🔹محمدباقر ملکیان
در يک پژوهش مطلوب، امور متعددی بايد مراعات شود که ناديده گرفتن آنها سطح کيفيت پژوهش را پايين میآورد.
کتاب وسائل الشيعه بزرگترين کتاب در زمينه روايات فقهی در حوزههای علميه شيعه است. اين کتاب نمونه ای کم نظير و چه بسا بی نظير از حديث پژوهی عالمان شيعی است، نمونه ای که حتی در حوزههای اهل سنت هم با همه عرض و طولش با آن مواجه نيستيم. با اين حال همانند همه ساختههای دست و ذهن بشری، خالی از اشکال نيست. نمونه ای از اين اشکالات، عدم مراعات الگوی واحد در موارد متعدد است، که در اينجا به دو نمونه اش اشاره میکنم.
حر عاملی در تأليف وسائل الشيعه از سبک ابتکاری خاصی پيروی کرده است. او روايات متّحد از مصادر مختلف را در کنار هم قرار میدهد، اما تنها متن يک مصدر را گزارش میکند، و با گزارش سند مصادر ديگر و تنها گفتن «مثله» در آخر آن به خواننده اعلام میکند که اين روايت با همين الفاظ در مصدر يا مصادر ديگر هم تکرار شده است.
او تعبير ديگری هم دارد، و آن «نحوه» است. کاربرد اين تعبير در جاهايی است که دو روايت از نظر حر عاملی (لا اقل در مضمون) متحدند، اما الفاظ آنها با هم اختلاف دارد. حر عاملی به بکار بردن اين تعبير به خواننده گوشزد میکند که روايتی که متنش را يکبار نوشته است، در مصدر يا مصادر ديگر هم آمده اما با الفاظ متفاوت.
فارغ از اين که چنين کاری درست است يا نه، حر عاملی در موارد متعددی، رفتار دوگانه داشته است. توضيح اين که در وسائل الشيعه، روايات تکراری فراوانی وجود دارد، يعنی از آنجا که به يک روايت در چند مسأله فقهی تمسک میشود، حر عاملی هم يک روايت را در ابواب مختلفی آورده است. اما در موارد زيادی، جايی رابطه بين دو روايت را از قبيل «مثله» میداند، اما در جايی ديگر رابطه بين اين دو روايت را «نحوه» میداند. (برای نمونه نک: ابواب العيوب و التدليس، ب ۱، ح ۶، و آن را مقايسه کنيد با ابواب العيوب و التدليس، ب ۲، ح ۵)
نمونه ديگر از اين رفتار دوگانه، نگاه ايشان به مساله اتحاد روايات است. در اغلب موراد حر عاملی اگر دو روايت از لحاظ سندی و متنی يکسان باشند، آنها را يک روايت میداند. گاه حتی برای حکم به اتحاد دو روايت به شباهت متن آنها هم بسنده میکند، که البته اين خالی از تأمل نيست. اما نمونه رفتار دوگانه ايشان در مواردی است که در يک باب، دو روايت را متحد میداند اما همين دو روايت را در بابی ديگر، به عنوان دو روايت مستقل نقل کرده است. (برای نمونه نک: أبواب لباس المصلّی، ب ۷، ح ۳ و ۵، و مقايسه کنيد با أبواب لباس المصلّی، ب ۱۴، ح ۳)
آنچه گفتيم و نيز مؤاخذاتی که ديگران بر وسائل الشيعه داشته اند، هرگز ـ و باز تأکيد میکنم هرگز ـ به معنای ناديده گرفتن مزايای متعدد کتاب نمیشود، بلکه تلنگری است برای ما تا در مراجعه به اين موسوعه کم نظير و ارزشمند دقت بيشتری داشته باشيم.
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔸يک نکته ديگر در مورد وسائل الشيعه
🔹محمدباقر ملکیان
وسائل الشيعه مهمترين و يا لا اقل مشهورترين کتاب حديثی در حوزه های علميه شيعه است. مسلما جا افتادن يک کتاب در مجامع عملی نه بر اساس بخشنامه و دستور العمل، بلکه رهين ويژگی ها و امتيازات آن است. وسائل الشيعه نيز کتابی است با امتيازات زياد، که شايد تا دنيا دنياست کتابی نتواند جای آن را در حوزههای علميه بگيرد. اما از باب آن که «العصمة لأهلها» اين کتاب نيز از خلل و اشتباهات خالی نيست، که در اين يادداشت به نمونهای از آن اشاره میکنم.
يکی از امتيازات وسائل الشيعه جمع آوری روايات متحد در کنار هم است، که نشانگر تسط و احاطه خارق العاده او بر مصادر حديثی است. مثلا نظری بيندازيد به أبواب الماء المطلق، ب ۶، ح ۶. مرحوم حر عاملی يک روايت را کافی، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الأحکام و سرائر در کنار هم گزارش کرده است.
اما در اين گزارش ها خللهای متعددی نيز وجود داد. از طرفی او بسياری از روايات متحد را در کنار هم گزارش نکرده است. مثلا در أبواب اعداد الفرائض، ب ۲۴، ح ۱ و ۸ و ۹ يک حديث است با لفظ و سند واحد، اما حر عاملی آن را به عنوان سه روايت مستقل در سه جا گزارش کرده است.
از سوی ديگر بسياری از احاديث که در کنار هم آورده است، چند حديث مستقل است، اما حر عاملی به سبب اتحاد مضمون، آنها را همانند يک حديث واحد گزارش کرده است.
مثلا در أبواب اعداد الفرائض، ب ۷، ح ۲ حر عاملی به نقل از کافی، حديثی را نقل میکند، و سپس به دو مصدر ديگر اشاره میکند که مضمون اين حديث را روايت کرده اند آن هم با سند و الفاظ متفاوت. در حقيقت آنچه حر عاملی به عنوان يک حديث نقل کرده، سه حديث مستقل است.
و يا در ابواب مقدّمات العبادات، ب ۱، ح ۳ پس از نقل حديثی از کافی، میگويد که اين حديث را برقی و شيخ طوسی و حسين بن سعيد هم روايات کرده اند. اما اين نقلها در حقيقت يک حديث ديگر است نه همان حديث، و اصلا چگونه میتوان دو حديثی را که با الفاظ و سند متفاوت نقل شده، يک حديث به شمار آورد؟!
امروزه در حوزه های علميه، در مباحث استدلالی فقه، بيشتر (و چه بسا تنها) به کتاب وسائل الشيعه مراجعه میشود، بنابراين در اين گونه موارد بايد دقت بيشتری کرد.
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔸راهنمايیهای دردسر ساز
🔹محمدباقر ملکیان
از مهمترين مباحث در علم رجال، بحث تمييز مشترک است. مثلا اين که ابان در فلان سند ابان بن عثمان است يا ابان بن تغلب. و ناگفته پيداست که اين امر در اعتبار سنجی بسياری از روايات مؤثر است.
اين مسأله از ديرباز مورد توجّه محدثان و مؤلفين کتب حديثی بوده است، و از اين رو در کتابهای حديثی شان گاه اين اسماء روايان مشترک را به گونه ای مشخص کرده اند. مثلا اگر در سندی اسم ابان آمده با افزودن «بن تغلب» آن را مشخص کرده اند. البته اين راهنماییها گاه با ترديد همراه است. مثلا در روايتی آمده: «الحسين بن سعيد عن فضالة بن أيوب عن معاوية بن عمار أو بن وهب» (الكافي، ج ۳، ص ۲۷۴، ح ۴). که به نظر میرسد حسين بن سعيد که اين روايت را در کتابش به واسطه کتاب فضاله بن أيوب نقل کرده، در اين که معاويه در کتاب فضاله کيست دچار ترديد شده است و با «أو ابن وهب» اين ترديدش را ابراز کرده است.
اما در موارد متعددی، اين راهنمائیها غلط از آب درمی آيد. مثلا در ابتدای اسانيد متعددی از کافی «محمد بن الحسن» آمده است، و بحثهای طولانی ای در اين که اين «محمد بن الحسن» کيست بين عالمان شيعی وجود دارد. در نمونه ای، مرحوم شيخ طوسی، روايتی را از کافی که در سند آن «محمد بن الحسن» قرار دارد نقل کرده و به اشتباه به آن «الصفار» را افزوده است. (تهذيب الأحكام، ج ۲، ص ۸، ح ۱۴)
نمونه ديگر از اين اشتباه در تعيين اسماء مشترک را در روايت معروف مسأله آب کر (سألت أبا عبد الله عن الماء الذي لا ينجسه شيء؟ قال: كرّ. قلت: و ما الكر؟ قال: ثلاثة أشبار في ثلاثة أشبار) میبينيم. در کتاب کافی سند اين روايت چنين گزارش شده: «البرقي عن ابن سنان عن إسماعيل بن جابر» (الكافي، ج ۳، ص ۳، ح۷).
شيخ طوسی در موضعی اين سند را چنين نقل کرده است: «محمد بن خالد عن محمد بن سنان عن إسماعيل بن جابر». (تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۳۸، ح۴۰)
اما در موضعی ديگر اين سند را چنين نقل کرده است: «البرقي عن عبد الله بن سنان عن إسماعيل بن جابر« (تهذيب الأحكام، ج ۱ ، ص۴۲، ح۵۴؛ الاستبصار، ج ۱، ص ۱۰ ، ح۲). که مسلما تفسير ابن سنان به عبد الله بن سنان اشتباه است، اشتباهی که ظاهراً از طرف محمد بن احمد بن يحيی اشعری صاحب نوادر احکمه است.
با اين توضيح میتوان دليل اشتباه در اسانيد متعددی را توضيح داد، مثل: «ابن أبي عمير عن أبان بن تغلب» (الكافي، ج ۴ ، ص ۱۴۰، ح۹) يا «عبد الله بن بكير عن السكوني» (تهذيب الأحكام، ج ۱ ، ص ۱۸۵، ح۸) و دهها نمونه ديگر.
گناه اين اشتباهات را نمیتوان با قطع به گردن مؤلفين اين کتب انداخت، که چه بسا به خاطر کم دانشی و بی مبالاتی نسخه پردازان باشد و يا حواشی طلاب نوآموزی باشد که بعدها وارد متن شده است، که نمونه هايی از اين دست (چه در متن احاديث و چه سند آنها) زياد است (مرحوم شوشتری در الأخبار الدخيله به تفصيل به اين پرداخته است).
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 بررسی اعتبار روضه کافی:
🔹 برخی معتقدند بین #روضه کافی و بقیه مجلدات آن تفاوت وجود دارد و روضه به قوّت آنها نیست. نسبت به سایر مجلّدات تواتر قطعی در همه نسلها و زمانها وجود دارد که آنها جزء کافی و از #کلینی هستند. اما نسبت به کتاب روضه دغدغه وجود دارد و اینکه بتوان از راه تواتر جزم پیدا کرد جزء کافی است، مقداری محل تأمل و اشکال است. حتی برخی از بزرگان روضه کافی را به ابن ادریس نسبت دادهاند، که البته غیر مقبول است.
🔸 به نظر ما هر چند روایات روضه کافی همه جا به قوت روایات اصول و فروع کافی نیستند. اما در عین حال بزرگانی از علمای سابق شهادت دادهاند که این کتاب جزء کافی است، شهادت آنها هم برای سایر فقها معتبر است. پس از طرفی حجّت وجود دارد که این روایت جزء کافی است و از طرف دیگر حجّت وجود داد آنچه در کافی است اعتبار دارد؛ چون کلینی شهادت به صحت روایات کافی داده است و #صحیح در کلام قدما به معنای لغوی استعمال میشود، یعنی «ما صدر من المعصوم ع لبیان الحکم الواقعی». بنابراین ضمّ این دو حجّت باعث میشود بتوان اعتبار روایات موجود در روضه کافی را همچون بقیه مجلدات آن اثبات کرد.
📚 برگرفته از فرمایشات استاد #شب_زنده_دار (دام ظله) در درس خارج فقه 1396
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri