🗓۲۲ ماه شوال سال ۱۱۱۲ قمری
🏳رحلت استادالفقهاءوالمحدثین
🏳فقیه ، ادیب و محدث گمنام
🏳شاگردبرجسته علامه مجلسی
🏳علامه سیدنعمةالله جزایری/۲
💠رهبرانقلاب
‼️آثار و تألیفات ایشان زیاد است. حالا جنابعالی فرمودید حدود شصت تألیف؛ من حالا آن طور که در ذهنم بود، میدانستم ایشان حدود سی چهل تألیف دارند؛ که در بین اینها شروح مهمّ کتب اربعهی ما هست - یعنی ایشان شرح تهذیب دارد، شرح استبصار دارد، بهنظرم شرح کافی دارد - شرح بسیاری از کتابهای صدوق را دارد - مثل توحید صدوق و مانند اینها. یعنی یک شخصیّت بسیار برجستهای است ایشان در تبحّر و احاطهی بر حدیث شیعه؛ و همراه با نگاه دقیق فقهی، نه فقط حدیث. ایشان شاگرد علّامهی مجلسی است. خب، علّامهی مجلسی مرد خیلی بزرگی است، یعنی کسی نگاه کند به بیانهایی که ایشان در بحار - در ذیل روایات - دارد، میفهمد که این مرد هم فقیه است، هم متکلّم است، هم اهل عقلیّات است. مجلسی خیلی بزرگ است، منتها فقط به حدیث معروف شده؛ در حالی که اینجور نیست. ایشان محدّث هم هست - خب کتاب حدیث ایشان، بحارالانوار، کتاب بزرگی است - لکن فقیه متکلّم صاحبنظر است گاهی اوقات ایشان یک آراء بسیار برجستهای در مسائل کلامی و عقلی - در ذیل روایات - دارد که اینها خیلی برجسته است. مرحوم سیّد نعمتاللّه شاگرد یک چنین کسی است، شاگرد مرحوم علّامه مجلسی. شاگرد فیض ظاهراً، به نظرم ایشان شاگرد فیض هم بوده است. به هر حال شخصیّت برجستهای است! ۹۱/۱۲/۱۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🗓۲۲ ماه شوال سال ۱۱۱۲ قمری
🏳رحلت استادالفقهاءوالمحدثین
🏳فقیه ، ادیب و محدث گمنام
🏳شاگردبرجسته علامه مجلسی
🏳علامه سیدنعمةالله جزایری/۱
💠رهبرانقلاب
‼️مرحوم سید نعمةالله جزایری یک شخصیت گمنام است، گمنام از این جهت که اگر چه مرحوم سیّد نعمتاللّه جزائری با دو کتاب معروف است: زهر الرّبیع و انوار نعمانیّه، لکن شأن مرحوم سیّد نعمتاللّه خیلی بالاتر از اینها است. ایشان، هم فقیه بودند ــ فقیه ماهری است مرحوم سیّد نعمتاللّه ــ و هم محدّث خبیر و متوسّعِ در کتابهای اخبار بودند، هم ادیب بودند. جالب اینجا است که خانوادهی اینها یک خانوادهایاند که علاوهی بر فقاهت و حدیث، اهل ادب و لغت و اینها هستند؛ مرحوم سیّد نورالدّین ــ پسر ایشان ــ کتاب معروف فروق اللّغات را نوشته که فقط یک کتاب لغت نیست، معنایش تسلّط کامل بر لغت عربی است؛ نوهی ایشان هم مرحوم سیّد عبداللّه جزائری است؛ یعنی سه نسلْ پشت سرِ هم جزو علمای برجسته و معروفند، در حوزههای علمیّه شناخته شده هستند. البتّه هر سه بزرگوار اخباریاند؛ مرحوم سیّد عبداللّه بیشتر، سیّد نعمتاللّه و سیّد نورالدّین کمتر؛ لکن مرحوم سیّد نعمتاللّه با اینکه اخباری است، به آراء و نظرات اصولیّین توجّه دارد و کتابی هم ایشان دارد - من حالا اسم کتاب یادم نیست - (بنظرم کتاب "منبع الحیاه فی اعتبار قول المجتهدین من الاموات" باشد) در لزوم رجوع به کتب فقها؛ که مراد ایشان از فقها، طبعاً فقهای اصولی هستند. ایشان مرد بزرگی است! ۹۱/۱۲/۱۰
📸مزار مرحوم سیدنعمةالله جزایری، پلدختر لرستان
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
🗓۲۲ ماه شوال سال ۱۱۱۲ قمری
🏳رحلت استادالفقهاءوالمحدثین
🏳فقیه ، ادیب و محدث گمنام
🏳شاگردبرجسته علامه مجلسی
🏳علامه سیدنعمةالله جزایری/۳
💠رهبرانقلاب
‼️کتاب زَهرُ الرّبیع ایشان با اینکه یک کتابی است که در حوزههای علمیّه به عنوان یک کتاب فکاهی معروف شده، لکن نشاندهندهی این است که فقهای ما، بزرگان ما، علمای ما، در عین کارهای عمیق علمی و فقهی به این جور مسائل هم توجّه داشتند. یعنی ایشان در اوّل زهر الرّبیع میگوید که دیدم طلبهها احتیاج دارند به یک تفنّنی و تفکّهی، این کتاب را برای آنها نوشتم؛ این کتاب را برای آنها نوشتم؛ حالا ما اینجا خشک بنشینیم، تا یک کسی آن طرف یک شوخیای کرد فوراً به ما بربخورد! اینجوری نبودند علمای ما؛ آن هم عالمی مثل سیّد نعمتاللّه که اخباری و متصلّب است دیگر؛ امّا این چیزها را هم داشتند. به نظر من این تفنّن علمای گذشتهی ما خیلی مهم است؛ به هر حال به نظر ما شخصیّت برجستهای است مرحوم سیّد نعمتالله. خاندان ایشان، خاندان علماند، بحمدالله تا امروز هم این خاندان، خاندان علم بودهاند، و امیدواریم همیشه همینجور باشد. و تجلیل از ایشان تجلیل از علم است و تجلیل از معارف الهیّه است؛ این بزرگواران معرفی بشوند خیلی خوب است. بخصوص اگر بتوانید، کتابهای ایشان را تحقیق بکنید، چاپ کنید. انوار نعمانیّه مکرّر چاپ شده البتّه، آن کتاب کتاب معروفی است، لکن کتابهای دیگر ایشان در دسترس نیست، یعنی کمتر توجّه شده به کتابهای حدیثی ایشان و شروحی که ایشان بر احادیث نوشتند که لازم است توجه شود! ۹۱/۱۲/۱۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
💢راهی برای کشف تحریفات نسخه کتب رجالی
✔️آیتالله شبیری زنجانی:
🔻برای کشف تحریفات نسخه و یافتن عبارت صحیح، یک راه این است که اگر کتاب بر اساس حروف الفباء نام راویان تنظیم شده، مثلا در یک نسخه نام راوی، احمد و در دیگری نام راوی محمد ذکر شده، توجه به اینکه نام او در ردیف کسانی که ابتدای نامشان الف است یا میم، میتواند نام صحیح راوی مورد نظر را معلوم سازد. در برخی از کتب رجالی، نامهای همنام در یک ردیف قرار گرفتهاند. برای مثال: برای تعیین اینکه نسخه «حسن» صحیح است یا نسخه «حسین»، توجه به سیاق نامها و ردیف آنها مؤثر است.
📚جرعهای از دریا، ج4، ص 360
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
📚موسوعه "الأصول الرجالية الأربعة" اثر محقق ارجمند شيخ محمود دُرياب النجفي در 10 جلد توسط عتبه عباسیه منتشر شد http://ijtihadnet.net/?p=45382
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢ویژهگی تاریخ حدیث در بازههای زمانی مختلف
✍️ محمدمهدی احسانیفر
🔻در تاریخ حدیث، هر بازهای از دوران، ویژگیهای خود را دارد. نمیتوان سیرهای از حدیث نگاران و روشی از حدیث نگاری را از دورهای به دوره دیگر، تسری داد مگر اینکه وجود آن سیره یا روش در دوره دوم، مستقلا ثابت شود.
دوران صفویه و پس از آن دوره قاجار نیز دارای ویژگیهای خود است و هر یک جدای از دیگری، اوصافی را برای محدثان و روش آنها رقم زده است. نسبت به ویژگیهای حدیث پژوهی این دو دوره، کمتر پژوهش و نگاشته شده است. حتی فقیهان این دوران نیز با فقیهان دوران پیشین، متفاوتاند.
شاید بتوان گفت که اخباری گری با روشی خاص از ویژگیهای این دوران است به گونهای که حتی بسیاری از فقیهان و اصولیان نیز بهرهای از آن دارند.
احساس امنیت و سلطه کامل در دوره صفوی، بر آثار حدیثی این دوران سایه افکنده و از این رو «لعن نگاری» را گسترش داده است. در سوی مقابل، احساس خستگی و نیاز به هوای تازه بر آثار حدیثی دوره قاجار سایه انداخته و نوعی نگاه خاص مهدوی را شکل داده است.
در همین فضا، توجه جدی به روایات ضعیف و بسیار ضعیف و حتی منقولات مجعول، وجهی از ویژگیهای منابع حدیثی را ساخته است که هرچند همه نگاشتههای حدیثی در این زمین قرار نگرفتهاند ولی بسیاری از آنها بهرهمند از این ضعیف نگاریها شدهاند!
حتی اگر ادعا شود که بسیاری از مجعولات دوران ما که منبعی در میان منابع کهن برای آن نمییابیم، ساخته و پرداخته عصر صفوی و یا قاجار است، ادعایی گزاف نیست؛ بلکه باید تنها در گستره این ادعا، تامل و تحقیق کرد.
یکی از ضعیف نگاران عصر قاجار شیخ ابوالحسن مرندی است. برخی او را مجتهدی مبرز شمردهاند و برخی دیگر وی را واعظی جاعل در تهران میدانند! آثار او و نیز میرزا علی اصغر بروجردی و عباسعلی گورتانی از منابع حرفهای ضعیف دوران ماست که در تخریجات معمول و حتی حرفهای اثری از آن در منابع معتبر نمییابیم!
به نظر میرسد که نیاز به دورهای مدرسه ای برای شناساندن آثار و روشهای حدیث نگاری عصر صفوی و سپس عصر قجری داریم. در این دوره پاسخ بسیاری از پرسشهای خویش را درباره برخی از امور و سخنان جاری در میان عموم مییابیم و با ریشههای آن و نیز تاثیر فضای زمانه بر پردازشهای حدیثی آشنا میشویم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
✳️ «کنیه ابوبصیر»
🔹 «أبوبصير» عنوان مشترك بين يحيى بن أبي القاسم وليث بن البختري، وكلاهما من الطبقة الرابعة، وموثّقان.
🔸 ولكن إن وردت رواية عن أبيبصير من طريق علي بن أبي حمزة، أو من طريق شعيب العقرقوفي، أو من طريق عبدالله بن وضاح فهو يحيى بن أبي القاسم.
🔹 و إن كانت من طريق ابن مسكان، أو أبي جميلة النخاس المفضل بن صالح، وعبد الكريم بن عمرو كرام، وابن بكير، وأبي المغراء، فهو ليث بن البختري.
🔸 و مع الاطلاق متعين في يحيى بن أبي القاسم إذا لم تكن هناك قرينة أخرى مثل قرينة التكرر المتني بأن كان الحديث مرويا في مصدر آخر ومصرح فيه بأنه ليث بن البختري.
معجم رجال الحدیث جلد ۱۵ صفحه ۱۴۵
🔸 جمع بندي
عنوان ابوبصیر در اسناد روايات غالبا بر دو نفر قابل انطباق است
١- لیث بن البختری المرادی
٢- یحیی بن ابی القاسم
در گذشته چنين مي پنداشتند كه عنوان ابوبصير به لحاظ مردد بودنش در بین اين دو نفر و عدم احراز هويت وي ، مجهول است
زيرا لیث بن البختري را توثيق شده و قوي مي دانستند اما یحیی بن ابي القاسم را ضعیف مي پنداشتند.
برخی نيز عنوان ابوبصير را بصورت مطلق بر ليث بن البختري حمل مي كردند.
📌 بعدها سید مهدی خوانساری (متوفای ۱۲۴۶ق) در تحقيقي جامع و در رساله اي با عنوان ( عدیمة النظیر فی احوال ابی البصیر ) به همه ابهامات و اشكالات پيرامون ( ابوبصير ) پايان داد.
وي در این رساله اثبات كرد كه اتفاقا یحیی بن ابي القاسم از لیث بن البختري مهمتر بوده و وثاقت و امامی بودنش نيز محرز است.
و از سوي ديگر کسانی که او را واقفی دانسته اند وي را با ( یحیی بن قاسم الحذاء ) که واقفی بوده اشتباه گرفته و با یحیی بن ابالقاسم خلط کردهاند.
در حالي كه یحیی ابن ابی القاسم از اصحاب سر ائمه عليهم السلام است كه به ابوبصیر نيز شهرت دارد.
نتيجه اينكه لیث و یحیی هر دو ثقه هستند و یحیی بسیار ممدوح است و مراد از مطلق ابوبصیر نيز همان یحیی بن ابي القاسم است مخصوصاً در اسنادي كه علی بن ابی حمزه از او نقل كرده باشد زیرا علی بن ابی حمزه بطائني قائد و عصاکش او بوده است.
مويد اين مطلب اينكه یحیی بن ابي القاسم نابینا بوده است. اما نابينا بودن لیث چندان محرز نيست. هر چند عنوان ( ابوبصیر ) غالبا کنیه نابینا ها باشد كه معادل فارسي اش ( روشن دل ) است.
💠 اين رساله ـ كه به حق، عديمة النظير و بى همتاست ـ اثر گران سنگ و ارزشمند مهدى موسوى خوانسارى است. وى رساله خويش را در كمال دقّت و ظرافت نگاشته و تمام نكات مورد بحث و نظر درباره ابو بصير را كه باعث اشتراك و اشتباه در سلسله سند روايت و در نهايت، موجب وثاقت يا ضعف سند مى شده، با براهين محكم، بيان نموده است.
اين رساله از يك مقدّمه و چند فصل و يك خاتمه تشكيل شده است.
مقدّمه در بيان كسانى است كه به ( ابو بصير )معروف اندكه بيشتر اهل فن، معتقدند كه اين لفظ، بين چهار راوى مشترك است، گرچه بر غير اين چهار نفر نيز اطلاق شده است.
فصل هاى پنجگانه كتاب نيز درباره معرّفى اشخاصى است كه به ابو بصير، معروف و مشهورند. البته فصل چهارم، مفصّل تر است و خود به ده مبحث تقسيم شده و در هر مبحث به مثال هايى از كتب فقهى و حديثى استشهاد شده است.
اين رساله با حواشي مرجع بزرگوار جناب آقاي سيد موسي شبيري زنجاني و با تحقيق استاد سيد محمدجواد شبيري زنجانی در مجموعه ميراث حديث شيعه منتشر شده است.
براي دسترسي به رساله فوق مي توانيد با مراجعه به پايگاه مجلات تخصصي نور از طريق لينك زير اقدام فرماييد.
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/24330/%d8%ad%d8%a7%d8%b4%db%8c%d9%87-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%b9%d8%af%db%8c%d9%85%d9%87-%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%b8%db%8c%d8%b1-%d9%81%db%8c-%d8%a7%d8%ad%d9%88%d8%a7%d9%84-%d8%a7%d8%a8%db%8c-%d8%a8%d8%b5%db%8c%d8%b1
نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 شیخ اجازه شهرستانی
سید بحرالعلوم با صاحب ریاض معاصر بود. سید مهدی شهرستانی برای صاحب ریاض اجازه روایی مثل اجازهای که به فرزندانش میداد، نوشته است. وی در آن اجازه وحید بهبهانی و سید بحرالعلوم را جزء مشایخ اجازه خود ذکر میکند، با اینکه بحرالعلوم از نظر سنی در حکم اولاد او بود. در آن اجازه از بحرالعلوم با عظمت یاد کرده است.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۳۳۱
#علامهسیدمهدیبحرالعلوم
#سیدعلیطباطباییمعروفبهصاحبریاض
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
هدایت شده از سید محمد جواد سید شبیری
◾️در سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، به روح بلند ایشان و جمیع شهدا دسته ای صلوات تسلیت هدیه کنیم.
https://t.me/Rejalkh
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://eitaa.com/rejalkh
🔸 استاد سید احمد مددی (مدظله) معتقد به اتحاد کتاب الاشعثیات با کتاب سکونی (اسماعیل بن أبی زیاد السکونی) یا حداقل قسمتی از آن هستند.
استاد سیدمحمدرضا سیستانی هم این احتمال را پذیرفته است که أشعثیات (که به آن کتاب «جعفریات» نیز می گویند) مأخوذ از کتابِ سکونی می باشد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
📆۵ ذی القعده سال۶۶۴ق
🗓درگذشت سیدالعارفین
🏳صاحب تشرفات متعدد
🏳مجتهدمجاهد، فقیه بصیر
🏳علامهسیدعلیبنطاووس/٣
💠رهبرانقلاب
‼️شایدازعلمای گذشته شیعه یکی دو نفر را بتوان پیدا کرد که در ذهنشان بوده است که شاید بشود حاکمیت مکتب اهل بیت در عالم خارج تحقق پیدا کند. یکی از آنها سیدرضی و دیگری سیدبنطاووس است که حکومت اسلامی بر مبنای تشیع فرض میکند و اینطور به ذهنشان میرسد که ایشان به این حاکمیت، در زمان خودش، اولی و احق از دیگران است اما بقیه، اصلاً به ذهنشان هم نمیآمد. امام، این رؤیای بیتعبیر را، محقق کرد. یعنی آنها نوشتند تا افراد در زندگی فردیشان مسلمان شوند اما امام کاری کرد تا انسانها در همه ابعاد در محیط اسلامی زندگی کنند، ببینید فرقش چقدر است، آنها استنباط کردند تا یک فرد بتواند خود را مسلمان نگه دارد اما امام استنباط کرد تا یک جامعه بتواند با نظام اسلامی زندگی کند. آنها همت گماشتند که همین اقلیت شیعه را حفظ کنند اما امام همت گماشت که پیام اسلام را به آفاق عالم بگستراند؛ هرچه بعد از این هم بشود، از برکات حرکت امام بزرگوار است! ۷۱/۷/۱۵
📸مزارسید، حله عراق
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
📆۵ ذی القعده سال۶۶۴ق
🗓درگذشت سیدالعارفین
🏳صاحب تشرفات متعدد
🏳مجتهدمجاهد، فقیه بصیر
🏳مولف ۵۲کتاب مهم شیعه
🏳مثل لهوف، مهجالدعوات
🏳علامهسیدعلیبنطاووس/۲
💠رهبرانقلاب
‼️حکومت اسلامی مراتب دارد. یکوقت حاکم در حدّ معصوم یا دون معصوم است. یکوقت هم نوبت به روسیاهانی امثال بنده میرسد. به هر حال، نظام کلّی، همان است. کوچک و بزرگ دارند اما برای تشکیل نظام تلاش میکردند. بنده در حالات بعضی از علمای بزرگ دیدهام که آرزوی تشکیل حکومت درآنهابود ازجمله مرحوم سیدرضی و همچنین سید بن طاووس که من در کتاب «کشف المحجة، لثمرة المهجة» که از کتابهای نفیس اوست و برای پسرش نوشته دیدم که میگوید: «من از اخبار اهلبیت فهمیدهام که کسی از خاندان بنیهاشم در دوران غیبتْ به قدرت میرسد و تشکیل حکومت میدهد. من امیدوار بودم آن کس من باشم.» گویا آن بزرگوار، شرایطش را در خود جمع میدیده که طبعاً در کسی مثل ابن طاووس هم لابد جمع بوده است! ۷۲/۵/۵
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
📆۵ ذی القعده سال۶۶۴ق
🗓درگذشت سیدالعارفین
🏳صاحب تشرفات متعدد
🏳مجتهدمجاهد، فقیه بصیر
🏳علامهسیدعلیبنطاووس/۱
💠رهبرانقلاب
‼️علیبنطاووس، از علمای بزرگ شیعه در قرن ۶هجری است؛ خانواده او همه اهل علم و دینند. همه آنها یا خیلی از آنها خوبند؛ بخصوص این دو برادر علی بن طاووس و احمد بن طاووس، این دو برادر از علمای بزرگ، مؤلّفین بزرگ و ثُقات بزرگند. کتاب معروف «لهوف» از سیّد علی بن طاووس است. در تعبیرات منبریهای ما عین عبارات این کتاب مثل روایت خوانده میشود، از بس متقن و مهم است! ۷۴/۳/۱۹
‼️مقتل لهوف، مقتل بسیار معتبری است چراکه مولفش سید بن طاووس فقیه است، عارف است، بزرگ است، صدوق است، موثّق است، مورد احترام همه است، استاد فقهای بسیار بزرگی است؛ خودش ادیب و شاعر و شخصیت خیلی برجستهای است. ایشان اوّلین مقتل بسیار معتبر و موجز را نوشت. البته قبل از ایشان مقاتل زیادی است اما وقتی «لهوف» آمد، تقریباً همه آن مقاتل، تحتالشعاع قرار گرفت. این مقتلِ بسیار خوبی است؛ چون عبارات، خیلی خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است! ۷۷/۲/۱۸
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔶 وضعیت يونس بن ظبیان، از نگاه آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله
✍🏻 ایشان مینویسد:
یکی از کسانی که ابن غضائری او را قدح کرده، يونس بن ظبیان است. بعضی ضعف او را مُسلَّم فرض کرده بودند. ما در سابق دو جواب از آن دادیم و جواب سوم این است که اصل ضعیف بودن او مشخص نیست. هرچند نجاشی و مانند آن او را تضعیف کرده اند ولی مدرک نجاشی، همان چیزی است که در رجال کشّی * آمده است. در رجال کشّی روایاتی در بعضی از آنها صحیح السند است در ضعف او وارد شده است. اگر این روایات واقعا از یونس صادر شده باشد یقینا دلیل بر غالی بودن یونس است. ولی در مقابل، در سرائر، از جامع بزنطی روایت شده است که او از هشام بن سالم روایت میکند: "قال سألت أبا عبد الله ع، عن یونس بن ظبیان فقال رحمه الله و بنی له بیتا فی الجنة کان و الله مأمونا علی الحدیث." آیت الله خوئی میفرماید: ما طریقی به جامع بزنطی نداریم و به روایت فوق نمی توانیم اعتماد کنیم. می گوییم: جامع بزنطی از کتب معروف بوده است و علامه و محقق در کتب خود به روایات جامع استناد میکنند. هرچند این کتاب به دست ما نیامده است ولی به دست ابن ادریس رسیده است و از عبارات سرائر استفاده میشود که به نظر او این کتاب به بزنطی منسوب بوده است. کتاب بزنطی قبل از کافی از کتب مرجع شیعه بوده است. صاحب سرائر نیز به عبارتی مانند منسوب به بزنطی و امثال آن تعبیر نمی کند که نشان میدهد انتساب کتاب مزبور به بزنطی نزد او مسلم بوده است. علامه و مانند آن که ساکن حله بودند و بعد از ابن ادریس بودند آنها نیز به کتاب مزبور اعتماد کرده اند. نمی توان گفت که جامع بزنطی یک کتابی ساختگی بوده و نسخه ای جعلی از آن به دست این افراد افتاده باشد. بنا بر این روایت کشّی هر چند صحیح السند است ولی اولا متعارض به روایت سرائر است و حتی ابن ابی عمیر مشایخ خود را ثقه میداند و به وثاقت آنها شهادت میدهد. حتی اگر روایت کشّی با جامع بزنطی متعارض باشد روایت جامع را میتوان مقدم دانست زیرا هم واسطههای موجود در روایت بزنطی کمتر است و هم نجاشی در مورد کشّی میگوید که کتاب او حاوی اغلاط کثیره ای بوده است. بسیار دیده شده است که او سهواً فرد دیگری را به جای کسی دیگر ذکر کرده است. ولی بزنطی بلا واسطه از هشام بن سالم که از اجلاء است روایتی از امام صادق علیه السلام نقل میکند بنا بر این روایت او مقدم میباشد. مضافا بر اینکه از یونس بن ظبیان روایات بسیاری نقل شده است و اجلاء اصحاب از او روایت کرده اند، بنا بر این بعید است آن روایتی که در کشّی است که حاوی کفریات عجیب و غریبی است واقعا به یونس بن ظبیان منسوب باشد. بنا بر این ضعف او ثابت نمی باشد.
🎙 خارج رجال، سال ۶٢_۶٣، جلسه ٣۵
* مقصود همان کشف و شهودِ معروفیست که از او نقل شده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔍 آیا برخی اصحاب أهل بيت عليهم السلام قابلیت دریافت مطالب خاص را نداشتند؟! اهل سِرّ نبودند؟! منکَر الحديث بودن آنان به چه معناست؟!
✍🏻 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
از یکی از فضلاء که تحت تأثیر کتب سُنیها و امثال آن بود نقل شده است که میگفته در بین اصحاب ائمه دو مکتب جداگانه وجود داشته است. یک دسته افراد مُلا و با سواد بودند مانند زراره و محمد بن مسلم و مانند آن. گروه دیگر افرادی مانند معلی بن خنیس و یونس بن عبد الرحمان و جابر جُعفی و مفضل بن عمر و محمد بن سِنان و امثال آنها بودند که سِنخ روایات آنها با دیگران فرق دارد و عباراتی دارند که به نظر بعضی غلو آمیز بوده است. نتیجه اینکه او میگفت که این دسته از افراد یا از باب جهالت و بی سوادی و یا از باب جهالت احادیثی نقل کرده اند که افراد دستهی اول آن را نقل نمی کنند بنا بر این روایات این دسته قابل استناد و عمل نیست.
✅ جواب این است که این مطلب که گروه دومی روایاتی نقل کرده اند که گروه اول این سنخ از روایات را نقل نکرده اند کلام درست است، ولی علت اینکه یک دسته از احادیث تندی که دستهٔ دوم نقل میکنند در احادیث طائفهٔ اول نیست به این جهت نیست که گروه اول امانت دارد بودند ولی گروه دوم نبودند، بلکه به سبب این است که گروه اول، در جایگاهی بودند که با جایگاه گروه دوم فرق داشته است. زراره از خاندان سُنی بوده است، دو برادر او تا آخر عمر سُنی بودند و بعدها بیت زراره شیعه شده است، یعنی ابتدا خواهر یا یکی از برادرهای او (بنا بر اختلافی که در این مورد وجود دارد) شیعه شدند و بعد تشیع وارد بیت آنها شده است. همچنین محمد بن مسلم نیز در میان سُنیان بوده است و ابن خَرّبوذ کسی است که سُنیان شاید بیشتر از شیعه از او روایت کرده اند. اما کسانی بودند که با مخالفین سر و کار نداشتند، در نتیجه با مسائل تقیه و مانند آن درگیر نبودند. به این جهت امام علیه السلام نمی توانسته برخی احادیث را به زراره و گروه اول بیان کند، در نتیجه امام علیه السلام برخی از مطالب سِرّی را به گروه اول نمیفرمودند. مثلا در رجال کشّی آمده است که امام علیه السلام پسر زراره (عبید الله بن زراره) را طلب میکند و میفرماید: سلام من را به پدرت برسان و بگو: انما أعیبک دفاعا منی علیک، و اینکه مَثَل تو مَثَل سفینه خضر است که خضر آن را خراب کرد تا اصل آن محفوظ بماند و توسط سلطان غصب نشود. بنا بر این امام علیه السلام به سبب خطری که در مورد گروه اول وجود داشت برخی از مطالب را به آنها نمی گفت، زیرا چه بسا ممکن بود نتوانند آن را مخفی نگه دارند و بیان کنند و در نتیجه در خطر بیافتند. بنا بر این اگر امام علیه السلام برخی از عبارات را به گروه اول بیان نمی کرده به سبب همین مطلب بوده است، نه اینکه آنها را اهل سِرّ نداند و یا اینکه گروه دوم در این امر دچار غلو شده باشند. بنا بر این اگر ابن غضائری در مورد کسی میگوید که او منکَرات را نقل میکند به این جهت بوده است که او روایات مخفی را که دیگران بی خبر بودند نقل میکرد. از این رو ثابت نیست که صرف منکر الحدیث بود و یا اهل غلو بودن موجب قدح باشد و ما به آن ترتیب اثر دهیم.
🎙 خارج رجال، سال ۶٢_۶٣، جلسه ٣۵
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 اساتید و شاگردان جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل زعفرانی
🔹 تقریب استدلال:
مرحوم نجاشی در مورد دو تن از روات (جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل زعفرانی) مینویسد: «روی عن الثقات و رووا عنه» (شماره 304 و 933) یعنی او از ثقات روایت کرده و ثقات هم از او. یعنی تمام مشایخ و تمام شاگردان این دو نفر ثقه هستند.
🔸 البته مشخص است که در مورد شاگردان و راویانی که از این دو بزرگوار روایت کردهاند نمیتوان این قاعده را پذیرفت؛ زیرا از حیث صغروی قابل اثبات نیست. یعنی اینکه فلانی شاگرد یکی از این دو بزرگوار است اول کلام است و قابل اثبات نیست؛ چون شاید دورغ میگوید و اثبات وثاقت با این وجه دوری میشود. اما نسبت به مشایخ و مروی عنه های جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل زعفرانی به طور عام میتوان گفت تمام مشایخ این دو بزرگوار ثقه هستند.
1️⃣ اشکال اول (محقق خویی): منظور از این عبارت «روی عن الثقات کثیراً» است. به قرینه اینکه از امام معصوم ع ضعفا نقل روایت میکردند، چه برسد به روات معمولی.
🔺جواب: اولاً نقل از ثقه فضیلت نیست که با امام ع مقایسه شود. ثانیاً هر کسی از امام ع سوال می کرد امام ع پاسخ می فرمود. یعنی وظیفه امام بیان احکام است حتی برای فساق؛ بر خلاف این افراد که میتوانند بگویند: من از غیر #ثقه روایت نمی کنم و به غیر ثقه هم روایت نقل روایت نمیکنم.
2️⃣ اشکال دوم: با توجه به عبارت «یروی عن الضعفاء» نجاشی در مورد ابن خالد برقی که قطعاً به معنای این است که کثیراً از #ضعفاء روایت میکرده، ولی مروی عنه ثقه هم دارد، احتمالاً «روی عن الثقات» نیز به معنای کثیراً باشد، که در این صورت در میان مروی عنه های این افراد، روات ضعیف هم خواهد بود.
📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی #عندلیبی (دام عزه) در مدرسه شهیدین
📌 ارسالی از حجت الاسلام دکتر هادی جلالی اصل
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 تعلیق در مصدر، از عوامل افتادگی در سند
🔻در کتاب کافی مشاهده می شود که در اسناد متعددی، سند، تعلیق بر سند حدیث قبل شده است به این معنی که قسمتی در ابتدای سند، به جهت ذکر شدن در سند قبلی و به اعتماد بر آن، حذف شده است. حال اگر مثلا مرحوم شیخ در تالیف تهذیب این حدیث را از کافی نقل کنند و متوجه تعلیق نشوند، طبعا تصور می کنند که مرحوم کلینی این حدیث را مستقیما از نفر اول سند گرفته اند و قهرا در سندی که ارائه می کنند، افتادگی ای بین نام کلینی و نفر بعد، حاصل می شود....
📚تحقیق طلاب
✅ ادامه این مطلب در لینک زیر دنبال کنید.👇👇👇
🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2569
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠جمع بندی نظر استاد شبیری زنجانی درباره تفسیر قمی
🔻نسبت تفسیر موجود با تفسیر علی بن ابراهیم قمی، عموم من وجه است؛ نه تمام آنچه در این نسخه آمده از علی بن ابراهیم است و تمام آنچه در تفسیر قمی بوده در نسخه ی موجود آمده است....اما آیا منقولات این کتاب از تفسیر قمی معتبر است؟ با مقایسه ی آنچه در این کتاب از علی بن ابراهیم نقل شده با آنچه در مجمع البیان و تاویل الآیات از تفسیر قمی نقل شده، با اختلافاتی مواجه می شویم که فراتر از اختلاف نسخه است...به نظر می رسد که این منقولات، حجیت متوسط دارد...
✅ ادامه این مطلب را در لینک زیر دنبال کنید.👇👇👇
🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2563
#علی_بن_ابراهیم
#علی_بن_حاتم
#تفسیر_قمی
💢برخی از نظرات رجالی امام خمینی(ره)
✔️استاد عندلیب همدانی:
🔹امام خمینی در کتاب «الطهاره»، دایره را برای فتوا دادن محدود به روایات کتب اربعه و امثال آن نمیکند، میگوید همین شهرت عظیمه کافی برای فتواست.
🔸امام نقدهایی به کتاب رجال کشفی وارد میکند و سپس سراغ ابن ابی عمیر میآید و میگوید نجاشی درباره او میگوید علمای ما به روایات ابن ابی عمیر اطمینان دارند چون کتابهای ایشان از بین رفته بود و از حافظه کمک میگرفت. امام خمینی میفرماید که صرف زیان کتب نمیتواند موجب عمل به مراسیل ابن ابی عمیر باشد باید دلیل دیگری باشد برای مراجعه به او. این هم دلالت میکند که مرسلات او مورد قبول است.
🔹در کتاب «بیع» در بحث ولایت فقیه، صریحا میفرماید: «مراسیل مرحوم صدوق که با «قال» شروع شده باشد نشان از اعتماد صدوق دارد و این برای ما کافی است». بنابراین مرسلات صدوق را قبول میکند درحالیکه میفرماید در مرسلات ابن ابی عمیر، «ان قلت» است.
🔸امام در کتاب البیع راجع به حدیث مجاری الامور، میفرماید: درست است که این حدیث در تحف العقول است و در اعتماد به این کتاب، بحثهایی است اما همینکه صاحب وسائل نسخهای دستش بوده و اعتماد به آن نسخه تحف العقول کرده و نقل کرده است، اینکه این کتاب وجود دارد، برای ما کافی است.
🔹این درحالی است که آیتالله بروجردی، به مناسبتی بحث تحف العقول را مطرح کرده و مولف آن را مجهول میداند یعنی برای ایشان ثابت نشده است که صاحب کتاب، حسن بن علی بن شعبه است با اینکه صاحب وسائل گفته است.
👈 بیشتر بخوانید: https://b2n.ir/u03995
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
محمود ملکی تراکمهای، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم اسلامی رضوی در گفتوگو با ایکنا از قم در خصوص اعتبار سندی «حرز رضوی» بیان کرد:
اولین بار در کتابعیون اخبارالرضادر حدیث سوم که این حدیث راشیخ صدوقاز استادش محمد بن موسی بن متوکل روایت کرده، (در باب خروج امام رضا(ع) از نیشابور به سوی طوس و از آنجا به مرو) از این حرز یاد شده است.
وی با بیان اینکه محمد بن موسی بن متوکل ازعلی بن ابراهیم بن هاشم قمیاز پدرشابراهیم بن هاشماز یاسر خادم سلسله راویان این حدیث هستند، افزود: در آثار و روایات شیخ صدوق مکررا از محمد بن موسی بن متوکل نقل شده است، لذا شاهدی بر وثاقت سخنان این شخص است. علی بن ابراهیم بن هاشم قمی نیز از اساتید مرحوم کلینی است که چندین هزار روایت کافی از او نقل شده است؛ همچنین از پدر ایشان، ابراهیم بن هاشم نیز روایات متعددی وجود دارد. در فهرست کتاب شیخ طوسی درباره یاسر خادم گفته شده که کتابی با عنوان «مسائل عنالرضا(ع)» نگاشته است که این کتاب امروزه موجود نیست؛ علاوه بر آن ابراهیم بن هاشم در کتاب عیونالاخبارالرضا(ع) بیان میکند که یاسر خادم(خادم امام رضا(ع)) را دیده و این بیانگر عمر طولانی وی است.
ملکی گفت: از ياسر خادم نقل شده است که چون امام رضا(ع) به قصر حُمَید بن قَحطَبه وارد شد جامههای خود را کند و به حميد داد. او آن را برای شستن به کنيز خود داد، اندکی بعد کنيز با رقعهای بازگشت و گفت: آن را در پيراهن ابوالحسن علی بن موسی الرضا يافتم. حميد گفت: به امام عرض کردم، فدايت گردم کنيز در پيراهن شما نوشته پيدا کرده اين رقعه چيست؟ فرمود: ای حميد، اين حرزی است که از خود جدا نمیکنم. گفتم: مرا از آن آگاه کن. فرمود: اين حرزی است که هر کس آن را در گريبان خود نگاه دارد بلا از او دور میشود و از شر شيطان و سلطان ايمن میماند.
وی ادامه داد: امام حرز را بر حميد چنين املا فرمود:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْک إِنْ کنْتَ تَقِیّا أَوْ غَیرَ تَقِیّ أَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْبَصِیرِ عَلَى سَمْعِک وَ بَصَرِک لَا سُلْطَانَ لَک عَلَی وَ لَا عَلَى سَمْعِی وَ لَا بَصَرِی وَ لَا عَلَى شَعْرِی وَ لَا عَلَى بَشَرِی وَ لَا عَلَى لَحْمِی وَ لَا عَلَى دَمِی وَ لَا عَلَى مُخِّی وَ لَا عَلَى عَصَبِی وَ لَا عَلَى عِظَامِی وَ لَا عَلَى أَهْلِی وَ لَا عَلَى مَالِی وَ لَا عَلَى مَا رَزَقَنِی رَبِّی سَتَرْتُ بَینِی وَ بَینَک بِسِتْرَةِ النُّبُوَّةِ الَّذِی اسْتَتَرَ بِهِ أَنْبِیاءُ اللَّهِ مِنْ سُلْطَانِ الْفَرَاعِنَةِ(سَطَوَاتِ الْجَبَابِرَةِ) جَبْرَئِیلُ عَنْ یمِینِی وَ مِیکائِیلُ عَنْ یسَارِی وَ إِسْرَافِیلُ مِنْ وَرَائِی وَ مُحَمَّدٌ(ص) أَمَامِی وَ اللَّهُ مُطَّلِعٌ عَلَى مَا یمْنَعُک وَ یمْنَعُ الشَّیطَانَ مِنِّی اللَّهُمَّ لَا یغْلِبُ جَهْلُهُ أَنَاتَک أَنْ یسْتَفِزَّنِی وَ یسْتَخِفَّنِی اللَّهُمَّ إِلَیک الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَیک الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَیک الْتَجَأْت.»
یکی از اشکالاتی که به متن این روایت وارد میشود، آن است که حمید بن قحطبه سال ۱۵۹ هجری از دنیا رفته است، در حالی که امام رضا(ع) سال ۲۰۰ یا ۲۰۱ وارد خراسان میشود و لذا حضور این شخص در روایت امکانپذیر نیست.
ملکی تراکمهای تصریح کرد: در روایت اول این باب، ابوصلت هروی نقل میکند که امام رضا(ع) در طول سفر خود از نیشابور به طوس و از آنجا به مرو، وارد منزل حمید بن قحطبه طاعی سردار معروف خراسان در دوران خلافت هارونالرشید و مأمون شد و در آنجا وارد قبه محل دفن هارونالرشید شد که امام رضا(ع) نیز پس از شهادت در همینجا به خاک سپرده شد؛ لذا با توجه به این روایت نشان میدهد که امام(ع) وارد این خانه شده است و قطع به یقین حمید از دنیا رفته بود و ممکن است در نقل یاسر اشتباهی رخ داده باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم اسلامی رضوی ادامه داد: از آنجا که امام رضا(ع) وارد خانه حمید شده است، راوی گمان میکند حمید نیز باید در خانه باشد در حالی که اینگونه نیست بلکه این یک قصر حکومتی بوده که حمید در آن سکونت داشته و بعدها به نام او معروف شده است و در زمان ورود امام به منزل، شخص دیگری در آن سکونت داشته که در واقع راوی این شخص را با حمید اشتباه میگیرد، لذا این اشتباه در متن رخ داده، اما در کلیت اعتبار سند مشکلی ایجاد نمیکند.
ملکی تراکمهای اضافه کرد: درباره حمید بن قحطبه اشتباهات دیگری نیز رخ داده است، در جایی دیگر نقل شده است حمید میگوید زمانی که هارون در طوس بوده است، به من دستور داد تا فرزندان ابوطالب(علویان) را بکشم. این روایت در حالی نقل میشود که حمید بن قحطبه هنگام سکونت هارون در طوس زنده نبوده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
وی با بیان اینکه با توجه به شواهد موجود اعتبار سندی این روایت از کتاب عیونالاخبارالرضا(ع) قابل اطمینان است، ادامه داد: علاوه بر این سند، در کتاب مهجالدعوات و منهجالعبادات از سید بن طاووس که پس از کتاب عیوناخبارالرضا(ع) و در قرن هفتم نگاشته شده درباره کارکرد حرز رضوی آمده است که ابوالفضل هروی نقل میکند که امام رضا(ع) نزد مأمون رفتند و او قصد داشت تا امام را شهید کند اما از نیت خود بازگشت و علت آن است که امام رضا(ع) این حرز را قرائت کرده بودند اما این روایت سند متقن ندارد.
ملکی تراکمهای درباره کارکرد حرز رضوی، یادآور شد: در روایتی که در کتاب عیونالاخبارالرضا(ع) آمده است درباره کارکرد این حرز آمده که هرگونه شر از آن دفع میشود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢بخاری و تقطیع عامدانۀ حدیث
✍️سیدمحمد طباطبایی یزدی
🔻 شاید برای بسیاری چون نگارندهٔ این سطور، سؤال باشد که صحیح بخاری چگونه این جایگاه را بین اهل سنت یافته است که آن را به تعبیر خودشان (تالی تلو قرآن) میدانند! به نظر برخی محققان که شاید در نظر دیگران نگاهی بدبینانه تلقی شود، یک وجه عمدهٔ آن، عدم التفات بخاری به اهل بیت و روایت از آن بزرگواران است. چه از امام صادق (ع) با آن کثرت حدیث حتی یک روایت هم نقل نکرده است.
فراتر از این، بخاری از کسانی همچون عمران بن حطان و عکرمه نقل روایت میکند که اولی ناصبی و دومی از خوارج بوده است، حال آنکه از امیرالمؤمین (ع) با آن مصاحبت بینظیرش با حضرت رسول (ص)، تنها نوزده حدیث روایت کرده است. اینها را اگر در کنار پدیدهٔ تقطیع روایت قرار بدهیم – که به نظر میآید از روی غرض و به صورت هدفمند صورت گرفته است – دیگر جای توجیهی برای مبانی حدیثی بخاری باقی نمیگذارد.
فهم این مسئله واضحتر میشود وقتی بدانیم احمد بن شعیب نسائی (م ۳۰۳) صاحب سنن و یکی از صحاح در فن رجال، قویتر از بخاری و مسلم است و با این حال در مسائل رجالی کمتر به سخن او اسناد داده میشود...
👈 ادامه یادداشت: https://b2n.ir/t04362
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠درج روایات راوی موسی بن قاسم در کتاب او
🔻در تهذیب، مرحوم شیخ روایاتی را از موسی بن قاسم نقل کرده اند که در سند آن ها، موسی بن قاسم از افرادی روایت کرده که معاصر موسی بن قاسم و یا حتی متاخر تر از او هستند و طبعا نمی توان روایت موسی بن قاسم از آن ها را پذیرفت. به نظر می رسد که روایاتی از راوی راوی موسی بن قاسم که نام او هم موسی بوده (موسی بن الحسن بن عامر) و کتابی در باب حج داشته، وارد کتاب موسی بن قاسم شده و اشتباها این روایات از موسی بن قاسم نقل شده است...
👤 #استاد_سیدمحمدجواد_شبیری_زنجانی
✅ ادامه این مطلب و مباحثه علمی در این موضوع 👇👇👇
🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2577
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 صاحب سر بودن ابوبصیر یحیی الاسدی
👤 #استاد_سیدمحمدجواد_شبیری_زنجانی
🔻صاحب وسائل بر این عقیده است که ابی بصیری که عاصم بن حمید از او نقل می کند، ابی بصیر مرادی است. ایشان تعبیر «یعنی المرادی» یا «یعنی ابا بصیر المرادی» یا «یعنی لیثا» را در نقل راویانی مانند ابن مسکان، علی بن رئاب و عاصم بن حمید، اضافه کرده است.
ما دو ابی بصیر داریم: ابی بصیر لیث مرادی و ابی بصیر یحیی اسدی. از زمان علامه حلی تصور این بوده که ابی بصیر لیث مرادی ثقه است و ابو بصیر یحیی اسدی واقفی است و روایات او بنابر مبنای عدم پذیرش روایات واقفه، قابل اعتنا نیست. به همین دلیل سعی علما بر آن بوده که قرائنی بیابند که ابو بصیر، مرادی است تا روایات را تصحیح کنند.
مرحوم سید مهدی خوانساری رساله ای درباره ابی بصیر دارد که به "عدیمه النظیر فی احوال ابی بصیر" معروف شده است.
ایشان در این رساله متعرّض دو نکته شده است:
اولا: مراد از ابو بصیر در همه اسناد، ابو بصیر یحیی اسدی است حتی در روایات عاصم بن حمید، ابن مسکان و علی بن رئاب. تنها در روایات عبد الکریم بن عتبه هاشمی که روایات اندکی است، مراد از ابی بصیر لیث مرادی است.
ثانیا ...
📚 درس خارج فقه، ۱۴۰۰/۰۹/۲۴
✅ ادامه مطلب و مباحثه علمی در این موضوع دنبال کنید. 👇🏼👇🏼👇🏼
🌐 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2582&pid=9169#pid9169
#اصحاب_سر_ابوبصیر_یحیی_الاسدی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال رجال و درایه استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢مهمترین دلیل تعارض در روایات، تقیه است/ حکم عمل به روایات حاصل از تقیه
✔️حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین منافی:
🔹در اصول فقه به طور مفصل از صدور بحث میکنند ولی بحث جهت صدور که عمدتا به تقیه مربوط میشود در اصول مورد بررسی قرار نمیگیرد در حالی که کسی که با روایات آشنا باشد میداند بحث جهت صدور در روایات بسیار کارگشاست و عمده تعارضهایی که در روایات مشاهده میشود، منشأش تقیه بوده است یعنی اهل بیت(ع) تقیه را با اقسام متعددش در روایات اعمال میکردند.
🔸بحث تقیه، بحث شاذ و نادری نیست که بگوییم تقیه در روایات شاذ است و اگر جایی احتمال دادیم، چنین احتمالی موهوم است. حجم بسیار زیادی از روایات ما را روایاتی تشکیل میدهند که جدی صادر نشدند و از روی تقیه صادر شدند. با این مقدمات ضرورت بحث را درک میکنیم. حال باید بررسی کنیم وقتی ائمه اینقدر تقیه میکردند، آیا میشود راحت به روایات استناد کنیم یا باید درنگ کنیم که این روایات جدی صادر شده یا نه؟ آیا همه جا میشود بنا را گذاشت که روایت جدی است یا باید بین موارد تفصیل داد و توقف کرد؟
👈نقد و بررسی ادله اصل عدم تقیه: https://b2n.ir/w85163
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri