شورای شهر در تعقیب سلفیهای ماندگار
از مجالس ختم تا پروژههای ناتمام؛ شورایی گرفتار روزمرگی!
#طنز
#طنز_بی_قرار
🔹شورای آن شهر بهطرز عجیبی به پدیدهای شگفتانگیز تبدیل شده است و بهنظر میرسد به جای تمرکز بر مشکلات اساسی شهر، بیشتر به فعالیتهای «باری به هر جهت» و نمایشی مشغولاند. اعضای شورا بهجای بررسی مشکلات شهری، بیشتر در مراسمهایی مانند مجالس ختم یا تشییع جنازه افراد نسبتاً مشهور دیده میشوند. اینها همان اعضایی هستند که همیشه در صف اول مراسمات مختلف، دوربین بهدست منتظرند تا شاید عکسی ماندگار برای پروفایل مجازی خود شکار کنند.
🔹برای این اعضا، سرکشی به پروژههای بزرگ و کوچک شهری، بیشتر بهانهای برای گرفتن عکس است تا پیگیری مشکلات مردم. انگار بهجای حل مشکلات، تنها هدف آنها این است که در گوشه و کنار پروژهها بایستند، لبخند بزنند و به آینده روشن آن شهر در تصویر سلفی امیدوار باشند. البته همین پروژهها هم معمولاً ناتمام باقی میمانند و زمانی که خبرنگاران یا نخبگان شهری سوالی درباره آنها مطرح میکنند، اعضای شورا بهسرعت به سمت یکی از مراسمهای ختم یا تشییع جنازه دیگر میروند!
🔹شورای شهر در مواجهه با نشستهای نخبگانی یا نشستهای خبری، رفتاری کاملاً متفاوت از خود نشان میدهد. بهجای استقبال از نقد و بررسی، این نشستها را به چشم جلسات خستهکنندهای میبینند که بهتر است با یک جلسه عکسبرداری دیگر در جایی شیکتر عوض شود. چرا که بحثهای تخصصی و انتقادات جدی، به مراتب از عکسهای یادگاری کمهیجانتر است!
🔹 به قول معروف، «چشم دوربین دروغ نمیگوید»، و اعضای شورای شهر هم نمیخواهند هیچ مراسمی را بدون یادگاری ثبت کنند. البته اگر روزی فرصتی باقی ماند، شاید به مشکلات شهر هم سری بزنند؛ اما فعلاً، اولویت با تشییع، ختم و البته سلفیهای بیشتر است.
برای نشر آگاهی این مطلب را برای همه دوستانتان بفرستید.
🔆 کانال تحلیلی خبرنگار بدون مرز
یادداشتهای رضا رضوی
روزنامه نگار و نویسنده
پیوستن به کانال از طریق لینک عضویت
👇👇
@reporterwithoutborder
آورده اولیهام کجاست، خانهام کجاست؟
مسکن ملی؛ سراب خانهدار شدن یا شوخی با جیب مردم؟
#طنز_بی_قرار
#طنزیغات
🔹در سرزمین شگفتیها، پروژهای به نام «مسکن ملی» آغاز شده؛ پروژهای که اگر موفق شود، بیشک به عنوان یکی از عجایب هفتگانه ثبت خواهد شد! مردم، مثل قهرمانهای فیلمهای قدیمی، همه داراییشان را دو دستی تقدیم دولت کردهاند؛ از پول پیش خانههای استیجاریشان گرفته تا طلاهای همسر و قالیچه مادربزرگ. اما چه شد؟ خبری از واحدهای مسکونی نیست، انگار که دولت تصمیم گرفته باشد مردم را با چیزی به نام «صبر» خانهدار کند!
🔹هر روز مسئول پروژه در تلویزیون ظاهر میشود، با همان لبخند معروف، میگوید: «ما در مسیر پیشرفت هستیم!» البته شاید مسیر پیشرفتشان به کره مریخ باشد، چون روی زمین هیچ نشانی از پیشرفت دیده نمیشود. در عوض، هر روز پیامکی برای مردم میآید: «لطفاً آورده اولیه خود را کامل کنید!» آخر برادر من، کدام آورده؟ مردم هر چه داشتند آوردهاند، حالا دیگر باید گلدانهای پلاستیکیشان را هم بفروشند؟
آن آقای مسئول بزرگ محترم هم که دیگر استاد قصهگویی شده است. هر بار که مصاحبه میکند، داستانی جدید از موانع و مشکلات میگوید، طوری که انگار خودش گرفتار اژدهایی چند سر است و مردم باید منتظر شاهزادهای با اسب سفید باشند تا این اژدها را شکست دهد! و البته اداره راه و شهرسازی «آنجا» هم در این بین، یک چشمک میزند و میگوید: «تا پرداخت نکنید، کاری نمیکنیم!» انگار خانهها قرار است به طلای خالص تبدیل شوند.
🔹در این میان، مردم به بازی جدیدی سرگرم شدهاند؛ «کی خانهدار میشوی؟» قوانین بازی ساده است: هرچه بیشتر پول بدهی، کمتر خانه میگیری و هرچه بیشتر صبر کنی، مسئولان بیشتر وعده میدهند. بازی جذابی است، نه؟
🔹به هر حال، مردم همچنان منتظرند و به افق خیره شدهاند؛ شاید روزی از راه برسد که مسئولان دست از جادوگری بردارند و واقعاً آجر روی آجر بگذارند. تا آن روز، ما همچنان با پیامکهای «آورده اولیه» زندگی میکنیم و شاید هم روزی برسد که خودمان را با خیال خانهدار شدن بازنشسته کنیم!
برای نشر آگاهی این مطلب را برای همه دوستانتان بفرستید.
🔆 کانال تحلیلی خبرنگار بدون مرز
یادداشتهای رضا رضوی
روزنامه نگار و نویسنده
پیوستن به کانال از طریق لینک عضویت
👇👇
@reporterwithoutborder
مسئول مربوطه سرش زیر برف است !
#طنز_بی_قرار
#طنزیغات
به قلم رضا رضوی؛ خبرنگار
🔸یکی از عادتهای عجیب و سادهلوحانه که در میان برخی از مسئولان شهرها دیده میشود، این است که وقتی کسی از عملکردشان انتقاد میکند، به جای اینکه به فکر اصلاح امور باشند، سرشان را مثل شترمرغ توی برف میکنند و خودشان را به نشنیدن میزنند. انگار که با این ترفند، مشکلات و ایرادات ناپدید میشوند! اما، غافل از اینکه هیچ برفی آنقدر عمیق نیست که مسئولان را از نگاه تیزبین مردم پنهان کند.
🔸در عالم مسئولیت و خدمترسانی، گوش ندادن به انتقادها مانند بستن چشم در برابر ماشین در حال آمدن است. شاید برای چند لحظه حس آرامش کنند که مشکلی نیست، اما واقعیت سر جایش باقی است و هر لحظه به برخورد نزدیکتر میشود. البته، برخی از این مسئولان گمان میکنند که اگر از کنار انتقادات بگذرند، دیگران هم بالاخره خسته میشوند و دست از انتقاد برمیدارند. اما باید به آنها گوشزد کرد که فرار از انتقاد و نادیده گرفتن مسائل، نه تنها مشکلات را حل نمیکند بلکه اوضاع را وخیمتر میکند.
🔸چرا برخی از مسئولان فکر میکنند که نشنیدن انتقادها، راهحل است؟ شاید از نظر آنها همه چیز به این سادگی باشد که وقتی چیزی را نمیبینی یا نمیشنوی، دیگر وجود ندارد! اما آیا واقعاً این راهبرد درازمدت میتواند از مسئولیتها و وظایف فرار کند؟ قطعاً خیر. مردم مشکلات را میبینند، آنها را تجربه میکنند و روز به روز صدایشان بلندتر میشود. اگر مسئولان میخواهند همچنان سرشان در برف بماند، باید انتظار داشته باشند که وقتی سرشان را بالا میآورند، با موجی از مشکلات و مطالبات انباشتهشده مواجه شوند.
🔸مسئولان باید بدانند که نشنیدن و نادیدهگرفتن انتقادها مثل این است که کسی در حال غرق شدن باشد و به جای گرفتن طناب نجات، چشمهایش را ببندد و به امید موجی دستنخورده بماند.
🔸بهتر است مسئولان به جای اینکه سرشان را توی برف کنند، کمی گوششان را باز کنند و صدای مردم را بشنوند. نه تنها به نفع شهر و شهروندان است، بلکه اعتبار و جایگاه خودشان را نیز نجات میدهد.
برای نشر آگاهی این مطلب را برای همه دوستانتان بفرستید.
🔆 کانال تحلیلی خبرنگار بدون مرز
یادداشتهای رضا رضوی
روزنامه نگار و نویسنده
پیوستن به کانال از طریق لینک عضویت
👇👇
@reporterwithoutborder