eitaa logo
خبرنگار بدون مرز
198 دنبال‌کننده
69 عکس
16 ویدیو
2 فایل
ارتباط با نویسنده @Reza_Razavi_ghased
مشاهده در ایتا
دانلود
شورای شهر در سکوت مطلق؛ «انتقاد؟ کجاست؟ ما که چیزی نمی‌شنویم!» به قلم رضا رضوی؛ خبرنگار ▪️در این روزها، اعضای شورای شهر مهارتی بی‌نظیر در یکی از پیچیده‌ترین هنرهای سیاسی کسب کرده‌اند: هنر بی‌پاسخ ماندن به انتقادات خبرنگاران! شاید فکر کنید که جواب دادن به انتقاد وظیفه‌ای بدیهی برای مسئولان است، اما انگار این عزیزان به طرز عجیبی عاشق سکوت هستند. هر خبرنگاری که انتقادی به عملکردشان وارد می‌کند، مثل این است که در حال حرف زدن با دیوار باشد؛ دیواری که البته از خودش هم صدایی ندارد! ▪️اعضای محترم شورا در مواجهه با خبرنگاران، هر روز بازی جدیدی اختراع می‌کنند. مثلاً یکی از آن‌ها اخیراً روش جدیدی به نام «لب گزیدن با تظاهر به تفکر عمیق» را ابداع کرده که هیچ حرفی نمی‌زند، اما انگار غرق در افکار عمیق است. بقیه اعضا هم در مسابقه‌ای جدی هستند که ببینند کدامشان می‌تواند بیشتر از بقیه به سقف اتاق نگاه کند بدون اینکه با چشمان خبرنگار مواجه شود. ▪️به نظر می‌رسد که اعضای شورای شهر به این نتیجه رسیده‌اند که سکوت بهترین دفاع است. شاید فکر می‌کنند که اگر حرف نزنند، هیچ‌کس نمی‌فهمد که قرار است به چه سؤالاتی پاسخ دهند! این موضوع البته به نفع خبرنگارانی است که حالا وقت بیشتری برای نوشتن داستان‌های خیالی از پاسخ‌های فرضی اعضا دارند. ▪️در واقع، برخی از اعضای شورای شهر چنان در هنر نادیده گرفتن خبرنگاران خبره شده‌اند که گویی در کلاس‌های «چگونه در برابر انتقاد واکنش نداشته باشیم» شرکت کرده‌اند. وقتی خبرنگاران از مشکلات شهر می‌پرسند، این عزیزان چنان وانمود می‌کنند که سوال‌ها را نشنیده‌اند که حتی شنوندگان رادیو هم برایشان کف می‌زنند! به نظر می‌رسد کلید موفقیت در این شورا، توانایی لبخند زدن و تکان دادن سر است، بدون این‌که هیچ کلمه‌ای به زبان آورده شود. ▪️البته خبرنگاران هم برای مقابله با این تاکتیک جدید آماده‌اند. آن‌ها برای هر جلسه شورا، از قبل خودشان پاسخ‌های احتمالی اعضا را می‌نویسند! مثلا وقتی یکی از خبرنگاران از مشکلات ترافیکی شهر می‌پرسد، دیگر نیازی به انتظار برای پاسخ نیست؛ چون خود خبرنگار جواب را در ذهنش پیش‌بینی کرده: «در حال بررسی هستیم.» یا وقتی در مورد عدم شفافیت مالی سوالی مطرح می‌شود، پیشاپیش پاسخ تخیلی «همه چیز طبق روال است» آماده است. انگار این نشست‌ها بیشتر به یک مسابقه فرضیات تبدیل شده‌اند تا یک گفت‌وگوی واقعی. برای نشر آگاهی این مطلب را برای همه دوستانتان بفرستید. 🔆 کانال تحلیلی خبرنگار بدون مرز یادداشت‌های رضا رضوی روزنامه نگار و نویسنده پیوستن به کانال از طریق لینک عضویت 👇👇 @reporterwithoutborder
«عاشقانه‌های خبرنگار و مسئول: از نقد تا ناز» به قلم رضا رضوی؛ طنزپرداز😳 😊از همان روز اول که شروع به نوشتن انتقادات تند و تیز علیه فلان مسئول کردم، حس کردم که قرار است سرنوشت متفاوتی داشته باشم. یک خبرنگار منتقد که از هیچ چیز نمی‌گذرد و تمام حقایق تلخ را آشکار می‌کند. بله، همان خبرنگاری که همه او را «شیر بی‌باک قلم» می‌نامیدند. اما، یک چیز در این ماجرا حسابی اشتباه شد: پول. 😘اولین بار که آن مسئول محترم به من لبخند زد، فکر کردم شاید به خاطر یکی از آن انتقادهای سوزناکی است که نوشتم. ولی نه، لبخندش بوی مهربانی می‌داد؛ نه مهربانی معمولی، بلکه مهربانی‌ای که در یک پاکت چرب و نرم پیچیده شده بود. بله، او با همان نگاه‌های شیرین و البته پر از اسکناس، توانست مرا از قلم تیزم جدا کند. 💲راستش را بخواهید، بعد از اولین پاکت، نقد کردن سخت شد. هر بار که می‌خواستم قلم را روی کاغذ بچرخانم تا از مشکلات و ناکارآمدی‌ها بنویسم، ناگهان تصویر آن پاکت‌های پر از پول جلوی چشمم ظاهر می‌شد. ناگهان، همه انتقاداتم رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. مسئول قبلی که از نظر من نماد بی‌عدالتی و ناکارآمدی بود، به یک قهرمان تبدیل شد! هر جا که می‌رفتم، نمی‌توانستم از خوبی‌های او نگفته بگذرم. انگار تازه فهمیده بودم که او تمام مدت چقدر سخت کار کرده و من نادان چطور از او انتقاد می‌کردم. 😍حالا دیگر عاشق آن مسئول شده بودم. هر جا می‌رفتم، او را ستایش می‌کردم. او بهترین بود، پرکارترین، مهربان‌ترین و البته، باهوش‌ترین مسئولی که این مملکت به خود دیده بود. دیگر هیچ انتقادی به ذهنم نمی‌رسید؛ چون هر جا نگاه می‌کردم، اسکناس‌های رنگارنگ و وعده‌های شیرین او بود که نگاهم را تغییر می‌داد. ❤️دوستان خبرنگارم وقتی این تغییر را در من دیدند، اول خندیدند و گفتند: «تو که تا دیروز منتقد بودی، چه شد این همه عشق؟» و من، با نگاهی عاشقانه به پاکت‌ها، فقط لبخندی زدم و گفتم: «عشق می‌آید، پول می‌آورد، و قلم عاشقانه می‌نویسد!» برای نشر آگاهی این مطلب را برای همه دوستانتان بفرستید. 🔆 کانال تحلیلی خبرنگار بدون مرز یادداشت‌های رضا رضوی روزنامه نگار و نویسنده پیوستن به کانال از طریق لینک عضویت 👇👇 @reporterwithoutborder
آورده اولیه‌ام کجاست، خانه‌ام کجاست؟ مسکن ملی؛ سراب خانه‌دار شدن یا شوخی با جیب مردم؟ 🔹در سرزمین شگفتی‌ها، پروژه‌ای به نام «مسکن ملی» آغاز شده؛ پروژه‌ای که اگر موفق شود، بی‌شک به عنوان یکی از عجایب هفتگانه ثبت خواهد شد! مردم، مثل قهرمان‌های فیلم‌های قدیمی، همه دارایی‌شان را دو دستی تقدیم دولت کرده‌اند؛ از پول پیش خانه‌های استیجاری‌شان گرفته تا طلاهای همسر و قالیچه مادربزرگ. اما چه شد؟ خبری از واحدهای مسکونی نیست، انگار که دولت تصمیم گرفته باشد مردم را با چیزی به نام «صبر» خانه‌دار کند! 🔹هر روز مسئول پروژه در تلویزیون ظاهر می‌شود، با همان لبخند معروف، می‌گوید: «ما در مسیر پیشرفت هستیم!» البته شاید مسیر پیشرفتشان به کره مریخ باشد، چون روی زمین هیچ نشانی از پیشرفت دیده نمی‌شود. در عوض، هر روز پیامکی برای مردم می‌آید: «لطفاً آورده اولیه خود را کامل کنید!» آخر برادر من، کدام آورده؟ مردم هر چه داشتند آورده‌اند، حالا دیگر باید گلدان‌های پلاستیکی‌شان را هم بفروشند؟ آن آقای مسئول بزرگ محترم هم که دیگر استاد قصه‌گویی شده است. هر بار که مصاحبه می‌کند، داستانی جدید از موانع و مشکلات می‌گوید، طوری که انگار خودش گرفتار اژدهایی چند سر است و مردم باید منتظر شاهزاده‌ای با اسب سفید باشند تا این اژدها را شکست دهد! و البته اداره راه و شهرسازی «آنجا» هم در این بین، یک چشمک می‌زند و می‌گوید: «تا پرداخت نکنید، کاری نمی‌کنیم!» انگار خانه‌ها قرار است به طلای خالص تبدیل شوند. 🔹در این میان، مردم به بازی جدیدی سرگرم شده‌اند؛ «کی خانه‌دار می‌شوی؟» قوانین بازی ساده است: هرچه بیشتر پول بدهی، کمتر خانه می‌گیری و هرچه بیشتر صبر کنی، مسئولان بیشتر وعده می‌دهند. بازی جذابی است، نه؟ 🔹به هر حال، مردم همچنان منتظرند و به افق خیره شده‌اند؛ شاید روزی از راه برسد که مسئولان دست از جادوگری بردارند و واقعاً آجر روی آجر بگذارند. تا آن روز، ما همچنان با پیامک‌های «آورده اولیه» زندگی می‌کنیم و شاید هم روزی برسد که خودمان را با خیال خانه‌دار شدن بازنشسته کنیم! برای نشر آگاهی این مطلب را برای همه دوستانتان بفرستید. 🔆 کانال تحلیلی خبرنگار بدون مرز یادداشت‌های رضا رضوی روزنامه نگار و نویسنده پیوستن به کانال از طریق لینک عضویت 👇👇 @reporterwithoutborder
مسئول مربوطه سرش زیر برف است ! به قلم رضا رضوی؛ خبرنگار 🔸یکی از عادت‌های عجیب و ساده‌لوحانه که در میان برخی از مسئولان شهرها دیده می‌شود، این است که وقتی کسی از عملکردشان انتقاد می‌کند، به جای اینکه به فکر اصلاح امور باشند، سرشان را مثل شترمرغ توی برف می‌کنند و خودشان را به نشنیدن می‌زنند. انگار که با این ترفند، مشکلات و ایرادات ناپدید می‌شوند! اما، غافل از اینکه هیچ برفی آنقدر عمیق نیست که مسئولان را از نگاه تیزبین مردم پنهان کند. 🔸در عالم مسئولیت و خدمت‌رسانی، گوش ندادن به انتقادها مانند بستن چشم در برابر ماشین در حال آمدن است. شاید برای چند لحظه حس آرامش کنند که مشکلی نیست، اما واقعیت سر جایش باقی است و هر لحظه به برخورد نزدیک‌تر می‌شود. البته، برخی از این مسئولان گمان می‌کنند که اگر از کنار انتقادات بگذرند، دیگران هم بالاخره خسته می‌شوند و دست از انتقاد برمی‌دارند. اما باید به آنها گوشزد کرد که فرار از انتقاد و نادیده گرفتن مسائل، نه تنها مشکلات را حل نمی‌کند بلکه اوضاع را وخیم‌تر می‌کند. 🔸چرا برخی از مسئولان فکر می‌کنند که نشنیدن انتقادها، راه‌حل است؟ شاید از نظر آنها همه چیز به این سادگی باشد که وقتی چیزی را نمی‌بینی یا نمی‌شنوی، دیگر وجود ندارد! اما آیا واقعاً این راهبرد درازمدت می‌تواند از مسئولیت‌ها و وظایف فرار کند؟ قطعاً خیر. مردم مشکلات را می‌بینند، آنها را تجربه می‌کنند و روز به روز صدایشان بلندتر می‌شود. اگر مسئولان می‌خواهند همچنان سرشان در برف بماند، باید انتظار داشته باشند که وقتی سرشان را بالا می‌آورند، با موجی از مشکلات و مطالبات انباشته‌شده مواجه شوند. 🔸مسئولان باید بدانند که نشنیدن و نادیده‌گرفتن انتقادها مثل این است که کسی در حال غرق شدن باشد و به جای گرفتن طناب نجات، چشم‌هایش را ببندد و به امید موجی دست‌نخورده بماند. 🔸بهتر است مسئولان به جای اینکه سرشان را توی برف کنند، کمی گوش‌شان را باز کنند و صدای مردم را بشنوند. نه تنها به نفع شهر و شهروندان است، بلکه اعتبار و جایگاه خودشان را نیز نجات می‌دهد. برای نشر آگاهی این مطلب را برای همه دوستانتان بفرستید. 🔆 کانال تحلیلی خبرنگار بدون مرز یادداشت‌های رضا رضوی روزنامه نگار و نویسنده پیوستن به کانال از طریق لینک عضویت 👇👇 @reporterwithoutborder