eitaa logo
قرارگاه رسانه ای عهد
581 دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
369 فایل
●| برای دیده شدن شما تلاش می‌کنیم. 📢 تنها پایگاه اطلاع رسانی جبهه فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان تهران قرارگاه رسانه‌ای #عهد ■ ارتباط با مدیر و ارسال رویدادها و اخبار: 👤 @jebhe_farhangi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸همایش اصحاب عشق فعالان فرهنگی جنوب غرب استان تهران 🌹یادبود شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و ایام سالگرد تدفین شهید هرمز شریفیان 🔺با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان ➕همراه با تجلیل از فعالان فرهنگی برگزیده جنوب غرب استان تهران ▫️جمعه ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۹ راس ساعت ۱۴ ▫️مکان اسلامشهر، واوان، مسجدجامع خاتم الانبیاء (ص) ➕به بپیوندید: @resane_ahd
📚 🔸قسمت شصت و سوم: خدای تو کیست خنده اش محو شد … - یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ … چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا … - صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما… که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه … بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … دوباره لبخند زد … - شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ … خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود … - نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه … چند لحظه مکث کردم … بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید … - ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید … یهو زد زیر خنده … اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ … - انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته … حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره … در لاکر رو بستم … - خواهش می کنم تمومش کنید … و از اتاق رفتم بیرون … ادامه دارد... ➕به بپیوندید: @resane_ahd
1_807372649.pdf
26.14M
🔸کتاب «پیش رفته‌ایم» ➕مروری بر پیشرفت های اقتصادی چهل سالۀ نظام با وجود موانع و کاستی ها 🔺حاصل تلاش نخبگان اقتصادی دانشگاهی کشور از شرایط اقتصادی جمهوری اسلامی در چهل سال اخیر ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸هم اکنون همایش بزرگ اصحاب عشق جبهه فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان 🔺تجلیل از فعالان فرهنگی اجتماعی ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸هم اکنون لایو همایش بزرگ اصحاب عشق از صفحه اینستاگرام دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان تهران https://instagram.com/hamzehmohammadi.ir?igshid=13um06t9psbhm 🔺تجلیل از فعالان فرهنگی اجتماعی ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸سخنرانی هم اکنون لایو همایش بزرگ اصحاب عشق از صفحه اینستاگرام دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان تهران https://instagram.com/hamzehmohammadi.ir?igshid=13um06t9psbhm 🔺تجلیل از فعالان فرهنگی اجتماعی ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸تجلیل از فعالان فرهنگی بانوان هم اکنون لایو همایش بزرگ اصحاب عشق از صفحه اینستاگرام دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان تهران https://instagram.com/hamzehmohammadi.ir?igshid=13um06t9psbhm 🔺تجلیل از فعالان فرهنگی اجتماعی ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸تجلیل از فعالان فرهنگی بانوان هم اکنون لایو همایش بزرگ اصحاب عشق از صفحه اینستاگرام دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان تهران https://instagram.com/hamzehmohammadi.ir?igshid=13um06t9psbhm 🔺تجلیل از فعالان فرهنگی اجتماعی ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان هم اکنون لایو همایش بزرگ اصحاب عشق از صفحه اینستاگرام دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان تهران https://instagram.com/hamzehmohammadi.ir?igshid=13um06t9psbhm 🔺تجلیل از فعالان فرهنگی اجتماعی ➕به بپیوندید: @resane_ahd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مطالبه مجری انقلابی صدا و سیمای جمهوری اسلامی رسالت بوذری از وزارت بهداشت، پیرو وضعیت ممنوعیت زیارت عتبات عالیات! 🔺چرا سفر به کشور های دیگه بلا مانع است ولی سفر به عتبات ممنوع؟!!! ➕به بپیوندید: @resane_ahd
📚 🔸قسمت شصت و چهارم: جراحی با طعم عشق برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید … شده بودم دستیار دایسون … انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم … باورم نمی شد … کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد … دلم می خواست رسما گریه کنم … برای اولین عمل آماده شده بودیم … داشت دست هاش رو می شست … همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد … ولی سریع لبخندش رو جمع کرد .. - من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم … و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن … و … داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم … زیرچشمی بهم نگاه می کردن … و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود … چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم … - اگر این خصوصیاتی که گفتید … در مورد شما صدق می کرد … می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید … حتی اگر دستیار باشه … خندید … سرش رو آورد جلو … - مشکلی نیست … انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه … اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی … برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست … از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم … با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود … حاضر بشم … البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود … چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد … و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم … توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم … به نوبت جراحی های ما می گفتن … جراحی عاشقانه … ادامه دارد... ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸رهبر انقلاب،: از ماه رجب برای تقویت بُعد معنویت استفاده کنید. ماه رجب، شعبان و رمضان، بهار معنویت است؛ شما هم در بهار عمر قرار دارید؛ از این بهار معنویت استفاده کنید با یاد و ذکر خدا، استفاده از دعاها، تلاوت قرآن، نماز اول وقت، پرهیز از گناه و اخلاق نیک. ۹۵/٢/١ ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸یادواره شهدای شهرستان و سالگرد تدفین شهید هرمز شریفیان 🔺به نفس حاج منصور ارضی ▫️چهارشنبه ۲۹ بهمن بعد از نماز مغرب و عشا ▫️واوان مسجد جامع خاتم الانبیا (ص) ➕به بپیوندید: @resane_ahd
📚 🔸قسمت شصت و پنجم: برو دایسون یکی از بچه ها موقع خوردن نهار … رسما من رو خطاب قرار داد … - واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی… اون یه مرد جذاب و نابغه است … و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه .. همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد … و من فقط نگاه می کردم … واقعا نمی دونستم چی باید بگم … یا دیگه به چی فکر کنم … برنامه فشرده و سنگین بیمارستان … فشار دو برابر عمل های جراحی … تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه … حالا هم که … چند لحظه بهش نگاه کردم … با دیدن نگاه خسته من ساکت شد …از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون … خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم … سرمای سختی خورده بودم … با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن … تب بالا، سر درد و سرگیجه … حالم خیلی خراب بود … توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد … چشم هام می سوخت و به سختی باز شد … پرده اشک جلوی چشمم … نگذاشت اسم رو درست ببینم … فکر کردم شاید از بیمارستانه … اما دایسون بود … تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن … - چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست … گریه ام گرفت … حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم … با اون حال … حالا باید … حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم … - حتی اگر در حال مرگ هم باشم … اصلا به شما مربوط نیست … و تلفن رو قطع کردم … به زحمت صدام در می اومد … صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود … ادامه دارد... ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸دوره معرفتی تربیتی 🔺ویژه فعالان فرهنگی و تربیتی برادر و خواهر 🔹جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر هشتگ را به همراه نام و نام خانوادگی، سن و شماره تماس به آدرس کاربری @RMRAGHI در و و یا به شماره تماس 09909395339 ارسال نمائید. @raghiamoozesh ➕به بپیوندید: @resane_ahd
📷 🔸دوره معرفتی تربیتی انسان جاری از آثار استاد علی صفایی حائری استاد حجت الاسلام محمد آجرلو ▫️مرکز آموزشی پژوهشی راقی @raghiamoozesh ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸درس اخلاق حضرت آیت الله فروغی ▫️هیات سجادیه شهرستان اسلامشهر ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🌺در روز اولش که قدم در جهان گذاشت باعث شده به فخر رجب، باقرالعلوم (ع) 🌹میلاد امام محمد باقر مبارک ➕به بپیوندید: @resane_ahd
📚 🔸قسمت شصت و ششم: با پدرم حرف بزن پشت سر هم زنگ می زد … توان جواب دادن نداشتم … اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم … توی حال خودم نبودم … دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد … - چرا دست از سرم برنمی داری؟ … برو پی کارت … - در رو باز کن زینب … من پشت در خونه ات هستم … تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه … - دارو خوردم … اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان… یهو گریه ام گرفت … لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم … حتی بدون اینکه کاری بکنه … وجودش برام آرامش بخش بود … تب، تنهایی، غربت … دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم … - دست از سرم بردار … چرا دست از سرم برنمی داری؟ … اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟… اشک می ریختم و سرش داد می زدم … - واقعا … داری گریه می کنی؟ … من واقعا بهت علاقه دارم… توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ … پریدم توی حرفش … - باشه … واقعا بهم علاقه داری؟ … با پدرم حرف بزن … این رسم ماست … رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم … چند لحظه ساکت شد … حسابی جا خورده بود … - توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ … آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم … دیگه توان حرف زدن نداشتم … - باشه … شماره پدرت رو بده … پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ … من فارسی بلد نیستم … - پدرم شهید شده … تو هم که به خدا … و این چیزها اعتقاد نداری … به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم … از اینجا برو … برو … و دیگه نفهمیدم چی شد … از حال رفتم … ادامه دارد... ➕به بپیوندید: @resane_ahd
🔸توصیه های امام سیدعلی خامنه ای در رابطه اعمال ماه رجب 🔺ماه رجب، ماه شعبان یک آمادگاهی است برای اینکه انسان در ماه مبارک رمضان بتواند با آمادگی وارد شود. مقام معظم رهبری مدظله العالی ➕به بپیوندید: @resane_ahd