eitaa logo
【روایتگر】
325 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
29 فایل
روایتگر 👈کانالی متفاوت در موضوعات کمتر دیده شده در زمینه های مختلف فرهنگی، مذهبی، سیاسی، شهدایی و... 🌹ما را به دیگران هم معرفی کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
💢جمله ای طلایی و ناب در آغازین روزهای انقلاب از زبان در وصف که نشان از بصیرت بالای این شهید دارد: 💕ذوبوا في الامام الخميني، كما ذاب هو في الاسلام.💕 ✅در امام خمینی ذوب شوید، همانگونه که او در اسلام ذوب شد. 💐شهادت: ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به دست دژخیمان صدام عفلقی. 🌹شادی روح پاکش صلوات. @shahid_saeid_emami
هدایت شده از بیسیم‌چی
ماجرای وصیت حاج قاسم برای محل دفن خود: صفحه منسوب به گلزار شهدای کرمان در پستی به نقل از سردار حسنی سعدی مدیرکل سابق بنیاد شهید نوشت: " حاج قاسم پنج نفر را پیش من فرستاد چنانچه شدم من را کنار دفن کنید....." @bicimchi1
هدایت شده از طلبگی تا اجتهاد
عکسی دردناک از دانشگاه ذمار که به جای دانشجویان قاب عکسشون قرار گرفته @talabegitaejtehad
🌹به سنگ مزار خادم الشهدا، مدافع حرم جواد محمدی نگاه کنید و با دقت وصیتش را بخوانید 👈خطابش به همه ی ما است ... 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
که دوبار شد ...🕊🌷مهدی 17 ساله بود که جبهه رفت و دو بار شهید شد! یکبار بر اثر موج انفجار از قله‌ای به پایین پرت شده بود و پلاک شناسایی‌اش وارد جگرش شد. همه می‌گفتند مهدی رحیمی شهید شده است. وقتی دیدند هنوز نفس دارد او را به بیمارستان اراک می‌برند و بعد به رشت انتقال می‌دهند. نهایتاً با هلیکوپتر مهدی را به بیمارستان امام خمینی(ره) تهران می‌برند و بعد از سه ماه از بیمارستان مرخص شد و او را به خانه آوردیم. پسرم را در تاریکی نگهداری می‌کردیم. چون چشم‌هایش هم آسیب دیده بود و نباید زیاد در روشنایی قرار می‌گرفت. مهدی نمی‌توانست حرف بزند حرف‌هایش را می‌نوشت. بعد از اینکه تقریباً خوب شد او را به مشهد بردند اما یک چشمش نابینا شده بود. پسرم بعد از بهبودی به عنوان تدارکات در جبهه فعالیت داشت. مهدی می‌گفت مامان من می‌روم و بعد از اینکه از جبهه برگشتم ازدواج می‌کنم. بعدها مهدی تعریف می‌کرد که وقتی بر اثر موج انفجار مجروح شدم، من را به سردخانه بردند. صداها و رفت‌وآمد اطرافم را متوجه بودم و می‌دیدم پزشکان می‌دوند. اما نمی‌توانستم کاری انجام دهم. توی دلم می‌خندیدم که چطور ثابت کنم زنده‌ام. حرف هم نمی‌توانستم بزنم. گفتم خدایا خودت نشانه‌ای بفرست تا دیگران ببینند زنده هستم. پزشکان وقتی دیدند پلاستیکی که در آن بودم بخار کرده است، با فریاد گفتند شهید زنده شد و برخی از ترس می‌دویدند. مهدی بعد از آن ماجرا دو سال زنده بود. به جبهه رفت و آمد داشت. دچار شیمیایی هم شد اما باز به جبهه رفت تا اینکه شهید شد. @Sedaye_Enghelab
هدایت شده از 
قسمتی از ؛ زندگینامه ابراهیم هادی: دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت. او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید. نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دهانی که برای خواندن سرود ملی کشوری که آسایش و امنیت آن ثمره خون صدها هزار است بسته بماند، با مشت دشمنش درهم شکسته می شود! امشب از شبهایی است که ماله کش‌های مثلاً انقلابی بشدت در حمایت از تیم فوتبالِ بی احترامی کننده به سرود ملی جمهوری اسلامی و ۶تایی فعال شده اند! نه سرود ملی خواندند! نه بعد گل شادی کردند! نه باغیرت و تعصب بازی کردند! آبروی ایران و فوتبال ایران را هم بردند آنوقت جماعت انقلابی صورتی برایشان گریبان چاک میدهد که چه و چه..! انگار با چفیه و سربند یازهراء و... وارد زمین شده اند و باخته اند! 👤 آنتی صهیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹در طلیعه پیام رهبر انقلاب آمده است: «سلام بر شهیدان گمنام،گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصه افلاکیان.» سلام و درود بر ارواح مطهر شهدا، آنان که با گذشتن از جان،، و عظمت# نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای دولت و ملت شریف ایران رقم زدند. 🔹شهید سید خدا موسوی دراین فیلم در گروههای مختلف به عنوان جنگ تحمیلی در بیمارستان اهواز معرفی شده است.این است شهدا که گمنام‌مانده اند 👈بیمارستان سینای اهواز است یک جانباز جنگ تحمیلی درخواست می‌کند در این لحظات آخر عمرم دلم برای صدای آهنگران تنگ شده است به اطلاع حاج صادق آهنگران میرسانند و او هم به بیمارستان آمده و کنار تخت جانباز اینگونه درد دل میکند، چه خوب است همه ما قدر این عزیزان را بدانیم عزیزانی که اینگونه از خود گذشتند... اما همسر شهید این گونه روایت می کند 👈این فیلم از منزل شهید همیشه زنده وطن سید نورخدا موسوی است که ۱۰ سال در کما بود وحتی کلمه ای صحبت نکرد و عزیران زیادی از میهین اسلامی مان به دیدار این شهید زنده آمدند ودر یکی از این دیدارها رزمنده گرانقدر صادق به منزل شهید آمد و با در خواست بنده،وی این مداحی مورد علاقه آقا سید نورخدا را خواند. 🔹این‌ شهید زنده وطن در ۱۷ اسفند ۸۷ در درگیری با گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی ملعون در شرق کشور در نقطه صفر مرزی در سیستان و بلوچستان مجروح شد و در منزل کنار همسر و فرزندانش بر روی تخت نفس کشید و سرانجام بعد از ده سال در ۱۶ آبان سال ۱۳۹۷ مصادف با ۲۸ صفر به خیل عظیم شهیدان پیوست. @seyyednoorkhoda زنده وطن خدا آباد 💠@homayesadat_news
هدایت شده از شهید حسن مختارزاده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ••و نقطه شـــروعِ عُــــروجْ ••🕊 و اما امشب ...💔 دقيقا يكسال قبل در چنين شبی کم کم پر باز كردي براي پرواز ...✨ ٢٦ آبان ماه حوالي ساعت ٢٢:١٥ بود كه در حالِ برگشت از آرام سازي و ماموريت استقرار بودي.به سمت مقر گردان امام علي (ع) ؛ در اتوبان حكيم شرق بود كه در مسير حركت كاروان موتوري بسيج گازوئيل و روغن ريخته بودند. كه باعث به هم خوردن تعادل و زمين خوردن بسيجيان شد... شما كه خودت راننده موتور سيكلت بودي و برادر بزرگترت ترك موتور پشت شما نشسته بودند؛ زمین مي خوريد... چند متري روي زمين كشيده ميشويد و برادرت محمد ،دچار آسيب سمت راست بدن و پارگي تاندوم دست راست ميشود ... و اما خودت ؛بعد از آنكه زمين ميخوري؛ خودرويي از باند دو اتوبان به سمت شما مي آيد و از قسمت راست بدنت رد ميشود! و بعد هم متواري... اما شما هنوز به هوش بودي ؛ و اما هنوز به هوش بودي...🥺 كم كم هوشياريت كم ميشود و به كما ميروي💔 و اين داستانِ آغازِ عروجِ تو بود حســـن آقاي شهيد... + مرد میدان دهه هشتادی . . . | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
🔹سال‌روز شهادت اولین شهید مدافع حرم علوی، شهید داود اسماعیلی صبح روز ۲۳ مرداد ۱۳۸۳ بلندگوهای حرم اعلام کردند که تانک­ های آمریکایی از سمت وادی السلام در حال پیشروی هستند! با دوستان ایرانی حرکت کردیم به سمت وادی السلام؛ به داود گفتم: تو که سلاح نداری، برای چی میایی جلو؟! جواب داد: اگر سلاح از دست شما افتاد، من بر می دارم! با جمع دوستان ایرانی، خود را به وادی السلام رساندیم؛ ولی قبل از هر اقدامی، مورد اصابت گلوله­ ی تانک قرار گرفتیم و من در دم بیهوش شدم و زمانی که داشتند زخم­های من را پانسمان می کردند، در حرم امیرالمؤمنین(ع) به هوش آمدم؛ ابوالقاسم بالای سرم آمد؛ پرسیدم چی شد ابوالقاسم؟ گفت: داود شهید شده و از سرش هیچی پیدا نکردیم! گفتم این چیزی بود که خودش می­ خواست... 🌷محل دفن : قطعه شهدای جیش المهدی وادی السلام