eitaa logo
رواق آیینه کودک رضوی
631 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
رهپویان_کودکان دختر و پسر امام رضایی سنین۴تا۷سال انجمن چترنیلی خوراسگان #تربیت‌فرزند #شعر #کاردستی #بازی_سرگرمی ارتباط با مسئول و مدیر رواق : @fgh_banifatemeh پیشنهادات و انتقادات سازنده: @niloofarabi69 آستان مقدس امامزاده ابوالعباس محمد(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
رواق آیینه کودک رضوی
🌺به نام خدای خوب ومهربون🌺 سوره و من شر حاسد اذا حسد 👇👇👇 🪄یکی بود یکی نبود، توی یه جنگل🌲 قشنگ و سرسبز تو یه درخت مهربان🌳 یه سنجاب🐿 باهوش و زرنگ زندگی می کرد. درخت خیلی مهربون بود و با همه حیوانات جنگل🌲 به خوبی رفتار می کرد و اگه کسی نیاز به غذا و میوه 🥔داشت، میوه ها🥑ی رنگارنگش را در اختیار او قرار می داد.  سنجاب 🐿که خیلی درخت🌳 رو دوست داشت، از کارها و مهربونی های درخت عصبانی😡 می شد و دوست داشت که درخت 🌳فقط مال او باشد. یک روزهوا⛈️ طوفانی شد و باد 🌬شدیدی شروع به وزیدن کرد، کبوتر🕊 زیبا و کوچکی در هوای طوفانی🌬 به درخت🌳 پناه آورد و درخت 🌳مهربان به او جا و غذا 🥔داد. سنجاب🐿 که محبت درخت🌳 نسبت به کبوتر🕊 رو دید، از درخت🌳 مهربون ناراحت😡 شد و به کبوتر 🕊حسادت کرد و به فکر نقشه ای افتاد تا کبوتر🕊 رو از درخت🌳 دور کند. به همین خاطر وقتی کبوتر🕊 به اطراف جنگل🌲 برای تهیه غذا🥔 رفت ، شروع به بدگویی درباره کبوتر🕊 کرد. و به درخت 🌳گفت... ....✨️✨️✨️✨️ 🌺@revagherazavi_aeene
رواق آیینه کودک رضوی
🌺به نام خدای خوب ومهربون🌺 سوره#فلق #داستان_تدبری #بخش_اول و من شر حاسد اذا حسد 👇👇👇 🪄یکی بود یکی نبود
🌸به نام خدای خوب ومهربون🌸 سوره 👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇 به همین خاطر وقتی کبوتر🕊 به اطراف جنگل🌲 برای تهیه غذا🥔 رفت ، شروع به بدگویی درباره کبوتر 🕊کرد. و به درخت🌳 گفت که کبوتر🕊 همش می گه که درخت🌳 خیلی کهنه است و همین روزهاست که خشک بشه و میوه🥔 هاش هم تلخ و بی مزه است. سنجاب🐿 خیلی این کارش رو تکرار کرد تا درخت 🌳حرف هایش رو باور کرد و وقتی کبوتر 🕊برگشت، کبوتر🕊 از خود راند و بیرون کرد و به حرف های کبوتر 🕊که می گفت من چیزی نگفتم اعتنایی نکرد.  کبوتر 🕊به ناچار و با ناراحتی درخت🌳 را ترک کرد اما زمانی که دور می شد ، مرد🧍‍♂️🪓 تبر به دستی را دید که به سمت درخت🌳 می رفت تا درخت🌳 را ببرد. کبوتر🕊 که متوجه شد خطر بزرگی درخت🌳 را تهدید می کند، راه خود را کج کرد و.. ✨️✨️✨️✨️ 🍃@revagherazavi_aeene
رواق آیینه کودک رضوی
🌸به نام خدای خوب ومهربون🌸 #داستان_تدبر سوره #فلق #بخش_دوم 👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇 به همین خاطر وقتی کبوتر🕊 به اط
🌸به نام خدای خوب ومهربون🌸 سوره 👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇 راه خود را کج کرد و به سمت کلبه جنگل🌲 بان پرواز🕊 کرد تا جنگل بان👦 را خبر کند و جلوی این خطر 📛بزرگ را بگیرد. سنجاب🐿 که متوجه مرد👨‍🦰🪓 تبر به دست شد، با خود گفت من که خیلی زرنگ هستم فرار می کنم تا مرد تبر👨‍🦰🪓 به دست به من آسیبی نرساند پس فرار کرد و به کمک خواستن درخت🌳 توجه نکرد. مرد تبر👨‍🦰🪓 به دست نزدیک درخت🌳 رسید اما همین که می خواست ضربه ای به درخت 🌳بزند، جنگل بان👦 به موقع رسید و جان درخت🌳 را نجات داد. درخت 🌳وقتی فهمید که کبوتر🕊 او را نجات داده از رفتار خود خجالت زده شد. اوکبوتر🕊 را در آغوش گرفت و سالیان سال در کنار هم خوش و خرم🕊🌳 زندگی کردند.✨️✨️✨️ 🌸@revagherazavi_aeene
🌿به‌نام‌خدای‌مهربان‌وبخشنده🌿 ✋️سلام به بچه های خوب ونازنین... 🌸دوباره با یک داستان جدید اومدیم ... 👈🏻داستان موش🐭، خروس 🐓و گربه🐈 ✨️روزی روزگاری یک موش🐁 کوچولو و بی تجربه راه افتاد تا کمی توی مرزعه🏕 بگرده و سر و گوشی آب بده. همینطوری که داشت راه میرفت و اطرافش رو نگاه میکرد یک خروس🐓 دید. اون که تا حالا خروس 🐓ندیده بود، با خودش گفت: "وای چه موچود ترسناکی!😬 عجب نوک و تاج بزرگی!🤯 حتما حیوون خطرناکیه. باید سریع فرار کنم." بعد هم موش 🐁کوچولو دوید و رفت.   کمی جلوتر موش🐁 کوچولو به یک گربه🐈‍⬛ رسید. اون تا حالا گربه 🐈‍⬛هم ندیده بود. پیش خودش گفت: "این چقد حیوون خوشگلیه! عجب چشمایی👁 داره. چقدر دمش خوشرنگه." همینطوری داشت به گربه🐈‍⬛ نزدیکتر میشد که مامان موش 🐁کوچولو از راه رسید و سریع اونو با خودش به خونه برد. موش کوچولو 🐁برای مادرش تعربف کرد که چه حیوون هایی رو دیده. مادرش بهش گفت: "ولی موش کوچولو🐁 تو باید خیلی مراقب باشی! اصلا از روی ظاهر حیوون ها قضاوت نکن! اولین حیوونی که دیدی و بنظرت ترسناک اومد، یک خروس 🐓بوده. خروس🐓 اصلا حیوون خطرناکی نیست. اما حیوون دومی که دیدی و بنظرت قشنگ اومد، یه گربه🐈‍⬛ بوده. گربه ها🐈‍⬛ خیلی برای موش ها🐁 خطرناکن و اصلا نباید نزدیکشون بشیم." موش کوچولو 🐁خیلی خوشحال شد که مامانش رسیده و اونو نجات داده  تصمیم گرفت از اون به بعد از روی ظاهر کسی درموردش قضاوت نکنه.🚫   ✨️@revagherazavi_aeene