🔸#شنبه_عزیز
🔷#درباره_نویسنده
.
سرکار خانم مطهره شیرانی متولد سال ۱۳۶۷. متاهل و دارای دو فرزند هستند👫. رشته تحصیلی شان کارشناسی ارشد فیزیک.💡
از سال ۹۱ فعالیت در عرصه نوشتن را با استاد دانشگر آغاز کردند و اکنون ده سال مداوم است که در پناه روایتخانه قلم میزنند.✒️
پنج سال ابتدایی را به تمرین نویسندگی و داستان کوتاه پرداخته اند.
آثار های چاپ شدهی ایشان در کتاب های جمعی عبارتند از:
■روز دیدار
■داستان های سپید
■معجزهی بن سای
■حسن یوسف
بعد از پایان دوره داستان کوتاه وارد دوره رمان شده اند.
دو رمان به پایان رسیده ایشان،
●شنبه عزیز
و
●قلعه پرتقالی
است
و اکنون نیز درحال نوشتن رمان پل هستند.
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
#بهار_در_بهار🌱
#بهار_قرآن
بسمالله الرَّحمن الرَّحیم
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (۲۷) ارْجِعِي إِلَی رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً (۲۸) فَادْخُلِي فِي عِبَادِي (۲۹) وَادْخُلِي جَنَّتِي (۳۰)
ای جانِ بهآرامشرسیده! پیش صاحباختیارت برگرد درحالیکه تو از او راضی هستی و او هم از تو راضی است. واردِ جمع بندگان مخصوصم شو! و به بهشتم قدم بگذار!
محبوبِ من! آرامِ جانم! ای صاحباختیار هر آنچه که منم!
این جانِ عاشق، تنها و تنها به دیدن معشوقش که تو باشی به آرامش میرسد.
بهشت کجاست؟ بهشت من خودِ تویی. من آن لحظهای که برزخِ هجرانِ دیدارت به پایان برسد و چشمِ مشتاقم رویِ تو را زیارت کند به بهشت رسیدهام.
اما ... اما زبانم در دهانم مردد است که بچرخد و بپرسد یا نه، قلم در دستانم لرزان مانده که بنویسد یا نه.
که آیا از دستم راضی هستی؟
آیا در آن لحظهی موعود اجازهی دیدار میدهی یا رو برمیگردانی از من؟
راست میگویند که وقتی معشوق به عاشقش تمایل دارد برایش شرطهای سخت میگذارد. و چه شرطی سختتر از رضای تو؟
حال آنکه پیش از این اعتراف کردهام و نه ... خودت اعتراف نکرده میدانی و خبر داری که در مسیر عاشقیام چهقدر کم گذاشتهام.
ولی میشناسم آن کسی را که این شرط را با همهی جانش پذیرفت و با همهی جانش به آن عمل کرد.
همان نفسِ مطمئنهای که هم او از تو راضیاست و هم تو از او. همان که رحمت گستردهی توست در این دنیای پر از ظلم.
همان که سریعترین کشتیست برای رهایی از این دریای طوفانی.
همان که چراغ هدایت و امید است در این تاریکی شب.
همان که باب نجات عاشقان توست و همان راهیست که به تو میرسد.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
منظور از نفس مطمئنّه که راضی و مرضی است امام حسین (علیه السلام) است. و اصحاب امام حسین که از آل محمّد (صلی الله علیه و آله) هستند فردای قیامت از خدا راضی و خدا هم از آنان راضی خواهد بود.
آخرین لحظات این فرصت طلایی است ... دارد صدای ارجعی میآید ...
پس ای عاشقان! بیایید دستمان را در دست نَفسِ مطمئنّهاش بگذاریم تا راضی و مرضی به او برسیم.
دست من گیر که این دست همانست که من
سالها در غم هجران تو بر سر زدهام
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🔸#معرفی_کتاب
🔷#شنبه_عزیز
نویسنده نوشت📝✍
.
شنبه عزیز از یک داستان کوتاه متولد شد که وقتی در جمع دوستانم خواندمش شورانگیز بود، روایت یک نوجوان از کار کردن در عتیقه فروشی یک پیرمرد جهود زاده. رحیم میان چرک نویسهای دفتر مشق بلاتکلیف مانده بود تا روزی که در یک پیاده روی عصرگاهی تصمیم گرفتم پا به یکی از عتیقه فروشیهای چهارباغ بگذارم. صدای زنگوله سردر مغازه، گرمای علا الدین آبی رنگ و حال و هوای عتیقه فروشی شهر فرنگی ساخته بود پر از آشنازدایی نسبت به دنیای آن سوی در. اینجا اشیا روح داشتند، این را به وضوح حس کردم. همانجا رحیم دوباره پا گرفت.
نتیجه شد چهار بخش داستانی از واگویه های ذهنی رحیم. بازنویسی و بسط داستان یک سالی طول کشید. بعد از آن که رمان را برای چند ناشر فرستادم و به جایی نرسید با مشورت استاد پیرنگ جدیدی با شخصیتهایی بیشتر نوشتم. لوکیشن داستان را حضورا بررسی کردم. بازارچه های داستان زیر سقفهای گنبدی، حمام سفید، زورخانه و مساجد و کنیسه ها همه مکانهایی واقعی هستند.
در نسخه نهایی داستان شنبه عزیز رحیم یک راوی پنهان است، به این معنا که کمتر ذهنیاتش را واگویه میکند. در طول داستان با سلسله ماجراهایی روبرو هستیم که رحیم را با ضعفهایش روبرو میکند، باعث رشد او میشود و به مقصد میرساند. داستان تم معمایی دارد. از اواسط داستان به بعد گره گشاییها آغاز میشود.
#مطهره_شیرانی
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
مجموعه ادبی روایتخانه
🔺روایت خانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالیاش 6️⃣ طعم شیرین کشف ✍️اهالی: 🔸 ما آن روزها دانشجوی دا
🔺روایت خانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالیاش
قسمت هفتم
7️⃣ از تو حرکت از خدا برکت
✍️بهزاد دانشگر:
در همین سالها جبهۀ فرهنگی انقلاب تأسیس شد. جایی برای حمایت از تشکلهای مردمی.
دوستان جبهه از ما هم دعوت کردند تا با توجه به تجربههای قبلی و موفقیتهای پیشین، خانهای برای داستان انقلاب به پا کنیم. احساس کردم وقت اش رسیده است تا گام جدیدی برداشته شود. برای جمع کردن نویسندگان جوان و آموزش تخصصی شان و تولید کتاب. چیزی که مشابه اش را نداشتیم و جای خالی اش در جبهه انقلاب به چشم می آمد. این شد که روایتخانه را ساختیم.
با تأسیس روایتخانه تصمیم گرفتم همۀ فعالیتهای پراکندۀ قبلی مثل برگزاری کلاسهای داستاننویسی در مجموعه های فرهنگیآموزشی را متمرکز کنم در یک جا و اینگونه شد که روایتخانه در اولین سالهای فعالیتش بیشتر متمرکز شد بر برگزاری کلاسها و کارگاه جدید آموزش نویسندگی برای خانم ها و آقایان.
#قصه_روایتخانه
ادامه دارد
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
📣 تولد در سائوپائولو منتشر شد.
🔸کتاب « تولد در سائوپولو » به قلم راضیه مکاریان و به کوشش بهزاد دانشگر راهی بازار نشر شد.
🔸کتاب، داستان زندگی خانم کامیلا سلستینو است؛ دختری متولد سائوپائولوی برزیل. او در نوجوانی درگیر سوالهای بیپایان و بیپاسخ ذهنش میشود و در قدم نخست و با نرسیدن به پاسخهای خود، با اعتقادات مذهبی خانواده مسیحیاش مخالفت میکند. بعد هم پا به مسیر آتئیستها میگذارد و... تا اینکه در ۱۷ سالگی، با یک مسلمان آشنا میشود و در ادامه، مسیر زندگیاش کاملا تغییر میکند.
🔸این کتاب ادامه مجموعه «تولد در لسآنجلس» و «تولد در توکیو» است و انتشارات عهدمانا این کتاب را در ۱۵۲ صفحه منتشر کرده است.
#نو_رسیده
#راضیه_مکاریان
#بهزاد_دانشگر
#تولد_در_سائوپائولو
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🔸#معرفی_کتاب
🔷#پرخو
✍نویسنده: شبنم غفاری حسینی
.
.
تصور کنید یک روز صبح از خواب بیدار میشوید. سرفه ها و عطسه های پی در پی به سراغتان می آید و احساس داغی میکنید. وقتی تب سنج عدد ۳۸/۵ را نشان میدهد دیگر مطمئن میشوید که سرما خورده اید و باید استراحت کنید. تصمیم میگیرید به دکتر مراجعه کنید. تشخیص پزشکتان یک سرماخوردگی ساده است. خودتان هم انتظاری بیش از این نداشته اید. داروهایتان را میگیرید و به خانه برمیگردید. اولین قرص سرماخوردگی را که بارها در عمرتان استفاده کرده اید، میخورید و به رختخواب میروید. وقتی بعد از چند ساعت از خواب بیدار میشوید، متوجه می شوید که چشمتان جایی را نمیبیند اول فکر میکنید که به خاطر تاریکی اتاق است، اما فقط چند لحظه طول میکشد تا متوجه شوید که شما بیناییتان را از دست داده اید.
داستان پرخو دقیقا از همین نقطه آغاز میشود. درست زمانی که عده ای به دلیل خوردن داروها صدمه میبینند و قهرمان داستان در پی کشف راز این داروها قدم به میدان میگذارد و داستانی پر ماجرا آغاز میشود.
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸#معرفی_کتاب
🔷#پرخو
.
علم بهتر است یا ثروت؟
علم بهتر است یا قدرت یا ثروت؟🤔
.
#شبنم_غفاری_حسینی
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🔸#معرفی_کتاب
🔷#پرخو
چرا باید کتاب پرخو را بخوانیم؟📖
اگر به خواندن رمان های مرتبط با موضوعات سیاسی و اجتماعی و بیوتروریسم علاقه مندید، این کتاب گزینه خوبی است.
اگر از آن دسته آدم هایی هستید که به ظاهر خبر ها اعتماد نمیکنید و بدنبال ماجرای اصلی پشت آن هستید.
این کتاب به کنجکاوی شما پاسخ میدهد
و اگر بدنبال حقیقت هستید و حقیقت طلبی را دنبال میکنید، این داستان سختی ها و شیرینی های حقیقت را برای شما ترسیم میکند.
حالا پرخو را بخریم یا نه؟😉
به قلم✍ شبنم غفاری حسینی
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸#پرخو
🔷#معرفی_کتاب
شما #صدای_کتاب را میشنوید🎧
همه جا پر شده از عکس های من و رضا:
تلگرام، اینستاگرام، سایت های خبری... دستم را میگیرم به دیوار. نای ایستادن ندارم.
- کار کیه مامان؟ ما که به کسی قضیه ی بابا رو نگفته بودیم.
نگاهم خیره روی عکسمان است با سایزهای مختلف و تیترهای مشابه:
" ارتباط همسر دکتر سمیرا آذین با سرویس های خارج از کشور."
✂️برشی از کتاب پرخو
به قلم✍ شبنم غفاری حسینی
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🔸#معرفی_کتاب
🔷#پرخو
نویسنده نوشت✍
روزهای نوشتن پرخو برایم روزهای پرالتهابی بود. از همان اول شکوتردید به جانم افتاده بود. نمیدانستم موضوعی که انتخاب کردهام موضوع مستند و مستدلی هست یا نه. نمیخواستم سیاستزده باشم. نمیخواستم جوگیر روزنامهها و سایتهایی باشم که مدام از بیوتروریسم و باندهای فساد حرف میزدند. همین بود که شروع کردم به تحقیق. از خواندن مقالات علمی بگیر تا کتابهای تاریخی و گفتوگو با پزشکان و... میخواندم و خط میزدم و از نو مینوشتم. با همین تحقیقات، پیرنگ اولیهام به پیرنگ دیگری تبدیل شد. وقایع و اتفاقات شکل گرفتند و شخصیتها برایم جان یافتند.
روزهای نوشتن پرخو برایم روزهای پرالتهابی بود. من داشتم ذرهذره با سمیرا جان میگرفتم و زندگی را آغاز میکردم. من با سمیرا قد میکشیدم، قدم میزدم و میدویدم. همراه با او از موقعیت اجتماعیام پایین کشیده شدم. دستوپا زدم و جنگیدم. همراه با او برای ادامه راه شک کردم، پا پس کشیدم و دوباره بازگشتم. من هم مثل سمیرا دلم پیش پدر بود. با او آرام و قرار داشتم، با آیههایی که برایم میخواند و انگار تعبیر راه سمیرا که نه، تعبیر راه من باشد.
پرخو برایم شیرین بود و وقتی شیرینتر شد که کسی که قبلتر مسئولیتی در وزرات بهداشت داشت، اتفاقی خوانده بودش و گفته بود انگار که واقعیت را خواندهام. اینجا بود که دیگر خیالم راحت شد.
#شبنم_غفاری_حسینی
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
هدایت شده از محمدعلی جعفری
روایتخانه در نمایشگاه کتاب تهران
برای خرید آثار روایتخانه از این غرفه ها بازدید کنید
👇👇👇
📚نشر شهید کاظمی
📍ناشران عمومی، سالن دو ، راهرو 13، غرفه 3
📚نشر معارف
📍 ناشران عمومی، سالن یک ، راهرو 1، غرفه26
📚نشر جمکران
📍ناشران عمومی، سالن یک ، راهرو 1، غرفه 7
📚نشر صاد
📍ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 11، غرفه 13
📚نشر حدیث راه عشق
📍ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 7، غرفه 1
📚نشر ستارگان درخشان
📍ناشران عمومی، سالن دوم ، راهرو 10، غرفه 8
📚نشر عهد مانا
📍دسترسی به صورت مجازی
با ما همراه باشید
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane