📖 #معرفی_کتاب
🦋 #بازخورد_مخاطب
دو نفر از مخاطبین عزیزمون، از مواجههشون با کتاب قابیل فراموش نمیشود گفتند.
⁉️ شما اگر خوانندهی این کتاب هستید، با نظرات این عزیزان موافقید؟
#قابیل_فراموش_نمیشود
#زهرا_امینی
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
📣 #خبرای_خوب
🔸 بعد از ده روز همراهی با کتاب قابیل فراموش نمیشود یک خبر خوب براتون داریم:
از استقبال خوب شما مخاطبین عزیز،
قابیل فراموش نمیشود به چاپ دوم رسید.
#تجدید_چاپ
#زهرا_امینی
#قابیل_فراموش_نمیشود
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
پرسیدند:
فرقِ ڪریم با جواد در چیست؟
فرمودند:
از شخصِ ڪریم همینكه درخواست ڪنے
به شما عنایت مےڪند ولے
جواد،
خود به دنبالِ سائل مےگردد تا به او عطا ڪند ...
🥀 شهادت حضرت جوادالائمه،
امام محمدتقی (علیه السلام) بر شیعیان جهان تسلیت باد.
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🍂 السلام علیک یا محمد بن علی الجواد (ع)
امام از درد به خودش میپیچید، انگورِ مسموم اثر خودش را گذاشت. امفضل ترسیده بود. ایستاده بود گوشهی اتاق و او را نگاه میکرد. امام گفت: «سزای کارت را میبینی. به خدا قسم، به بلایی مبتلا میشوی که درمانی ندارد.»
از نفرین امام عصبانی شد. در را به رویش بست تا کسی نتواند به او کمک کند. امام با لب تشنه شهید شد.
🔹️🔹️🔹️
🕊 تا سه روز بوی عطر کوچههای بغداد را پر کرده بود. مردم هر روز یک دسته پرندهی سفید را میدیدند که بالای خانهی امام پرواز میکنند و بالهای خود را باز میکنند و روی بام سایه میاندازند. خانهی امام که رفتند روی بام جسدش را پیدا کردند.
✂️ برشی از پایانِ کتاب «وسعت آفتاب»
زندگی و زمانهی امام محمد تقی (علیه السلام)
از مجموعهی چهارده خورشید، یک آفتاب
✍️به قلم اکرم کریم زاده
#امام_جواد
#وسعت_آفتاب
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
آمادهاید با هم سراغ معرفی کتاب بعدی بریم؟؟
❓میتونید حدس بزنید قراره با کدوم یکی از کتابهای اهالی روایتخانه آشنا بشیم؟
#روایتخانه #اهالی
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
📖 #معرفی_کتاب
🌸 به مناسبت سالروز ازدواج امام علی (علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)،
با هم کتاب «مادر آفتاب» را ورق بزنیم..
🔹 برشهایی کوتاه
از زندگی و زمانهی حضرت زهرا (س)
✍🏻 به قلم مهرالسادات معرک نژاد
#امام_علی
#حضرت_زهرا
#مادر_آفتاب
#چهارده_خورشید_یک_آفتاب
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 #رادیو_روایتخانه
📜 روایت ِ کهن
قسمت سوم: تاریخ بیهقی
حکایت فضل سهل ذوالریاستین با حسین بن مصعب
⏳ منتظر قسمتهای بعدی باشید...
#روایت_کهن
#تاریخ_بیهقی
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
📖 #معرفی_کتاب
مادام محبوبا
به قلم مرضیه احمدی
🌻 نقطه عطف جایی است که قبل و بعد آن متفاوت است. مسیر زندگی هر فرد میتواند چند نقطهی عطف داشته باشد. مثل ازدواج، شغل، یک حادثه، مهاجرت و...
🧳 مهاجرت گاهی از یک شهر است به شهر دیگر. گاهی از یک سرزمین به سرزمین دیگر و گاهی از خود به خود است.
نقطه عطف محبوبا وسط ماجرای مهاجرتش است. وقتی در تکاپوی مهاجرت از ایران بود و با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکرد به نقطهی عطف زندگیاش رسید.
خودش را پیدا کرد. چیزی که سالها در این کشور و آن کشور دنبالش میگشت؛ ولی پیدا نمیشد، در درون خودش کشف کرد. تعریف جدیدی از مفهوم آرامش یافت و زندگی را با آوازی جدید زمزمه کرد.
#مرضیه_احمدی
#مادام_محبوبا
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🌱 به مناسبت دیروز که روز شهادتش بود..
🪴 چ مثل او. (۱/۲)
🔸 راوی ایستاده بود، درست وسط یادمان "دهلاویه"، میگفت این تابلوها نقاشیهای دکتر است. ایستادم مقابل تابلوی شمع، چطور میشود یک آدم هم مرد جنگ و یک چریک کهنه کار باشد هم با روح لطیفش چنین اثری ساخته باشد؟
آقا مصطفی برای من تا همین لحظه هم مثل یک پرسشِ بی پاسخ است!
حس من به دکتر گمانم یک چیزی باشد شبیه حس بابک حمیدیان وقتی نقش اصغر وصالی را در فیلم "چ" بازی میکرد، همان جایی که برگشت توی صورت مصطفی نگاه کرد و گفت: چرا نمیفهممت دکتر؟
چرا نمیتوانم بفهممت آقای دکتر؟ راوی میگفت زن و بچهات را رها کردی، آمریکا و آسایشش را هم، بعد رفتی میان بیغولههای لبنان و شدی "شَمرانِ" بچه شیعههای محروم لبنانی.
آقای مصطفی، بگو چطور میشود آدم از عزیزترین کسانش بگذرد برای یک هدف بزرگتر، یک هدف خیلی خیلی بزرگتر؟
چمران برای من یک پرسش بی جواب است!
🔹ادامه دارد...
#شهید_چمران
#مصطفی_چمران
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
مجموعه ادبی روایتخانه
🌱 به مناسبت دیروز که روز شهادتش بود.. 🪴 چ مثل او. (۱/۲) 🔸 راوی ایستاده بود، درست وسط یادمان "دهل
🪴 چ مثل او. (۲/۲)
🔸 با توپ پُر رفته بود به ملاقات امام موسی صدر، اما بعد از چند دیدار کوتاه چنان مریدش شده بود که در جایی از وصیت نامهاش نوشت:
وصیت میکنم به کسی که او را بیش از حد دوست دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر....
هی باید با خودت بالا و پایین کرده باشی، بالا و پایین، باید با خودت خیلی جنگیده باشی وجودت را حسابی هرس کرده باشی تا از خودت یک چمران بسازی.
ایران، آمریکا، مصر، لبنان، دهلاویه....
از من بپرسی میگویم روحِ مصطفی مثل یک پرندهی اسیر که دنبال باریکهی نور است همه جای دنیا را گشت و عاقبت اصابت ترکش خمپاره به سر مبارکش همان سر کچل که "غاده" را شیدا و شیفته ی خودش کرده بود مصطفی را به آرزویش، به هدف و آرمان تمام زندگی اش، به نور رساند.
✍ حدیثه محمدی
[ عکسنوشت: بوسهی مهدی چمران بر گونهی برادرِ شهیدش مصطفی ]
#شهید_چمران
#مصطفی_چمران
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
📣 روایتخانه برگزار میکند:
🌱 نو قلم
کلاس نویسندگی؛
ویژه دختران نوجوان
(👈🏻سنین ۱۵ تا ۱۸ سال)
💼 مدرس: شبنم غفاری
نویسنده ی رمان پرخو، مسیر رستگاری، آخوند کاشی،در محضر آفتاب و....
📆 شروع دوره: ۱۵ تیرماه
🕓 زمان: دوشنبه ها ساعت ۱۷ الی ۱۸:۳۰
🔟 تعداد جلسات: ۱۰ جلسه
💵 هزینه: ۲۵۰ هزار تومان
⏳ مهلت ثبت نام: ۱ تا ۱۰ تیرماه
📍محل برگزاری: میدان امام علی (ع) ،مقابل حسینیه هارونیه، طبقه بالای موسسه نهجالبلاغه
جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۱۳۸۳۲۱۰۹۱ تماس بگیرید و یا به آیدی زیر در ایتا پیام بدهید
@Narges_gholami72 👈
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🔺 روایتخانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالیاش
✍ اهالی:
🌱 به نام او که گرهگشای کارهاست و آرامشبخش قلبها
🔸 توی جلسهای بودم، آخرش قرار شد هر کسی برای یک نعمتی شکر بکند. به من که رسید گفتم: «خدا رو شکر به خاطر اتاق جدیدم توی خونه.» پرسیدند: «چطور؟» گفتم: «خب اتاق قبلیم اسماً اتاق من بود. ولی چون هر کسی یک کمدی چیزی داشت و گاه و بیگاه می آمد و میرفت معذب بودم.»
این را که گفتم، استادمان گفت: «شکر هم داره. اتاق آدم باید یه "آخِیش" توش باشه.» همه تعجب کردیم. ادامه داد: «یعنی آدم باید اونقدر توش احساس آرامش کنه که وقتی واردش شد بگه "آخِیش". یه خلوتی که توش راحت باشه. بتونه راحت فکر کنه. اگه اینطوری بود، اون موقع حتی میتونه مهمون هم دعوت کنه و این آرامش رو باهاش به اشتراک بگذاره.»
این را که گفت همه زدیم زیر خنده. ولی راست میگفت. هنوز گاهی اعضای خانواده به اتاقم میآیند، ولی نه مثل قبل. برای آرامشش میآیند.
🔹 این قصه ادامه دارد...
#قصه_روایتخانه
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
مجموعه ادبی روایتخانه
🔺 روایتخانه به روایت بهزاد دانشگر و اهالیاش ✍ اهالی: 🌱 به نام او که گرهگشای کارهاست و آرامشبخش
🔹حالا بعد از چندین سال، روایتخانه صاحبخانه شده. خانهی خانه هم که نه. ولی چند اتاق برای خود خود خودش. حالا آرامش بیشتری دارد. حالا میتواند تویش بنشیند و یک آخِیش از تهِ دلش بگوید. حالا میتواند حتی مهمان دعوت کند و یکعالمه آرامش را در قالب کلمات توی ظرف کتاب بگذارد و از مهمانهایش پذیرایی کند. حالا ما نویسندههایش، کنج و خلوتی داریم که راحت تویش بنشینیم و بنویسیم. نوشتههایی که قرار است گرههای خوانندههایش را بهتر باز کند. بهشان آرامش بیشتری بدهد. تا در این زندگی پر از کشمکش امروز، راهنمایی باشد برای آنهایی که میخواهند قهرمانانه خودشان را به ساحل آرامش برسانند.
#قصه_روایتخانه
#روایتخانه
[ پ.ن: این قسمت به بهانهی خانهی جدید روایتخانه به عنوان قسمت ویژه منتشر شده است؛ بعد از این دوباره دنبالهی قسمتهای قبل را دنبال میکنیم..😊]
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🖌 #چگونه_بنویسیم
🔸️ پیرنگ خوب چه پیرنگی است؟
☕️ در این بخش برایتان از اینکه پیرنگ چه چیزهایی ست حرف زدیم..
🔹️ منتظر قسمتهای بعد باشید..
#داستان #پیرنگ
#نوشتن #روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 #معرفی_کتاب
🎧 شما #صدای_کتاب را میشنوید!
🌇 فکرم در کیش و کرمان و امارات میچرخد. کدام دوره بیشتر آرامش داشتم؟ هر کدام من را سمت خودشان میکشند...
✂️ ️برشی از کتاب #مادام_محبوبا
به قلم ✍️ #مرضیه_احمدی
🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
🪴 قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا ﴿بقره/۸۳﴾
«با مردم به زبان خوش سخن بگویید»
🔸حضرت امام محمد باقر (علیه السَّلام):
فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ
درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمودند:
👌 بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید.
📙 امالى(صدوق)، ص ۲۵۴
بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۱۵۲
🕯شهادت امام محمد باقر (علیهالسلام)، شکافندهی علمِ پیامبران، بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد.
#امام_محمد_باقر #باقرالعلوم
#روایتخانه #آفتاب_دانش
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
📖 #معرفی_کتاب
🍂 السلام علیک یا محمد بن علی الباقر (ع)
🔸️زید، پسر امام حسن(ع)، ادعا کرده بود وارث پیامبر است. چون فرزند حسن بود و او هم فرزند بزرگتر علی و فاطمه. میخواست میراث پیامبر را از محمد نوهی حسین بگیرد.
رفت پیش قاضی شکایت کرد. قرار شد هر دو بروند پیش قاضی. محمد و زید.
محمد گفت: «اگر چیزهایی که اطرافمان هستند شهادت بدهند حق با من است، دست از شکایت برمیداری؟»
زید قبول کرد.
چاقو از دست زید افتاد. سنگ زیر پایشان شکاف برداشت. درخت بالای سرشان لرزید. هر سه شهادت دادند محمد (ع) وارث پیامبر است. از زید خواستند دست بردارد از کارش وگرنه میکشندش.
🔹️ زید رفت پیش خلیفه. گفت ابوجعفر ساحر است. گفت ابوجعفر میخواسته با سحر و جادو، به وسیلهی چاقو، سنگ و درخت او را بترساند و بکشد.
خلیفه نامه نوشت برای فرماندار مدینه. دستور داد محمد بن علی (ع) را بکشد. فرماندار مدینه قبول نکرد، دستش به خون پسر پیامبر برسد. خلیفه به زید اسبی داد که زینش مسموم بود. گفت آن را ببرد برای ابوجعفر. به عنوان هدیهی آشتیکنان.
✂️ برشی از پایانِ کتاب «آفتاب دانش»
زندگی و زمانهی امام محمد باقر (علیه السلام)
از مجموعهی چهارده خورشید، یک آفتاب
✍️به قلم بهزاد دانشگر
#امام_باقر #باقرالعلوم
#آفتاب_دانش #بهزاد_دانشگر
#روایتخانه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane