eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
645 دنبال‌کننده
665 عکس
84 ویدیو
5 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا دعاى روز بیست و پنجم 🌙 اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّاً لِأَوْلِيَائِكَ وَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِيَائِكَ يَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِيِّينَ الهی! مرا دوست‌دار اولیائت قرار ده. هم آنانی که در وصفشان گفته‌ای: «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» تا دیدارشان یاد تو را در دلم زنده کند و رنگ و بویشان را بگیرم الهی! مرا دشمن دشمنانت قرار ده. دوست نداشته‌باشم آن را که دینش را به دنیا فروخته و به تو پشت کرده. بدتر از آن، با تو دشمنی می‌کند! الهی! پیامبرت را اسوه حسنه برایمان قرار دادی تا با پیروی از او به همان جایگاهی که برایمان تعریف کرده‌ای برسیم. یاریم ده تا به راه و رسم سنت پیامبرت زندگی کنم. ای عصمت‌بخش قلب‌های پیامبران! ~ بیست و پنجم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا 👣 امروز نوبت ما شده که قدمی برداریم. از صبح بعد از اذان خوابم نمی‌برد. بالاخره روز ما هم رسید. دست و پاهایمان را بسته بودند و جلوی چشمانمان بچه می‌کشتند به چه راحتی، مدرسه می‌زدند به چه آسانی، بیمارستان هدف می‌گرفتند به بی‌خیالی. دست‌هایمان بسته بود. عکس و فیلم ها را می‌دیدیم و اشک می‌ریختیم. مجبور بودیم برویم و بیاییم و سرمان به کار خودمان باشد و زندگی معمولی‌مان را بکنیم. اما یکهو صبح که از خواب بیدار می‌شدیم دلمان می‌خواست وسط آن خرابه‌ها باشیم، پیش آنها. کمکی اگر توانستیم اگر هم نه با آنها بمیریم. امسال ماه رمضان قرآن نخوانده‌ام، دعا نخوانده‌ام، شب‌های قدر نداشته‌ام. آیه‌ای به یاد ندارم که برایش بنویسم. ولی قرآن خواندن آن کودک غزه‌ای روی تلِ خاک بارقه‌ای بر دلم افکنده که خاموش نمی‌شود. ❗️از هیچ چیز بهتر است، اینکه لباس‌های تمیزت را بپوشی و بروی توی خیابان‌هایی که از خون حسین سرسنگی‌ ها امنیت دارد و شعار بدهی و بعد برگردی توی خانه و مشغول پختن افطار بشوی. نه نه این طوری بهش نگاه نکن، یادت هست گفت فریاد انتقام شما سوخت موشک است. سوخت برسانید. سوخت برسانید برای نجات بچه ها. به هرکس که انسان است و دلش به درد آمده بگویید بیاید. امروز نوبت ما شده که قدمی برداریم. ✍زینب عطایی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🌱 به زودی در این تکه از بهشت، گُلی پرورش یافته با عشق اباعبدالله(ع) شکفته خواهد شد. ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا دعاى روز بیست و ششم 🌙 اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِي فِيهِ مَشْكُوراً وَ ذَنْبِي فِيهِ مَغْفُوراً وَ عَمَلِي فِيهِ مَقْبُولاً وَ عَيْبِي فِيهِ مَسْتُوراً يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ الهی! هر وقت تو را بخوانم صدایم را می‌شنوی که تو شنواترین شنوندگانی. این‌بار هم از تو می‌خواهم؛ تلاشم در بندگیت را تلاشی مشکور قرار ده. اندک تلاش را از من بپذیر. الهی! به امر خودت از رحمتت ناامید نیستم «لا تقنطو من رحمةالله إنّ‌الله یغفرالذنوب جمیعا» پس از تو می‌خواهم تا گناهم را ببخشی. الهی! تو بهتر از هرکس به من آگاهی و می‌دانی عملی ندارم تا به‌سویت بیاورم. با چشم امید به درگاهت عملم را آورده‌ام تا از من قبول کنی. الهی! خواستم عیوبم را رفع کنم، نشد. از تو می‌خواهم تا بپوشانی‌شان. ای بهترین شنوای دعای خلق! ~ بیست و ششم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
🎂 🗓 🧕سمانه زاهدی اینکه روز تولدش مصادف شد با ایام شهادت پسرعموی پدرش شاید هیچ ربطی به هیچ چیزی نداشته باشد و هیچ توضیح علمی و عقلی و شرعی برایش نباشد اما برایم جالب بود. فقط همین...جالب... هرچند این روزها که کلیپ های سردار زاهدی را می بینم متوجه شباهت های ریز ریزی می شم. نه فقط توی لهجه، توی قاطعانه حرف زدن، حرف های ساده و خوب زدن، خالصانه و از صدق دل به دیگران کمک کردن، نسبت به مشکلات دیگران بی توجه نبودن. توی داستان هایش آن قدر آسمان ریسمان می بافد که خطای شخصیت های داستانش را بپوشاند تا مهربان تر باشند باهم، تا پای هم بایستند. رمانی دارد از مردی که با تمام سختی پای زن و زندگی اش ماند. خودش هم همچین آدمی است.تا آن جا که بتواند پای آدم های اطرافش می ماند آن قدر که خودش به مضیقه می افتد. ❓اگر بین علایم نگارشی نماینده ای برایش وجود داشته باشد حتما ؟ است. همه ی وقت هایی که داری برای خودت سرخوش برنامه میچینی با یک چرای بزرگ تو را مجبور میکند دوباره به همه چیز فکر کنی و البته برای خودش این چراها گاهی خیلی پر تکرار میشوند. جستجوگر است و معمولا ایده های خوبی دارد. قدم اول تشکیل کلاس داستان را او برداشت وقتی هنوز روایتخانه به این شکل وجود نداشت. رد پای این چراها را توی نوشتنش هم میبینی. رمان زیبای "شکوفه های گیلاس در فصل بهار" را هنوز از شاخه نچیده. شاید چون وسواس گونه بازنویسی میکند. و رمان دومش تازه جوانه زده. 📚آثار: معجزه بن سای(مشترک) روز دیدار(مشترک) ○● @revayat_khane ●○
✨و گفت: حقیقت معرفت آن است که دوست داری او را به دل، و یاد کنی او را به زبان، و همّت بریده گردانی از هر چه غیر اوست. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا دعاى روز بیست و هفتم 🌙 اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ فَضْلَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَيِّرْ أُمُورِي فِيهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْيُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِيرِي وَ حُطَّ عَنِّيَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ يَا رَءُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِينَ الهی! از تو می‌خواهم تا عالی‌ترین درجه فضیلت شب قدر را روزیم کنی. الهی! وعده «إنّ مع‌العسر یسرا» را باور دارم که همه وعده‌های تو حق است. از تو می‌خواهم تا عبور از سختی به‌سوی گشایش را برایم آسان کنی. الهی! پشیمان از گناهانم به‌سویت آمده‌ام. عذرم را بپذیر. آثار گناه را از وجودم محو کن. الهی! یاریم ده تا در زمره صالحینت قرار گیرم که تو با صالحین رئوف و مهربانی. ~ بیست و هفتم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا «مسابقه» 🔸️ چند وقتی بود جیغ و داد بچه‌ها از روی مخ رد شده و به داخل آن نفوذ کرده بود! شنیده بودیم با تولد فرزند جدید به قبلی‌ها مسئولیت بدهید تا همراهی‌شان بهتر شود و دلگرمی‌شان به محیط جدید بیشتر. خیر سرمان در حال عمل به همین وظیفه بودیم که جنجال‌ها روی سرمان خراب شد. پوشکشا من میارم... من زودتر شلوارشو در آوردم... من جورابشو میشورم... گفتگو با این جمله ها شروع میشد و ادامه‌اش داد و بیداد بود و حتی زد و خورد! در حال وازدگی از شیوه‌های نوین تربیت بودم که این آیه رخ نمود. «والسّابقونَ السّابقون» 🔸️ میان دعوا آیه را پیش کشیدم. - ماشاءالله چه داداشایی... دارن برا کار خوب باهم مسابقه میدن! بچه‌ها همدیگر را می‌زدند و من با خنده ادامه میدادم. - آفرین، فکرشو نمی‌کردم اینقدرا به کار خوب علاقه‌مند باشید! بچه‌ها زیرچشمی نگاه کردند. به منی که این‌بار نه نگاهم خشمگین بود و نه صدایم بلند. خندیدند و ازهم جدا شدند. هر سه خندیدیم... 🔸️ آیه را با ماژیک روی کاغذ نوشتم و برایشان خواندم. «والسّابقونَ السّابقون» کاغذ را چسباندیم جلوی چشم. دعواهای مسئولیت پذیرانه تبدیل به بازی شده بود... ✍️ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا دعاى روز بیست و هشتم 🌙 اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّي فِيهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَكْرِمْنِي فِيهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ وَ قَرِّبْ فِيهِ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ الْوَسَائِلِ يَا مَنْ لاَ يَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ الهی! تو با مهربانیت نوافل را به ما عطا کردی تا با کمک آن‌ها به تو تقرب پیدا کنیم. از تو می‌خواهم تا بهره‌ام از نوافل را فراوان گردانی. الهی! از تو می‌خواهم اکرامم کنی با آماده‌ساختنم برای مسائلی که فردای قیامت از آن‌ها سوال می‌شود. الهی! از تو می‌خواهم تا ازبین همه اسباب، آن‌چه مرا به‌‌ تو نزدیک می‌کند، برایم فراهم کنی. الهی! به درگاهت رو آورده‌ام که سماجت و اصرار درخواست بندگانت، تو را مشغول و خسته نمی‌کند ~ بیست و هشتم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنان ابراهیم‌وار هجرت کردند و اسماعیل‌گونه سر به قربانگاه سپردند تا انسان به خلیفةاللهی و امامت رسد ... سال‌روز عروج سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی گرامی‌باد. 🌹 🔸️ باشد که همه‌ی ما نویسندگان او را همانند سرمشق مقابل چشمانمان بگذاریم و خالصانه و هنرمندانه در راه اسلام و انقلاب قلم بزنیم. ○● @revayat_khane ●○
🌱 وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد. طلاق | ۳ ~ بیست و هشتم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا دعاى روز بیست و نهم 🌙 اللَّهُمَّ غَشِّنِي فِيهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ التَّوْفِيقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِي مِنْ غَيَاهِبِ التُّهَمَةِ يَا رَحِيماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ الهی! مرا به لباس رحمتت بپوشان. رحمتی که برخودت واجب کرده‌ای «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ‌ الرَّحْمَةَ» و همه عالم را گرفته. الهی! با امید به این رحمت واسعه‌ات از تو می‌خواهم تا روزیم کنی توفیق استغفار را، تا با جان و روحی سبک از میهمانیت بیرون بیایم. الهی! مقاومت در دوری از گناه را از تو می‌خواهم، تا آن‌چه با رحمتت عطایم کرده‌ای را ازدست ندهم. الهی! از تو می‌خواهم تا قلبم را از هر بیماری که می‌تواند در آن لانه کند،پاک گردانی. از همه تاریکی‌های شک و اوهام باطل. الهی! مرا در زمره بندگان مومنت قرارده که تو رحیمی بر اهل ایمان. ~ بیست و نهم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
🎂 🗓 🧕زینب عطایی 📿بعضی آدم‌ها به نخ تسبیح می‌مانند؛ محکم و باقدرت دانه‌های زیبای تسبیح را به هم وصل می‌کنند درحالیکه که خودشان دیده نمی‌شوند. زینب عطایی از این دسته آدم‌هاست. از آن‌هایی که تا یادمان می‌آید نقش ویژه‌ای در پیونددادن رفقا و بخصوص رفقای نویسنده‌اش داشته است. او از آنهایی است که از ازل در روایتخانه بوده و اتفاقاً نقش پررنگی هم داشته است. از زمان حدیث راه عشق و پی‌ریزی پایه‌های روایتخانه بگیر تا قلمستان و گسترده‌شدن فضای نویسندگان تا ساختمان رشحه و جبهه فرهنگی و تثبیت پایه‌های روایتخانه. اصلاً پیشنهاد تشکیل کلاس‌های نویسندگی در خیابان رشحه را او داده بود؛ به بهانه جمع‌شدن بچه‌ها و دورهمی. اگر همت و اراده او نبود، شاید کتاب‌های چهارده خورشید و یک آفتاب هیچ‌وقت منتشر نمی‌شد چرا که روز موقع ویرایش، هارد سوخت و او مجبور شد از روی نسخه اولیه‌ای که روی کامپیوتر خانه‌اش بود، دوباره از اول شروع کند. زینب عطایی بامرام است. هنوز هم دوروبر آدمها را دارد و هربار به بهانه آش دوست و آشنا را در خانه‌اش دور هم جمع می‌کند. بامرام است که در تمام این سال‌ها، از وقتی روایتخانه‌ای هنوز نبود تا همین حالا، علیرغم همه چالشها و مشکلات، هنوز هم پای کار روایتخانه مانده است. 📚آثار: آفتاب بر نی پیش مرگ ققنوس عطشان وقت اضافه شقایق عاشق جنگی که تمام نشد جانا جنگ مال خودت فر ایمان از فریمان و... ○● @revayat_khane ●○
جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید هِلال عید در ابرویِ یار باید دید 👤 🗓، ۱ شوال 🌸عيد سعيد فطر مبارك ○● @revayat_khane ●○
[سلام به بچه‌های مظلوم، اما قوّی غزه من هم مثل شما یک بچه هستم، من برای شما ناراحت هستم. اما هر کمکی که از دست من برمی‌‌آید برایتان انجام می‌دهم و کمکی که فعلا ازدست من برمی‌آید این است که کالاهای اسرائیلی را نمی‌خرم تا پول آن به دست اسرائیل نرسد و نتواند بمب و موشک بخرد، مثل:KitKat, Pepsi, Nescafe ,M&M] 💌 ابراز همدردی با کودکان فلسطینی و تحریم کالاهای اسرائ⚠️یلی به سبک یک 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
⁉️ 🖋 📚 خواندن را جدی بگیرید! جدی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی! 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🦋 عزیزی برامون از مواجهه‌‌شون با کتاب «عکس‌های گمشده» گفتن 😎 ✨✉️ شما هم اگر اثری از اهالی روایتخانه خوندید، خوشحال میشیم نظراتتون رو با ما درمیون بذارید... 👉@revayat_khaneh 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز خوندن وسط کنسرت ابی 😳 📼 حضور‌ آقای محمد عرب راوی کتاب تولد در لس آنجلس در برنامه تلویزیونی 🍰تولد در لس آنجلس اولین کتاب منتشر شده از مجموعه تولد دوباره به قلم است. 📚در مجموعه سرگذشت انسان‌هایی را می‌خوانید که در سرتاسر این کره خاکی تحول عمیقی در زندگی خود تجربه کرده‌اند و تولدی دوباره داشته اند. تاکنون ۵ جلد از این مجموعه منتشر شده 👇 1⃣ تولد در لس آنجلس 🇺🇸 روایت زندگی محمد عرب به قلم 2⃣ تولد در توکیو 🇯🇵 روایت زندگی آتسوکو هوشینو به قلم 3⃣ تولد در سائوپائولو 🇧🇷 روایت زندگی کامیلا سلستینو به قلم 4⃣ تولد در کالیفرنیا 🇺🇸 روایت زندگی ستوده یارمحمودی به قلم 5⃣ تولد در سرزمین مارادونا 🇦🇷 روایت زندگی سهیل اسعد به قلم برای تهیه و خرید کتاب به ادمین پیام دهید. @Revayat_khaneh 👈 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🗓 ، ۲۵ فروردین بزرگداشت عطار نیشابوری 🌱 ۵۴۰ هجری قمری ~ ۶۱۸ هجری قمری ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرزهای مسلمانان را به نیروی غالب خویش استوار و ایمن گردان، و مرزبانان را به قدرت خود مدد فرما، و آنان را از خزانه ی بی پایان خود عطایای بسیار ببخش ✨ دعای ۲۷ صحیفه سجادیه ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و بر شمار مرزبانان بیفزا، و سلاح هایشان را برنده و کاری ساز، و از همه طرف پاسشان بدار، و پیرامونشان را از نفوذ دشمن حفظ فرما. پیوند آنان را محکم ساز، و خود، کارهاشان را بسامان کن، و توشه ی آنان را پی در پی برسان. سنگینی وظیفه ی مرزبانی را تو خود بر ایشان سبک گردان. آنان را بر دشمنانشان پیروزی ده و بازویشان را قوی فرمای و با شکیبایی مدد نمای و چنان کن که نیرنگ دشمن را نیک بشناسند و پاسخ گویند. ✨ دعای ۲۷ صحیفه سجادیه ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا خدایا، بدین وسیله دشمنانشان را فراری ده، و چنگال قدرت او را از سرشان بردار، و میان دشمنان و سلاح هایشان جدایی افکن، و بند دل های آنان را بگسل، و آذوقه شان را از ایشان دور گردان، و در میانه ی راه سرگشته شان فرما و از جاده ی مقصود گمراهشان کن. را کمک را بر آنان ببند و شمارشان را اندک ساز و قلب هاشان را از ترس بیا کَن و آنان را از دست گشودن (بر جان و مال مسلمانان) برحذر دار، و زبانشان را از گفتن فروبند، و چنان شکستی نصیبشان فرما که دنباله هاشان پراکنده شوند و آیندگانشان عبرت گیرند، و چنان خوارشان ساز که دیگر هیچ لشکری در جنگیدن با مسلمانان طمع نکند. 🔻 ✨ دعای ۲۷ صحیفه سجادیه ○● @revayat_khane ●○
... أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ... ﺁﻳﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﻴﺴﺖ ؟ سوره مبارکه هود، آیه ۸۱ ○● @revayat_khane ●○
♨️ اگه گفتید بعد از حملات دیشب،امروز چی می‌چسبه؟ آفرین 👌 درست حدس زدید 👇 📋نقد و بررسی رمان فصل توت های سفید نوشته سیده عذرا موسوی با حضور نویسنده 👩‍💻 ⛱اولین جلسه جمع خوانی حلقه مانا در سال ۱۴۰۳ ⏰امروز یکشنبه ساعت ۱۶ 🏠اصفهان، میدان امام علی،درست روبروی امامزاده هارونیه، طبقه ی بالای موسسه نهج البلاغه روایتخانه برای کسب اطلاعات بیشتر عضو‌ گروه حلقه داستانی مانا شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2966422154C1e2728532f 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○