eitaa logo
روایتگران شهدا
283 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
✍محمد حسین کاری را قبول کرد که بسیاری از دوستان انجام نمی دادند. ▪️اگر چه فاصله ی محله ی مسجد مسلم با مرکز شهر فقط یک پل بود ولی به خاطر وضعیت فرهنگی آن جا؛ کسی حاضر نبود به آن جا برود و جوانان و نوجوانان آن منطقه را آموزش دهد. ▫️بیشتر بچه ها بازیگوش یا سرکش بودند. 💢بعضی از شب ها به عنوان مربی و سخنران به آن جا می رفتم و برای بچه ها صحبت می کردم. ♨️محمد حسین دم در می نشست که کسی بیرون نرود. 💥حتی اگر کسی تشنه بود، محمد حسین خودش می رفت و برایش آب می آورد که بچه ها با این بهانه جلسه را ترک نکنند. 💬از قبل با پدر و مادر بچه ها هماهنگ کرده بود و دنبال تک تک آن ها می رفت و با اصرار از خانه به مسجد می آوردشان. ♻️خانواده ها هم پشتیبانش بودند و به او اعتماد داشتند. 🌀اصرار و اشتیاق محمد حسین برای یادگیری این بچه ها عجیب بود. ▪️سختی های زیادی تحمل کرد و خیلی زجر کشید ولی مقاومت کرد تا به نتیجه رسید. ▫️اگر بخواهیم محمد حسین را در یک جمله توصیف کنم باید بگویم واقعا مخلص بود.... به تمام معنا. 💢همه ی کارهای مسجد، از خواندن اذان تا برگزاری دعا و مراسم دیگر را خودش انجام می داد. 💬بعضی اوقات هم قبل از اذان می رفت دنبال امام جماعت و او را با دوچرخه اش به مسجد می آورد. راوی: محمود سلمان پور، دوست شهید برگرفته از کتاب: هیچ کس به او التماس دعا نگفت 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢این دو جا تسبیحات‌ حضرت‌ زهرا بگو ✍دستورالعمل آیت الله ناصری 🌀برای سامان دادن به زندگی..! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠در خوابگاه و کلاس درس همواره با هم بودیم و موارد زیادی هم پیش می آمد که برای کاری به صورت مشترک تصمیم می گرفتیم. 🗯بعضی مواقع که در انجام کاری یا بین دو امر تردید داشتیم؛ حمید همیشه یک راه حل ثابت داشت. 🔆می گفت: ببینیم هوای نفسمان بیشتر به کدام طرف تمایل داره؟ ▪️و خیلی زود هم به نتیجه می رسید و مثلا می گفت: دلمان می خواد این کار را بکنیم؛ پس نمی کنیم. ♦️یا می گفت: این هوای نفسه؛ ولش کن. 💥گاهی مواردی بودند که گذشتن از آن ها واقعا سخت بود؛ مثل همان ضبط صوت؛ ولی حمید خیلی راحت می گذشت. 🌀او خیلی روی خودش کار کرده بود و واقعا قهرمان مبارزه با هوای نفس بود. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای رحمان موذن نژاد( هم اتاقی در دانشگاه) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 نمونه‌ی برتر یک خانواده آسمانی 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍یک روز فرمانده لشکر امده بود پیش ما. وقتی عنایت را دید با او سلام و احوال پرسی کرد و گفت:🔻 🌀عنایت! تو که حوزه علمیه نرفته ای، روحانی هم که نیستی! 💬ولی انگار کارخانه ی آدم سازی داری؟ ♻️هر کس را می بینم که آدم سر به راهی نیست وقتی میاد پیش تو، سر به راه میشه. 💥مگه به اون ها چی میگی؟ 💠عنایت گفت: هیچی. 🗯اون ها از من سوالاتی می پرسن، من هم در حد خودم جواب میدم. فرمانده لشکر پرسید: 🔻 ▪️تو مسائل حوزه رو از کجا یاد گرفتی؟ عنایت گفت:🔻 💢حاج آقا مدرسیان که به شاگرداش درس میده، منم یه گوشه میشینم، حرف هاشون رو گوش میدم و یاد می گیرم. راوی: حمید زارع، همرزم عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطعه "بی مردم" میزان اگر علی است / تحت ولایتش / دنیا و آخرت / آباد می‌شود مولا اگر که اوست / هرکس که با علی است / از بند هرچه هست / آزاد می‌شود اگر دستان مردم بود نمی‌ شد دست او بسته اگر پهلو اگر بازو…. ولی زهرا نشد خسته ای قله حق خواهی / یا فاطمةُ الزهرا (س) تو دست یداللهی / یا فاطمةُ الزهرا (س) 💢 حضرت آقا بعد از مراسم بیت به حاج مهدی فرمودند:🔻 ✍ این مرثیه‌ی شما (اشاره به مداحی بی مردم)‌ کار یک منبر نه بلکه کار چند منبر رو با هم کرد. 🏴 سالروز شهادت سرور زنان عالمین حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را خدمت امام زمان عجل الله فرجه و محبان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می نماییم. 🥀 🌀امید که تمامی اعمال ما توسط حضرت ولیعصر(عج) مهر قبولی بگیرد. 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ممکن است همان بلایی که سَرِ مردمِ مدینه آمد، به سَرِ ما هم بیاید؟؟؟ 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍عصمت تصمیمش را گرفته بود و می گفت:🔻 🌀من در تمامی جلسات شرکت می کنم. 💢کار ما عقب نشینی نیست باید تا پیروزی اسلام بجنگیم. 💥تفنگ نداریم، زبان که داریم، عقل که داریم، سواد که داریم. ▪️نفرتی که از حکومت پهلوی داشت کاملا در چهره اش مشخص بود. ▫️رفتار و اخلاقش عوض شده بود، خیلی معنوی تر. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸تنها کاری که از دستم بر می آمد این بود که لااقل نگذارم دوباره به جبهه برود یا در شرایط نامساعدی قرار بگیرد و خدای نکرده کلیه دیگرش دچار مشکل شود. 🔹ولی همین که حال عمومی اش بهبود یافت؛ دوباره آماده اعزام به جبهه شد. ☀️من قلبا و با تمام وجود؛ حمید را دوست داشتم و نمی توانستم خودم را راضی کنم که با این وضع دوباره به منطقه برود. 🔆پدر و مادرم نیز همین طور. ▪️خدا می داند چقدر سعی کردم اما نشد. 🗯به او گفتم: از تو خواهش می کنم! التماس می کنم... اصلا ارزش کار تو در شهر بیشتره. 💥تو اینجا خیلی موثری تا جبهه و واقعا هم این طور بود. 💢او در شهر فعالیت های فرهنگی زیادی داشت و در جذب و هدایت جوانان موفق بود. ♨️نه فقط به خاطر اینکه برادرم بود؛ واقعا احساس می کردم حیف است که این شخصیت از جامعه حذف شود. ♻️یک شب تا صبح با او حرف زدم، استدلال آوردم؛ خواهش کردم... 💠آخر سر گفت:خودت رو اذیت نکن. 🌀من با کسی دیگه معامله کردم... ▪️توی این دنیا با هر کی و هر چی معامله کنی ضرر می کنی چون این چرخ می گردد! ▫️و بلاخره نتوانستم سد راهش شوم و دوباره راهی جبهه شد. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: اقای کاظم محمود نژاد( برادر بزرگ شهید) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 کسی را امتحان نکنیم 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍در زمان طاغوت که کسی به مسائل شرعی زیاد توجهی نداشت، ایشان همیشه تمام اجزای حرام گوسفند را با حساسیت خاصی در کشتارگاه جدا می کرد. وقتی از او دلیل این همه وسواس و دقت را پرسیدم، گفت:🔻 💥کسی که گوشت میخره، برای گوشت حلال پول میده. 💢ما حق نداریم قسمت های حرام رو در اون مخلوط کنیم هر چند کم! ▪️در مغازه نیز هیچ وقت آب به گوشت نمیزد، مبادا اندکی سنگین تر شود. راوی: اسحاق فلامرزی، شاگرد شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍در آن مدتی که امیر و عظیم به اتفاق جوانان دلسوز به خانواده های نیازمند سر می زدند، مادر همراهشان بود. 💢این طوری بهتر می توانستند از مشکلات نیازمندان مطلع شوند. 🌀ما با مادر رابطه ی صمیمانه ای داشتیم. ▪️مادر به مشکلات و نیازهای ضروری ما آگاه بود. ▫️زن با گذشت و مومن و صبوری بود. 💢با خوشی ها و ناخوشی هایمان همراه و همدل بود چه در دوران بچگی، چه در دوره ای که خودمان را شناخته بودیم و نیاز به یار و همدم داشتیم. راوی: عذرا و عبدالحسین بزاز زاده عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 دین اصیل 📚 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍شهر ما یک شهر مذهبی بود. 💢در زمان طاغوت، معلم های مرد در مدارس دخترانه تدریس می کردند، تعدادشان هم کم نبود. ▪️هم جوان بودند، هم تازه کار. ▫️دبیرستانی که منیژه(عصمت) و دخترها می رفتند یکی از شلوغ ترین مدارس بود. 💥حجاب در آن دوران برای بعضی ها معنای واقعی نداشت. 💢لباس هایی که می پوشیدند، نوع راه رفتنشان و برخوردهای صمیمانه شان با نامحرم یک امر کاملا عادی بود. 💥بالعکس تعدادی از دانش آموزان حجاب داشتند. 🌀لباس مناسب می پوشیدند. 🌀رفتار بسیار عاقلانه ای داشتند. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞🔻 ✘ سه تا مسئله کلیدی که تمام تلاش‌تون رو باید بکنید فرزندانتون یاد بگیرن! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍از کودکی با هم بودیم. ▪️این اواخر از رفتن، زیاد حرف می زد. ▫️می گفت: دوست دارم گمنام شهید بشم. به من سفارش کرد که: 🔻 🌀اگه دوست داری موفق بشی سراغ قرآن برو. 💢اگه هم نمی تونی قرآن بخونی هر چند که من هی زدم تو سرم و گفتم بیا یادت بدم و نیامدی، ولی لااقل بازش کن و نگاش کن، باز هم ثواب میبری. 💥گفتم: ما که فعلا همش تو خاک و خل و جبهه ایم، حالا تا بعد ببینم چی میشه. 💠گفت: توی خاک و خل و هر جا که باشی قرآن را رها نکن. راوی: حمید زارع، همسایه و هم رزم ✍برگرفته از کتاب: هیچ کس به او التماس دعا نگفت 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢حب حسین علیه السلام در دلی که خودپرست است بیدار نمی‌شود. 📚برگرفته از کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea