eitaa logo
روایتگران شهدا
283 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
✍گروه روایتگران شهدای دزفول برگزار می نماید: 💬مسابقه برادر شهید من ☀️با محوریت مطالعه وصیت نامه شهدا ✍فایل pdf متن کامل وصیت نامه شهید آماده شده و در اختیارتون قرار میگیره 💬 با توجه به مطالعه وصیت نامه از قسمت هایی که براتون مهم و جذاب بوده در قالب محورهای مسابقه تولید محتوا داشته باشین 💢شروع مسابقه از امروز 19 مرداد ماه الی 27 مرداد 1402 ♻️ آثار تولیدی خودتون رو همراه با نام و نام خانوادگی و شماره همراه به آیدی زیر ارسال نمایید🔻 @admin_revayatgaran ♨️ضمنا به چند نفر از عزیزان شرکت کننده هدایایی تقدیم می گردد... ☀️پوستر مسابقه رو برای دوستان و علاقه مندان ارسال نمایید... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍دوستانش می گفتند:🔻 💬مراسم دعای کمیل که تمام می شد، حسین کتابچه ی دعا و چراغ قوه اش را بر می داشت و راه می افتاد سمت شهید اباد. ☀️یک کمیل با رفقایش می خواند. 💢و کمیل دوم را با دوستان شهیدش! ♻️اگر کسی همراهش بود، از او می خواست که تنهایش بگذارد و می رفت در دل تاریکی و توی قبرهای از قبل اماده شده و کمیل دوم را انجا می خواند. ♨️با حال و هوایی غیر قابل وصف که از بسم الله شروع تا اخرین واژه ی دعا اشک بود و لرزش شانه ها و ناله هایی سوزناک. 💥باید رابطه ای عاشقانه باشد که شب های جمعه بعد از یک بار مفصل خواندن کمیل، عطشش به بند بند دعا بیشتر شود و دوباره در کنار برادران شهیدش با حس و حالی عاشقانه تر مناجات کند. ▪️تنها دلیل این اتفاق درک واقعی لذت مناجات بود. راوی: مریم ناجی، خواهر شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام خامنه ای: ✍شهدا دلاورانی هستند که حصار جهالت و گمراهی را دریدن... و شعاع خورشید هدایت را به دورترین نقاط عالم رساندند... اے شهید! دستی برآر و بر قلب ما نیز دستی از جنس هدایت بکِش... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
4.jpg
3.21M
✍برگی از یادداشت های حاج عظیم محمدی زاده 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ظاهرش خندان بود ولی باطنش به دنبال درک مسائل روز. 💢گاهی وقت ها، محل تشکیل کلاس ها از هم دور بود، با پای پیاده تمام مسیرها را می رفت و می آمد. ♻️هر دوره ای را که تشخیص می داد سطح معلوماتش را از چیزی که هست بیشتر می کند با پشتکار ادامه می داد. ☀️ریز بینی و دقت عمل در مسائل اعتقادی از ویژگی های عصمت بود. 💬این شاخصه او را از دوستانش متمایز می کرد. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠انضباط عجیبی داشت؛ هم در برنامه ریزی زندگی اش و هم در آراستگی ظاهرش. 🗯ما معمولا به خاطر شرایط سخت جنگی؛ توجه زیادی به وضعیت ظاهرمان نداشتیم؛ ولی حمید در هر شرایطی مرتب و آراسته بود. 💥موهای لَخت و نرمی داشت که همیشه شانه شده و مرتب بودند. ♻️وقتی در خاک و خُل جبهه؛ او را آن قدر تمیز و مرتب و با لباس اتو شده می دیدم؛ لذت می بردم. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای سید زمان پور موسوی( دوست و همرزم) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی‌های خانواده‌ی حسینی ⬅️ قسمت دوازدهم: فهم الهی آری، توهّم هرگز! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍کودکی عبدالحسین سرشار از انرژی و فعالیت بود، سکون نداشت. 💬در عالم بچگی هم اهل پرواز بود. 💥دوست نداشت روزمره باشد. ♨️با این که از نظر مالی وضعیت خانوادگی مان خوب بود اما عبدالحسین تابستان ها به جای این که بخواهد خودش را سرگرم بازی در کوچه و خیابان کند، به اقتصاد خانه کمک می کرد. ♻️همین که مدارس تعطیل می شد، یا به مغازه پدر می رفت و کمک کار پدر می شد و یا این که به رسم بچه های آن دور و زمانه سینی به دست، دست فروشی می کرد. 💢خواهر کوچک عبدالحسین می گوید:🔻 🌀آن زمان رسم بود که بچه ها هر تابستان شیرینی های مورد علاقه کودکان را در کوچه ها و محله ها می فروختند: ▪️خروس قندی، بامیه عسلی و... ▫️من و عبدالحسین پول های پس اندازمان را صرف این کار می کردیم. 🔸البته با این که من شریک عبدالحسین بودم ولی او هیچ وقت اجازه نداد که او را در دست فروشی همراهی کنم. ☀️ غیرت مردانه اش اجازه نمی داد خواهرش دستفروشی کند! راوی: صغری نوروزی نژاد، خواهر شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍چند روزیه مهمان خانه ی آقا حسین هستیم. با صفا و دوست داشتنی که صفای وجودش تو خونه اش متجلی شده. 💢الان که محرمه خونه اش به احترام امام حسین(ع) مشکی پوش شده... 💬 وگرنه در بقیه ی ایام سال به جای بیرق های مشکلی پارچه سبز نمایانه. ☀️در نگاه اول اینطور به نظر میاد که مادر با آرزوی ازدواج جگر گوشه اش خونه رو سبز آراسته؛ ولی ماجرا چیز دیگه ای هست... ♻️با ما همراه باشین در ادامه پشت صحنه های فعالیت های گروه روایتگران شهدا... روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
1(2).jpg
4.24M
✍ همه او را دوست داشتند... راوی: سردار محمد رئوفی 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍یکی از بچه ها کار اشتباهی مرتکب شده بود و مانده بودیم که چگونه با او برخورد کنیم. در این بین دوستی گفت:🔻 ♨️عیبی نداره! 💥از بچه های خودمونه! حسین از این استدلال ناراحت شد و گفت:🔻 ♻️مرز تقوا و مرز اسلام، خودمون و خودشون نداره! 💢باید بهش تذکر داده بشه! ☀️حسین در این مورد گذشت نمی کرد. ▪️حتی اگر در جمع های دوستانه و تفریح ها و اردوها، حرکت سبک و دور از شان از کسی می دید، از من یا کس دیگری می خواست تذکر بدهیم. ▫️و یا با تعهد و سرمایه گذاری دینی_ اعتقادی که روی بچه ها داشت، خودش را متعهد می دانست که آن شخص را کناری بکشد و با لبخند، گاهی ساعت ها با او حرف بزند. 🌀منش حسین همین بود. راوی: حجت الاسلام امیر خادمعلی زاده عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍دلنوشته🔻 ☀️ارسالی یکی از اعضای کانال 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍مراسم گرامیداشت سالروز ورود آزادگان به کشور با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین احمد پناهیان همراه با خاطره گویی ازادگان سرافراز زمان: سه شنبه 24 مرداد ساعت 21 مکان: آستانه متبرکه حضرت سبزقبا 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍در روزهایی که آزادگان در بین اشک و لبخندهای مردم به وطن باز می گشتند،  گاه میشد خانواده هایی با بازگشت فرزندشان مواجه می شدند که سال ها قبل به دلیل دریافت خبر شهادت فرزند برایش مزار هم تهیه و چندین سال هم سالگرد شهادت گرفته بودند. 💬لبخند این خانواده ها شیرین تر از سایر خانواده ها بود. 💢 اما در این بین خانواده هایی هم بودند که سال ها از اسارت فرزند با خبر بودند. ♨️ نامه هایش را دریافت می کردند و بی صبرانه چشم انتظار روز دیدار بودند ، اما گاه برگشتن اسرا ، داغدار و پریشان احوال تر از همیشه بودند. 💥خانواده هایی که فرزندانشان در زندان های رژیم بعثی در زیر شکنجه های ناجوانمردانه به شهادت رسیدند.  ♻️چنین خانواده هایی تلخ ترین لحظه ها را زمانی تجربه کردند که هر کس فرزند آزاده خود را در آغوش می فشرد و اینان هنوز چشم به راه دوخته بودند که شاید خبر شهادت فرزند، اشتباه باشد. 🌀خانواده شهید فرخی راد و خصوص فرزندان گرامی ایشان جزء چنین خانواده هایی در دزفول قهرمان بودند. ☀️معلم شهید محمد فرخی راد ، شهیدی که سال ها در اردوگاه های عراق به سواد آموزی پرداخت و سرانجام اجر مجاهدت هایش را با شهادت گرفت و در اسارت به شهادت رسید. ▪️لازم به ذکر است که پیکر پاک و مطهر این شهید والامقام به همراه شهید آزاده منصور رهیده در مرداد ماه سال 1381 به میهن اسلامی رجعت و در شهید آباد دزفول به خاک سپرده شد. 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی‌های خانواده‌ی حسینی ⬅️ قسمت سیزدهم: قانون الهی یا قانون بشری؟ 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
ســــــــــــــــلام و عرض ادب خدمت تک تک همراهان و ارادتمندان به شـــــــهدا ✍یاد آوری مسابقه برادر شهید من🔺 💬جزئیات مسابقه را در پیام سنجاق شده مطالعه بفرمایید... ☀️منتظر ارسال آثارتون هستیم... 🌀موفق باشین... شبتون شهدایی🌹 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍حسین، آن قدر همه چیز تمام بود که همه دوست داشتند اعمال و رفتارشان را شبیه او کنند. 💬اکثر بچه ها رفتار حسین را زیر ذره بین داشتند. 💢نوع تفکرش، دیدگاه هایش، شیوه ی نماز خواندنش، نحوه ی قران خواندنش، نوع دعا و مناجاتش، طرز لباس پوشیدنش، عطر زدنش، فوتبال بازی کردنش، شنا کردنش و... 💥همه و همه را تقلید می کردند، با اینکه بسیاری از رفتارها و عقاید و اعمال حسین در باور و ظرفیت ما نمی گنجید. ☀️شاید کسی که حسین را نمی شناخت آن عشق به شبیه شدن را نمی توانست درک کند اما ما در هر کاری سعی می کردیم مثل حسین باشیم و مانند او رفتار کنیم. ♨️چون می دیدیم که او چه رابطه ی زیبایی با خدای خود دارد و به چه مقاماتی رسیده است. ♻️این ها همه ثمره ی جاذبه ای بود که حسین داشت و خلق و خویی که همه را به سمت خود جذب می کرد که آن جذبه هم امری خدایی بود. 🌀حسین یک الگوی به تمام معنا بود. ▪️حتی پس از شهادتش هم الگو بود و سعی در شبیه حسین شدن، میان بچه ها از بین نرفت. راوی: حسین معینی عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍عارف عاشق اهل بیت،امام زمان و راه امام حسین(ع) بود. 💬خیلی شوخ طبع بود و صدایم می کرد: مادر شهید. ♻️التزام عملی از رهبری داشت. ♨️اهل شعار نبود. 🌀تمام صحبت های آقا را گوش می داد. ▪️همیشه می گفت گوش به حرف آقا باشیم، از مسیر خارج نشویم، نه جلوتر حرکت کنیم و نه از قافله عقب بمانیم. 💥پیروی از خون شهدا را زیاد سفارش می کرد. 💢عارف به تحصیل، تهذیب و ورزش اهمیت می داد. ☀️ارتباطش با دوستانش خیلی خوب بود. 🔸از تنبلی و اخم و گوشه نشینی بدش می امد. 🔹همیشه سعی می کرد در هر جا که هست همه را شاد بکند و انرژی مثبت بدهد. 🗯جوانی پویا بود. ▫️عارف به نظام و انقلاب علاقه داشت. 💭با بچه های کوچک بسیار مهربان بود. 💠عارف، شیرین زبان و خوش اخلاق بود. ♨️اهل تکبر نبود. 💬عارف با استعداد بود، بی خیال نبود. ☀️هیچ وقت خستگی در وجودش دیده نمی شد. 💥عارف، خیلی انرژی داشت و یک جا بند نبود. 🌀دائما در جنب و جوش بود. ▪️زندگی را بر اساس خواسته ها و نیازهایش پیش می برد. 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea