4_582493935813787884.mp3
2.71M
#راویتگری ، علمدار روایتگری #حاج_عبدالله_ضابط
🌺امام فرمودند شهدا ذخائر عالم بقا اند...
کاش ما میدونستیم امام اون موقع ها چی میگفت..
بیخود نبود که #آیت_الله_مدنی و #آیت_الله_دستغیب اون دوتا فقیه،عالم،استاد اخلاق، پاشدن اومدن پیش امام رضا گفتن یا امام رضا این همه جوونا دارن میرن جبهه مارو که پیرمردیم راه نمیدن... یاامام رضا گناه ما چیه؟ماکه سالها درس دین خودیم گناه ما چیه که مارو راه نمیدن یاامام رضا ماهم شهادت میخوایم...
میخوایم تکه تکه بشیم خدارو دیدار کنیم..
#امام_رضا هم دعای این دوتا پیرمرد رو مستجاب کرد شدن #شهید_محراب ...
به به چه شهادتی...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1_27988545.mp3
2M
هرکس براے شهدا ڪار ڪند امام زمان«عج»بہ او "یڪ دستت درد نکند" میگوید...
حجت الاسلام ضابط
🇮🇷کانال ارائه محتوا به راویان👇
🆔 @ravianerohani
#خاطرات_شهدای_تفحص
روزه ی ماه رجب سعید رو حاجت روا کرد !
صبح روز 2 دی ماه سال 74 بود. بچه ها #زیارت_عاشورا خوانده و آماده شدند و رفتیم پای کار. محلی که می خواستیم کار کنیم، اطراف ارتفاع 112 بود. کانالی بود که کسی نتوانسته بود آن جا برود.
از تجهیزاتی که اطراف کانال ریخته شده بود معلوم بود شهدای زیادی باید آن جا باشد. در اطراف کانال 16-15 #شهید پیدا کرده بودیم. اطراف کانال پر بود از میدان مین و علف های بلند که روی آن ها را پوشانده بود.
همراه #سعید_شاهدی و #محمود_غلامی رفتیم تا انتهای راه کار منتهی به کانال. سعید و محمود را نسبت به میدان مین توجیه کردم و به آن ها گفتم که این جا مین والمری و ضد خودرو دارد؛ دقایقی نگذشته بود و ساعت 9:30 صبح بود که با صدای انفجار همه به آن طرف کشیده شدیم و دیدیم که سعید و محمود هر کدام به یک طرف پرت شده اند. از سعید اصلاً حرف نمی زد. بدن محمود به طوری از بین رفته بود که پاهایش متلاشی شده بودند.
با علی یزدانی که بالای سرش رفتیم، نمی دانستیم کجای بدنش را ببندیم؛ از بس بدنش مورد اصابت ترکش مین والمری قرار گرفته بود. چفیه را دور یکی از پاهایش بستیم.
محمود چشمانش را با زور باز کرد؛ نگاهی انداخت به ما و با سعی زیاد گفت: «من دیگه کارم تمومه ... برید سراغ سعید» رفتیم بالای سر سعید ترکش به سینه و بالاتنه اش خورده بود؛ گلویش سوراخ شده بود. دستش هم از بین رفته بود. محمود که حرف می زد، یک « یا زهرا » گفت و تمام کرد ولی سعید هیچ حرفی نزد.
آن روز صبح سعید گفت: «ماه رجب آمد و رفت و ما روزه نبودیم» خیلی تأسف می خورد؛ سرانجام آن روز را روزه گرفت. همان روز با زبان روزه به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.
منبع: کتاب تفحص، صفحه:160
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_تفحص
#برکت_صلوات
زنجیر پلاک بود؛ اما از پلاک خبری نبود. حدود شش ماه بود توی معراج روی کفنش نوشته بودیم: « #شهید_گمنام » بارها شده بود می خواستم برای تشییع به تهران بفرستمش؛اما دلم نمی آمد. توی دلم یکی می گفت دست نگهدار تا زمانش برسد.گل محمدی می گفت: «به خودم گفتم: همتی، میکانیک تفحص، وقتی دنبال یک آچار می گرده، صلوات می فرسته؛ چرا من با ذکر #صلوات دنبال پلاک این شهید نگردم؟» همین کار را کردم و دوباره سراغ پیکر رفتم، کفنش را باز کردم، توی جمجمه ی شهید یک تکه گل بود. در آوردم، دیدم پلاک شهید است. الهم صل علی محمد و آل محمد
منبع: آسمان مال آنهاست( کتاب #تفحص)، صفحه:24
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_تفحص
#انگشتر_عقیق
چند روزی می شد که در اطراف کانی مانگا در غرب کشور کار می کردیم؛ شهدای عملیات #والفجر_چهار را پیدا می کردیم. اواسط سال 71 بود.
از دور متوجه پیکر شهیدی داخل یکی از سنگرها شدیم. سریع رفتیم جلو. همان طور که داخل سنگر نشسته بود، ظاهراً تیر یا ترکش به او اصابت کرده و #شهید شده بود. خواستیم که بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم، در کمال حیرت دیدیم در انگشت وسط دست راست او انگشتری است؛ از آن جالب تر این که تمام بدن کاملاً اسکلت شده بود ولی انگشتی که #انگشتر در آن بود، کاملاً سالم و گوشتی مانده بود.
همه ی بچه ها دورش جمع شدند. خاک های روی عقیق انگشتر را پاک کردیم. اشک همه مان درآمد، روی آن نوشته شده بود: « #حسین_جانم »
منبع: کتاب تفحص، صفحه:172
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1_20181176.mp3
506.1K
✨حزب الله اهل #اطاعت و #ولایت است🌸🍃
✨وقدر #نعمت میشناسد ، #فداکار است
و از #مرگ نمی ترسد💫✨
#شهیدآوینی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
مبعث از نگاه اهل بیت علیهم السلام.pdf
567K
📜فیش منبر 📩 منبر کامل
#مبعث_از_نگاه_اهل_بیت علیهم السلام
⭕️ فیش منبر عید مبعث💠
#عید_مبعث
🔴دسترسی به متن منبر👇🖨👇
ytre.ir/mabas5
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
همیشه میگفت دعا کنید تا وقتی توفیق زیارت #کربلا نصیبم نشد که اگر میخوام از این دنیا برم #شب_جمعه این اتفاق بیفته🍃
چون تا الان #کربلا نرفتم😔 ومیخوام حداقل بعد مرگم توفیق زیارت نصیبم بشه💔
به آرزوش رسید🕊،شب جمعه۱۷ اردیبهشت ۹۵شب #عید_مبعث حضرت رسول(ص) در کربلای #خانطومان آسمانی شد🕊🕊🕊
کربلا نرفته کربلایی شد وپیکرش مانند مادرش زهرا(س) #جاویدالاثر مانده😔💔
راوی: #پدر_شهید🌹
#شهید_حسن_رجایی_فر 🌺🍃
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سلام_بر_شهدا
🎦 #بسیجے #عاشق #ڪربلاست
⇠ و ڪربلا را ٺو مپندار ڪھ
شهرـے است در میان شهرها
و نامـے اسٺ در میان نام ها.
| نہ،ڪربلا حرم حق اسٺ |
⇠ و هیچڪس را جز
یاران امام حسین علیہ السلام
راهـے به سوے حقیقٺ نیسٺ.
⇠ ڪربلا، ما را نیز
در خیل ڪربلاییان بپذیر.
⇠ ما مـےآییم ٺا بر خاڪ ٺو
بوسه زنیم و آن گاه روانہ
|دیار قُدس | شویم.
• ✍ 🏻[ #شهید_سید_مرتضـے_آوینـے
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_قاسم_سلیمانی : 19ساله بودم که وارد #جنگ شدم، 40 سال است که در درگیری ها هستم، اما صحنه ای به این زیبایی که در #مدافعان_حرم است ندیده ام ...
#امام_خامنه_ای : به من #نامه مینویسند که #اجازه دهید....
#التماس میکند، #گریه میکند...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_اسماعیل_دقایقی
شنیده بود که مردان بزرگ ، برای رسیدن به آرزوهایشان #هجرت می کنند و در روایات اسلامی خوانده بود که پیامبر ( ص ) و اصحابش هم به خاطر #مبارزه با #ظلم و بیداد مهاجرت کردند ؛ آن هم با خانواده و #اهل_بیت . می دانست در هجرت ، رمز و رازی نهفته است که باید آن را تجربه کند . رازی که از اراده ی آدم ، فولاد می سازد و او را در برابر #حوادث ، مانند #کوه مقاوم می کند . پیشتر ، سرنوشت انسان های بزرگ را در کتاب ها مرور کرده بود ؛ همانهایی که موفقیتشان با یک سفر دور و دراز شکل گرفته بود . انسانهایی که به جست و جوی افقهای دور رفته بودند و سرزمینی دیگر پیدا کرده بودند …
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ebook7738[www.takbook.com].pdf
417K
#پیشنهاد_دانلود
#دانلود_کتاب #مهاجر_کوچک
کتاب حاضر شامل خاطراتی از زندگینامه #شهید_اسماعیل_دقایقی فرمانده تیپ ۹ بدر میباشد که در #عملیات_کربلای_۵ به شهادت رسید.
کتاب شامل ۱۷ بخش است که محتوای آن عبارتست از:
🔸️خاطراتی از دوران هجرت شهید با خانواده از بهبهان به آغاجاری بهدلیل مواجه با مشکلات مالی و اوضاع بد اقتصادی خانواده،
🔹️ماجرای فعالیتهای ضد رژیم پهلوی قبل از انقلاب و تلاش وی برای انفجار و از بین بردن مجسمه رضا شاه،
🔸️دستگیری و به زندان افتادن توسط ساواک و بازجویی و شکنجه وی و اخراج از مدرسه بهدلیل خرابکار تلقی شدن،
🔹️ دوران دانشگاه و تشکیل کتابخانهای با سعی و کوشش شهید دقایقی،
🔸️ سخنرانیهای وی در کلاس و مشکلآفرین شدن برای اساتید دانشگاه،
🔹️ خاطراتی از دوران جبهه و دفاع مقدس و آزادسازی روستای فکه از دست نیروهای دشمن،
🔸️محافظ مراجع عظام شدنش،
🔹️بنیان نهادن تیپ ۹ بدر بهوسیله شهید دقایقی که متشکل از عراقیهای تواب و مجاهدی بود که قصد همکاری با ایران را داشتند،
🔸️در پایان نیز روزهای واپسین و نحوه به شهادت رسیدنش در اطراف شهر بصره اشاره شده است …
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani