eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.8هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
437 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
مختصری از زندگینامه شهید محمد زمانی : در سال 1378به عضویت رسمی سپاه شهید بروجردی درآمد و در همان سال هیئت یازینب(س) را تاسیس کرده وخود مداحی و میانداری آن را به عهده گرفت و بعد از مدتی توانست با پیگیری زیاد به گروه تفحص 27محمد رسول الله بپیوندد. یک بار براي برپا کردن نمايشگاه به شلمچه رفت و از همان زمان به مناطق جنگي علاقه مند شد. محمد بعد از اين در قالب اردوهاي هيات به منطقه می رفت و در آنجا با و آشنا شد. از آن پس اشتياق فراواني براي حضور در جمع بچه هاي داشت، و بالاخره با اصرار زياد توانست مسئولين را برای این امر راضي کند.. رفتن به مناطق، بعد از دوران جنگ اولش شور است، دومش شور است، اما سومش فدا کردن جان تو ميدان مين است… محمد در عرض دو سه هفته دوره آموزشي تخريب را گذراند… او خودش انتخاب کرد و زماني که تفحص در حال تعطيلي بود با سماجت و اصرار ماند و در 26 آذر ماه سال 80 در منطقه پاکسازي شده بر اثر انفجار مين والمري به همراه به شهادت رسيد و بعد از تشييع در محل سکونتش، او را در به خاک سپردند و سنگ يادبودش نیز در نزديکي مزار شهيد محمودوند قرار گرفت. شادی ارواح طیبه شهدا 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌷 🌷 🌷🕊فرارسیدن سالروز شهادت فرمانده با اخلاص گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) حاج علی محمودوند در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ گرامی باد. ‍ 🌷🕊 ↙️ «بدانید تنها راهی که می‌توانید با آن برای خود افتخار جاویدان مهیا کنید اطاعت شما از ولایت فقیه است. فراموش نکنید که بزرگترین جهاد جهاد با نفس است. با نفس مبارزه نمایید و از وسوسه های شیطان بگریزید و به خدا بپیوندید.» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
👈 سردار ولادت: ۶ تیر ۱۳۴۳ ، مادرش همیشه با وضو و موقع اذان به او شیر می داد. پدرش خیلی اهل حرام و حلال بود. به شدت اهل اذان و قرآن بود. همیشه در مسجد دنبالش می گشتند. حرف گوش کن و کسی را نمی رنجاند. بالاخره رضایت مادر را گرفت و از طریق ثبت نام کرد و همزمان با شروع عملیات در تیر ۶۱ پایش به باز شد. کارش را با گردان ۲۷_محمد_رسول_الله شروع کرد. در مجروح شد. در و هم حضور داشت. در ۸ برای همیشه پایش را از دست داد و با وجود ۷۰درصد جانبازی(شیمیایی،موجی،قطع پا،و۲۵ساچمه در بدنش) باز هم خستگی را خسته کرد. علی صبر عجیبی داشت. سال ۶۷ ازدواج کرد. در سال ۷۱ ، با سمت مسئول گروه ۲۷_محمد_رسول_الله وارد شد. و بلاخره سرباز گمنام تفحص در عصر ۲۲بهمن ماه ۱۳۷۹ با سجده ای خونین بر خاکهای بوسه زد و از همانجا زائر شهر شهادت و همنشین شهدای قطعه ۲۷  گردید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
💠شهدای غواص💠 داخل خاک عراق مشغول جستجو بودیم؛ یکی از افسران عراقی خبر آورد که در منطقه‌ای جلوتر از اینجا یک گورستان دسته جمعی از شهدای ایرانی است؛ اما عراقی‌ها اجازه عبور نمی‌دادند؛ با تلاش بسیار و پس از مدت‌ها پیگیری به آن منطقه رفتیم؛ آن روز تلخ‌ترین روز دوران تفحص بود ۴۶شهدای غواص آنجا بودند، دست و پا و چشم‌های همگی آنها بسته شده بود؛ آنچه می‌دیدم باور کردنی نبود؛ بعثی‌ها این اسیران جنگی را زنده به گور کرده بودند پلاک همه آنها را هم جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند. آنها ۴۶ شهید گمنام بودند در کنار همه پیکرها که سالم و کامل بود یک دست قطع شده قرار داشت؛ این دست متعلق به هیچ کدام از پیکرها نبود؛   انگشتر فیروزه زیبایی هم بر دست داشت؛ این دست مدت‌های طولانی مونس من شده بود؛ هر وقت کار ما گره می‌خورد به سراغ این دست می‌آمدیم؛ گویی این دست آمده بود تا دستگیر همه ما باشد 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani