فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🏃♂ ورزش صبحگاهی رزمندگان #گردان_سیدالشهدا ع همراه با نوای حماسی و حسینی
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🥈نائب قهرمان دو و میدانی کشور
علی عباس در ورزش مستعد بود و خوش می درخشید. در رشته دو و میدانی جوانان #نائب_قهرمان کشوری بود.
می گفت: من هم از نظر روحی باید پرورش پیدا کنم و هم از نظر جسمی تا انشاءالله بتوانم روی آن عقاید و نظریاتی که دارم به نتیجه برسم.
در زمان عملیات به جبهه اعزام می شد. وقتی بر می گشت نرمش و تمرین را فراموش نمی کرد. اتفاقا دو بار آن هم از ناحیه پاهایش #مجروح شد. اما با وجود مجروحیت، در تمرین های مسابقه دو با مانع شرکت می کرد. به شوخی بهش می گفتم: «اون پاهات که باهاش مانع ها رو رد می کردی چیکارشون کردی؟ تو دیگه باید تو مسابقات معلولان شرکت کنی».
اگر شبی را در پایگاه بسیج می گذراند، صبح اولین کسی بود که برای نماز بلند می شد و بعد از نماز صبح ورزش می کرد و دیگران را هم به ورزش تشویق می کرد. می گفت: کمتر استراحت کنید و کمتر بخوابید و بیشتر به امورات معنوی بپردازید.
در اردوها و مسابقات وقتی که #اذان می شد، مقید به #نماز_اول_وقت بود. می گفت: اگر برای نماز به مسجد نمی توانیم برویم؛ همین جا توی #استادیوم #نماز می خوانیم.
📕منبع: کتاب دلم تنگه براتون؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علیعباس حسینپور؛ نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: دوم-۱۳۹۷٫ صفحه ۵۰-۵۳ و ۵۹٫
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#شهید_علیعباس_حسینپور
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🏆 نفر اول
1⃣برش اول:
سه شنبه ها همراه دکتر و برخی دوستان می رفتیم #فوتبال. یک بار موقع رفتن، دکتر هندوانه ای را خرید تا بعد از فوتبال بخوریم. وقتی فوتبال تمام شد ما دویدیم سمت هندوانه. اما دکتر با همان لباس ورزشی در زمین چمن شروع کرد به #نماز خواندن.
📕منبع:
شهید علم؛ دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات؛ تهیه و تنظیم: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی. ناشر: دفتر نشر معارف. نوبت چاپ: نهم؛ صفحه ۳۴-۳۳٫
2⃣برش دوم:
بارها اتفاق افتاد بود که می رفتیم #کوه. همین که وقت نماز می شد شروع می کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت #اذان تا نمازش را بخواند.
📕منبع:
کتاب استاد؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه ۱۰۱٫
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#نماز_اول_وقت
#شهید_مجید_شهریاری
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
🌷رفیق نمونه
وقتی با حاج حسن در هیئت مدیره تیم #صبا_باتری بودیم، رشته های ورزشی آن را از ده رشته به بیست رشته ارتقا دادیم. حسن بیش از کارهای فوتبالی روی کار فرهنگی تأکید داشت. می گفت: «کار فرهنگی باید تا بدان جا پیش رود که روی سکوهای #استادیوم صد هزار نفری آزادی، صد هزار نفر نماز بخوانند».
برای همین منظور رفتیم دیدار #علی_پروین. پروین آن زمان خانه نشین بود. کاپ های توی ویترین را نشان داد و گفت: «این ها را زمانی که در پرسپولیس بودم گرفتم».
شهید طهرانی گفت: «حاج علی آقا! برای #آخرت تان چه به دست آوردید؟ آیا کارهای فرهنگی شما هم اندازه #کاپ های تان هست؟ شما الگوی جوان ها هستید. اگر در #نماز_جمعه و #جماعت شرکت کنید، جوان ها هم اهل جمعه و جماعت و کار خیر می شوند. بیایید کار فرهنگی و معنوی کنید. این ها دست شما را خواهد گرفت و گره گشای مشکلات خواهد بود».
علی پروین چشم هایش از اشک قرمز شده بود. گفت: «حاج حسن آقا! من #رفیقی مثل شما نداشتم که چنین حرفهایی به من بزند و روشنم کند. همه آمدند به به و چه چه کردند و رفتند. اما شما چشم و دلم را روشن کردید و باعث افتخارم است که در خدمت شما باشم».
راوی: ناصر شهسواری
📕منبع:
کتاب با دست های خالی؛ خاطراتی از شهید حسن طهرانی مقدم؛ نویسنده مهدی بختیاری؛ نشر یا زهرا (س)، چاپ سوم- پاییز ۱۳۹۵؛ صفحه ۸۵-
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.
.
✨توبهی حسابی
احمد خیلی فوتبالی بود. جبهه هم که رفت، مسابقات #فوتبال #لشکر_۱۷_علی_بن_ابی_طالب (ع) قم را تشکیل داد. تیم شان رفته بود فینال. یه روز از وسط زمین شوتش تبدیل به گل شد. از خوشحالی داد زد گُل.
بعد از بازی رفته بود توی خودش. احساس #گناه می کرد و می گفت: امشب باید #توبه ای حسابی بکنم. بعد از آن ضربه گل، باید می گفتم «یا زهرا (س)». کلمه گل از دهانم در رفت.
راوی: قاسم میرزایی
📕منبع:
کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۲۹٫ به نقل از کتاب تا بهشت، ص ۱۲۱٫
برگرفته از سایت برشها
#روز_تربیتبدنی_و_ورزش
#ورزش
#ورزش_در_جبهه
#ورزش_و_معنویت
#شهید_احمد_هوشنگی
🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻
https://eitaa.com/revayatgare_shohada
═══✼🍃🌺🍃✼═══
.