فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 باید در تاریخ ثبت کرد...
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#تعریف_رهبر_از_یک_کتاب
#اهمیت_ثبت_خاطرات
#مقام_معظم_رهبری
#کتاب_یادت_باشد...
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📖 از دست این بچه...
ناصر نشسته بود کنار رختخواب مادر و خواب آرام منصور را
تماشا میکرد.
- کی برگشت؟
مادر نگاه چهرهی منصور کرد که از این پهلو به آن پهلو غلتید.
-غروب شده بود که اومد. شام هم نخواست بچهام. عصری چند
لقمه خورده بود انگار. از وقتی مدرسهها باز شده، خیلی خسته میشه.
از مدرسه میرسه، میره صحرا. صداش درنمیآید، اما میفهمم که جان
به تنش نمیمونه بچهام.
ناصر پس کلهاش را دست کشید.
- همهمون کار میکنیم. برای اینکه چرخ زندگی بچرخه، هر
کدوممون مسئولیتی رو گردن گرفتیم... راستی، نفهمیدی آرد رو برای
کی برده بود؟
مادر ابرو بالا انداخت.
- خبر ندارم. فقط... .
صدایش را پایین آورد و سر در گوش ناصر گفت: «فقط کتانیهاش
نیست. گمان میکنم کفشهاش رو دزدیدن. همون کتانیهای پاره رو
میپوشه. معلوم نیست کفش نو رو چهکار کرده.« نور مهتاب اتاق را
روشن کرده بود. فخری تکانی خورد و رو برگرداند. مادر انگشتهای
آفتاب خورده و کارکردهاش را در هم گره زد.
- حتما با کتانیها رفته صحرا، سرش گرم کتاب خوندن شده، یکی
از پاش درآورده و رفته و منصور هم نفهمیده.
ناصر خندید؛ بلند، طوری که منصور بیدار شد، توی رختخوابش
نشست و دستی به پلکها کشید. از پنجره آسمان را کاوید؛ هنوز صبح
نشده بود. دوباره دراز کشید. مادر هم لبش به خنده باز شد.
- آخه ندیدی که! وقتی کتاب میخونه، دنیا رو آب ببره، اون رو
کتاب میبره؟ همیشه وقتی گاوها رو میبره چرا، یکی دو کتاب هم با
خودش میبره.
دیده بود از وقتی لغتنامه و راهنمای انگلیسی را خریده است، هر
جا میرود، این کتابها را هم با خود میبرد.
ـ اما مادر، هر چقدر هم حواسش پرت کتاب و درس باشه، اونقدر
نیست که کسی بیاید و کتانی رو از پایش دربیاره. مگه اینکه اون رو
خودش از پاش درآورده باشه.
مادر دستی به زانوهای دردناکش کشید.
ـ تا وقتی روز باشه و چشم منصور ببینه، کتاب میخونه و حواسش
هم به دور و اطرافش نیست. پارسال یادته؟! نشسته بود به کتاب خوندن،
غروب که شده بود، خود گاوها برگشته بودند خونه.
ناصر خندید و بلند شد.
ـ از دست این بچه!
📕منبع:
کتاب از تبار آسمان؛رمانی براساس زندگی امیر سرلشکر شهید منصور ستاری؛ شمسی خسروی؛ 1394؛ انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی آجا؛ صص 49-47.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتاب_از_تبار_آسمان
#شهید_منصور_ستاری
#کتابخوانی
#مطالعه
#غرق_در_کتاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📖 خرید کتاب....
غروب، با دست پر به خانه برگشتند. ناصر جلوی در خداحافظی
کرد و برای آبیاری مزرعه رفت و منصور همهی خریدهایش را ریخت
وسط حیاط. کتانی را پا کرد و شلوار را پوشید.
_مبارک باشه مادرجان.
فخری هم روسریای را سر کرد که منصور از پول توجیبیاش
خریده بود.
_قشنگه؟
برق شادی در نگاه منصور درخشید و روی گونههایش دو چال
کوچک افتاد.
_خیلی!
دل مادر از خلق نیکوی منصور غنج رفت. در دل، حاجی را رحمت
فرستاد که منصور هم مثل خود او دلرحم و مهربان است. نشست به
پسدوزی شلوار پارچهای نازک که زود چروک میشد. سر تکان میداد
و گاهی زیر لب غر میزد. شب که ناصر برگشت، او را به آشپزخانه
کشاند.
_من جلوی این بچه حرفی نزدم که تو ذوقش نزنم، ولی تو مثال
بزرگتر او بودی، این چه وضع خرید کردن است! شلوارش رو ضخیمتر
میخریدی که زمستان تن بچه یخ نزنه.
ناصر دست کرد توی جیبهایش و آسترشان را کشید بیرون. کلید
خانه از جیبش بیرون افتاد.
_میبینی که! حتی یه قران تو جیبم نمونده. منصور قبل از لباس و
لوازم التحریر، کتاب خرید، پولمون خیلی کم شد. نمیتونستیم بهتر از
این خرید کنیم.
ناصر توضیح داد که همین را هم برای اینکه لباس نو بپوشد، خریده
است و اگر گرانتر از این میخرید، پول برگشتن به ولیآباد را نداشتند.
ـ خب نمیخریدی! این چه لباس و کفشی است که برای بچه
خریدی!؟
ناصر در آستانة در چوبی آشپزخانه ایستاد. بوی آبگوشت در
مشامش پیچیده بود.
ـ گفتم که! آقا منصور به جای لباس، تا دلت بخواد، کتاب گرون
خرید. شما ناراحتش نباشید.
📕منبع:
کتاب از تبار آسمان؛رمانی براساس زندگی امیر سرلشکر شهید منصور ستاری؛ شمسی خسروی؛ 1394؛ انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی آجا؛ صص 49-47.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتاب_از_تبار_آسمان
#شهید_منصور_ستاری
#کتابخوانی
#مطالعه
#اهمیت_به_کتاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
از تبار آسمان رمانی بر اساس زندگانی شهید منصور ستاری.pdf
1.25M
.
📕 کتاب از تبار آسمان «زندگینامه و خاطرات امیرسرلشکر شهید منصور ستاری»
نويسنده : شمسی خسروی
ناشر: سازمان عقیدتی سیاسی آجا
تعداد صفحات: 320 ص
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#کتاب_از_تبار_آسمان
#شهید_منصور_ستاری
#پیشنهاد_دانلود
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📙معرفی کتاب
ماجراهای کتاب و کتابخوانی
● دسته بندی: زندگینامه و خاطرات امام و رهبری
● ناشر: موسسه چاپ و نشر عروج
● نویسنده: مجید زمانپور
● سال نشر: 1388
● تعداد صفحات: 67
سومین مجلد از مجموعه «رفتارشناسی امام خمینی (ره)» به بررسی رفتار و عملکرد امام در خصوص موضوع «کتاب و کتابخوانی» در قالب خاطرات اختصاص دارد؛ خاطراتی از زبان خانواده و دوستان امام هم چون: حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی، آیت الله صادق خلخالی، حجت االاسلام محمدرضا ناصری، استاد عبدالحسین حائری، آیت الله ربانی املشی، سید حسین موسوی تبریزی، و دکتر غلامعلی حداد عادل که به سبک مینی مال بازنویسی شده است.
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#معرفی_کتاب
#امام_خمینی(ره)
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🔹ترویج فرهنگ کتابخوانی در سیره شهید محمود شهبازی
وقتی محمود در تهران گرم دانشگاه و فعالیت های سیاسی بود، هر وقت که از تهران به همدان می آمد، با خودش کتاب های داستان مذهبی ویژه نوجوانان را می آورد و سعی می کرد هر طور که شده بین من و کتابخوانی گرهی ایجاد کند. #کتابهای_شهید_مطهری و #استاد_حکیمی را برایم می آورد.
یادم هست در یکی از همین تابستان ها مرا با خودش به #کتابخانه دبیرستان احمدیه برد و مرادر آنجا عضو کرد.
وقتی هم می خواست به من کتاب بدهد، خیلی با محبت ابن کا را انجام می داد. دست به سرم می کشید و می گفت: آجی! این کتاب ها را حتما بخوان. چند روز بعد خلاصه شان را از تو خواهم پرسید.
من هم برای اینکه روز جواب دهی سربلند باشم کتابها را خط به خط می خواندم و محورهای اصلی هم داستان را به ذهنم می سپردم.
خیلی به من سفارش می کرد که قواعد صرف و نحو و ادبیات عرب را یاد بگیرم تا بتوانم روایات و متون دینی را با زبان اصلی مطالعه کنم.
📕منبع:
کتاب حماسه بی پایان ؛ سرگذشت نامه شهید مهندس محمود شهبازی؛ نویسنده: گل علی بابایی؛ نشر صاعقه، نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۳٫ صفحه ۳۱
برگفته از سایت برشها
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#ترویج_کتابخوانی
#شهید_محمود_شهبازی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🔹ترویج کتاب خوانی در سیره شهید حسین املاکی
دور سفره شام نشسته بودیم. بعد از شام حسین گفت: امروز به کمک بچه های محل، برای مسجد یک #کتابخانه درست کردیم و مقداری کتاب هم در آنجا قرار دادیم. فردا به #لنگرود می روم تا کتاب های بیشتر و بهتری پیدا کنم و بخرم تا #جوانان_روستا در ایام فراغت شان بیایند و کتاب #مطالعه کنند.
بعد از مدتی هم که آمد مرخصی، برای خانه خودمان هم یک کتابخانه درست کرده بود. نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و کتاب های دینی دیگری هم خریده بود و در قفسه ها چیده بود.
می گفت: هر وقت فرصت کردی این کتاب ها را بخوان. این کتاب ها راه معرفت را به انسان نشان می دهد. این کتاب ها #غذای_روح است و انسان را به خدا نزدیک می کند.
📕منبع:
نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، ناشر: روایت فتح، چاپ اول: ۱۳۹۶؛ صفحه ۵۳ و ۶۲
برگفته از سایت برشها
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#ترویج_کتابخوانی
#شهید_حسین_املاکی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🔹 انس شهید عبد الحمید دیالمه با فرهنگ کتاب خوانی
وحید اهل مطالعه بود. مطالعاتش در زمینه مارکسیسم و کمونیسم کامل بود. با افراد مبلغ این تفکرات مناظره می کرد و بی اساس بودن ادعاهایشان را ثابت می کرد.
روی آثار #شهید_مطهری خیلی کارکرده بود و به مبانی ایشان اعقاد داشت. مطالعه #تفسیر_المیزان و کتاب های #شهید_دستغیب مسیر رشد معنوی اش را هموارتر کرد.
اعتقاد داشت عدم شناخت اصول، در بزنگاه های سخت مبارزه، هر انسان پر مدعایی را دچار لغزش می کند.
خواهرانش را هم که دوازده سال با او اختلاف سنی داشتند، مانند یک معلم، #اهل_مطالعه بار آورده بود. کتاب هایی را که می خواند برایشان توضیح می داد. از آنها می خواست کتاب ها را با تفکر بخوانند.
روزی یکی از دوستانش آمده بود و از او کتابی می خواست تا بخواند. وحید از خواهرش خواست که به انتخاب خود، کتابی بیاورد.
خواهرش کتابی آورد که قصه هایش در مورد دیو و غول بود.
دوستش گفت: دیو و غول که واقعیت ندارد. وحید از خواهرش توضیح خواست.
خواهر وحید گفت: دیو نماد و سمبل ظلم و ظالم است. با آن می جنگیم تا نابودش کنیم.
📕منبع:
کتاب دیالمه، نویسنده: محمد مهدی خالقی و مریم قربان زاده، ناشر: دفتر نشر معارف، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۶؛ صفحات ۲۵-۲۴ و ۲۶ و ۲۷ و ۳۳
برگرفته از سایت برشها
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#ترویج_کتابخوانی
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🔹سیر مطالعاتی شهید مهدی زین الدین
مهدی تمام درس هایش را سر کلاس یاد می گرفت و در خانه بیشتر وقتش به #مطالعه کتابهای غیر درسی و در انبار لابلای کتاب های #کتابفروشی آقا جان می گذشت.
با هم مطالعه می کردیم. مسابقه می گذاشتیم که چه کسی بیشتر و سریعتر کتاب می خواند. علاقه مان بیشتر به کتابهای پلیسی بود. در یک سیر مطالعاتی کتابهای #شهید_مطهری و #دکتر_شریعتی را خواندیم. میخواستیم تفاوت میان این دو تفکر را کشف کنیم.
کتاب که تمام می شد مطالبش با هم مباحثه میکردیم. نکته ها و مطالب کلیدی کتاب را در می آوردیم نظر می دادیم به این کتاب به درد چه گروهی میخورد. نقد هم می کردیم.
📕منبع:
کتاب شهید مهدی زین الدین، نویسنده: مهدی قربانی، ناشر: انتشارت حماسه یاران، تاریخ نشر: اول- ۱۳۹۳ ؛ صفحه ۱۲
برگرفته از سایت برشها
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#ترویج_کتابخوانی
#شهید_مهدی_زینالدین
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🔹طی مسیر نورانیت با کتاب معراج السعاده
هادی سال های آخر ماه رمضان را به ایران می آمد. باهم به مسجدالشهدا و مجلس دعای حاج مهدی سماواتی و بعضی مواقع مسجد ارگ و مجلس حاج منصور می رفتیم. در آخرین سفر رفتار و اخلاق او خیلی تغییر کرده و معنوی تر شده بود.
یک شب بهش گفتم: هادی چه طور این همه تغییر کردی؟
گفت: کتابی هست به نام #معراج_السعاده . اگر کسی واقعا بخواهد تغییر کند و به سعادت یا معراح برسد باید هر شب یک صفحه از روی آن بخواند.
بعدش کتاب خودش را آورد و هر شب موضوعی از مطالب آن را مطرح می کرد و می گفت به این توصیه ها عمل کنید تا به سعادت برسید.
مثلا یک شب بحث #سکوت را پیش می کشید و توصیه می کرد از صحبت های بی فایده پرهیز کنیم و قبل از صحبت به مفید بودن یا نبودنش فکر کنیم.
یک شب دیگر درباره #شوخی صحبت می کرد و اینکه نباید به بهانه #خنده و شوخی دیگران را به خاطر لهجه #مسخره کنیم و شب دیگر در مورد #حیا و #عفت صحبت می کرد و اینکه باید در صحبت و نگاه و حضور در پیش #نامحرم به حد ضرورت اکتفا کنیم تا مبادا عفت مان آسیب ببیند.
یک روز رفت پاساژ مهستان تا مقداری وسایل بخرد تا به نجف ببرد. برای ما هم کتاب معراج السعاده را خریده بود تا ما هم مثل خودش بیفتیم توی مسیر اصلاح و نورانی شدن.
📕منبع:
1️⃣کتاب پسرک فلافل فروش؛ خاطرات شهید محمد هادی ذوالفقاری. نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: یازدهم-۱۳۹۶؛ صفحه ۱۰۶-۱۰۷
2️⃣کتاب خانه ای با عطر ریحان؛ زندگی نامه داستانی شهید محمد هادی ذوالفقاری. نویسنده: الناز نجفی. ناشر: خط مقدم. نوبت چاپ: اول-۱۳۹۷٫ صفحات ۲۲۲
برگرفته از سایت برشها
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#ترویج_کتابخوانی
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
#به_مناسبت_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استوری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اسوه شهید گمنام سلام مادرم سلام
#به_مناسبت_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استوری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
امداد حضرت زهرا (سلام الله علیها) به رزمندگان از زبان شهید قاسم سلیمانی
#به_مناسبت_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_قاسم_سلیمانی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
دوبیتی:
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
#به_مناسبت_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شعر
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
دوبیتی:
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی كه تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
#به_مناسبت_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شعر
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🔹استقبال مردان مومن ارتشی از همراهی بسیج در جنگ
هرجا هم حضور بسیجی بود، [بعضی ها]مخالفت میکردند. من میدیدم مردان مؤمنِ باصلاحیتِ #ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال میکنند از این که مجموعهی بسیج با آنها و همراه آنها باشد؛ این را من خودم در دوران جنگ مکرر دیدم؛ در #پادگان_ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشی اصرار داشت که مجموعهی بسیجی با او همراه باشند؛ دوست میداشت، استقبال میکرد؛ اینجا در تهران یک عدهای نشسته بودند، نق میزدند که آقا چرا اینها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را کردند؟ از حضور بسیجی ناراحت بودند. چون امید نداشتند، مأیوس بودند، میگفتند نمیشود کاری کرد؛ اما وقتی که وارد شدند، دیدند این ورود، #امیدآفرین است؛ همهی این استعدادها را جوشش میدهد.
📢بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
#هفته_بسیج
#بسیجی
#ارتش
#امیدآفرین
#رهبر_معظم_انقلاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
✨حکایت «نور بالا زدن» شهید رستمی
حضور بسیجی در عرصهی نبرد، به او یک نورانیتی میبخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس میگفتند فلانی نور بالا میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور #بسیجی بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار.
یک موردی که مربوط به همین استان شماست[خراسان شمالی]، بد نیست عرض کنم. یک سرگرد #ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - #سرگرد_رستمی - به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعهی گروه #شهید_چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکرراً او را میدیدم؛ میآمد، میرفت.
یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گلآلود است؛ این پوتینها گلآلود، بدنش خاکآلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقهی عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. ارتشی بود، اما آمده بود بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعهی بسیجىِ شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلیها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشی از همان حضور فوقالعاده است.
📢بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالی. ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
#هفته_بسیج
#بسیجی
#ارتشی
#شهید_رستمی
#رهبر_معظم_انقلاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
🔹نیاز کشور به روحیهی بسیجی
بسیجی که در سال ۵۸ تشکیل شد، نیازهای آن روز را تأمین میکرد - این یک نیاز بود - امروز #بسیج نوع نیازهای دیگری را برآورده میکند. مسائلی که امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسیج ما در زمینهی #علم، در زمینهی #ابتکار، در زمینهی #نوآوری، پیشرو است. این هم هنر #امام بود. امام در همین نوشتهای که در آذر ۶۷ مرقوم کردند - یعنی آخر عمرشان، تقریباً ده سال بعد از آن نوشتهی اول - از دانشجویان و طلاب میخواهند که بسیج تشکیل بدهند؛ #بسیج_دانشجو و #بسیج_طلبه. این نشاندهندهی این است که نیازی که کشور به #روحیهی_بسیجی دارد، مربوط میشود به همهی زمینهها، از جمله زمینههائی که در قلمرو حوزههای علمیه است و زمینههائی که در قلمرو دانشگاههاست.
امروز در حوزهی علمیه هم فضلای بسیجی ما، علمای بزرگ بسیجی ما حضور دارند، افتخار هم میکنند. امام هم افتخار میکرد. امامِ با آن عظمت، میگفت من افتخارم این است که یک بسیجیام. در دانشگاه هم همین جور است. در دانشگاه هم بسیج دانشجو، #بسیج_استاد، یک پدیدهی پیشرونده و پیشرو محسوب میشود.
📢 بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه. ۱۳۹۰/۰۷/۲۲
#هفته_بسیج
#بسیجی
#روحیه_بسیجی
#رهبر_معظم_انقلاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
✨فلسفه وجودی بسیج
بسیج چه آگاهیهایی را باید در خود تقویت کند؟ آگاهی اول همین چیزی است که عرض شد؛ #فلسفهی_وجود_بسیج و فلسفهی برنامه و عملکرد بسیج. مبادا کسی خیال کند که بسیج یک چیز خودرو، بیبرنامه و بیانضباط است. اینطور چیزی نیست. این، آن تصوری است که دشمنان بسیج میخواهند القاء کنند.
بسیج از اوّل که به وجود آمد و نام بسیج به خود گرفت، عبارت بود از یک #حرکت_آگاهانه در دوران جنگ تحمیلی که در سال ۵۹ شروع شد. جوان در این مملکت کم نبود؛ خیلی از این جوانها اصلاً اعتنا نکردند به اینکه جنگی در مرزهای این کشور هست؛ مشغول خورد و خواب خودشان شدند. اگر کسی برای آنها از جبهه سخن میگفت، احیاناً پوزخندی هم میزدند. تابستانها خوزستان گرم است؛ زمستانها منطقهی شمال غربی سرد است. از پای کولر راحت و آب خنک داخل یخچال و آغوش گرم پدر و مادر بیرون آمدن؛ از کنار مزرعهی محصول بر زمین مانده بیرون آمدن؛ یا کارِ کارخانهای را که ممکن بود بعداً از او بگیرند، یا ادارهای را که ممکن بود بعداً دیگر به آنجا راهش ندهند، رها کردن و بیرون آمدن و رفتن به خوزستان گرم و شمال غرب سرد، برای همه گوارا نبود. خیلیها نکردند؛ نشستند تماشا کردند. وقتی شهرها را #بمباران کردند، از آن شهرهایی که بمباران میشدند، رخت و لباس برداشتند و به شهر دور دستتر رفتند. یک عدّه اینگونه عمل کردند. اینها هم ایرانی بودند، خیلیهایشان هم مسلمان بودند؛ اما آن همّت را نداشتند. در چنین هنگامهای، عدّهی دیگری پیدا شدند؛ از جاهای مختلف، از قشرهای مختلف، در سنین مختلف، زن و مرد؛ اینها آن راحتی را، آن خنکای تابستان را، آن کرسی گرم زمستان را رها کردند؛ آغوش پدر و مادر را رها کردند؛ محصول روی زمین مانده را رها کردند؛ کارِ کارخانه و اداره را رها کردند؛ درس دانشگاه و مدرسه را رها کردند و به سمت جبهه راه افتادند. چرا؟ چون احساس کردند که دشمن مرزها را شکسته و وارد میهن اسلامی شده است. اگر جوان، #ایثارگرانه به استقبال دشمن نرود، دشمن به سراغ او در شهر و در خانهی او خواهد آمد. اینها وظیفهی #جهاد_اسلامی را ادراک کردند، فهمیدند، همت گماشتند و رفتند. اینها بسیجی هستند. اینها همان کسانی هستند که خداوند متعال در قرآن فرمود: «فضّل اللَّه المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیما».(۱) #مجاهدین یعنی همینها؛ #قاعدین یعنی آنها که در خانه نشستند. #قاعد، یعنی نشسته؛ #مجاهد، یعنی تلاشگر راه خدا.
آن جوانی، آن پیری، آن دانشآموزی، آن دانشجویی که درس خود را رها میکند، آن مردی که خانوادهی خود را به امان خدا رها میکند، آن کسی که دکان خود را رها میکند، آن ورزشکاری که مسابقات و افتخارات را رها میکند و به سمت جبهه راه میافتد، این ناآگاه است؟! این ناآگاه است یا آن کسی که خیر و راحتی نقد خودش را بر خیر مملکت و سرنوشت کشور و ملتش ترجیح میدهد؟!
📢بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان اردبیل. ۱۳۷۹/۰۵/۰۶
#هفته_بسیج
#بسیجی
#حرکت_آگاهانه
#رهبر_معظم_انقلاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
📙معرفی کتاب #نگاهی_گذرا_به_بسیج_و_بسیجی
این کتاب مجموعه گفتارهای حضرت آیتالله مصباح یزدی (ره) است که در مناسبتها و موقعیتهای گوناگون درباره بسیج و تفکر بسیجی ایراد شده است.
ایشان در این کتاب ضمن برشمردن ویژگیهای قرآنی بسیج و بسیجی، رسالت این شجره طیبه را نیز برشمردهاند.
در بخش نخست این کتاب به ویژگیهای بسیج در نگاه روشن قرآن اشاره میگردد.
همچنین مؤلف محترم با اشاره به خطبههای امیرالمؤمنین(ع) در کتاب شریف نهجالبلاغه در بیان ویژگیهای رزمندگان و بسیجیان صدر اسلام، ویژگیها و مؤلفههای بسیجی راستین را در آینه نهجالبلاغه باز مینمایاند.
در پایان این کتاب به نقش تأثیرگذار بسیج و تفکر بسیجی در تحولات فرهنگی و سیاسی کشور بهویژه در انقلاب اسلامی و نقش اجتماعی بسیج اشاره شده است.
حضرت استاد در این بخش، ضمن بیان اهمیت آشنایی با فرهنگ غرب و انحطاط فزاینده آن، لزوم مقابله با تهاجم فرهنگی، حفظ تفکر و روحیه بسیجی و آگاهی از مسایل سیاسی را به عنوان ضامن بقای انقلاب و ارزشهای والای اسلامی شرح و توضیح میدهند.
نام کتاب: نگاهی گذرا به بسیج و بسیجی (مجموعه بیانات آیت الله مصباح یزدی ره)
مولف: حسین ارجینی؛علیرضا تاجیک
انتشارات: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
سال چاپ: ۱۳۸۵ش
تعداد صفحه: ۱۲۸ ص
#هفته_بسیج
#بسیجی
#معرفی_کتاب
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══