eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
242 ویدیو
24 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱) کلیات شناسنامه ای: او فرزند حسین بن علی (علیه السلام) سومین امام شیعیان جهان، مادرش «شهربانویه»، مشهورترین لقبش «زین العابدین» و «سجاد» است. امام سجّاد (علیه السلام) در سال سی و هشت قمری دیده به جهان گشود.و دوران کودکی خود را در شهر مدینه سپری کرد. حدود دو سال از خلافت جدش امیرمؤمنان (علیه السلام) را درک نمود. و پس از آن مدت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عموی خویش امام مجتبی (علیه السلام) بود که تنها در شش ماه آن عهده دار خلافت اسلامی بود. پس از شهادت امام مجتبی (علیه السلام) در سال ۵۰ هجری، به مدت ده سال در دوران امامت پدرش حسین بن علی (علیه السلام) که در اوج قدرت معاویه با او در ستیز و مبارزه بود، در کنار او قرار داشت. در محرم سال ۶۱ هجری در جریان قیام و شهادت پدرش حسین (علیه السلام) در سرزمین کربلا حضور داشت. پس از فاجعه کربلا که امامت به او رسید، همراه دیگر اسیرانِ اردوگاه حسینی، به اسیری به کوفه و شام برده شد، و در این سفر، سرپرست و تکیه گاه اسیران در کوران مصائب و گرفتاری‌ها بود. او در این سفر با سخنرانی‌های آتشین خود حکومت یزید را رسوا ساخت و پس از بازگشت از شام، در شهر مدینه اقامت گزید تا آن که در سال۹۴ یا ۹۵ هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف «بقیع» در کنار قبر عمویش امام حسن (علیه السلام) به خاک سپرده شد. ----------
آیت الله احمدی میانجی : حاج محقق انصاری خطیب مشهور قم در زمانِ آقای بروجردی می گفتند: وقتی امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید خطبه خواندند، در اثر آن خطابه، دو ثلث جمعیت از یزید برگشتند. روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
لقب زین العابدین!!! یک روایت و یک حکایت! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: در روز رستاخيز آواز دهنده اى صدا مى زند: كجاست زين العابدين (زيور عبادت کنندگان) ؟ و من فرزندم على بن حسين بن على بن ابى طالب را مى بينم كه صف ها را مى شكافد [و پيش مى رود]. علامه مجلسی گوید: گفته‌اند علت ملقب شدن به زين العابدين اين بود كه شبى در محراب عبادت شيطان بصورت اژدهائى او را از نيايش باز ميداشت ولى آن جناب به او توجهى نداشت. تا اينكه خود را باو نزديك كرد و انگشت پايش را در دهان گرفت توجه نكرد گاز گرفت كه رنجيده شد ولى نمازش را قطع نكرد پس از پايان نماز خداوند پرده از كار او برداشت امام عليه السلام فهميد شيطان است او را دشنام داده با دست بر چهره‌اش نواخت و فرمود دور شو ملعون. شيطان رفت. امام عليه السلام عبادت خويش را ادامه داد، در اين هنگام صدائى را شنيد كه صاحب صدا ديده نميشد سه مرتبه گفت تو زين العابدينى. اين لقب براى آن جناب مشهور شد. إذا كانَ يومُ القيامةِ يُنادي مُنادٍ : أينَ زينُ العابدينَ ؟ فكأنّي أنظُرُ إلى وَلَدي عليِّ بنِ الحسينِ بنِ عليِّ بن أبي طالبٍ يَخْطِرُ بينَ الصُّفوفِ. ...فَسَمِعَ صَوْتاً وَ لاَ يَرَى قَائِلَهُ وَ هُوَ يَقُولُ أَنْتَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ ثَلاَثاً فَظَهَرَتْ هَذِهِ اَلْكَلِمَةُ وَ اِشْتَهَرَتْ لَقَباً لَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ..... بحار ج ۵۰ ص ۲۹۱/۲۹۲ ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
معارفی که از امام سجاد علیه السلام به ما رسیده👇 ۱-صحیفه سجادیه ۲-رساله حقوق ۳-مناجات خمسه عشر ۴- دعای ابوحمزه ثمالی ۵-دعاهای روز های هفته ۶-صحیفه زهد ۷-روایت مفصلی که آثار گناهان را بیان فرمودند. ۸-نامه های امام سجاد علیه السلام ۹-سیره عملی حضرت ۱۰-خطبه مسجد اموی ۱۱-زیارت امین الله ۱۲-پرسش های مردم پاسخ های امام سجاد علیه السلام تکمیل کنین👇👇👇 https://eitaa.com/MA1371
لقب سجاد!! حضرت باقر عليه السلام فرمود: پدرم على بن الحسين: ۱- هر گاه بياد يكى از نعمتهاى خدا بر خود مى‌افتاد بسجده ميرفت. ۲-به هر آيه‌اى كه داراى سجده بود ميگذشت، سجده ميكرد. ۳- از هر ناراحتى كه بيمناك بود يا حيله بازى كه حيله‌گرى برايش نموده بود آسوده ميشد سجده ميكرد. ۴- پس از نمازهاى واجب نيز بسجده مى‌افتاد. ۵- هر گاه اصلاح بين دو نفر مي نمود نيز سجده ميكرد. به همين جهت اثر سجده در تمام اعضاى سجده آن جناب ديده ميشد و او را سجاد از همين رو ميگفتند. مَا ذَكَرَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نِعْمَةً عَلَيْهِ إِلاَّ سَجَدَ وَ لاَ قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا سُجُودٌ إِلاَّ سَجَدَ وَ لاَ دَفَعَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سُوءاً يَخْشَاهُ أَوْ كَيْدَ كَائِدٍ إِلاَّ سَجَدَ وَ لاَ فَرَغَ مِنْ صَلاَةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلاَّ سَجَدَ وَ لاَ وُفِّقَ لِإِصْلاَحٍ بَيْنَ اِثْنَيْنِ إِلاَّ سَجَدَ وَ كَانَ أَثَرُ اَلسُّجُودِ فِي جَمِيعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّيَ اَلسَّجَّادَ لِذَلِكَ. بحار ج ۵٠ ص ۲۹۳. ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
وقتی بهت میگن خدا خیرت بده یه مصداق خیر اینه👇👇 حالا ببین خدا خیرت داده یا نه!!! امام سجاد علیه السلام فرمود: تمام خير و بركت را در بُريدن طمع از آنچه در دست مردم است ، يافتم. رَأَيتُ الخَيرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدِي النّاس. تحف العقول ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
او همان زین العابدین است! کرامتی بسیار جالب از امام سجاد علیه السلام... روايت شده كه مردى از بزرگان بلخ بيشتر سالها به حج ميرفت و در مدينه پيغمبر را نيز زيارت ميكرد. حضرت على بن الحسين را هم زيارت مينمود و براى آن جناب تحفه و هداياى زيادى مى‌آورد و مسائل دينى خود را مى‌پرسيد به شهر خويش برميگشت. زنش به او گفت تحفه و هداياى زيادى مى‌برى ولى آن آقا بهتو چيزى نميدهد،گفت آن شخصى كه من برايش هديه ميبرم مالك دنيا و آخرت و تمام چيزهائى است كه در دست مردم است زيرا او خليفه خداست در زمين و حجت اوست او پسر پيغمبر و امام ما است.زن پس از شنيدن اين حرف ديگر چيزى نگفت. در سال بعد نيز عازم حج شد و خدمت زين العابدين عليه السلام رسيده سلام نمود و دستش را بوسيد،آن جناب مشغول غذا خوردن بود به او نيز تعارف كرد شروع بخوردن نمود،پس از صرف غذا آفتابه و طشت خواست. آن مرد از جاى حركت كرد و آب بر روى دست امام ريخت،فرمود تو مهمان ما هستى چطور آب بر دست ما ميريزى‌؟عرض كرد من علاقه دارم فرمود حالا كه دوست دارى چيزى به تو نشان ميدهم كه خيلى مورد علاقه تو است و خوشحال ميشوى،آن مرد آب ريخت تا يك سوم طشت پر آب شد،امام عليه السلام فرمود چه مى‌بينى‌؟آن مرد عرض كرد آب،فرمود اين ياقوت قرمز است دو مرتبه نگاه كرد ديد به قدرت خدا ياقوت قرمز شده.فرمود بريز آب را،ريخت تا دو سوم طشت پر آب شد فرمود اين چيست عرض كرد آب است،فرمود نه زمرد سبز است،باز نگاه كرد ديد زمرد سبز است.باز فرمود آب را بريز ريخت تا طشت پر شد پرسيد اين چيست‌؟عرض كرد آب است،فرمود نه در سفيد است نگاه كرد ديد در سفيد است طشت پر شد از سه نوع جواهر در،ياقوت،زمرد،آن مرد در شگفت شده خود را انداخت روى دستهاى مولا شروع ببوسيدن كرد. فرمود ما چيزى نداريم كه پاداش تحفه و هديه ترا بدهيم همين جواهر را عوض هديه خود بردار از طرف ما،پوزش بخواه از زنت كه ما را سرزنش كرده بود،آن مرد سر بزير افكنده پرسيد آقا چه كسى سخن زنم را براى شما نقل كرد واقعا شما از خاندان نبوت هستيد،آنگاه از امام وداع نموده بجانب بلخ رهسپار شد. وقتى به منزل رسيد جواهر را پيش همسر خود نهاده جريان را شرح داد آن زن سجده شكر بجاى آورد و شوهرش را قسم داد كه او را خدمت امام ببرد در سال بعد كه عازم حج شد همسرش را نيز با خود برد،در بين راه مريض شد و نزديك مدينه از دنيا رفت،آن مرد خدمت امام رسيد و با گريه جريان فوت همسر خود را نقل كرد. امام عليه السلام دو ركعت نماز خواند و دعاهائى كرد سپس توجه بآن مرد نموده فرمود برو پيش همسرت خداوند او را بلطف و كرمش زنده كرد. مرد بسرعت بمنزل برگشت همين كه داخل خيمه شد ديد زنش نشسته منتظر اوست صحيح و سالم. پرسيد چطور خداوند ترا زنده كرد،سوگند خورد كه عزرائيل آمد و روح مرا قبض نمود و بطرف بالا برد ناگاه شخصى بدين شكل و شمايل آمد اوصاف آن آقا را كه نقل ميكرد شوهرش گفت همان زين العابدين است گفت همين كه ملك الموت چشمش باو افتاد گفت السلام عليك يا حجة اله السلام عليك يا زين العابدين جواب داده باو گفت روح اين زن را برگردان او بزيارت ما آمده بود من از خدا خواسته‌ام كه سى سال ديگر زنده بماند و زندگى خوشى داشته باشد چون بزيارت ما آمده بود. ملك الموت گفت به ديده منت روح مرا بجسد برگرداند،من با چشم ديدم ملك الموت دست آن آقا را بوسيد و رفت،آن مرد دست زن خود را گرفت و خدمت زين العابدين آورد موقعى كه آقا با اصحاب خود نشسته بود ناگاه زن خود را بر زانوان امام انداخته ميبوسيد و ميگفت بخدا قسم اين آقا و مولاى من است،همين آقا مرا با دعاى خودش زنده كرد آن زن و مرد بقيه عمر خود را در خدمت زين العابدين بسر بردند. هَذَا وَ اَللَّهِ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ هَذَا هُوَ اَلَّذِي أَحْيَانِيَ اَللَّهُ بِبَرَكَةِ دُعَائِهِ قَالَ فَلَمْ تَزَلِ اَلْمَرْأَةُ مَعَ بَعْلِهَا مُجَاوِرَيْنِ عِنْدَ اَلْإِمَامِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بَقِيَّةَ أَعْمَارِهِمَا إِلَى أَنْ مَاتَا رَحْمَةُ اَللَّهِ عَلَيْهِمَا... بحار ج ۴۶ ص ۳۱۹-۳۲۰ ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
امام سجاد علیه السلام: لو ماتَ مَن بَينَ المَشرِقِ و المَغرِبِ لَما استَوحَشتُ بعدَ أن يكونَ القرآنُ مَعي. اگر همه مردم از شرق تا غرب عالم بميرند، با وجود قرآن در كنار من، هرگز احساس وحشت و تنهايى نكنم. اصول کافی سوال: منظور از مردن مردم مردن دلشان هست یا مردن جسم؟! سؤال دوم: متعلق وحشت چیست؟! وحشت از چه چیزی؟! سؤال سوم: منظور از بودن قرآن،یعنی یک جلد قرآن همراه حضرت باشه؟ منظور از قرآن معی چه نوع معیتی است؟! پاسخ از شما!👇👇👇 https://eitaa.com/MA1371
برخورد او با حیوان این است! يونس بن يعقوب از حضرت صادق نقل كرد كه فرمود: على بن الحسين زین العابدین هنگام وفات به فرزندش امام باقر فرمود: با اين شتر بيست مرتبه به مكه رفته‌ام و يك شلاق به او نزده‌ام هر وقت مرد او را دفن كن كه گوشتش را درندگان نخورند. 👈وقتى شتر مرد حضرت باقر گودالى حفر نمود و او را دفن كرد. قَدْ حَجَجْتُ عَلَى نَاقَتِي هَذِهِ عِشْرِينَ حَجَّةً فَلَمْ أَقْرَعْهَا بِسَوْطٍ قَرْعَةً فَإِذَا نَفَقَتْ فَادْفِنْهَا لاَ تَأْكُلْ لَحْمَهَا اَلسِّبَاعُ.... بحار ح ۴۶ ص ۳۳۳ ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
روایتی از مسافرت امام سجاد علیه السلام امام صادق عليه السلام فرمودند: امام على بن الحسين عليهما السلام مسافرت نمى‌رفتند مگر با همسفرانى كه او را نمى‌شناختند و با آن ها شرط مى‌كردند كه از خدمتكارانى باشد كه به همسفرانشان خدمت كند و كارهاى آن‌ها را انجام دهد. يك بار با گروهى به مسافرت رفتند كه مردى ايشان را شناخت، به آن گروه گفت: آيا مى‌دانيد اين آقا كيست‌؟ گفتند: نه. آن مرد گفت: ايشان جناب على بن الحسين عليهما السلام هستند. آنان فورى پريدند و دست و پاى ايشان را بوسيدند و گفتند: اى پسر رسول خدا! مى‌خواهيد آتش جهنم را به ما بچشانيد؟! اگر در دست و زبان بر ما پيشى بگيريد (و كارهايتان را خودتان انجام دهيد) آيا ما تا آخر روزگار نابود نخواهيم شد؟ چه كسى شما را به انجام اين كارها وادار نموده است! حضرت فرمودند: يك بار من با گروهى كه مرا مى‌شناختند به سفر رفتم. آنان به خاطر رسول خدا صلى الله عليه و آله به من لطف‌هايى مى‌كردند كه شايسته آن نبودم، مى‌ترسم شما نيز مثل آن ها لطف‌هايى بنماييد. از اين رو پنهان نمودن كارم براى من، دوست داشتنى‌تر است. لايُسَافِرُ إِلا مَعَ رِفْقَةٍ لا يَعْرِفُونَهُ وَ يَشْتَرِطُ عَلَيْهِمْ أَنْ يَكُونَ مِنْ خَدَمِ الرِّفْقَةِ فِيمَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ. عیون اخبار الرضا علیه السلام ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
🔰انس حضرت امام (ره)با صحیفه امام خمینی با صحیفه سجادیه انس عجیبی داشت. وقتی او را به ترکیه تبعید کردند، نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد و بعد از سفارش به صبر، درخواست فرستادن صحیفه سجادیه را به آنکارا می‌کند. ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
فرمایش آیت الله عابدی در مورد صحیفه سجادیه. آن زمانی که یمن جنوبی (سابق) در دست کمونیست‌ها بود یکی از کمونیست‌ها در یمن جنوبی به من گفت: مثل قرآن می‌شود آورد، ولی مثل صحیفۀ سجّادیه نمی شود آورد. این خودش کمونیست بود که این جوری می‌گفت. نصف اول حرفش را می‌دانیم دورغ است. مثل قرآن را نمی شود آورد، اگر می‌شود خود کمونیست‌ها می‌آوردند اما این یک واقعیتی را بیان می‌کند که یک کمونیست می‌گفت: نمی شود مثل صحیفۀ سجّادیه آورد. .. یک آقا آمده یکی از دعاهای صحیفه را به زبان ایتالیایی ترجمه کرد و فرستاد به واتیکان. پاپ بخشنامه کرد به کل کلیساهای دنیا که می‌توانید، روز یکشنبه این دعا را به جای سرودهای مسیحیت بخوانید. ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
صحیفه سجادیه و محبت دنیا! مرحوم شيخ مرتضي حائري(ره) که از بزرگان و فرزند مؤسس حوزه علميه قم بودند. استاد بسياري از مراجع بودند. ايشان فرمود: شنيدم که کسي دعايي از دعاهاي صحيفه سجاديه را خوانده و مهر و حبّ دنيا از دلش بيرون رفته است. یعنی اینقدر این کتاب عظیم اثر دارد. ايشان فرمود: من يک دور صحيفه سجاديه را خواندم به عشق اينکه مهر و محبت دنيا از دل من بيرون برود. ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
این از بدبختی ماست😔 در سال ۱۳۵۳ ه . ق مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله نسخه ای از صحیفه سجادیه را برای طنطاوی، دانشمند اهل سنت و مؤلف تفسیر طنطاوی (مفتی اسکندریه) به «قاهره » فرستاد . وی پس از دریافت و تشکر از چنان هدیه ای گرانبها و ستایش فراوان در پاسخ نوشت: «این از بدبختی ماست که تاکنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن می نگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از خالق پایین تر می یابم. ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
صحیفه سجادیه را دریابیم❗️❗️ استاد فاطمی نیا رحمه الله علیه: بعضی وقت‌ها من به دوستان می‌گویم: اگر ما بدانیم حضرت سجاد علیه‌السلام یک پیراهنی داشته و یقین کنیم آن را به تن مبارکشان نموده‌اند و بدانیم در کدام کشور و در کدام گوشه‌ی دنیاست؛ ما به هر طریقی شده دوست داریم برویم آن را ببینیم و ببوسیم! امّا کتاب و سخنی که از میان دو لب گهربار آن حضرت بیرون آمده و در دسترس ماست چقدر ارزش آن را دانسته و قدردان آن هستیم؟!. ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
لقب سید العابدین! كشف الغمه نقل ميكند: شيعه على بن الحسين را سيد العابدين مينامند از اين جهت بود كه زهرى در خواب ديد دستش آغشته برنگ حنا است،چنين تعبير كردند كه تو گرفتار يك خون خطا خواهى شد. زهرى در آن موقع فرماندار از طرف بنى اميه بود. مردى را كيفر نمود در آن حال از دنيا رفت از اين پيش آمد چنان ناراحت گرديد كه فرار كرد و بيابان‌نشينى را اختيار نمود داخل غارى شد و همان جا زندگى ميكرد تا موهايش بلند شد. على بن الحسين عليه السلام عازم حج گرديد در بين راه بايشان عرض كردند مايل نيستى از زهرى ديدن كنى فرمود بى‌ميل نيستم وارد غار شد همين كه او را بآن حالت مشاهده نمود فرمود بر اين كناره‌گيرى تو بيشتر بيمناكم تا از ارتكاب خونى كه مبتلاشده‌اى خونبهاى آن شخص را براى خانواده‌اش بفرست از اين غارنشينى دست بردار برو پيش خانواده‌ات و دستورات دينى خود را بكار بر. زهرى گفت واقعا مرا از فلاكت نجات بخشيدى خداوند بزرگ خوب ميداند چه كسى را راهنماى مردم قرار دهد. زهرى از آن پس ميگفت يك منادى در قيامت فرياد ميزند از جاى حركت كند سرور عبادت‌كنندگان[سید العابدین] در اين موقع حضرت على بن الحسين از جاى بر ميخيزد. وَ كَانَ اَلزُّهْرِيُّ بَعْدَ ذَلِكَ يَقُولُ يُنَادِي مُنَادٍ فِي اَلْقِيَامَةِ لِيَقُمْ سَيِّدُ اَلْعَابِدِينَ فِي زَمَانِهِ فَيَقُومُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ ... بحار ج ۴۵ ص ۲۹۴ ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
امام سجاد حق معلمی دارد! از میرزا هادی مشهدی ذاکر نقل شده که ابن جوزی در «خصائص الائمه » چنین گفته است: «علی بن الحسین زین العابدین در املاء و انشاء و کیفیت سخن گفتن و خطاب و عرض حاجت به پیشگاه الهی بر مسلمین حق تعلیم و حق معلمی دارد; زیرا اگر آن حضرت نبود، مسلمانان روش سخن گفتن و عرض حوائج خود را به خدای متعال نمی دانستند لذا آن امام با دعاهای خود به مردم آموخت که هنگام استغفار چگونه با خدا سخن بگویند و در موقع درخواست باران رحمت با چه زبانی از خداوند نزول باران بخواهند، و زمان ترس از دشمن چگونه به خدا پناه برده، دفع شر دشمنان را بخواهند ...  ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
این بود جایگاه مادر نزد او! صاحب وفیات الاعیان نقل میکند: زين العابدين امام سجاد علیه السلام به مادرش زياد نيكي مي‌كرد و به او فوق العاده احترام مي‌كرد روزي به او گفته شد: تو با اين كه بيش از همه به مادرت احسان و نيكي مي‌كني ولي نمي بينيم با او از يك ظرف غذا ميل كني؟ فرمود: از اين مي‌ترسم كه دستم به سوي غذائي دراز شود كه قبل از من چشم مادرم به آن افتاده است... 👈ظاهرا خاله یا دایه حضرت بودند چون نقل مشهور آن است که مادر امام بلافاصله‌ بعد تولد ایشان رحلت کردند. كان زين العابدين كثير البر بأمه حتي قيل له انك أبر الناس بأمك و لسانا نراك تأكل معها في صحفة فقال: أخاف أن تسبق يدي الي ما تسبق اليه عينها فأكون قد عققتها... و فضائل زين العابدين و مناقبه أكثر من أن تحصر» ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
تلاوت قرآن او!!! امام کاظم علیه السلام فرمود: حضرت سجاد علیه السلام كه قرآن ميخواند گاهى از رهگذران كه صداى آن جناب را مى‌شنيدند از صداى ايشان غش ميكردند امام اگر كمال قدرت خود را در اين امور اظهار كند مردم تاب تحمل ندارند. عرض كردند مگر پيامبر بر مردم نماز نميخواند و صدايش بقرآن بلند نميشد فرمود پيامبر باندازه‌اى كه طاقت داشتند ميخواند. در روایت دیگری دارد سقاها در کوچه می ایستادند و تلاوت قرآن حضرت را گوش کی دادند. كَانَ يَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ فَرُبَّمَا مَرَّ بِهِ اَلْمَارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ وَ إِنَّ اَلْإِمَامَ لَوْ أَظْهَرَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً لَمَا اِحْتَمَلَهُ اَلنَّاسُ قِيلَ لَهُ أَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُصَلِّي بِالنَّاسِ وَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ بِالْقُرْآنِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يُحَمِّلُ مَنْ خَلْفَهُ مَا يُطِيقُونَ. بحار ج ۴۶ ص ۳۳۳ ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
🔻اینگونه بود دستگیری او از دیــگران! و ابن عساكر از قول يونس بن بكير، از محمد بن اسحاق نقل مى‌كند : «كان ناس من اهل المدينة يعيشون، لا يدرون من اين كان معاشهم، فلمّا مات علىُّ بن الحسين، فقدوا ما كانوا يؤ تَون به بالليل». (عده‌اى در مدينه بودند كه زندگى شان به سهولت اداره مى‌شد و نمى‌دانستند زندگى آنها، از كجا تامين مى‌شود. وقتى امام سجاد عليه‌السلام از دنيا رفت، دريافتند آنچه شبانه به خانه‌هاى آنها فرستاده مى‌شد، از ناحيه چه كسى بود). ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
آیا زیر دستان ما از دست ما در امان هستند!!!؟ روايت شده حضرت سجاد يكى از غلامان خود را صدا زد، وى جواب نداد، بار ديگر صدا زد باز هم جواب نداد، فرمود: اى پسر فرياد مرا شنيدى؟ گفت آرى،فرمود: پس چرا جواب مرا ندادى‌؟ عرض كرد: از شما مطمئن بودم كه مرا آزار نميرسانيد، توبیخ نمی کنید. فرمود: حمد ميكنم خداوندى را كه غلام مرا از من در امن قرار داده. أَنَّهُ دَعَا مَمْلُوكَهُ مَرَّتَيْنِ فَلَمْ يُجِبْهُ ثُمَّ أَجَابَهُ فِي اَلثَّالِثَةِ، فَقَالَ لَهُ: «يَا بُنَيَّ، أ مَا سَمِعْتَ صَوْتِي؟». قال: بلى. قَالَ: «فَمَا بَالُكَ لَمْ تُجِبْنِي؟». قال: أمنتك. قَالَ: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ مَمْلُوكِي يَأْمَنُنِي» . کشف الغمه ج ۲ ص ۸۷ ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
اینم عکس العمل امام سجاد علیه السلام وقتی به او بد گفتند 👇 عبدالغفار بن قاسم گوید: «علي بن الحسين عليه السلام در حال خارج شدن از مسجد بود كه مردي به وي دشنام داد. نوكران و دوست داران وي به آن مرد حمله ور شدند، ولي علي بن الحسين عليه السلام فرمود: رهايش كنيد. آن گاه خطاب به آن مرد فرمود: آنچه از ما بر تو پنهان مانده، بيشتر از آن چيزي است كه مي‌داني. كَانَ يَوْماً خَارِجاً فَلَقِيَهُ رَجُلٌ فَسَبَّهُ فَثَارَتْ إِلَيْهِ اَلْعَبِيدُ وَ اَلْمَوَالِي فَقَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ مَهْلاً كُفُّوا ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى ذَلِكَ اَلرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ مَا سُتِرَ عَنْكَ مِنْ أَمْرِنَا أَكْثَرُ أَ لَكَ حَاجَةٌ يغنيك [نُعِينُكَ] عَلَيْهَا فَاسْتَحْيَا اَلرَّجُلُ فَأَلْقَى إِلَيْهِ عَلِيٌّ خَمِيصَةً كَانَتْ عَلَيْهِ وَ أَمَرَ لَهُ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَكَانَ ذَلِكَ اَلرَّجُلُ بَعْدَ ذَلِكَ يَقُولُ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ أَوْلاَدِ اَلرُّسُلِ .
دو توصیه امام سجاد دست به دست گشت! على بن جعفر از برادرش حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كند كه فرمود: پدرم (امام صادق)دست مرا گرفت آنگاه بمن فرمود: پسرم همان طور كه من دست تو را در دست گرفته‌ام پدرم محمد بن على عليهما السلام(امام باقر) دست مرا در دست گرفت و فرمود: همانا پدرم على بن الحسين عليهما السلام دست مرا گرفت و فرمود: پسرم ۱-هر كس كه از تو درخواست كار خير و نيكى كرد نسبت باو انجام بده زيرا اگر آن شخص سزاوار آن باشد، كه تو كار بجائى كرده‌اى و اگر هم سزاوار آن نباشد تو خود سزاوار آنى. ۲- و اگر مردى از سمت راست بتو دشنام داد سپس بسمت چپت آمد و از تو معذرت خواهى كرد تو عذرش را بپذير. عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَخَذَ أَبِي بِيَدِي ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَخَذَ بِيَدِي كَمَا أَخَذْتُ بِيَدِكَ وَ قَالَ إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ أَخَذَ بِيَدِي وَ قَالَ يَا بُنَيَّ اِفْعَلِ اَلْخَيْرَ إِلَى كُلِّ مَنْ طَلَبَهُ مِنْكَ فَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِهِ فَقَدْ أَصَبْتَ مَوْضِعَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ كُنْتَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى يَسَارِكَ فَاعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ. روضه کافی
امام سجاد علیه السلام: أُخالِفَ مَنْ اغْتابَنی إلی حسنِ الذِّکرِ. [خدایا به من توفیق ده تا] از کسی که غیبت مرا نموده است، به خیر و نیکی یاد کنم. دعای شریف مکارم الاخلاق
🔹وَأجْزِی مَنْ هَجَرَنی بِالْبِر.ِّ پروردگارابه من توفیق بده که : آن کسانی که مرا ترک و رها کرده‏‌اند، دوستانی که دیگر به سراغ من نمی‏‌آیند، جزای آنها را کف دستشان بگذارم؛ چگونه؟ در مقابل اینکه آنها مرا ترک کردند و ترک احسان کردند، من نسبت به آنها برّ و احسان کنم.