eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
396 ویدیو
32 فایل
فیش های منبر یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز، اشعار ناب، تاریخ و معرفی وراهنمایی برای انتخاب موضوع منبر. ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
27.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹دو حکایت بسیار زیبا 🔻در مورد آیت الله میلانی رحمه الله علیه
روایتی از مسافرت امام سجاد علیه السلام امام صادق عليه السلام فرمودند: امام على بن الحسين عليهما السلام مسافرت نمى‌رفتند مگر با همسفرانى كه او را نمى‌شناختند و با آن ها شرط مى‌كردند كه از خدمتكارانى باشد كه به همسفرانشان خدمت كند و كارهاى آن‌ها را انجام دهد. يك بار با گروهى به مسافرت رفتند كه مردى ايشان را شناخت، به آن گروه گفت: آيا مى‌دانيد اين آقا كيست‌؟ گفتند: نه. آن مرد گفت: ايشان جناب على بن الحسين عليهما السلام هستند. آنان فورى پريدند و دست و پاى ايشان را بوسيدند و گفتند: اى پسر رسول خدا! مى‌خواهيد آتش جهنم را به ما بچشانيد؟! اگر در دست و زبان بر ما پيشى بگيريد (و كارهايتان را خودتان انجام دهيد) آيا ما تا آخر روزگار نابود نخواهيم شد؟ چه كسى شما را به انجام اين كارها وادار نموده است! حضرت فرمودند: يك بار من با گروهى كه مرا مى‌شناختند به سفر رفتم. آنان به خاطر رسول خدا صلى الله عليه و آله به من لطف‌هايى مى‌كردند كه شايسته آن نبودم، مى‌ترسم شما نيز مثل آن ها لطف‌هايى بنماييد. از اين رو پنهان نمودن كارم براى من، دوست داشتنى‌تر است. لايُسَافِرُ إِلا مَعَ رِفْقَةٍ لا يَعْرِفُونَهُ وَ يَشْتَرِطُ عَلَيْهِمْ أَنْ يَكُونَ مِنْ خَدَمِ الرِّفْقَةِ فِيمَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ. عیون اخبار الرضا علیه السلام ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
این بود جایگاه مادر نزد او! صاحب وفیات الاعیان نقل میکند: زين العابدين امام سجاد علیه السلام به مادرش زياد نيكي مي‌كرد و به او فوق العاده احترام مي‌كرد روزي به او گفته شد: تو با اين كه بيش از همه به مادرت احسان و نيكي مي‌كني ولي نمي بينيم با او از يك ظرف غذا ميل كني؟ فرمود: از اين مي‌ترسم كه دستم به سوي غذائي دراز شود كه قبل از من چشم مادرم به آن افتاده است... 👈ظاهرا خاله یا دایه حضرت بودند چون نقل مشهور آن است که مادر امام بلافاصله‌ بعد تولد ایشان رحلت کردند. كان زين العابدين كثير البر بأمه حتي قيل له انك أبر الناس بأمك و لسانا نراك تأكل معها في صحفة فقال: أخاف أن تسبق يدي الي ما تسبق اليه عينها فأكون قد عققتها... و فضائل زين العابدين و مناقبه أكثر من أن تحصر» ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
تلاوت قرآن او!!! امام کاظم علیه السلام فرمود: حضرت سجاد علیه السلام كه قرآن ميخواند گاهى از رهگذران كه صداى آن جناب را مى‌شنيدند از صداى ايشان غش ميكردند امام اگر كمال قدرت خود را در اين امور اظهار كند مردم تاب تحمل ندارند. عرض كردند مگر پيامبر بر مردم نماز نميخواند و صدايش بقرآن بلند نميشد فرمود پيامبر باندازه‌اى كه طاقت داشتند ميخواند. در روایت دیگری دارد سقاها در کوچه می ایستادند و تلاوت قرآن حضرت را گوش کی دادند. كَانَ يَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ فَرُبَّمَا مَرَّ بِهِ اَلْمَارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ وَ إِنَّ اَلْإِمَامَ لَوْ أَظْهَرَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً لَمَا اِحْتَمَلَهُ اَلنَّاسُ قِيلَ لَهُ أَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُصَلِّي بِالنَّاسِ وَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ بِالْقُرْآنِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يُحَمِّلُ مَنْ خَلْفَهُ مَا يُطِيقُونَ. بحار ج ۴۶ ص ۳۳۳ ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
🔻اینگونه بود دستگیری او از دیــگران! و ابن عساكر از قول يونس بن بكير، از محمد بن اسحاق نقل مى‌كند : «كان ناس من اهل المدينة يعيشون، لا يدرون من اين كان معاشهم، فلمّا مات علىُّ بن الحسين، فقدوا ما كانوا يؤ تَون به بالليل». (عده‌اى در مدينه بودند كه زندگى شان به سهولت اداره مى‌شد و نمى‌دانستند زندگى آنها، از كجا تامين مى‌شود. وقتى امام سجاد عليه‌السلام از دنيا رفت، دريافتند آنچه شبانه به خانه‌هاى آنها فرستاده مى‌شد، از ناحيه چه كسى بود). ----------••---------••-----------••----------- [روایت ها وحکایت ها]
مرحوم شیخ محمد بهاری رحمة اللّه در «تذکرة المتقین» می‌فرماید: کسی که به دنبال سیر و سلوک و کار‌های الهی و معنوی، یا به دنبال علم می‌رود، باید فکرش از نظر مادیات راحت باشد. بعد می‌فرماید: «إمّا بالتَمَوُّلِ و إمّا بالتَّوَكُّلِ». یعنی یا باید ثروتی داشته باشد، یا توکلی قوی. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
نقل از كتاب انيس الادباء فى حديث من بكى او.... معنای لطیفی برای این حدیث ❗️ مشهور در حديث «من بكى أو أبكى أو تباكى وجبت له الجنّة» اين است كه هركس به جناب سيد الشهداء گريه كند يا ديگرى را بگرياند يا گريه را بر خود ببندد و ظاهر سازد از خود گريه را، اگرچه درواقع گريه نكند، بهشت بر او واجب مى‌شود كه مراد از «تباكى» تشبه به بكاء و خود را به‌صورت گريه‌كننده انداختن است، ولى يوم تحرير اين كلمات چون روز عاشورا بود، در اين حديث معنى لطيف ديگر به‌خاطر فاتر رسيد كه مراد از تباكى همان مشاركت بين الاثنين باشد، پس معنى حديث چنين مى‌شود: يكى اينكه شخص خود گريه كند و يكى اينكه ديگرى را بگرياند و يكى هم اينست شخص به مشاركت ديگرى گريه كند كه اين، ديگرى را بگرياند و آن ديگرى اين شخص را، چنانچه در عزادارى و سوگوارى شخص عزيز محترم بستگان و نزديكان او متفقا و به مشاركت يكديگر رسم است صدا به صدا داده و مى‌گريند و نوحه مى‌كنند. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
داماد مرحوم انصاری همدانی می‌فرمود: بعضی از رفقا پیش ایشان می‌آمدند و می‌گفتند: فلانی زیر پای ما را خالی کرده، آبروی ما را برده است. ایشان قشنگ گوش می‌داد، بعد می‌فرمود: وضع مالی ات خوب است؟ می‌گفت: بله. می‌گفت: یک گوسفند برایش قربانی کن و برای سلامتی اش دعا کن. مگر خدا نمی گوید: « ﴿ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَة﴾؛ بدی را به شیوه ای نیکو دفع کن. » اصلاً هنر در این جا ظاهر می‌شود که انسان با بد‌ها خوبی کند. از بد‌ها بگذرد. کاری که خدا دائم با ما می‌کند. ما دائم گناه و معصیت می‌کنیم، خدا هم مدام لطف و بخشش بر سر ما می‌ریزد. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
مسجد! استاد قرائتی: مسجد برای ما مثل انباری شده. دیدید در خانه‌ها انبار دارند، نردبان زیادی است، بگذار توی انبار، بشکه را، بگذار توی انبار، گونی زغال بگذار توی انبار، سیب زمینی اضافی، بگذار توی انبار، یعنی هرچه که زیاد می‌آید توی انبار. مسجد برای ما انباری است. عمه‌مان مرد، خوب فاتحه‌اش مسجد. تابوت را کجا بگذاریم؟ بگذار توی مسجد. آقا این ادرارش گرفته، مسجد. یعنی مسجد برای ما جای ادرار و تابوت و مرده و مسجد این است واقعا؟ عقد حضرت زهرا در مسجد بود. عزل و نصب‌ها در مسجد بود، بسیج برای جبهه‌ها از مسجد بود. مسجد سنگر است، مسجد پایگاه است. تنها جایی که تو و منی در آن نیست، مسجد است. همه با هم سمع الله، همه با هم بحول الله. کسی نمی‌گوید شما شغلت چی است، قصابی؟ برو صف سوم، شما تاجری برو صف اول، نه اینطور نیست. درمسجد گزینش نیست. در مسجد تو و منی نیست. رابطه پیشنماز با همه مردم مسجد یک جور است، اینطور نیست که پیشنماز با یک فردی رابطه‌اش بیشتر از یک فرد دیگر باشد. همه مردم وقتی می‌آیند در مسجد رابطه امام جماعت با همه باید یک جور باشد ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
حجت الإسلام دکتر ناصر رفیعی: مدتی پیش دفتر آیت الله العظمی نوری همدانی با بنده تماس گرفتن فرمودن آقا شمارا میخوان ببینن؛ بنده هم فورا اجابت کردم امر ایشان را... حدود پنجاه دقیقه خدمت ایشان بودم حرف های خوبی رد وبدل شد. یکی از نکاتی که ایشان مطرح نمودن: فرمودن: آقای رفیعی وقتی کرونا شد دیدم درس که تعطیل شد سخنرانی و روضه ای هم که نیست ملاقات ها هم تعطیل شده، گفتم چه کنم؟! تصمیم گرفتم: یک دور تفاسیر اهل سنت را مطالعه کنم (تفسیر المنار ، آلوسی،فخر رازی و...) دیدم اینها به هر آیه که مربوط به فضائل اهل بیت علیهم السلام است توجیه کردند مثلا ایه تطهیر مربوط به زنان پیامبر است، اولو الامر مربوط به قاضی ها وفرماندهان جنگی است، الیوم اکملت لکم... مربوط به زکات است. آیه مباهله مربوط به فلانی وفلانی است ودیگر آیات هم همینطور. ایشان فرمودن: وای چه غفلتی کردیم. ایت الله نوری ادامه دادن : وقتی اوضاع را چنین دیدم تصمیم گرفتم این هارا نقد کنم که تاکنون ۱۵جلد نوشتم در نقد این ها. حجت الإسلام رفیعی: بنده این ۱۵جلد را در قفسه کتاب های ایشان دیدم دست نویس بود که ان شاء الله چـــــاپ میشود. _________________ [ روایت ها وحکایت ها ]
🔹مقاومت باقیست وزنــــــــــده تر از همیشه...
زمان: حجم: 429.9K
📌عنوان: داستان عالمی که با پای راست وارد میشد! مرتبط با داستان بالا👆👆👆 _____________________ 🔍 🏷 ▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼ @revayathavahekayatha1