eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
300 ویدیو
29 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
یک حدیث و دو احتمال: امام صادق عليه السلام: «كلّ سرّ جاوز الاثنين شاع» هر سرّى كه از دو لب تجاوز كند شيوع پيدا مى كند و به ديگران مى رسد. در معناى «الاثنين» دو احتمال است: يكى اين كه «الاثنين» را به معناى دو لب بگيريم، يعنى هر سرّى كه از دو لب شما بگذرد، يعنى وقت سرّت را به ديگرى گفتى از دو لبت تجاوز كرده و به ديگرى رسيده و ديگرى هم به آن پى برده است و احتمال دوّم اين كه «الاثنين» را نفر دوّم بدانيم، و روى اين احتمال يعنى هر سرّى كه به نفر دوّم برسد فاش مى شود، چون خواه ناخواه همين نفر دوّم هم به طور محرمانه به ديگرى مى گويد و سوّمى هم همين طور، تا اين كه همه از آن سرّ مطّلع مى شوند. بنابراين افشاى اسرار عقلايى نيست و انسان عاقل نبايد ---------- مستدرك الوسائل، نورى، ج ۱، ص ۳۰۵. این بیت شعر با کدام احتمال سازگارتر است👇 راز خود با یار خود هر چند بتوانی مگوی یار را یاری بُود از یارِ یار اندیشه کن
برخی از ما طلبه ها کلاس خودمان را بالاتر از این می دانیم که تفسیر نمونه را بخوانیم... هر وقت حرف میشه میگن نمونه برا عموم نوشته شده.... ما باید حرف از المیزان ببریم تا بگن فلانی خیلی با سواده... یکی از اساتید می‌فرمود: یه آقایی یک هفته اومد کلاس صرف ساده، بعد دیدند رفته نشسته کلاس کفایه!!!! گفتند: تو که صرف ساده بودی چطوری در یک هفته رفتی کفایه!!! گفت من که نه اینو میفهمم نه اونو حالا گفتم کفایه شرکت کنم که لااقل یه کلاس و پز داره.... 😂😂 تفسیر نمونه را دریابیم که واقعا خیلی پرنکته هست بویژه از دو سه جلد اول که می‌گذریم پربارتر میشه...
بسم الله الرحمن الرحیم انشالله از هفته آتی هر روز یک متن در تفسیر یک سوره با محوریت تفسیر نمونه با هشتک تقدیم می کنیم. لازم بذکر است ما حکایات تاریخی و داستان های شرح نهج البلاغه را هم بارگزاری می کردیم تابحال بیش از 30 مورد که همش داستان و قطعات تاریخی هست تقدیم کرديم آن را هم ادامه می دهیم انشالله.
ایراد بزرگ به تألیفات آیت الله مکارم شیرازی!! آیت الله مکارم شیرازی : ✍بعضى معتقدند اين سلسله كتاب‌ها و نوشته جات ما يك عيب بزرگ دارد كه مى تواند از ارزش آن بكاهد؛ و اگر تعجب نكنيد عيب بزرگش در نظر آنها پرهيز از اصطلاحات و عبارات قلمبه و سلمبه، پرهيز از جمله بنديهاى گنگ و مبهم، و رعايت حد اكثر روانى عبارات و نزديك ساختن مطالب مشكل به اذهان عموم است كه آن را از بحث «سطح بالا»! به پائين مى آورد! من به اين «عيب» يا «گناه» معترفم! و مى دانم اگر جلو قلم را رها مى ساختم تا از اصطلاحات پيچيده و عبارات گنگ كمك بگيرد بحثها در نظر بعضى «علمى تر»! جلوه مى كرد، اما آگاهانه اين كار را نكردم و فكر مى كنم رسالت يك نويسنده همين است. به جرأت مى توان گفت هر يك از بحثهاى اين سلسله را مى توان چنان پيچيده نوشت كه اكثر خوانندگان عادى نفهمند و فقط بگويند بحثها خيلى علمى است و در سطح بالا كه ما نمى فهميم. ولى آيا مى توان مصالح عموم را كه درك حقايق است فداى يك شخصيت كاذب و خيالى كه با قلمبه نويسى بدست مى آيد نمود؟! آيا وجدان بيدار اجازه چنينن كارى را به كسى كه توانايى ساده نويسى دارد مى دهد؟! در هر صورت من به اين گناه عادت كرده و معتاد شده‌ام و اگر خداى نكرده يك روز بخواهم اين اعتياد را ترك كنم قادر نيستم. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید @revayathavahekayatha1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جناب سعدی در مضمون این بیت👇 در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار یک بیت بسیار ناب دارد. هر کسی خواست در پی وی میفرستم براش! 👇https://eitaa.com/MA1371
باسلام وعرض ادب خدمت همراهان همیشگی "روایت ها وحکایت ها". از امروز مباحث تفسیری قرآن را خدمت شما عزیزان در کانال قرار میدهیمـ. محور بحث ، سوره شعرا میباشد. یک مطلب تفسیری از تفسیر ارزشمند نمــــــــــونــــــــــــه و یک مطلب تفسیری تحت عنوان تفـــسیر روایـــی، از همین سوره. روایت ها وحکایت ها
سخنی که فراموش کرده بودم را به یادم آوردی!! روز جنگ جمل على عليه السلام به ميدان آمد و آن دو[امام و زیبر] چنان به يكديگر نزديك شدند كه گردن اسبهايشان كنار هم قرار گرفت. على (ع) به او فرمود: ترا فرا خواندم تا سخنى را پيامبر (ص) به من و تو فرمودند به يادت آورم. آيا به ياد مى آورى آن روزى را كه تو مرا در آغوش گرفته بودى و پيامبر فرمودند: آيا او را دوست مى دارى؟ و تو گفتى: چرا دوستش نداشته باشم كه پسر دايى من و همچون برادر من است. و پيامبر فرمودند: همانا به زودى تو با او جنگ مى كنى، در حالى كه تو نسبت به او ستمگرى.؟ زبير استرجاع كرد و گفت: آرى چيزى را به يادم آورى كه روزگار آنرا در من به فراموشى سپرده بود. و زبير به صف سپاه خود برگشت. پسرش عبدالله گفت: با چهره ای غير از آن چهره كه از ما جدا شدى برگشتى! گفت: آرى كه على (ع) سخنى را به يادم آورد كه روزگار آنرا در من به فراموشى سپرده بود و ديگر هرگز به او جنگ نخواهم كرد و من بر مى گردم و از امروز شما را رها مى كنم. عبدالله به او گفت: جز اين نمى بينمت كه از شمشيرهاى بنى عبدالمطلب ترسيدى. زبير گفت: اى واى بر تو كه مرا به جنگ با او تحريك مى كنى و حال آنكه من سوگند خورده‌ام كه با او جنگ نكنم. ...وَیْلَکَ أَ تُهَیِّجُنِی عَلَی حَرْبِهِ أَمَا إِنِّی قَدْ حَلَفْتُ أَلاَّ أُحَارِبَهُ.... ج۱ ص ۲۳۴ عاقبت زبیر در متن بعدی.... ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۱) چند نکته مقدماتی: 1⃣ "سوره " از ریشه سور و به معنای دیوار است. بنابراین سوره یعنی یک دیوار، به دیواری که در گذشته گرداگرد شهر به منظور امنیت و حفاظت می کشیدند " سور البلد " می گفتند. مانند دیوار چین که الان هم هست. اینکه به بخش های گوناگون قرآن سوره می گویند یعنی همان گونه که اگر دیواری گرداگرد شهری باشد آن شهر در امن و امان است. آیات الهی نیز چنانچه پیرامون زندگی ما باشند و بر آن احاطه داشته باشند ما و زندگی ما هم شهر امنی خواهد شد. حال از 114 سوره هر چه بیشتر بتوانیم مانوس شویم و حصار بکشیم بیشتر در امان خواهیم بود. 2⃣نام این سوره از چند آیه آخر که پیرامون شعرای بی هدف سخن می‌گوید گرفته شده است. 3⃣معروف در میان مفسران این است که تمام آیات ۲۲۷ گانه سوره شعرا جز چهار آیه آخر آن، در مکه نازل شده است. 4⃣این سوره از نظر تعداد آیات بعد از سوره بقره بر همه سوره‌های قرآن فزونی دارد، هر چند از نظر تعداد کلمات چنین نیست، بلکه از بسیاری از آنان کوتاهتر است. 5⃣فرازهایی از سرگذشت هفت پیامبر بزرگ و مبارزات آنها را با قومشان، و لجاجتها و خیره سریهای آنان را در برابر این پیامبران بازگو می‌کند، که بعضی مانند داستان موسی و فرعون مشروحتر، و بعضی دیگر مانند سرگذشت ابراهیم و نوح و هود و صالح و لوط و شعیب کوتاهتر است. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
دعای خیر خرها!!! زنجان عزیز ما 40 سال پیش 28 پالان‌دوز داشته که از آن میان فقط «حاج برات» باقی مانده. حاج برات متولد ۱۳۱۳ است. در سفرم اخیرمان به زنجان، دوست ژاپنی‌ام از او راز طول عمرش را پرسید، گفت: «فقط یک چیز: دعای خیر خرها! پالان خوب دوخته‌ام. پوشیده‌اند و دعایم کرده‌اند». روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
زمین را از آسمان نثار(باران )است و آسمان را از زمین غبار. گرت خوی من آمد ناسزاوار تو خوی نیک خویش از دست مگذار.
چند شبی است موضوع منبر ما امام سجاد علیه السلام و اخلاق بود. امشب بیت بالا از سعدی و روایت ذیل را بحث کردیم 👇👇👇
روایت ها و حکایت ها
چند شبی است موضوع منبر ما امام سجاد علیه السلام و اخلاق بود. امشب بیت بالا از سعدی و روایت ذیل را بح
دو توصیه امام سجاد دست به دست گشت! على بن جعفر از برادرش حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كند كه فرمود: پدرم (امام صادق)دست مرا گرفت آنگاه بمن فرمود: پسرم همان طور كه من دست تو را در دست گرفته‌ام پدرم محمد بن على عليهما السلام(امام باقر) دست مرا در دست گرفت و فرمود: همانا پدرم على بن الحسين عليهما السلام دست مرا گرفت و فرمود: پسرم ۱-هر كس كه از تو درخواست كار خير و نيكى كرد نسبت باو انجام بده زيرا اگر آن شخص سزاوار آن باشد، كه تو كار بجائى كرده‌اى و اگر هم سزاوار آن نباشد تو خود سزاوار آنى. ۲- و اگر مردى از سمت راست بتو دشنام داد سپس بسمت چپت آمد و از تو معذرت خواهى كرد تو عذرش را بپذير. عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَخَذَ أَبِي بِيَدِي ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَخَذَ بِيَدِي كَمَا أَخَذْتُ بِيَدِكَ وَ قَالَ إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ أَخَذَ بِيَدِي وَ قَالَ يَا بُنَيَّ اِفْعَلِ اَلْخَيْرَ إِلَى كُلِّ مَنْ طَلَبَهُ مِنْكَ فَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِهِ فَقَدْ أَصَبْتَ مَوْضِعَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ كُنْتَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى يَسَارِكَ فَاعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ. روضه کافی
(۲) فضیلت قرائت: پیامبر اکرم (ص) مَنْ قرا سورهًْ الشُّعَرَاءِ کَانَ لَهُ مِنَ الاجر عَشْرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ کُلِّ مَنْ صَدَقَ بنوح و کَذَّبَ بِهِ وَ هُودٍ وَ شُعَیْبٍ وَ صَالِحٍ وَ ابراهیم وَ بِعَدَدِ کُلِّ مَنْ کَذَبَ بعیسی وَ صَدَّقَ بِمُحَمَّدٍ. کسی که سوره‌ی شعراء را بخواند به تعداد تمام کسانی که نوح، هود، شعیب، صالح و ابراهیم را تصدیق و یا تکذیب کرده‌اند ده حسنه برای او خواهد بود، و همچنین به تعداد تمام کسانی که عیسی را تکذیب و محمّد را تصدیق کرده‌اند. توضیح آیت الله مکارم شیرازی: ناگفته روشن است که این همه اجر و پاداش تنها برای تلاوت منهای اندیشه و عمل نیست، بلکه قرائن متعددی در روایات فضائل سوره‌ها است که نشان می‌دهد منظور تلاوتی است که مقدمه تفکر و سپس اراده و عمل باشد و در گذشته به آن اشاره کرده ایم. اتفاقا تعبیری که در حدیث فوق آمده نیز مؤید همین مطلب است، زیرا استحقاق حسنات به تعداد تصدیق کنندگان و تکذیب کنندگان انبیاء بخاطر قرار گرفتن در خط تصدیق کنندگان و بیگانگی با خط تکذیب کنندگان است. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
مستم کُن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصۀ خیال که آمد کدام رفت
گفتی «هدف کجاست؟» کماندار را بپرس من تیرم و روان ، چه خبر از نشانه ام؟
قاتل زبير! چون زبير از جنگ با على عليه السلام منصرف شد از كنار وادى السباع عبور كرد. احنف بن قيس آنجا بود و با گروهى از بنى تميم از شركت در جنگ و يارى دادن هر دو گروه كناره گرفته بودند. به احنف خبر دادند كه زبير از آنجا مى گذرد، او با صداى بلند گفت: من با زبير چه كنم كه دو لشكر مسلمان را به جان يكديگر انداخت و چون شمشيرها به كشتار درآمد آنان را رها كرد و خود را از معركه بيرون كشيد؟ همانا كه او سزاوار كشته شدن است ؛ خدايش بكشد. در اين هنگام عمرو بن جرموز كه مردى جسور و بيرحم بود زبير را تعقيب كرد و چون نزديك او رسيد زبير ايستاد و پرسيد: چه كار دارى؟ گفت آمده‌ام از تو درباره كار مردم بپرسم. زبير گفت: آنان را در حالى كه روياروى ايستاده و به يكديگر شمشير مى زدند رها كردم. ابن جرموز همراه زبير حركت كرد و هر يك از ديگرى مى ترسيد. چون وقت نماز فرا رسيد زبير گفت: اى فلان! من مى خواهم نماز بگزارم. ابن جرموز گفت: من هم مى خواهم نماز بگزارم. زبير گفت: بنابراين تو بايد مرا در امان داشته باشى و من ترا. گفت: آرى. زبير پاهاى خود را برهنه كرد و وضو ساخت و چون به نماز ايستاد، ناگهان ابن جرموز بر او حمله كرد و او را كشت و سرش شمشير و انگشترش را برداشت و بر جسدش اندكى خاك ريخت و پيش احنف برگشت و به او خبر داد. احنف گفت: به خدا سوگند نمى دانم خوب كرده اى يا بد. اينك پيش على (ع) برو و به او خبر بده. او پيش على عليه السلام آمد و به كسى كه اجازه مى گرفت گفت: به على بگو عمرو بن جرموز بر در است و سر و شمشير زبير همراه اوست. آن شخص او را به حضور على در آورد. در بسيارى از روايات آمده است كه ابن جرموز سر زبير را نياورد و فقط شمشيرش را همراه داشت. على (ع) به او گفت: تو او را كشته اى؟ گفت: آرى. فرمود: به خدا سوگند پسر صفيه ترسو و فرومايه نبود، ولى مرگ و سرنوشت شوم او را چنين كرد. و سپس فرمود: شمشيرش را بده و ابن جرموز آنرا به على (ع) داد و او آن را به حركت در آورد و گفت: اين شمشيرى است كه چه بسيار از چهره پيامبر (ص) اندوه زدوده است. ابن جرموز گفت: اى اميرالمومنين! جايزه من چه مى شود؟ فرمود: همانا من شنيدم پيامبر (ص) فرمود: كشنده و قاتل پسر صفيه [زبير ] را به آتش مژده بده. طَالَمَا جَلَی بِهِ الْکَرْبَ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ اِبْنُ جُرْمُوزٍ الْجَائِزَةَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ أَمَا إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ بَشِّرْ قَاتِلَ اِبْنِ صَفِیَّةَ بِالنَّارِ... ج۱ ص ۲۳۶ ○○●●○○●●○○●● [روایت ها و حکایت ها ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا بیا وسط، تو که نباید تماشاچی باشی! مرحوم آیت الله علوی گرگانی👆
استفتا: اقتدا کردن به امام جماعتی که مخالف حکومت اسلامی است چه حکمی دارد؟ پاسخ: لازم است با زبان خوش توأم با ادب و احترام او را ارشاد کرد. پ.ن👇 الان بالاخره جایز است یا نه؟ https://eitaa.com/MA1371
استاد قرائتی: مسئله اهم و مهم را بايد در نظر بگيريم. يعنى اگر يك كار مهمى است به يك كار غير مهمى نپردازيم. الآن جوان‌هاى ما توى اين اهم و مهم مى‌سوزند. خانه ندارند ولى تختخواب مى‌خرند. باباجون روى زمين يك تشك بينداز و بخواب، نه تختخواب بايد باشد!!! خونه‌ى اجاره‌اى مى‌گيرد هر سال ماشين بارى مى‌گيرد تختخواب حمل و نقل مى‌كند و آدم بى‌خانه از پزش نمى‌گذرد. تو جهازيه هم همين طور است. توى عروسى‌ها هم همين طور است. در خيلى از كارهايى كه مى‌كنيم، كارهاى واجب زمين مانده، كارهاى غير واجب انجام مى‌دهيم. مدرسه موكت ندارد، براى مسجد قالى مى‌خريم. مدرسه و كلاس و معلم نداريم فلان كار را مى‌كنيم. همه‌ى ما گرفتار اين هستيم كه بسيارى از كارهاى واجب مانده و كارهاى غير واجب انجام مى‌دهيم.
سر بر آستان دوست!!!! مرحوم میرزای قمی صاحب نقل می‌کند: با علامه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی می‌رفتیم و با او درسها را مباحثه میکردم و اغلب، درس‌ها را برای سید بحرالعلوم تقریر میکردم تا این که به ایران آمدم و سید بحرالعلوم پس از مدتی بین علما و دانشمندان شیعه به عظمت و علم معرفی شد. من تعجب می‌کردم و با خود می‌گفتم: او که این استعداد را نداشت، چطور به این عظمت رسید؟ تا این که موفق شدم به زیارت عتبات عالیات بروم. سید بحرالعلوم را در نجف اشرف دیدم، در آن مجلس مسئله ای عنوان شد، دیدم جدا او دریای مواجی است که باید حقیقتا او را «بحر العلوم» (دریای دانش ها) نامید. روزی در خلوت از او سؤال کردم: آقا ما که با هم بودیم آن وقتها شما این مرتبه از استعداد و علم را نداشتید؛ بلکه در درس‌ها از من استفاده می‌کردید. فرمود: میرزا ابوالقاسم! جواب سؤال شما از اسرار است؛ ولی به تو می‌گویم و از تو تقاضا دارم که تا زنده‌ام به کسی نگویید. من هم قبول کردم، ابتدا اجمالا فرمود: چگونه این طور نباشد حال آن که حضرت ولی عصر - ارواح من سواه فیداه - مرا شبی در مسجد کوفه به سینه ی خود چسبانیده است؟ گفتم: چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟ فرمود: شبی به مسجد کوفه رفته بودم. دیدم آقایم حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - مشغول عبادت است، ایستادم و سلام کردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند که پیش بروم. من مقداری جلو رفتم؛ ولی ادب کردم زیاد جلو نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا. پس چند قدمی نزدیک تر رفتم. باز هم فرمودند: جلوتر بیا. من نزدیک شدم تا آن که آغوش مهر گشودند و مرا در بغل گرفتند و به سینه ی مبارک شان چسباندند. این جا بود که آنچه خواست به این قلب و سینه سرازیر شود، سرازیر شد! ----------
امام صادق عليه السلام : هرگاه رفیقی داشتى و بعدها مقامى دولتى يافت و ديدى كه حتّى يك دهمِ دوستى پيش از كسب مقام خود را حفظ كرده است، پس دوست بدى نيست! إذا كانَ لَكَ صَديقٌ فَوُلِّيَ وِلايَةً فَأَصَبتَهُ عَلَى العُشرِ مِمّا كانَ لَكَ عَلَيه قَبلَ وِلايَتِهِ فَلَيسَ بِصَديقِ سوءٍ. امالی طوسی علیه الرحمه
(۳) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ طسم طاء، سین، میم (۱) نکاتی راجع به حروف مقطعه: 1⃣در آغاز بیست و نه سوره از سوره‌های قرآن با حروف مقطعه برخورد می‌کنیم و چنان که از نامش پیدا است این حروف حروفی بریده از هم به نظر می‌رسد، و کلمه مفهومی را ظاهرا نمی سازد. 2⃣جالب اینکه در هیچیک از تواریخ ندیده ایم که عرب جاهلی و مشرکان وجود حروف مقطعه را در آغاز بسیاری از سوره‌های قرآن بر پیغمبر ص خرده بگیرند، و آن را وسیله ای برای استهزاء و سخریه قرار دهند، و این خود می‌رساند که گویا آنها نیز از اسرار وجود حروف مقطعه کاملا بی خبر نبوده اند. 3⃣این حروف اشاره به این است که این کتاب آسمانی با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته، و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همین حروفی است که در اختیار همگان قرار دارد در عین اینکه قرآن از همان حروف"الف باء"و کلمات معمولی ترکیب یافته، به قدری کلمات آن موزون است و معانی بزرگی در بر دارد، که در اعماق دل و جان انسان نفوذ می‌کند. درست همانطور که خداوند بزرگ از خاک، موجوداتی همچون انسان، با آن ساختمان شگفت انگیز، و انواع پرندگان زیبا، و جانداران متنوع، و گیاهان و گلهای رنگارنگ، می‌آفریند و ما از آن کاسه و کوزه و مانند آن می‌سازیم، همچنین خداوند از حروف الفبا و کلمات معمولی، مطالب و معانی بلند را در قالب الفاظ زیبا و کلمات موزون ریخته و اسلوب خاصی در آن بکار برده که همه انگشت حیرت به دندان گرفته اند، 4⃣یا بگوییم که: خدا می خواهد به ما بفرماید و بیاموزد که ما با همین حرف ها معجزه کردیم. پس ای انسان تو هم میتوانی با حرفها و کلمه هایت معجزه کنی و دنیایی را بسازی و در مسیر هدایت قرار دهی. ای انسان باید توجه داشته باشی که این حرف ها و این کلمه ها و جمله های تو سرمایه های تو هستند. پس ای انسان با این حرفها کلمات و جملاتی بساز که بتواند دلی را رام و آرام کند. دلی را روشن و روشنگر سازد؛ نه این که دلی را بسوزاند و عالمی را به ویرانی کشاند. ظالم آن قومی که چشمان دوختند زان سخنها عالمی را سوختند عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند. آری گاهی یک حرف جهانی را به هم می ریزد و به آتش می کشاند. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
کو به کف آیینه تدبیر داشت بخت جوان و خرد پیر داشت . ای کاش انسان عقلش پیر باشد ولی نیروی جوانیش پیر نباشد یعنی نیرومند باشد و بدنش و فکرش خسته نباشد در این صورت می تواند کار انجام دهد.