eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
242 ویدیو
24 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره واقعه را شب های جمعه دریابیم! مَنْ قَرَأَ فِی کُلِّ لَیْلَهًِْ جُمُعَهًٍْ سُورَهًَْ الْوَاقِعَهًِْ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ النَّاسُ أَجْمَعِینَ وَ لَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَهًًْ وَ لَا آفَهًًْ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ کَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام). امام صادق (علیه السلام)- هرکس در شب‌های جمعه سوره‌ی واقعه را بخواند، خداوند او را دوست می‌دارد و محبوب همه‌ی مردم می‌گرداند و در دنیا با هیچ سختی و فقر و نیازی روبه‌رو نخواهد شد و به هیچ مصیبتی از مصیبت‌های دنیا دچار نمی‌گردد و از دوستان علی (علیه السلام) به شمار می‌آید. ثواب الاعمال شيخ صدوق روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
هدایت شده از روایت ها و حکایت ها
سوره واقعه را شب های جمعه دریابیم! مَنْ قَرَأَ فِی کُلِّ لَیْلَهًِْ جُمُعَهًٍْ سُورَهًَْ الْوَاقِعَهًِْ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ النَّاسُ أَجْمَعِینَ وَ لَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَهًًْ وَ لَا آفَهًًْ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ کَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام). امام صادق (علیه السلام)- هرکس در شب‌های جمعه سوره‌ی واقعه را بخواند، خداوند او را دوست می‌دارد و محبوب همه‌ی مردم می‌گرداند و در دنیا با هیچ سختی و فقر و نیازی روبه‌رو نخواهد شد و به هیچ مصیبتی از مصیبت‌های دنیا دچار نمی‌گردد و از دوستان علی (علیه السلام) به شمار می‌آید. ثواب الاعمال شيخ صدوق روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
سوره هاى مكى و مدنى را از دو راه مى توان شناخت: ۱. روايات و احاديثى كه محل نزول سوره را معين مى كند. ۲. غور و تدبر در مضامين آيات سوره، كه غالبا مى تواند سندى گويا، بر مكى و مدنى بودن سوره و آيه هاى آن گردد. از آنجا كه مكه و مدينه داراى دو محيط مختلف بودند و بر هر كدام افكار گوناگونى حكومت مى نمود، و اسلام در هر يك از دو نقطه، با مسائل و مشكلات خاصى روبه رو بود، به همين جهت، پس از آشنايى با طرز تفكر و مسائل محيط و بررسى مضامين آيات سوره، مى توان محل نزول سوره‌ها و آيه‌ها را به دست آورد؛ مثلا، محيط مكه مركز شرك و بت پرستان بود؛ يهود و نصارا در آنجا نفوذ نداشتند و افراد باايمان در آنجا در اقليت بودند. موضوع جهاد و مبارزه در آنجا مطرح نبود و پيامبر غالبا با بت پرستان سروكار داشت و نقطه اختلاف پيامبر با مشركان در مسئله توحيد و يگانگى خدا و تجديد حيات و زندگى در روزرستاخيز بود. بنابراين، آياتى كه محور بحث در آنها، مسئله مبدأ و معاد و نكوهش شرك و بيان سرگذشت ملتهايى كه بر اثر نافرمانى خدا و رسول او گرفتار خشم گرديده اند، باشد، غالبا در مكه نازل شده است، ولى محيط مدينه، محيط ايمان و تقوا، مركز نفوذ اهل كتاب و بالاخص طوايف يهود، زادگاه جوانان و قهرمانان دلاور اسلام به شمار مى رفت و محيطى بود كه مسلمانان در آنجا مسائل اصولى را پشت سر گذارده بودند و نوبت آن رسيده بود كه به يك سلسله وظايف عملى و دستورات اجتماعى و اخلاقى (مانند: نماز و روزه و زكات و... ) متوجه شوند. بر همين اساس، آياتى كه درباره تورات و انجيل و عقايد اهل كتاب و شرح وقايع نبردها و جنگهاى مسلمانان با اهل كتاب و مشركان نازل گشته و يا متضمن اصول اخلاقى و دستورهاى مذهبى، از واجبات و مستحبات است، همگى مدنى بوده و به اصطلاح پس از مهاجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از مكه به مدينه نازل شده اند ؛ زيرا در محيط مدينه، سروكار پيامبر با انصار و طوايفى بود، كه تدريجا اسلام مى آوردند؛ ديگر موقعيت ايجاب نمى كرد كه آن حضرت درباره نكوهش بتها و بت پرستان، سخن بگويد.
در قرآن ۲۸۳ مرتبه در موضوع " دروغ" سخن به میان آمده و از نهی شده است.
گروهی بخیل هستند گروهی بالاتر از آن دیگران را هم امر و توصیه به بخل می‌کنند. گروهی احسان و انفاق می‌کنند گروهی علاوه بر آن دیگران را هم تشویق و ترغیب به نیکی می‌کنند. و خداوند متعال این مرحله را از ما انتظار دارد که دیگران را هم ترغیب کنیم. برای هر دو گروه در قرآن آیه داریم 👇👇 الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ. کسانی که [از انفاق اموالشان در راه خدا] بخل می ورزند، و مردم را به بخل فرمان می دهند. ۳۷سوره نساء وَلَا تَحَـٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِين سوره فجر آیه ۱۸. سوره حاقه آیه ۳۴ سوره ماعون آیه ۳. توبیخ می‌کند که چرا دیگران را ترغیب و تشویق به احسان نمی کنید.. اینکه آیه فرمود: طعام مسکین و نفرمود اطعام مسکین مرحوم علامه طباطبایی یک نکته ای بسیار زیبایی دارند....‌در اولین فرصت تقدیم میکنم
سوره مبارکه ماعون (۱) متن و ترجمه: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1» فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ «2» وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «3» فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ «4» الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5» الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ «6» وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ «7». آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند دیدی؟ او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مى‌راند. و ديگران را بر اطعام مسكين تشويق نمى‌كند. پس واى به حال نمازگزاران. آنان كه از نمازشان غافلند. آنان كه پيوسته ريا مى‌كنند. و دیگران را از وسایل ضروری زندگی منع می‌نمایند!.
🔰یک آیه و دو معنا از امام! آیه ۲۹ سوره حج می فرماید: ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيقِ. سپس، بايد آلودگیهايشان را برطرف سازند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گردِ خانه‌ی گرامى كعبه، طواف كنند. ✓ذریح محاربی گوید: به امام صادق عرض کردم: منظور خداوند متعال در آیه آنجا که می فرماید: « ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ».چیست؟ امام فرمود: «منظور از لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ دیدار امام معصوم ([در مراسم حج]است. ✓عبداللهبنسنان گوید: خدمت امامصادق رسیده و عرضکردم: «جانم به‌فدایت! منظور از این سخن خداوند عزّوجلّ [که می‌فرماید:] ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ چیست»؟ حضرت فرمود: «منظور کوتاه‌کردن سبیل، چیدن ناخن‌ها و کارهایی مانند این است». عرض کردم: «جانم به‌فدایت! ذریح مُحاربیّ از قول شما برایم نقل کرده که به او فرموده‌ای: منظور از لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ دیدار امام معصوم است»! امام فرمود: «ذریح راست گفته و تو هم درست می‌گویی؛ [بِدان که] قرآن ظاهری دارد و باطنی؛ و هر کسی نمی‌تواند همچون ذریح، معنای حقیقی و باطن قرآن را درک کند». صَدَقَ ذَرِیحٌ وَ صَدَقْتَ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ مَنْ یَحْتَمِلُ مَا یَحْتَمِلُ ذَرِیحٌ. کافی ج ۴ ص ۵۴۹ __________________ روایت ها وحکایت هارا همراهی کنید @revayathavahekayatha1
(ع) نقل است عبدالرحمن سلمى به فرزند امام حسین(علیه السلام) سوره حمد را آموخت. وقتى کودک سوره را در حضور پدر خواند، حضرت امام حسین(علیه السلام) علاوه بر پول نقد زیاد و قابل توجه و پارچه اى که از راه حق شناسى به معلم طفل داد، دهان آموزگار را پر از در نمود. بعضى از این همه بخشش حضرت تعجب کردند و در این باره از حضرت سؤال نمودند امام حسین(علیه السلام)در جواب فرمود: پاداش مالى من چگونه با عطاى آموزش این معلم برابرى مى کند؟ (یعنى; خدمت تعلیم سوره حمد از عطاى مالى من ارزنده تر است) إِنَّ عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ اَلسُّلَمِيَّ عَلَّمَ وَلَدَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلْحَمْدَ فَلَمَّا قَرَأَهَا عَلَى أَبِيهِ أَعْطَاهُ أَلْفَ دِينَارٍ وَ أَلْفَ حُلَّةٍ وَ حَشَا فَاهُ دُرّاً فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ وَ أَيْنَ يَقَعُ هَذَا مِنْ عَطَائِهِ يَعْنِي تَعْلِيمَهُ . مستدرک ج ۱۳ص ۱۱۷
👈سه آیه ای که حضرت زینب علیها سلام در خطبه اش در مجلس يزيد بدان ها استشهاد کرد! ۱-ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون. "سوره روم آیه ۱۰ " سپس سرانجام کسانى که اعمال بد انجام دادند، به جائى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و از آن بدتر، به استهزاء و مسخره کردن آن برخاستند ۲--وَ لاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَيْرٌ لاَِّنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ» آل عمران ۱۷۸. آنهائى که کافر شدند، گمان نکنند مهلتى که به ایشان مى دهیم براى آنها خوب است بلکه مهلت مى دهیم تا به گناه و طغیان خود بیفزایند و براى آنها عذاب خوار کننده است. ۳--وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ آل عمران ۱۶۹. اى پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدند مرده اند. در اینجا روى سخن فقط به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، تا دیگران حساب خود را بکنند، و مى افزاید: بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید @revayathavahekayatha1
برخی از ما طلبه ها کلاس خودمان را بالاتر از این می دانیم که تفسیر نمونه را بخوانیم... هر وقت حرف میشه میگن نمونه برا عموم نوشته شده.... ما باید حرف از المیزان ببریم تا بگن فلانی خیلی با سواده... یکی از اساتید می‌فرمود: یه آقایی یک هفته اومد کلاس صرف ساده، بعد دیدند رفته نشسته کلاس کفایه!!!! گفتند: تو که صرف ساده بودی چطوری در یک هفته رفتی کفایه!!! گفت من که نه اینو میفهمم نه اونو حالا گفتم کفایه شرکت کنم که لااقل یه کلاس و پز داره.... 😂😂 تفسیر نمونه را دریابیم که واقعا خیلی پرنکته هست بویژه از دو سه جلد اول که می‌گذریم پربارتر میشه...
(۱) چند نکته مقدماتی: 1⃣ "سوره " از ریشه سور و به معنای دیوار است. بنابراین سوره یعنی یک دیوار، به دیواری که در گذشته گرداگرد شهر به منظور امنیت و حفاظت می کشیدند " سور البلد " می گفتند. مانند دیوار چین که الان هم هست. اینکه به بخش های گوناگون قرآن سوره می گویند یعنی همان گونه که اگر دیواری گرداگرد شهری باشد آن شهر در امن و امان است. آیات الهی نیز چنانچه پیرامون زندگی ما باشند و بر آن احاطه داشته باشند ما و زندگی ما هم شهر امنی خواهد شد. حال از 114 سوره هر چه بیشتر بتوانیم مانوس شویم و حصار بکشیم بیشتر در امان خواهیم بود. 2⃣نام این سوره از چند آیه آخر که پیرامون شعرای بی هدف سخن می‌گوید گرفته شده است. 3⃣معروف در میان مفسران این است که تمام آیات ۲۲۷ گانه سوره شعرا جز چهار آیه آخر آن، در مکه نازل شده است. 4⃣این سوره از نظر تعداد آیات بعد از سوره بقره بر همه سوره‌های قرآن فزونی دارد، هر چند از نظر تعداد کلمات چنین نیست، بلکه از بسیاری از آنان کوتاهتر است. 5⃣فرازهایی از سرگذشت هفت پیامبر بزرگ و مبارزات آنها را با قومشان، و لجاجتها و خیره سریهای آنان را در برابر این پیامبران بازگو می‌کند، که بعضی مانند داستان موسی و فرعون مشروحتر، و بعضی دیگر مانند سرگذشت ابراهیم و نوح و هود و صالح و لوط و شعیب کوتاهتر است. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۲) فضیلت قرائت: پیامبر اکرم (ص) مَنْ قرا سورهًْ الشُّعَرَاءِ کَانَ لَهُ مِنَ الاجر عَشْرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ کُلِّ مَنْ صَدَقَ بنوح و کَذَّبَ بِهِ وَ هُودٍ وَ شُعَیْبٍ وَ صَالِحٍ وَ ابراهیم وَ بِعَدَدِ کُلِّ مَنْ کَذَبَ بعیسی وَ صَدَّقَ بِمُحَمَّدٍ. کسی که سوره‌ی شعراء را بخواند به تعداد تمام کسانی که نوح، هود، شعیب، صالح و ابراهیم را تصدیق و یا تکذیب کرده‌اند ده حسنه برای او خواهد بود، و همچنین به تعداد تمام کسانی که عیسی را تکذیب و محمّد را تصدیق کرده‌اند. توضیح آیت الله مکارم شیرازی: ناگفته روشن است که این همه اجر و پاداش تنها برای تلاوت منهای اندیشه و عمل نیست، بلکه قرائن متعددی در روایات فضائل سوره‌ها است که نشان می‌دهد منظور تلاوتی است که مقدمه تفکر و سپس اراده و عمل باشد و در گذشته به آن اشاره کرده ایم. اتفاقا تعبیری که در حدیث فوق آمده نیز مؤید همین مطلب است، زیرا استحقاق حسنات به تعداد تصدیق کنندگان و تکذیب کنندگان انبیاء بخاطر قرار گرفتن در خط تصدیق کنندگان و بیگانگی با خط تکذیب کنندگان است. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۳) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ طسم طاء، سین، میم (۱) نکاتی راجع به حروف مقطعه: 1⃣در آغاز بیست و نه سوره از سوره‌های قرآن با حروف مقطعه برخورد می‌کنیم و چنان که از نامش پیدا است این حروف حروفی بریده از هم به نظر می‌رسد، و کلمه مفهومی را ظاهرا نمی سازد. 2⃣جالب اینکه در هیچیک از تواریخ ندیده ایم که عرب جاهلی و مشرکان وجود حروف مقطعه را در آغاز بسیاری از سوره‌های قرآن بر پیغمبر ص خرده بگیرند، و آن را وسیله ای برای استهزاء و سخریه قرار دهند، و این خود می‌رساند که گویا آنها نیز از اسرار وجود حروف مقطعه کاملا بی خبر نبوده اند. 3⃣این حروف اشاره به این است که این کتاب آسمانی با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته، و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همین حروفی است که در اختیار همگان قرار دارد در عین اینکه قرآن از همان حروف"الف باء"و کلمات معمولی ترکیب یافته، به قدری کلمات آن موزون است و معانی بزرگی در بر دارد، که در اعماق دل و جان انسان نفوذ می‌کند. درست همانطور که خداوند بزرگ از خاک، موجوداتی همچون انسان، با آن ساختمان شگفت انگیز، و انواع پرندگان زیبا، و جانداران متنوع، و گیاهان و گلهای رنگارنگ، می‌آفریند و ما از آن کاسه و کوزه و مانند آن می‌سازیم، همچنین خداوند از حروف الفبا و کلمات معمولی، مطالب و معانی بلند را در قالب الفاظ زیبا و کلمات موزون ریخته و اسلوب خاصی در آن بکار برده که همه انگشت حیرت به دندان گرفته اند، 4⃣یا بگوییم که: خدا می خواهد به ما بفرماید و بیاموزد که ما با همین حرف ها معجزه کردیم. پس ای انسان تو هم میتوانی با حرفها و کلمه هایت معجزه کنی و دنیایی را بسازی و در مسیر هدایت قرار دهی. ای انسان باید توجه داشته باشی که این حرف ها و این کلمه ها و جمله های تو سرمایه های تو هستند. پس ای انسان با این حرفها کلمات و جملاتی بساز که بتواند دلی را رام و آرام کند. دلی را روشن و روشنگر سازد؛ نه این که دلی را بسوزاند و عالمی را به ویرانی کشاند. ظالم آن قومی که چشمان دوختند زان سخنها عالمی را سوختند عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند. آری گاهی یک حرف جهانی را به هم می ریزد و به آتش می کشاند. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۴) تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ. این است آیات [با عظمت این] کتاب روشنگر(۲) 1⃣از ميان ۲۹ سوره‌اى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است 2⃣اشاره به دور؟ -می دانیم کلمه"ذلک و تلک"در لغت عرب اسم اشاره بعید است. اینکه در مورد قرآن اشاره به دور است این به خاطر آن است که گاهی از اسم اشاره بعید برای بیان عظمت چیز یا شخصی استفاده می‌شود، یعنی آن قدر مقام آن بالا است که گویی در نقطه دور دستی در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبیرات فارسی نیز نظیر آن را داریم فی المثل در حضور افراد بزرگ می‌گوئیم: "اگر آن سرور اجازه دهند چنین کار را می‌کنیم". در حالی که باید این سرور گفته شود، این تنها برای بیان عظمت و بلندی مقام است. 3⃣سوال : اگر قرآن مبین و روشن است چه نیازی به تفسیر؟! به بیان دیگر: «تفسیر»در لغت یعنی برگرفتن نقاب از چهره! مگر قرآن که«نور»و«کلام مبین»است نقابی بر چهره دارد که از آن برگیریم؟! نه، نقابی بر چهره قرآن نیست، این ما هستیم که باید نقاب از چهره جان برگیریم و پرده از دیده عقل و هوش خود کنار زنیم تا مفاهیم قرآن را دریابیم روح آن را درک کنیم. از سوی دیگر: قرآن تنها یک چهره ندارد، یک چهره عمومی دارد که برای همه گشاده است، و نور مبین است و رمز هدایت خلق! اما چهره، بلکه چهره‌های دیگر دارد که آن را تنها به اندیشمندان، آنها که تشنه حقند و پویندۀ راهند و خواهان بیشتر، نشان می‌دهد، و بهر یک به اندازه پیمانه وجود و کوشش و تلاش آمیخته با اخلاصش، سهمی می‌بخشد. این چهره‌ها که در لسان احادیث«بطون»قرآن نامیده شده، بر همه کس تجلی نمیکند، و یا صحیحتر، همه چشمها قدرت دید آن را ندارند، تفسیر، به چشمها قدرت میبخشد و حجابها را کنار میزند و بما شایستگی دید آنها را تا آنجا که برای ما امکان دارد میدهد. شاعری گوید: عروس حضرت قرآن نقاب آنگه بر اندازند که دار الملک ایمان را مجرد بیند از غوغا عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی که از خورشید جز گرمی نبیند چشم نابینا ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۵) (لَعَلَّکَ بٰاخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّٰ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ). "[ای پیامبر]گویی می‌خواهی جان خود را به خاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند از شدت اندوه بر باد دهی"! (۳) 1⃣این تعبیر نشان می‌دهد که تا چه اندازه پیامبر اسلام ص نسبت به مردم دلسوز و در انجام رسالت خویش اصرار و پافشاری داشت، و از اینکه می‌دید تشنه کامانی در کنار چشمه آب زلال قرآن و اسلام نشسته اند و باز از تشنگی فریاد می‌کشند ناراحت بود. ناراحت بود که چرا انسان عاقل با داشتن اینهمه چراغ روشن باز از بیراهه می‌رود؟ و در پرتگاه فرو می‌غلطد و نابود می‌شود؟ آری: اگر بینی که نابینا و چاه است بدان خاموش بنشینی گناه است. 2⃣در سوره مبارکه توبه درباره شدت تلاش پیامبر اکرم برای هدایت بشر می فرماید: "لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ" همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می‌آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص است. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۶) (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمٰاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنٰاقُهُمْ لَهٰا خٰاضِعِینَ). "اگر ما بخواهیم از آسمان آیه ای بر آنها نازل می‌کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد" (۴) 1⃣ايمان بايد اختيارى و انتخابى باشد نه اجبارى: اشاره به اینکه ما این قدرت را داریم که معجزه خیره کننده، یا عذاب شدید و وحشتناکی بر آنها فرو بفرستیم که همگی بی اختیار سر تعظیم در برابر آن فرود آورند و تسلیم شوند، ولی این ایمان اجباری ارزشی ندارد، مهم آنست که آنها از روی اراده و تصمیم و درک و اندیشه در برابر حق خاضع گردند. 2⃣در چندین آیه این موضوع مطرح است که: ایمان باید از روی اختیار باشد. اگر خداوند اراده می کرد احدی مشرک نمی شد لکن ایمان اجباری بدرد نمی خورد. 3⃣در رابطه با این موضوع نگاهی به فرازهایی از خطبه قاصعه هم بسیار بجا است... آنجا که حضرت امیر علت اینکه : کعبه در منطقه بد آب و هواست و یا اینکه چرا انبیا از طبقه ثروتمندان نبودند بحث می می کند. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۷) وَ مٰا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمٰنِ مُحْدَثٍ إِلاّٰ کٰانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ. فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبٰؤُا مٰا کٰانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ. هر ذکر تازه ای از سوی خداوند رحمان برای آنها بیاید از آن اعراض می‌کنند. آنها تکذیب کردند، اما به زودی اخبار آنچه را به استهزاء می‌گرفتند به آنان می‌رسد (و از مجازاتش با خبر خواهند شد). آیه ۵-۶ 1⃣تعبیر به"ذکر"اشاره به این واقعیت است که قرآن بیدار کننده و آگاه کننده است، در تمام آیات و سوره هایش، اما این گروه از بیداری و آگاهی فرار می‌کنند!. 2⃣تعبیر به"الرحمن"اشاره به این است که نزول این آیات از سوی پروردگار از"رحمت عامه"او سرچشمه می‌گیرد که همه انسانها را بدون استثناء به سعادت و کمال دعوت می‌کند. و نیز ممکن است برای تحریک حس شکرگزاری مردم باشد که این سخنان از سوی خداوندی است که نعمتهایش سر تا پای شما را فرا گرفته، چگونه در برابر ولی نعمت خود این چنین اعراض می‌کنید، و اگر او در مجازات شما عجله نمی کند آنهم از رحمت او است. 3⃣تعبیر به"محدث" (تازه و جدید) اشاره به این است که آیات قرآن یکی پس از دیگری نازل می‌گردد، و هر کدام محتوای تازه ای دارد، اما چه سود که اینها با این حقایق تازه ناسازگارند، گویی با همان خرافات نیاکان پیوند همیشگی بسته اند، و با هیچ قیمتی حاضر نیستند با جهل و گمراهی و خرافات وداع گویند اصولا همیشه افراد نادان و متعصب و لجوج با تازه ها، هر چند موجب هدایت و آگاهی و نجات باشد، مخالفند. 4⃣در اين دو آیه براى كفّار سه خصلت بيان شده است: اعراض، تكذيب، استهزا. آرى انسان به تدريج و گام به گام به سقوط كشيده مى‌شود، ابتدا به حقّ بى‌اعتنايى و اعراض مى‌كند، سپس آن را تكذيب و آن گاه حقّ را مسخره مى‌كند. ولى بدترين حالت و صفت انسان، مسخره كردن حقّ است، لذا در اين آيه مى‌فرمايد: در آينده، خبرهاى مسخره كردن آنان به آنها خواهد رسيد. و نمى‌فرمايد: كيفر اعراض و تكذيب به آنان خواهد رسيد. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
آثار اعراض از حقیقت قرآن: حضرت جواد الائمه فرمودند: «وَ كُلُّ‌ امَّة قَد رَفَعَ‌ الله عنهم علمَ‌ الكتابِ‌ حين نَبَذوه و ولاّهم عَدُوّهم حين تَوَلّوه و كان نَبْذُهم الكتاب انْ‌ اقاموا حروفَه و حَرّفوا حدودهَ‌ فهم يَرونُه و لا يرعَونه و الجهّال يُعْجِبُهم حفظُهم للرواية »: «هر امّتى كه خداوند علم قرآن را از آنها برداشت وقتى بود كه خود قرآن را ترك كردند. و هر امّتى كه خداوند بر آنها دشمنانشان را مسلّط‍‌ كرد وقتى بود كه خود زير سلطه دشمن رفتن را قبول كردند. و ترك كردن و كنار گذاشتن آنها قرآن را به اين صورت بود كه حروف و كلمات و الفاظ‍‌ قرآن را حفظ‍‌ مى‌كردند،ولى حدود و احكام آن را تحريف مى‌كردند،روايت قرآن مى‌كردند،ولى مراعات آن نمى‌كردند،نادانان حفظ‍‌ قرآن را براى روايت كردن آن ترجيح مى‌دادند ». میزان الحکمه
(۸) أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی اَلْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنٰا فِیهٰا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ. إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَةً وَ مٰا کٰانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ. وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ اَلْعَزِیزُ اَلرَّحِیمُ. آیا آنها به زمین نگاه نکردند، چه اندازه در آن از انواع گیاهان آفریدیم. در این نشانه روشنی است (بر وجود خدا) ولی اکثر آنها هرگز مؤمن نبوده اند. و پروردگار تو عزیز و رحیم است. آیات ۷-۸-۹ 1⃣آیات تکوین و تشریع! در آیات گذشته سخن از اعراض کافران، از آیات تشریعی یعنی قرآن مجید بود، و در آیات مورد بحث سخن از اعراض آنها از آیات تکوینی و نشانه‌های خدا در پهنه آفرینش است، آنها نه تنها، گوش جان خود را بر سخنان پیامبر ص می‌بستند، بلکه چشمهای خود را نیز از دیدن نشانه‌های حق در اطراف خود محروم می‌ساختند. 2⃣قانون زوجیت!معجزه علمی قرآن! تعبیر به"زوج"در مورد گیاهان قابل دقت است، گرچه غالب مفسران زوج را به معنی نوع و صنف، و ازواج را به معنی انواع و اصناف گرفته اند، ولی چه مانعی دارد که زوج را به معنی معروفش که قبل از هر معنی دیگر به ذهن می‌آید بگیریم و اشاره به زوجیت در جهان گیاهان باشد؟! در گذشته انسانها کم و بیش فهمیده بودند که بعضی از گیاهان دارای نوع نر و نوع ماده است، و برای بارور ساختن گیاهان از طریق تلقیح استفاده می‌کردند این مساله در مورد درختان نخل کاملا شناخته شده بود، ولی نخستین بار"لینه" دانشمند و گیاهشناس معروف سوئدی، در اواسط قرن ۱۸ میلادی، موفق به کشف این واقعیت شد که مساله زوجیت در دنیای گیاهان تقریبا یک قانون عمومی است و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور می‌شوند و سپس میوه می‌دهند. ولی قرآن مجید قرنها قبل از این دانشمند کرارا در آیات مختلف به زوجیت در جهان گیاهان اشاره کرده (در آیات مورد بحث، و در سوره رعد آیه ۴، و لقمان آیه ۱۰ و سوره ق آیه ۷) و این خود یکی از معجزات علمی قرآن است. 3⃣توضیحی کوتاه با ویس تقدیم می شود... ○○●●○○●●○○●● [ روایت ها وحکایت ها ]
(۹) وَ إِذْ نٰادیٰ رَبُّکَ مُوسیٰ أَنِ اِئْتِ اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلاٰ یَتَّقُونَ قٰالَ رَبِّ إِنِّی أَخٰافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ وَ یَضِیقُ صَدْرِی وَ لاٰ یَنْطَلِقُ لِسٰانِی فَأَرْسِلْ إِلیٰ هٰارُونَ وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخٰافُ أَنْ یَقْتُلُونِ قٰالَ کَلاّٰ فَاذْهَبٰا بِآیٰاتِنٰا إِنّٰا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ. به خاطر بیاور هنگامی که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ آن قوم ستمگر برو. قوم فرعون، آیا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمی کنند؟! (موسی) عرض کرد پروردگارا من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند. و سینه‌ام تنگ می‌شود، و زبانم به قدر کافی گویا نیست (به برادرم) هارون نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند). و آنها (به اعتقاد خودشان) بر من گناهی دارند می‌ترسم مرا به قتل برسانند (و این رسالت به پایان نرسد). فرمود چنین نیست (آنها کاری نمی توانند انجام دهند) شما هر دو با آیات ما (برای هدایت آنان) بروید ما با شما هستیم و (سخنانتان را) می‌شنویم. آیات۱۰_۱۵ 1⃣مشکلات پیش روی حضرت موسی! موسی چهار مشکل بزرگ بر سر راه ماموریت بزرگ می‌دید و از خدا تقاضای حل آنها را کرد. (مشکل تکذیب-مشکل ضیق صدر- مشکل عدم فصاحت کافی-و مشکل قصاص). 2⃣اطمینان دادن به کلیم الله : در ضمن سه جمله خداوند به موسی ع اطمینان کافی داد و به درخواستش جامه عمل پوشانیده با تعبیر"کلا"اطمینان داد که قدرت بر قتل او پیدا نخواهند کرد، و نیز از نظر ضیق صدر و عدم گشایش زبان، مشکلی در کار او پیدا نخواهد شد، و با جمله فَاذْهَبٰا بِآیٰاتِنٰا برادرش را به کمک او فرستاد و بالآخره با جمله إِنّٰا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ به آنها وعده داد که آنها را همه جا در زیر چتر حمایت خود خواهد گرفت. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
(۱٠) فَأْتِیٰا فِرْعَوْنَ فَقُولاٰ إِنّٰا رَسُولُ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ أَنْ أَرْسِلْ مَعَنٰا بَنِی إِسْرٰائِیلَ قٰالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینٰا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینٰا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ اَلَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ اَلْکٰافِرِینَ قٰالَ فَعَلْتُهٰا إِذاً وَ أَنَا مِنَ اَلضّٰالِّینَ فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمّٰا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهٰا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ. به سراغ فرعون بروید و بگوئید ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم. بنی اسرائیل را با ما بفرست. (فرعون) گفت: آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم؟ و سالهایی از عمرت را در میان ما نبودی؟ و (سرانجام) آن کارت را (که نمی بایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی) و تو از کافران بودی! (موسی) گفت: من آن کار را انجام دادم در حالی که از بیخبران بودم. و به دنبال آن هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم و پروردگار من به من دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد. آیا این منتی است که تو بر من می‌گذاری که بنی اسرائیل را برده خود ساخته ای؟! آیات ۱۶_۲۲ 1⃣استاد بهرام پور می گوید : "فاتیا" به معنای بیایید هست نه بروید. چون حضرت موسی قبلا گفت : من از فرعون می ترسم.... خداوند فرمود: بیایید [یعنی من آنجام] 2⃣تعبیر به"رسول"به صورت مفرد-با اینکه هر دو (موسی و هارون)پیامبر بودند- اشاره به یگانگی و وحدت دعوت آنها است، گویی آنها دو روحند در یک بدن، با یک برنامه، و یک هدف. 3⃣در مورد تعبیر"ضالین"در میان مفسران گفتگو بسیار شده است زیرا از یک سو می‌دانیم که سابقه سوء برای پیامبر ص حتی قبل از رسیدن به مقام نبوت قابل قبول نیست، چرا که موقعیت او را در افکار عمومی متزلزل می‌کند و هدف بعثت ناقص و ناتمام می‌ماند به همین دلیل دامنه عصمت انبیاء قبل از نبوت را نیز شامل می‌شود. جواب مورد قبول آیت الله مکارم 👇 موسی ع در اینجا یک نوع توریه به کار برده است، سخنی گفته که ظاهرش این بوده من در آن زمان راه حق را پیدا نکرده بودم بعدا خداوند راه حق را به من نشان داد و مقام رسالت بخشید، ولی در باطن مقصود دیگری داشته و آن اینکه من نمی دانستم که این کار مایه این همه دردسر می‌شود و گرنه اصل کار حق بود و مطابق قانون عدالت (و یا اینکه من آن روز که این حادثه واقع شد راه را گم کرده بودم و به آنجا رسیدم که این حادثه رخ داد). و می‌دانیم منظور از"توریه"این است که انسان سخنی بگوید که باطنش مطلب حقی باشد، ولی طرف مقابل از ظاهر آن چیز دیگری استفاده کند و این مخصوص مواردی است که انسان در تنگنا قرار بگیرد که می‌خواهد دروغ نگوید و در عین حال، حفظ ظاهر نیز داشته باشد. این سخن👆 موافق روایات است که در برخی منابع آمده است ما در تفسیر روایی تقدیم می داریم. ○○●●○○●●○○●● [ روایت ها وحکایت ها]
قٰالَ فِرْعَوْنُ وَ مٰا رَبُّ اَلْعٰالَمِینَ قٰالَ رَبُّ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مٰا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ قٰالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لاٰ تَسْتَمِعُونَ قٰالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبٰائِکُمُ اَلْأَوَّلِینَ قٰالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ اَلَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ قٰالَ رَبُّ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ قٰالَ لَئِنِ اِتَّخَذْتَ إِلٰهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ اَلْمَسْجُونِینَ فرعون گفت پروردگار عالمیان چیست؟! (موسی) گفت پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است، اگر اهل یقین هستید. (فرعون) به اطرافیانش گفت، آیا نمی شنوید این مرد چه می‌گوید؟ (موسی) گفت پروردگار شما و پروردگار نیاکان شما. (فرعون) گفت پیامبری که به سوی شما فرستاده شده دیوانه است. (موسی) گفت او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در میان این دو است می‌باشد اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار می‌گرفتید. (فرعون) خشمگین شد و گفت: اگر معبودی غیر از من برگزینی تو را از زندانیان قرار خواهم داد. آیات ۲۳_۲۹ 1⃣پاسخ قاطع به فرعون: موسی که در مرحله نخست از"آیات آفاقی"شروع کرده بود در مرحله دوم به"آیات انفسی"اشاره کرد و به اسرار آفرینش در وجود خود انسانها و آثار پرورش الهی و ربوبیت پروردگار در روح و جسم بشر پرداخت، تا این مغروران بیخبر لا اقل درباره خود بیندیشند و کمی خود را بشناسند و به دنبال آن، خدای خود را. 2⃣پیامبر شما! فرعون به خیره سری هم چنان ادامه داد، و از مرحله استهزاء و سخریه پا را فراتر نهاده نسبت جنون و دیوانگی به موسی داد و"گفت: پیامبری که به سوی شما آمده قطعا مجنون است"! (قٰالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ). همان نسبتی که همه جباران تاریخ به مصلحان الهی می‌دادند. جالب اینکه این فریبکار مغرور حتی حاضر نبود بگوید"فرستاده ما" و"به سوی ما"بلکه می‌گوید"پیامبر شما"که"به سوی شما"فرستاده شده است، چرا که حتی تعبیر"پیامبر شما"جنبه سخریه داشت، سخریه ای توأم با خود برتر بینی که من بالاتر از آنم که پیامبری، برای دعوتم بیاید، و هدفش از نسبت جنون به موسی ع این بود که اثر منطق نیرومند او را در افکار حاضران خنثی کند. 3⃣الف لام... بعضی از مفسران معتقدند که الف و لام در"المسجونین"الف و لام عهد است، و اشاره به زندان مخصوصی است که هر کس را به آن می‌افکندند، برای همیشه در آن می‌ماند تا جنازه او را از زندان بیرون آورند. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
قٰالَ أَوَلَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ قٰالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ اَلصّٰادِقِینَ فَأَلْقیٰ عَصٰاهُ فَإِذٰا هِیَ ثُعْبٰانٌ مُبِینٌ وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذٰا هِیَ بَیْضٰاءُ لِلنّٰاظِرِینَ قٰالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هٰذٰا لَسٰاحِرٌ عَلِیمٌ یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَمٰا ذٰا تَأْمُرُونَ قٰالُوا أَرْجِهْ وَ أَخٰاهُ وَ اِبْعَثْ فِی اَلْمَدٰائِنِ حٰاشِرِینَ یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحّٰارٍ عَلِیمٍ (موسی) گفت: حتی اگر نشانه آشکاری برای رسالتم برای تو بیاورم؟ گفت: اگر راست می‌گویی آن را بیاور! در این هنگام موسی عصای خود را افکند و مار عظیم و آشکاری شد. و دست خود را در گریبان فرو برد و بیرون آورد در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (فرعون) به گروهی که اطراف او بودند گفت: این ساحر آگاه و ماهری است!. او می‌خواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون کند، شما چه نظر می‌دهید؟ گفتند: او و برادرش را مهلت ده و به تمام شهرها ماموران برای بسیج اعزام کن. تا هر ساحر ماهری را نزد تو آورند. آیات ۳۰- ۳۷ 1⃣دو معجزه: این دو معجزه بزرگ مطرح شده در آیات فوق ، یکی مظهر بیم بود و دیگری مظهر امید اولی مناسب مقام انذار است، و دومی بشارت، یکی بیانگر عذاب الهی است و دیگری نور است و نشانه رحمت، چرا که معجزه باید هماهنگ با دعوت پیامبر باشد. 2⃣زود رنگ عوض می کند! فرعون از مشاهده این صحنه، سخت جا خورد و در وحشت عمیقی فرو رفت اما برای حفظ قدرت شیطانی خویش که با ظهور موسی ع، سخت به خطر افتاده بود و همچنین برای حفظ اعتقاد اطرافیان و روحیه دادن به آنها در صدد توجیه معجزات موسی برآمد، نخست"به اطرافیان خود چنین گفت: این مرد ساحر آگاه و ماهری است"! (قٰالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هٰذٰا لَسٰاحِرٌ عَلِیمٌ). همان کسی را که تا چند لحظه قبل مجنونش می‌خواند اکنون به عنوان "علیم"از او نام می‌برد! و چنین است راه و رسم جباران که گاه در یک جلسه چندین بار چهره عوض می‌کنند، و هر زمان برای رسیدن به مقصد خود به دستاویز تازه ای متشبث می‌شوند. 3⃣سرزمین شما!!! برای اینکه جمعیت را بر ضد موسی بسیج کند چنین می گوید: "او می‌خواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون کند"! (یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ). "شما چه می‌اندیشید و چه دستور می‌دهید"؟! (فَمٰا ذٰا تَأْمُرُونَ). این همان فرعونی است که قبلا تمام مصر را ملک مسلم خود می‌دانست، و می‌گفت أَ لَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ: "آیا حکومت و مالکیت این سرزمین مصر از آن من نیست؟ "اکنون که پایه‌های تخت خود را لرزان می‌بیند، مالکیت مطلقه این سرزمین را به کلی فراموش کرده، و آن را ملک مردم می‌شمرد می‌گوید: سرزمین شما به خطر افتاده، چاره ای بیندیشید! فرعونی که تا یک ساعت پیش از این حاضر نبود گوش به سخن کسی بدهد و همیشه فرمان دهنده مطلق العنان بود و آمر بلا منازع، اکنون چنان درمانده شده است که به اطرافیان می‌گوید شما چه امر می‌کنید؟! مشورتی بسیار عاجزانه و از موضع ضعف!. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
فَجُمِعَ اَلسَّحَرَةُ لِمِیقٰاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ وَ قِیلَ لِلنّٰاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ لَعَلَّنٰا نَتَّبِعُ اَلسَّحَرَةَ إِنْ کٰانُوا هُمُ اَلْغٰالِبِینَ فَلَمّٰا جٰاءَ اَلسَّحَرَةُ قٰالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنٰا لَأَجْراً إِنْ کُنّٰا نَحْنُ اَلْغٰالِبِینَ قٰالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذاً لَمِنَ اَلْمُقَرَّبِینَ سرانجام ساحران برای وعده گاه روز معینی جمع آوری شدند. و به مردم گفته شد آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع می‌کنید. تا اگر ساحران پیروز شوند ما از آنان پیروی کنیم. هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: آیا اگر پیروز شویم پاداش مهمی خواهیم داشت؟ گفت آری، و شما در این صورت از مقربان خواهید بود! آیات ۳۸_۴۲ 1⃣یوم معلوم! منظور از" یَوْمٍ مَعْلُومٍ "آن چنان که از آیات سوره اعراف استفاده می‌شود یکی از روزهای عید معروف مصریان بوده که موسی ع آن را برای مبارزه تعیین کرد، و هدفش این بود که مردم فرصت بیشتری برای حضور در صحنه داشته باشند. 2⃣قرب به فرعون: قرب به فرعون تا چه حد در آن محیط و جامعه دارای اهمیت بوده که او به عنوان یک پاداش بزرگ از آن یاد می‌کند، و در حقیقت پاداشی از این بالاتر نیست که انسان به قدرت مطلوبش نزدیک گردد. اگر گمراهان قرب فرعون را برترین پاداش می‌شمردند، خدا پرستان آگاه پاداشی را بالاتر از قرب پروردگار نمی شمرند، حتی بهشت با تمام نعمتهایش را با یک جلوه ذات پاک او، معامله نمی کنند. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
قٰالَ لَهُمْ مُوسیٰ أَلْقُوا مٰا أَنْتُمْ مُلْقُونَ فَأَلْقَوْا حِبٰالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قٰالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنّٰا لَنَحْنُ اَلْغٰالِبُونَ فَأَلْقیٰ مُوسیٰ عَصٰاهُ فَإِذٰا هِیَ تَلْقَفُ مٰا یَأْفِکُونَ فَأُلْقِیَ اَلسَّحَرَةُ سٰاجِدِینَ قٰالُوا آمَنّٰا بِرَبِّ اَلْعٰالَمِینَ رَبِّ مُوسیٰ وَ هٰارُونَ قٰالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ اَلَّذِی عَلَّمَکُمُ اَلسِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلاٰفٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ قٰالُوا لاٰ ضَیْرَ إِنّٰا إِلیٰ رَبِّنٰا مُنْقَلِبُونَ إِنّٰا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنٰا رَبُّنٰا خَطٰایٰانٰا أَنْ کُنّٰا أَوَّلَ اَلْمُؤْمِنِینَ (روز موعود فرا رسید و همگی جمع شدند، موسی رو به ساحران کرد و) گفت: آنچه را می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید! آنها طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند به عزت فرعون، قطعا پیروزیم! سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! ساحران همگی فورا به سجده افتادند. گفتند ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم. پروردگار موسی و هارون. (فرعون) گفت: آیا به او ایمان آوردید پیش از آن که به شما اجازه دهم؟! مسلما او بزرگ و استاد شما است که به شما سحر آموخته!، اما به زودی خواهید دانست که دستها و پاهای شما را به طور مختلف قطع می‌کنم، و همه شما را به دار می‌آویزم. گفتند: مهم نیست (هر کار از دستت ساخته است بکن) ما به سوی پروردگارمان بازمی گردیم! ۵۱-ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را به بخشد، که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم. آیات ۴۳-۵۱ 1⃣پرسش و پاسخ:🤔 سؤالی مطرح است که ساحران توبه کار و مؤمن چگونه خود را نخستین مؤمنان نامیدند؟ آیا منظورشان این بوده که نخستین مؤمنان در آن صحنه بودند؟ یا نخستین مؤمنان از حامیان فرعون؟ یا نخستین مؤمنانی که شربت شهادت نوشیدند؟ همه اینها محتمل است و در عین حال منافاتی با یکدیگر ندارد. این تفاسیر در صورتی است که ما معتقد باشیم قبل از آنها کسان دیگری از بنی اسرائیل یا غیر بنی اسرائیل به موسی ایمان آورده باشند، اما اگر بگوئیم آنها پس از بعثت ماموریت یافتند که مستقیما با خود فرعون تماس گیرند و نخستین ضربه را بر پیکر او وارد کنند، بعید نیست که این گروه به راستی اولین مؤمنان بوده اند و نیاز به تفسیر دیگری نیست. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]