eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
339 ویدیو
30 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
بازی مار پله شما بازی مار و پله را دیده اید، هم مار دارد هم پله دارد. گاهی با چه زحمتی یک خانه‌هایی را شما طی کرده‌ و رفته ای آن بالا بالا یک نیش مار می‌خوری مستقیم می‌آیی آن پایین که بودی. یک جاهایی هست که نه نردبان سر راه شما قرار می‌گیرد صاف می‌روی آن خانه آخر. 🔶دنیا بازی مار پله است. هم مار دارد هم پله. یک خلقیات و اخلاقیاتی هست که این‌ها مثل مار گزنده هستند اگر انسان پیدا بکند هر چه هم اوج گرفته باشد ممکن است یک شبه از عرش به فرش برسد. 🔶یک چیز‌هایی هم هست که نقش نردبان دارد و انسان را بالا می‌برد. مار‌ها از همان اخلاق و رفتار ما سر می‌زند. خدا چیزی به نام مار ندارد. خدا نردبان دارد.
البلاغه پیام امیر مومنان! (ع) فرمودند: «هرگز خداوند را براى جلب رضاى کسى از مخلوقش به خشم نياور، زيرا خداوند جاى همه کس را مى گيرد و کسى نمى تواند جاى او را بگيرد» (وَلاَ تُسْخِطِ اللهَ بِرِضَى أَحَد مِنْ خَلْقِهِ، فَإِنَّ فِي اللهِ خَلَفاً مِنْ غَيْرِهِ، وَلَيْسَ مِنَ اللهِ خَلَفٌ فِي غَيْرِهِ). نامه ۲۷ نهج البلاغه ✍انسان بسيارى از اوقات بر سر دوراهى گرفتار مى شود; راهى به سوى رضاى خدا مى رود و راهى به سوى رضاى خلق، در آنجا که خلق چيزى زايد بر حق خود را بخواهند در اينجا مؤمنان خالص از غير آنها شناخته مى شوند; مؤمنان خالص در آن راه گام مى گذارند که رضاى خداست، زيرا مى دانند که با جلب رضايت و حمايت او هيچ کس نمى تواند کارى بر خلاف آنها انجام دهد در حالى که اگر براى جلب رضاى بعضى از زياده خواهان، رضاى خدا را زير پا بگذارند، کاملا بى دفاع خواهند ماند. فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب که حیف باشد از او غیر او تمنایی
این درد تو را بس حضرت امیر در نامه ۴۵ نهج البلاغه به این بیت شعر استشهاد میکنند:  حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَةٍ وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَی الْقِدِّ. این درد وننگ تورابس که باشکم سیربخوابی‌، و دراطراف توشکم هایی‌ باشدکه پوستی‌ رابرای‌ خوردن آرزو کنند». روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد ----- دیگری گوید:👇 مشکن دل کسی که امیدش بدست توست خواهد بر او گذشت ولیکن شکست توست
درد: ✍️در علم پزشکی، بدترین بیماری بیماری ای است که درد آشکار ندارد، چنانکه اگر بسیاری از انسان ها در مقابل سرطان های مهلک زانو میزنند به علت آن است که این بیماری ها در ابتدا دردی ندارند، این قاعده در روح ما نیز برقرار است اگر انسان از جهت معنوی احساس درد نکند و نقصانی در خود نبیند چرا باید به دنبال درمان برود؟! -------- طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند در جای دیگر میفرماید : تا نگردی مرد صاحب درد تو در صف مردان نباشی مرد تو ---------- این حکایت هر چند افسانه ای را هم دل بدین : عطار یک حکایتی دارد می‌گوید یک وقتی زلیخا به غلامش گفت که چرا نشسته‌ای گفت چه کار کنم گفت بلند شو تازیانه را بردار یوسف را ببر اتاق بغل شلاق بزن جوری بزن که من صدایش را بشنوم گفت باشد تازیانه را برداشت یوسف را هم بلند کرد و رفت اتاق پشت به یوسف آرام گفت ببین من می‌زنم ولی به تو نمی‌زنم به این پوستین می‌زنم به زمین می‌زنم به دیوار می‌زنم ولی هر بار که زدم تو بلند بگو آخ شروع کرد می‌زد به پوستین یوسف می‌گفت آخ می‌زد به دیوار یوسف می‌گفت آخ آخرش به او گفت ببین برای این که زلیخا بعدا شک نکند یک تازیانه هم به خودت می‌زنم که رد تازیانه روی لباست بماند گفت باشد محکم زد همین که زد یوسف یک آه جانسوزی کشید زلیخا گفت بس است دیگر نزن حالا این قصه است افسانه است حقیقت ندارد نمی‌تواند هم حقیقت داشته باشد چون یوسف هر چه دارد از صدقش است یوسف صدیق است ولی یک حقیقتی با خودش دارد و آن این که آه صاحب درد را باشد اثر اگر آهی از سر سوز از سر درد باشد کارگر می‌افتد و تاثیر می‌کند مولوی یک جایی می‌گوید که: نوحه گر گوید حدیث سوزناک لیک کو سوز دل و دامان چاک
📖معرفی کتاب تفاسیر قرآن تک جلدی موجر و مفید: ۱- المبین از برای علامه محمد جواد مغنیه ۲- تفسیر تک جلدی نور(خلاصه تفسیر ۱۲ جلدی نور استاد قرائتی ) ۳- تفسیر تک جلدی استاد بهرام پور ۴-تفسیر تک جلدی علامه سید عبدالله شبّر ۵- تفسیر تک جلدی آیت الله مکارم ( که برخی از آيات را توضیح دادند البته برگرفته از المیزان و تفسیر نمونه هست زیر نظر آیت الله مکارم جمع شده است.) روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
نکته قرآنی در نظام هدایت الهی، ابهامی وجود ندارد و همه روشن و روشنگر می‌باشند، از جمله: فرستاده اش روشنگر است. «رسول مبین» قرآنش روشن و روشنگر است. «قرآن مبین» با زبانی روشن و واضح بیان شده است. «هذا لسان عربی مبین» هشدارهایش نیز بدون ابهام است. «نذیر مبین» حتّی جنگ و صلحش نیز روشن است. «فتحا مبینا» 👈پس هر گروهی در برابر این همه شفّافیت مخالفت کند، گمراهی او نیز بسیار روشن است. «و مَن یعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبینا» ---------- روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
شریح قاضی کیست؟!(۱) ✍شریح بن حارث ابو امیة از قبیله«بنی کنده»بود و اینکه بعضی شریح بن هانی گفته اند، نادرست است؛ در اینکه آیا او از صحابه بود یا نه در میان مورخان گفتگو است. در کتاب اسد الغابة آمده است که او زمان پیغمبر اکرم را درک کرد ولی هرگز حضرت را ملاقات ننمود. بعضی گفته اند ملاقات نمود و نزد پیامبر آمد و مسلمان شد سپس عرض کرد: ای رسول خدا من خانواده ای پر جمیعت در یمن دارم؛ پیامبر فرمود: آنها را نزد من بیاور؛ولی هنگامی که آنها را به مدینه آورد پیغمبر اکرم رحلت فرموده بود. ابن اثیر در اسدالغابة می‌گوید: عمر او را قاضی کوفه قرار داد و این منصب تا زمان امیر مؤمنان علی علیه السلام ادامه داشت و حضرت نیز او را به موجب سوابقش در این کار ابقا فرمود؛ولی طبق روایت معتبری که در کتاب وسائل الشیعة آمده به او شرط کرد حکم نهایی را بدون اطّلاع آن حضرت صادر نکند: (لما ولّی امیر المؤمنین شریحا القضاء اشترط علیه ان لا ینفذ القضاء حتی یعرضه علیه). این منصب حتی تا زمان حجاج ادامه داشت. جمعی از مورخان او را فرد باهوش و زیرکی دانسته اند؛ولی این دلیل نمی شود که خطاهای مهمی نیز در امر قضا مرتکب نشده باشد که نمونه‌های آن نیز در کتب حدیث آمده است.بعدا به مواردی اشاره می‌شود. ----------
شریح قاضی کیست؟! (۲) فتوای او در مورد امام حسین علیه السلام در مورد قيام حسين بن على عليه السلام به شريح قاضى نسبت داده شده كه گفته است: «إنَّ حسين بن على بن أبيطالب قد خرج على أميرالمؤمنين يزيد فدمه هدر» حسين بن على عليه اميرالمؤمنين يزيد قيام كرده و خونش هدر است. و در جملۀ ديگر آمده است: «لقد ثبت عندى انّ حسين بن على خرج عن دين رسول‌اللّه صلى الله عليه و آله و سلم فهو واجب القتل». و در عبارت ديگرى هم اين طور آمده: «لقد ثبت و حقق عندى انّ الحسين بن على خرج على امام المسلمين و اميرالمؤمنين يزيد بن معاوية فيجب على كافّة النّاس دفعه و قتله». و نيز آمده است: «خرج الحسين من حدّه فقتل بسيف جدّه». ✍گروهی از پژوهشگران گفته اند: چنین فتوایی از شریح قاضی در منابع و کتاب های حدیثی و تاریخی و مقاتل یافت نشد و شهرت این فتوا مربوط به قرن معاصر است که به نقل از بعضی کتاب های غیر معتبر و فاقد مدرک نگاشته شده و در دوره اخیر رواج پیدا کرده است. البته ایشان در دربار ابن زیاد در کوفه در مورد هانی بن عروه و مسلم بن عقیل علیهم السلام مرتکب خطایی شد که در پست های بعدی تقدیم می‌شود. 📖برای اطلاعات جامع و کامل در این مورد به کتاب " تحریف شناسی عاشورا " رجوع شود.
شریح قاضی کیست؟!(۳) خطای بزرگ شریح جناب ابی مخنف در مقتل خود می نویسد: ✍هنگامی که ابن زیاد هانی بن عروه را دستگیر کرد او فریاد می‌زد: کجا هستند دینداران و اهل این شهر که مرا در برابر دشمنشان تنها گذاردند. این سخن را می‌گفت در حالی که خون بر محاسن او جاری بود در این هنگام صدای فریادهایی بر در قصر دار الاماره شنیده شد و معلوم شد به طایفه بنی مذحج خبر داده اند که بزرگ آنها هانی کشته شده آنها حرکت کردند و قصر را احاطه نمودند عبیداللّه بن زیاد به شریح قاضی گفت: بیا تماشا کن هانی زنده است سپس بیرون رو و به مردم خبر بده که او زنده است و او را دیده ای شریح هم این کار را انجام داد و مردم پراکنده شدند (سپس ابن زیاد) هانی را به قتل رساند. در واقع شریح که می‌دانست جان هانی در خطر است چرا یاران و حامیان او را امر به بازگشت کرد و رضایت ابن زیاد را بر رضایت خدا مقدم داشت.! موضع گیری‌های نامناسب یا سکوت معنادار در برابر امر شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت اسیران در آن زمان که در کوفه بود نیز نشانه دیگری از خباثت و ضعف نفس اوست و اگر او قبیله بنی مذحج را به هنگامی که دار الاماره را در محاصره خود داشتند امر به بازگشت نمی کرد اوضاع کوفه و آینده یاران امام حسین علیه السلام به شکل دیگری رقم می‌خورد. ---------- مفصل این جريانات در تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۷۴ در باب حوادث سال ۶۰ قمری.
غیبت گریزی: آیت الله مظاهری : ✍من سی سال با استاد ارجمندم، رهبر بزرگوار انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه الله بودم. به جان این شخصیت بزرگوار قسم می‌خورم، مطلبی که شبیه غیبت باشد، از ایشان ندیدم. غیبت که نه، شبه غیبت هم ندیدم. فراموش نمی کنم، یک روز وقتی ایشان برای تدریس به مسجد سلماسی آمدند، نَفَس ایشان به شماره افتاده بود. فرمودند: «والله! تا حال این قدر نترسیده ام» و افزودند: «نیامده‌ام که درس بگویم، آمده‌ام که قدری حرف بزنم. » من که تقریباً ده پانزده سال در درس ایشان شرکت می‌کردم، هیچ گاه جسارتی از ایشان به طلبه‌ها ندیدم. امام آن روز فرمود: «اگر علم نداری، اگر عقل نداری، اگر دین نداری، عاقل باش و نخواه که هویت انسانیت را به هم بزنی. » سپس به خانه رفتند و تب مالت ایشان عود کرد و سه روز برای تب مالت در خانه ماندند. دلیل این سخن امام این بود که شنیده بودند طلبه ای پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده است. امام خودش غیبت نکرده، بلکه طلبه ای پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده بود، ولی نفس امام به شماره افتاده و ایشان ناراحت شده بود.
از این دو خصلت مراقب باش حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: إیّاکَ وَ الاْذاعَهَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَهِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَی الْهَلَکَهِ. از شایعه پراکنی و رياست طلبى بپرهيز كه اين دو [آدمى را] به هلاكت مى كشانند. «بحارالأنوار، ج. ۵۰، ص. ۲۹۶ روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha