eitaa logo
༺‌‌ریحانھ جانــ🌱
1.8هزار دنبال‌کننده
153 عکس
18 ویدیو
0 فایل
♡﷽♡ ❤🍂اینجا داستانهای خواندنی داریم... 🍬روزانہ؛ 🍯 دو پارت رمان آنلاین #گناه 🚫 کپی رمان حرام 🚫 #جمعه و #ایام_شهادت پارت نداریم ❤🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
༺‌‌ریحانھ جانــ🌱
🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥 🔥🪵🔥🪵🔥 🪵🔥🪵 🔥 ♡﷽♡ #گناه‌وتاوان🌪 #قسمت312 •┈┈••✾💔❤️‍🔥❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🔥💔•✾••┈┈• - اِ
🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥 🔥🪵🔥🪵🔥 🪵🔥🪵 🔥 ♡﷽♡ 🌪 •┈┈••✾💔❤️‍🔥❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🔥💔•✾••┈┈• دوباره صدای زنگ و اینبار پشت بندش صدای گرم احسان که بعد از لرزش گوشی در دستم و لمس علامت سبز رنگ تماس توی گوشم پیچید - کجایی دیبا ؟ من رسیدم کافی شاپ صداش گویای خیلی چیزها بود کلافه و عصبی ... همون حالتی که میدونستم داره توی دلش وام خط و نشون میکشه و میگه " بذار دستم بهت برسه ! درستت میکنم ... " " بیا بالا عزیزم پایین شلوغ بود اومدم اینجا " " چی ؟؟؟ " این لحن شاکی در حالی که با چشم های خودش میدید غیر از دو میز بقیه خالیه و خبری از شلوغی نیست خیلی هم عجیب نبود ! گل سفید رنگ رو به نشانهء صلح و آرامش در دست گرفتم و درست کنار میز و روبه روی پله ها ایستادم تا با رسیدن به بالا ، روی ماهشو ببینم چهار .... سه .... دو .... یک خشم و غضب و کلافگیِ نشسته در کاسهء چشم هاش با اصابتِ نگاهش به نگاهِ نمناکِ من در یک لحظه رنگ باخت و فقط یک کلمه از گلوش با حیرت ناباوری خارج شد : - دیبااا !!!! حس و حالِ عجیبی داشتم یه اضطرابِ آمیخته به خوشی و لذت یه التهاب درونی که با دیدنِ تعجب در نگاهِ مهربونش از بین رفت - سلام عزیزم " تولدت مبارک " •┈┈••✾•💔❤️‍🔥❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🔥💔•✾••┈┈• ادامه دارد... بقلم 🪶 پرش به پارت اول♡👇 https://eitaa.com/reyhanastory/3740 ●|رمان گناه‌ و تاوان مختص مخاطبان کانال👇 |√• https://eitaa.com/joinchat/3462529219Cca315c0791 •√| ⛔️کپي حرام⛔️ 🪵 🪵🔥🪵 🔥🪵🔥🪵🔥 🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥