eitaa logo
༺‌‌ریحانھ جانــ🌱
1.8هزار دنبال‌کننده
153 عکس
18 ویدیو
0 فایل
♡﷽♡ ❤🍂اینجا داستانهای خواندنی داریم... 🍬روزانہ؛ 🍯 دو پارت رمان آنلاین #گناه 🚫 کپی رمان حرام 🚫 #جمعه و #ایام_شهادت پارت نداریم ❤🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥 🔥🪵🔥🪵🔥 🪵🔥🪵 🔥 ♡﷽♡ 🌪 •┈┈••✾💔❤️‍🔥❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🔥💔•✾••┈┈• بر خلاف همیشه که به چیدن سینی صبحانه برای جهان تاج و گرفتن دو تا لقمهء ساده برای خودم و احسان اکتفا میکردم ، امروز با اشتیاق میز صبحانه رو چیدم خوب بود که فرصت کافی داشتیم تا با هم صبحانه رو بخوریم و بعد بریم سمت دفتر ! - بدو دیبا جان که دیگه کم کم داره دیر میشه - چشم آقایی دیگه بعد از چند ماه زندگی مشترک جوری به جادوی کلماتِ محبت آمیز ایمان آورده بودم که از هر فرصتی برای رو کردنِ این اعجاز در برابر همسرم استفاده می کردم ..... شرایط اما در دفتر و پیش چشم همکارهای محترم خیلی با خونه فرق میکرد درست لحظه ای که فکرشو نمی کردم بخاطر خطاهایی که بیشتر اوقات سهوی و بخاطر بی تجربگی ازم سر میزد ، جوری موردِ عِتاب و خطابِ احسان قرار میگرفتم که بُغض بی اراده راه خودشو به گلوم باز میکرد تا هیچ وقت این بالا بودن و از اوج به آدم ها نگاه کردن توسط همسر جان فراموشم نشه !!! امروز یکی از همین روزها بود و صدای احسان بر خلافِ قربون صدقه رفتن های صبح ، زیادی بلند به نظر میومد ! - خانوم شریف !!! - دیبا بدو که امروز رئیس حوصله نداره گمونم قراره آتیشش دامن تو رو بگیره ! باز هم خانم فاتحی بود که در نبودِ خانم سپهری دائم داخل اتاق حسابداری سرک میکشید خدایا امروز را ختم به خیر کن •┈┈••✾•💔❤️‍🔥❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🔥💔•✾••┈┈• ادامه دارد... بقلم 🪶 پرش به پارت اول♡👇 https://eitaa.com/reyhanastory/3740 ●|رمان گناه‌ و تاوان مختص مخاطبان کانال👇 |√• https://eitaa.com/joinchat/3462529219Cca315c0791 •√| ⛔️کپي حرام⛔️ 🪵 🪵🔥🪵 🔥🪵🔥🪵🔥 🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥