eitaa logo
کانون فرهنگی محفل ذاکرین ریحانة النبی (س)
640 دنبال‌کننده
898 عکس
577 ویدیو
123 فایل
این محفل از سال 1396باجلسه مقتل در منزل ذاکر اهلبیت عبدالرضا اسماعیلی و با سخنرانی استادان عبدالرسول باقری، قائم فر، موسوی و... شروع و با جلسات مناسبتی هر ۱۵ روزیکبار همچنان ادامه دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
چادرت وقتی یهودی را مسلمان میکند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان میکند نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند بلکه مور خانه ات کار سلیمان میکند مادرانه پا به روی چشم خشک من گذار خاک پایت هر کویری را گلستان میکند خنده ات آرامش قلب نبی و مرتضی است اخم هایت در جهان تولید طوفان میکند قطره وقتی که به دریا رفت,دریا میشود بی سواد کوی تو تدریس عرفان میکند هرکه شد خاک تو ای مهتاب,عالم تاب شد ذره را نور رخت خورشید تابان میکند بار هرکس را به معیار علی سنجیده ای حب حیدر کار ما را پیشت آسان میکند ای صفای خانه حیدر بیا و رو نگیر این حجابت حال مَحرم را پریشان میکند چند جمله با علی خسته ات حرفی بزن بغض پنهان مرد را یکباره ویران میکند در بغل زانو گرفته پهلوانت,رحم کن که نگاه تو علی را مرد میدان میکند درد دارد اینکه بود و پشت در خوردی زمین تو بمان, حیدر برایت خوب جبران میکند علی اکبر نازک 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
4_5949388475080903202.mp3
5.94M
سبک_ایران ✅ بند اول ای وای غمی میون دل اسیره خاطره ش از یادم نمیره که چی کشیدیم توی کوچه یادم میادگریه م میگیره ای وای بغضی توی دلم نشسته خیلی دل زارم  شکسته وقتی که دیدم  اون حرومی راه تورو توکوچه بسته زهرا ای یاس قد کمون حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان... ✅ بنددوم ای وای توکوچه راهمون و بست و چه بدغرورموشکست و دیدم روگونه های مادر کبودیه جای یه دست و ای وای یادم میاداون کوچه ی تنگ نامرد اومد با بغض ونیرنگ به سمت توچه حمله ور شد با دست سنگین ودل سنگ ای وای همراه مادر هی  زدم زار ازگریه شد چشای من تار قَدَّم به پنجه ش نرسید و ازدست من برنیومد کار زهرا ای یاس قد کمون حیدر ✅ بندسوم ای وای قباله ی فدک رو دزدید نامرد به اشک ما می خندید یه جوری سیلی زدکه دیگه چشمای مادرم نمی دید ای وای خدابرا. کسی نیاره که مثل من بشه بیچاره حتی نمیشنید صدامو نه گوشی داشت نه گوشواره ای وای مونده بودیم غریب و تنها مادرمن به روی خاکا هرچی میگفتم پاشو مادر نمیتونست بلند شه از جا مادر وای مادرم وای مادرمن یا فاطمه یا فاطمه جان... 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
‍ ⚫️ بیان واقعه به و وقایع منجر به حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) از آن حضرت در ایشان حسین بن حمدان خصیبی روایت کرده است: (سلام‌الله‌علیها) به رسیدند و بعد ایشان را غسل دادند و تکفین کردند و معطر کردند، چرا که به تحقیق ایشان طاهره بودند و رجس و ناپاکی در ایشان راه نداشت، و در ایشان کسی نبود امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و حضرت ام کلثوم (سلام‌الله‌علیها) و فضه و اسماء بنت عمیس، (علیه‌السلام) (سلام‌الله‌علیها) را با امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) کردند و به آن و در ایشان کسی نشد و از سایر مردم غیر خود آن‌ها بر ایشان نخواند، چرا که به تحقیق (سلام‌الله‌علیها) به آن کرده بودند و فرمودند: بر من نخواند که کردند و خداوند متعال و رسولش (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و در من کردند، را گرفتند، و من، که پدرم برای  ملک برایم نوشتند کردند، را خواندند در حالی که به خدا که آن‌ها، و و (علیه‌السلام) و بودند، بر آن در وارد می‌شدیم، و (علیه‌السلام)  مرا می‌کرد و با امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) و به سوی آن‌ها و آن‌ها را می‌شدم به خدا و رسولش (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، که باشید که به ما‌ کردید و که آن را برای ما داده است نکنید، پس ما را جواب می‌دادند و از نصرت و یاری ما ، بعد آمدند و ما را گرفتند، قنفذ و با او عمر بن خطاب بود و خالد بن ولید تا پسر عمویم (علیه‌السلام) را از خارج کنند و به سقیفه بنی ساعده، برای که سراسر خسران و بدبختی بود، ، پس همسرم (علیه‌السلام) به سوی آنها نشد چرا که آنچه که (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در باره ازواجشان و و ... کرده بودند، بسیار به ما آوردند، تا و را ، در ایستاده بودم، و آن قوم مهاجم را به خدا و رسولش (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، می‌دادم که از ما و ما را یاری نمایند، عمر بن خطاب را از دست قنفذ غلام ابوبکر گرفت، و با آن بر زد و اثر آن همچون رگه‌های در باقی ماند، آنگاه به در و را به طرف من داد، در این هنگام به بر افتادم در حالی که در رحم داشتم، زبانه می‌کشید و را ، سپس عمر بن خطاب چنان به صورتم زد که که تکه تکه شده و از جدا شدند و زایمان مرا فراگرفت و (علیه‌السلام) بی‌گناه، و شد، پس این‌ها هستند که بر من بخوانند؟! به تحقیق که و (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از آن‌ها است و نیز از آن‌ها ، پس (علیه‌السلام) به آن حضرت نموده و آن حضرت را آن که را کنند در دفن نمودند و حفر کردند تا کسی آن حضرت را ندهد و نکند. منابع: الهدایة الکبری باب ۳ ص ۱۷۸ و ص ۱۷۹ ، ارشاد القلوب ج ۲ ص ۳۵۷ و ص ۳۵۹ ، بحارالانوار ج ۳۰ ص ۳۴۸ و ص ۳۴۹ جهت امر فرج و سلامتی امام عصر علیه السلام صلوات
🌹🌸🌹🌸🌹🌸 دادخواهی حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رجعت در عهد ظهور نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله با تصویر کتاب 🌹🌸🌹🌸🌹🌸 🔹 علامه مجلسی رضوان الله علیه از مفضل بن عمر رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق علیه السلام در مورد شکایت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از رجعت در عهد ظهور فرمودند: پس ابتدا کند حضرت فاطمه و شکایت کند از ابو بکر و عمر عليهما اللعنة که فدک را از من گرفتند و چندان که حجت‌ها بر ایشان اقامه کردم سود نداد و نامه‌ای که تو برای من نوشته بودی برای فدک، عمر گرفت در حضور مهاجر و انصار و آب دهان نجس خود را بر آن انداخت و پاره کرد و من به سوی قبر تو آمدم ای پدر و شکایت ایشان را به تو کردم و ابو بکر و عمر و خالد بن ولید و قنفذ به سقیفه بنی ساعده رفتند و با منافقان دیگر اتفاق کردند، و خلافت را از شوهر من امیر المومنين غصب کردند. پس آمدند که او را به بیعت ببرند، او ابا کرد، هیزم بر در خانه ما جمع کردند که اهل بیت رسالت را بسوزانند. پس من صدا زدم که ای عمر، این چه جراتست که بر خدا و رسول می‌نمایی! می‌خواهی که نسل پیغمبر را از زمین براندازی؟! عمر گفت که بس کن ای فاطمه که محمد حاضر نیست که ملائک بیایند و امر و نهی از آسمان بیاورند. علی را بگو که بیاید و بیعت کند و اگر نه آتش می‌اندازم در خانه و همه را می‌سوزانم! پس من در حالی که گریان بودم گفتم: خداوندا! به تو شکایت می‌کنم از این که پیغمبر تو از میان رفته و امتش همه کافر شده‌اند و حق ما را غصب می‌کنند. پس عمر صدا زد که حرف‌های احمقانه زنان را بگذار! خدا پیغمبری و امامت را هر دو به شما نداده است، پس عمر تازیانه زد و دست مرا شکست و در بر شکم من زد و فرزند محسن نام شش ماهه از من سقط شد و من فریاد می‌کردم که وا ابتاه! وا رسول الله! دختر تو فاطمه را دروغگو می‌نامند و تازیانه بر او می‌زنند و فرزندش را شهید می‌کنند و خواستم که گیسو بگشایم، امیر المومنین دوید و مرا به سینه خود چسبانید و گفت: ای دختر رسول خدا! پدرت رحمت عالمیان بود، به خدا سوگند می‌دهم تو را که مقنعه از سر نگشایی و سر به آسمان بلند نکنی، والله که اگر بکنی خدا یک جنبنده بر زمین و یک پرنده در هوا زنده نگذارد، پس برگشتم و از آن درد و آزار شهید شدم... 📚 کتاب رجعت، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۱۴۸-۱۵۰، چاپ انتشارات دلیل ما 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
سیلیِ سردِ خزان؛ گشت و گذارم را گرفت ارغوانی کرد یاسم را، بهارم را گرفت پیر شد، قامت کمان شد یارِ هجده ساله ام یک لگد با یک غلافِ کهنه یارم را گرفت در کنار غصه ها سنگ صبوری داشتم رفت با بیطاقتی؛ صبر و قرارم را گرفت دردِ پهلوی شکسته، دردِ بازویِ کبود همسرم را...دلخوشیِ روزگارم را گرفت روزها دستاس چرخاند و برایم پخت نان روزگارم شب شد و لیل و نهارم را گرفت خانه ام شد بی صفا، گمکرده دارم ای خدا... بشکند دستی که یارِ خانه-دارم را گرفت بشکند پایی که زد بر دربِ باغم بیهوا میوه ام افتاد و شش-ماهه-انارم. را گرفت کودکانم آه خیلی زود بی مادر شدند بغضشان هنگام ِ گریه؛ اختیارم را گرفت صبر کرد و از خجالت ذره ذره آب شد داغِ زهرا(س) اقتدارِ ذوالفقارم را گرفت * کینه های کهنه را همراهِ هیزم جمع کرد آمد آن نامردِ پستی که نگارم را گرفت بیکسم کرد و گرفت از من کس و کارِ مرا آتشم زد قاتلش! ایل و تبارم را گرفت من فقط از قلعهٔ خیبر "دری" کَندم ولی او لگد زد بر "در" و دار و ندارم را گرفت! 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
۱۴۰۱ دیگر خوشی در بیت حیدر جا ندارد لبخند بر طفلان او معنا ندارد انبوهی از غم بر دلِ مولا نشسته با داغ زهرا گشته حیدر دل شکسته اولاد زهرا زانوانِ غم گرفتند زینب ، حسین و مجتبی ماتم گرفتند روز علی از غُصه ی زهرا شده شب چادر نماز فاطمه شد سهم زینب تا که نگاهش بر در و مسمار افتاد از داغ محسن ، داغ زهرا می کند یاد دیگر مزار فاطمه ، بالین مولاست چون غرق محنت گشته و تنهای تنهاست چون مَحرمی دیگر ندارد بعد زهرا چاه بیابان گشته هَمدم بهر مولا هر شب به ناله عُقده ی دل وا کند او با این درِ آتش زده نجوا کند او گوید که زهرا بانوی پهلو شکسته دیگر علی بعد از تو شد تنها و خسته راحت بخواب آرام جان ، نور دو عینم شب ها کنار زینب و یار حسینم ✍️📗 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
زانوی غم گرفته وُ ، مولا شده عزادار در زیر لب گوید علی ، زهرا خدانگهدار ای همه حاصل من غم تو قاتل من می میرم از داغ تو زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان خون از دو چشمان علی ، میباره در کنارت بالین شب هایم شده ، زهرای من مزارت می میرم از غم تو از سوز ماتم تو ای بانوی مظلومه زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان آرام جان مرتضی ، وقتی شدی تو پرپر کسی به خانه ی علی ، دیگر نمی زند سر بی تو به غم نشستم دیدی که دلشکستم رفتی خداحافظ تو زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان ✍️📗 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
سلام و عرض احترام🔺🔺🔺 به اطلاع کلیه عزیزان کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س) رسانده میشود که جلسه رسمی (مقتل ) شنبه ها استاد مهرپرور امشب برگزار نمی‌گردد و انشاءالله هفته آینده طبق آدرس در کانال اعلام میگردد
به دعوت خادم اهلبیت صادق خردپبشه از همه اعضاء و کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)