eitaa logo
حامیم | رضاافشار
1.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
220 ویدیو
34 فایل
آدرس اینستاگرام: @r.afshar.ir ارتباط با بنده: @Afshar_ir کارویژه بنده، مربی‌گری و هدایت تشکلهای کنش‌گر اجتماعی‌ جهت اصلاح جامعه است. ان شاء الله در... 🔺آموزش و پرورش 🔺محیط زیست 🔺مسکن 🔺مطالبه‌گری 🔺تعاونی‌ها 🔺خصوصی‌سازی 🔺تشکیلات‌ 🔺جهادسازندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سه وجهی عدالتخواهی* عدالتخواهی یک چند وجهی‌ست و که مجموع‌ آنها تصویر را می‌سازد. وجه اول عدالتخواهی را، کنش‌ها و واکنش‌های ما(نسبت به مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی) می‌سازد. حساس بودن و بی‌تفاوت نبودن نسبت به مسائلی از جمله و تبعیض‌‌های قانونی‌ای همچون اختلاف بیست و یک برابری پرداخت‌ها، و غیرانتفاعی و و امکانات رشد، و مسلط کردن طبقه‌ای خاص بر منابع تولید ثروتی همچون کارخانجات اصلی و مادر، افزایش و ، حاشیه نشینی و برخوردهای دوگانه با ساخت‌ و سازهای غیر مجاز و مسائلی از این دست. وجه دوم فعالیت و رایزنی‌ها جهت اصلاح یا رد سیاست‌های تولید کننده فقر و فساد و تبعیض از یک طرف و پیگیری‌ و برنامه‌ریزی جهت گسترش و تعمیق سازوکارهای پیاده‌سازی عدالت از طرف دیگر جنبه دیگریست که می‌تواند تکمیل کننده کنش‌های وجه اول باشد. و در نهایت وجه سوم عدالتخواهی، تولید علمی است که بتوان با تکیه بر آن، مبارزه علیه مصادیق، روندها، عرفها و برنامه‌های غیر عادلانه را پیش برد و لا اله عدالتخواهی و نفی وضع موجود را به تصویر کشید. بنابراین توجه به هر سه جنبه است که عدالتخواهی را یک جریان سازنده و پیش‌برنده می‌سازد و غفلت از هر یک از وجوه ، یا جریان را غُر بِزن‌هایی سطحی‌نگر جلوه می‌دهد که جز داد و فریادهایی بی‌نتیجه کاری نمی‌کند، یا در فقدان وجود طرح‌های جایگزین و آلترناتیوها، جز بر یاس و ناامیدی نمی‌افزاید. ✅ 1400/1/20 https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1
هدایت شده از افشار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نخستین دوره تابستانه "انسانِ انقلابِ اسلامی" بررسی زیست انقلابی ائمه با رویکرد اصلاح اجتماعی برگزار میگردد 📌ویژه بانوان بصورت حضوری و مجازی همراه با گواهی پایان دوره 🖋️جهت ثبتنام، نام و نام خانوادگی و کلمه"انسان انقلاب " را به شماره 093324677020 ارسال نمایید جهت اطلاع بیشتر باهمین شماره تماس بگیرید موسسه تبلیغی جهادی میقات جوانان انقلاب اسلامی @miqat_ir
سرورانی که کار فرهنگی و تربیتی انجام میدهند این تذکر شهید بهشتی رو باید به شدت توجه داشته باشند که در تربیت فردی و اجتماعی افراد روحیه استقلال و قدرت تصمیم یا بهتر بگیم حق تصمیم اونها رو باید رعایت کرد تا جایی که اگر این نکته بی‌توجهی بشه یکی از جنبه‌های مهم انسانی در متربی لنگ میزند. "جامعه اسلامی جامعه هوشیارها و زباندارهاست.جامعه اسلامی جامعه مردم فضول است. نه از آن فضولی‌های بیجا، نه، زباندار به این معنا که برّه نیستند. جامعه اسلامی جامعه برّه‌ها نیست. آدمی که انتقاد میکند و در کار همه دقت میکند اما بخاطر چی؟ بخاطر پاسداری از مهم‌ترین چیزها:حق و عدل حق و عدل از همه کس مهم‌تر است"کتاب بایدها و نبایدها صفحه ١٧٢ ______ ✍🏻 https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1
*مالک اشتر هم کوفه بود* روایت انتصاب حاکمان کوفه با دوگانه‌ای غلط شکل دادن دوگانه مدیریتی غلط متعهد ناکارآمد یا کارآمد غیر متعهد را میتوان در چینش والیان کوفه و نقش آن در تثبیت این نگاه اجتماعی بخوبی مشاهده کرد آنجا که خلیفه وقت این تئوری را چنین بیان میکند"مردم کوفه مرا به ستوه آورده اند !اگر مرد نرمخوئی را بر آنها حاکم گردانم او را تضعیف میکنند. واگر سختگیری را بر آنها بگمارم از وی شکایت می کنند. کاش مرد نیرومند و امینی پیدا میکردم تا والی آنها کنم"! اما آیا مومن کارامد پیدا نمیشد؟داستان با سعد ابی وقاص که از تاسیس تا ٣سال بعد والی بود آغاز میشود.سعد چون نمازش را باحال نمیخواند مردم از او شکایت میکنند و عزل میشود زیاد بن حنظله(قاضی کوفه)والی بعدیست اما پس از چندی استعفا میدهد. و پس از او عمار یاسر منصوب شده که باز به بهانه ضعیف بودن عزل میشود و نوبت به مغیره بن شعبه میرسد که حتی خلیفه هم او را فاسق میدانست. مغیره در دفاعی آشنا و کاربردی از تئوری مومنِ ضعیف، فاسقِ قوی چنین می‌گوید: فسق من زیانی برای تو ندارد. کاردانی و توانائی من برای تو، فسقم برای خودم! قطعه دیگری از تصور مردم از حاکم تکمیل میشود لکن هنوز مردم حساس‌اند و کار را به عزل او میکشانند اما جالب اینجای قصه است که والی جدید سعد ابی وقاص همان نماز بی‌حال خوان اول است اما اینبار مردم عطای نماز با حالش را به لقایش بخشیدند و از او استقبال می‌کنند گفتند بتواند اداره کند، مومن نیمه هم باشد بهتر از هیچ‌است. خلیفه فوت میکند و عثمان اموی بر سرکار می‌آید و سعد را بخاطر اختلاف با خزانه‌دار عزل میکند‌ و ولید بن عقبه،برادر مادریش را منصوب می‌کند(کسی که رسما قرآن فاسقش خوانده بود).ولید مشروب می‌خورد و نماز صبح ۴ رکعتی‌اش رسوایی به بار می‌آورد. مردم اعتراض میکنند. با پیگیری امیرالمومنین عزل شده و بر او حد جاری میشود این رسوایی اما، راه را برای و نمی‌بندد و سعیدبن عاص، دیگر خویشاوند عثمان جای ولید را میگیرد سعید ابتدا سجاده آب میکشد و منبر و محراب ولید را میشوید اما از بعد حیف و میل بیت‌المال مردم به ستوه آمده اعتراضات را متوجه بنی‌امیه و شخص عثمان میکنند. او را از کوفه اخراج و به امارت ابوموسی اشعری رضایت می‌دهند. عزیزان! تاریخ نقل نکردم! تنها میخواستم بگویم که در تمام این مدت که مردم به سوی پذیرش و باور دوگانه غلط مومن ضعیف یا فاسق قوی سوق داده میشدند و گزینه مومنِ متعهدِ متخصص به بهانه‌ی نبود چنین مدیرانی حذف میشد، مالک اشتر آن ابر مدیر_انقلابی در کوفه بود ____________________ ✍🏻 ١۴٠١/٢/۴ https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1
*برخورد امیرالمومنین با زندگی لاکچری مسئولین* روایت واکنش امام به خرید خانه ٨٠ دیناری توسط قاضی شریح به امام خبر رسید قاضی‌شريح خانه‌‌ی ٨٠ ديناری خريده( که این مبلغ در مقابل زندگی سوپر لاکچری امثال سابقه‌داران و سهم‌خواهانی چون طلحه که روزی ١٠٠٠دینار تنها از زمینهای عراقش درآمد داشت یا سرمایه داران زالوصفتی همچون مروان بن حکم اموی که در زمان عثمان مبالغی چون ۵٠٠هزار دینار در یک قلم از بیت المال به جیب میزدند) چیز زیادی نبود. لکن مسئولیت در حکومت علی نشستن بر است لذا حضرت احضارش کرده و فرمود: به من خبر دادند كه خانه اى با ٨٠ دينار خريده اى، و سندى براى آن نوشته اى، و گواهانى آن را امضا كرده اند. شريح گفت: آرى یا امير مؤمنان! امام(ع)با غضب به او نگاه كرد و فرمود: شريح به زودى كسى به سراغت مى‌آيد كه به نوشته‌ات نگاه نمى‌كند، و از گواهانت نمى‌پرسد، تا تو را تنها به خانه قبر بسپارد. اى شريح بیاندیش كه اگر آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام خريده باشى، خانه دنيا و آخرت را از دست داده اى. اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مى‌نوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر، رغبت نمى‌كردى، آن سند را چنين مى نوشتم: اين خانه‌ایست كه بنده‌اى آن را از مرده‌اى آماده كوچ خريده، خانه اى از سراى غرور، كه در محلّه نابود شوندگان، و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، حدود این خانه چنین است از سویی به آفت‌ها و بلاها، سوى دیگر به مصيبت ها، و سوى سوم به هوا و هوس هاى سست كننده، و سوى آخر آن به شيطان گمراه كننده ختم مى شود، و درِ خانه به روى شيطان گشوده است. اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمى بندد، به مبلغى كه او را از و خارج و به و كشانده، خريدارى كرده است(نامه ٣ ) این نامه نشان دهنده نهی شدید مسئولین نظام از زندگی‌ای بالاتر از دهک‌های میانه جامعه است حتی اگر از مال حلال باشد که مال حرام تکلیفش مشخص است زندگی فراتر از معمول جامعه هم به معنای لاکچری بودن مسئول و خانواده‌اش نیست یعنی لاکچری هم نباش همین که معمول جامعه نتوانند خریداری کنند تو محکوم هستی! بنابراین قاعده پذیرش مسئولیت در حکومت اسلامی، زندگی در سطح معمول و حتی پایین‌تر از عموم جامعه است هم برای خودش و هم خانواده‌‌اش چرا که نمی‌توانی به مردم بگویی بر آرمانها مقاومت کنید و هزینه بدهید اما ما زندگی فراتر از عادی خود را داریم. ______________________ ✍🏻 ١۴٠١/٢/۴ https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1 ‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جناح اموی از قدرت با عظم مردمی کنار گذاشته میشوند و حالا دور دور ماست! نوبتی هم که باشد نوبت ماست بالاخره عمری مجاهده کردیم، هزینه دادیم، آن زمان که دیگران در بی‌خبری بودند ما در کنار امام، انقلاب کردیم علیه اشراف قریش! و حالا کمترین مزدمان سپردن امارت یک استانی یا یک امتیاز انحصاری‌ای، ویژه‌ای، چیزی توسط علی بماست... ... با این خیالها طلحه و زبیر پیش امام میروند و با صحنه‌ی خاموش کردن چراغ توسط امام مواجهه میشوند. نگاهی به هم میکنند و پیش خود میگویند "هنوز افکارش در سال ۵٧ مانده! کسی نیست بگوید بابا! زمانه عوض شده! ما دیگر آن یلاقباهای اول انقلاب نیستیم، ما حالا برای خودمان آلاف و اولوف و برو بیایی داریم" بیراه هم نمی‌گفتند. جناب طلحه، حالا از زمین‌های حاصلخیر رانتی‌ای که در این سالها از عراق بدست آورده بود، روزی ١٠٠٠ دینار معادل ۵ میلیارد تومان درآمد داشت، یعنی آن یک ساعتی که پیش علی نشسته بودند بیش از ۴٠٠ میلیون تومان تنها از زمینهای عراقش سود کرده بود، زبیر هم دست کمی نداشت انقلابی‌ای که بیش از ٣هزار میلیارد سرمایه جمع کرده بود حالا علی نگران چند سی‌سی روغن بیت‌المال است. این چند سی‌سی کلی حرف برای گفتن دارد، یعنی من باند باز نیستم، قبیله گرا نیستم، من ویژه‌خوار خوب ویژه‌خوار بد نمیکنم که اگر امویان بخورند وااسلاما بگویم اگر جناح ما بخورند نادیده بگیرم، من همه همتم مستضعفین است و آن آرمانهایی که بخاطرش انقلاب کردیم، من نگران قضاوت کودکان حاشیه نشین هستم، نگران سفره‌های خالی، نگران احساس عدالت مردمم، من تنها پیشرفت را هدف نمیدانم، پیشرفت در سایه عدالت را اصل میدانم.
*بررسی مبانی افشاگری*
افشار: *بررسی مبانی افشاگری* آیا حق داریم ظلم را فریاد کرده و علیه ظالم، جهت دادخواهی یا انتقام از او، پیش از اثبات در محاکم قضایی دست به افشاگری بزنیم؟ شرعاً مجاز است یا خیر؟ با رجوع به آیات قرآن به دو آیه کلیدی برمی‌خوریم که گویا افشاگری علیه ظالم را مجاز میداند «لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا؛ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺸﺎﻱ ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ» و نیز آیه «و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل؛ بی‌شک کسانی که پس از ستم دیدن یاری طلبند ( یا: انتقام گیرند) جایی برای بازخواست و سرزنش آنان نیست.» اهمیت آیات یاد شده در این است که عدالتخواهی پارتیزانی را نه تنها مجاز بلکه پشتوانه رسیدن و مانایی امر عدالت اجتماعی دانسته و در مقابل اهمال‌کاری دیوان‌سالاری یا تبدیل شدن به ماشین تولید ناعدالتی به دلیل تعارض منافع سدی از نظارت مردمی ایجاد میکند که به قدرت تکیه نداده و یاری گر امام امت میگردد. قاعده‌ای قرآنی و فقهی که گستره آن محدود به روابط فردی یک فرد به عنوان «ظالم» و فرد دیگر به عنوان «مظلوم» محدود نمی‌گردد. زیرا نه ظلم محدود به موضوعی خاص است و نه مظلوم محدود به شخص یا گروه یا جامعه یا کشور و یا حتی دین و مذهبی خاص است و نه ظالم در عنوان و جایگاه خاصی تعریف شده است. ظالم ممکن است یک فرد عادی یا یک مسئول در هر رده یا دستگاه یا جریان یا حکومت یا یک کشور، و از هر دین و قوم و طبقه‌ای باشد. چنان که شکایت بردن و فریاد برآوردن و بدگویی و افشاگری درباره رفتار ظالمانه می‌تواند با گفتن و نوشتن و هر آنچه که ابزار برای تظلم عمومی است باشد؛ نیز می‌تواند به صورت فردی یا گروهی باشد؛ چه همه افراد آن گروه خود مظلوم باشند و ستم مشترکی بر آنان رفته باشد و چه به درخواست مظلومان دیگر شتافته و در نشان دادن ظلم ظالم و رساندن صدای آنان به دیگران به کمک آنان بروند. در این زمینه فقهاء از جمله شیخ انصاری ذیل موارد جواز غیبت به این موضوع پرداخته و غیبت مظلوم از ظالم را مجاز میدانند اما اینکه آیا فقط در نزد قاضی مجاز است یا در هر جایی که امید به یاری رساندن وجود دارد یا نه حتی در جایی که امید به یاری نیست و تنها برای انتقام از ظالم است مجاز است نظرات متفاوت است. حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه میفرمایند آیه اول با شرطی پذیرفته است(استثناء متصل باشد) اما در مورد آیه دوم بیان داشته‌اند که انتصار چه به معنای طلب یاری باشد و چه معنای انتقام گرفتن در هر رو صورت و با توجه به اطلاق آیه می‌توان چنین نتیجه گرفت که افشای ظلم ظالم مجاز است و مشروع نکته قابل توجه دیگر در سخن امام‌خمینی پاسخ به این شبهه است که اگر جایز باشد مظلوم خود درخواست کمک کند و از ظالم انتقام گیرد، موجب هرج و مرج می‌شود و والی و قاضی برای همین نصب شده‌اند که داد مظلوم را بستانند و به او کمک کنند و امور جامعه را نظم بخشند؛ با این حال چگونه مردم خود می‌توانند اقدام کنند؟ «ربّما یقال: إنّ تجویز الانتصار و الانتقام للمظلوم بنفسه من الظالم یوجب الهرج و المرج، و إنّما نصب الوالی و القاضی للانتصاف و الانتصار و تنظیم أمور الناس، و معه کیف یطلق ذلک للناس بأنفسهم؟» اما ایشان این تحلیل و برداشت را سست و مخالف اطلاق آیه و بلکه آن را مخالف برداشت و تحلیل درست می‌داند و موارد چندی مانند آن را شاهد می‌گیرد که در شرع واقع شده است؛ مانند جواز تقاصّ در طلب، جواز دفاع از جان و مال و آبرو، و دفع کسی که به خانه شخص سر کشیده است. ایشان برای تاکید بر جواز و اینکه با وجود دلیل نباید با چنین وجوهی آن را مستبعد شمرد، می‌افزاید: آیا ممکن است به کسی که آبرو و مال وی مورد هجوم دزد قرار گرفته، گفته شود او باید دست نگه دارد و جایز نیست مهاجم را دفع کند، اما بعد از آنکه مهاجم هر کاری خواست کرد به مظلوم گفته شود: می‌توانی به محاکم صالحه شکایت کنی؟! «فهل ترى من نفسک وجوب القعود عن دفع السارق المهاجم على عرض الرجل و ما له و عدم جواز دفعه ثمّ بعد فعله ما فعل یقال للمظلوم: لک الرجوع إلى المحاکم الصالحه؟ _________ ١۴٠١/۵/۵ https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*بلای اسلام آمریکایی* اسلام آمریکایی ماده مخدریست که اهالی قدرت و ثروت برای سوار شدن بر گرده‌ی مردم مستضعف تولید میکنند سیاست‌ورزی اموی خوب دریافته است که اگر بخواهد در جامعه دیندار به حیات زالو صفتانه خود ادامه دهد ناگریز باید مقابل اسلام ناب بایستد لذا پروژه تحریف دین را کلید میزند یا خنثی و بی‌تفاوتش میکند یا همراه و آلت دستش میکند و این هر دو تنها تخدیر را به ارمغان می‌آورد چه خوب فهمید شهید آوینی عزیز که : خلاف آنچه بسیاری می پندارند، آخرین مقاتله ما - به مثابه سپاه عدالت - نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپا تر است. با این عینک (داشتن یا نداشتن این جدال) میتواند هم نماز جمعه ناب از آمریکای‌اش را تشخیص دهید هم هیئت و روضه و سایر مراسمات و مناسک را.
اصلاح‌گری دو ثارلله (1).mp3
30.58M
جلسه اول سخنرانی محرم ١۴٠١
ماموریت تاریخی اشک چه وقت میتوانی بر حسین اشک بریزی؟ تا وقتی مفهوم عدالت و ضد عدالت را نفهمی نمی‌توانی بر حسین اشک بریزی! تا بی‌طرف باشی در جبهه عدل و ظلم، اشک تو بر حسین باعث نجاتت نمیشود. نه نمیشود! چرا که اشک بر روضه‌های حسین یعنی تو داری هل من ناصر حسین را می‌شنوی، یعنی خطاب اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید را داری می‌شنوی، یعنی پاره پاره شدن حسین را داری نظاره میکنی و تنها و تنها بر او اشک می‌ریزی و باز نظاره میکنی! این آن لحظه خطرناک است! در این لحظه تو دیگر نمی‌توانی بی‌طرف باشی. نمی‌توانی منفعل باشی. علی(ع) تو را خطاب میکند من لم یکن معنا کان علینا که اگر با ما نیستی بر مایی. یا با حسینی یا علیه حسین. و با حسین بودن یعنی سکوت نکردن در برابر همه آنچه حسین را به قیام واداشت، یعنی مبارزه با اشرافیت مذهبی ، ناعدالتی، در بند کردن آزادی، بستن دهان منتقدین، تبعیض و دست درازی به اموال عمومی و ترس خواص از هزینه دادن. اشکی که اینها را ندارد اشک عاطفی است و غریزی. لکن اشک بر حسین نه اشک عاطفی بلکه اشک سیاسی و اشک ایدئولوژیک است گریه افشاگری و اعتراض است. ماموریت تاریخی این اشک افشای ظلم و ظالم است. سلاح تبلیغی پرقدرتیست که علاوه بر اینکه احساساتی از جنس غم و عشق و غرور و غضب و ایثار را برمی‌انگیزاند تو را به تفکر وامی‌دارد که من کجای این تقابل ایستاده‌ام؟ شیعه از اشک، رسانه‌ای مردمی ساخت تا به جنگ بوق‌های دولتی و رسانه‌های حکومتی زمان برود و آنقدر گسترشش داد تا سیل اشکها بنی‌امیه و امثالش را سرنگون ساخت. و این ماموریت همچنان باقیست... لذا اشک بر حسین یک مکتب است که اگر وارد آن شدی باید الزاماتش را نیز بپذیری و آن وقت است که این اشک تو را به کربلای زمانت و پس از آن جنة الماوا می‌کشاند. پ. ن. اگر هنوز فکر میکنی با اشک بر حسین به تنهایی میتونی بری بهشت باید پشت سر عمر سعد صف بگیری تا در رو بروت بازکنن چون اون جزو اولین گریه کنندگان بود. ____________________ ✍🏻 https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1 ____________________
زینب امریکا پسند! وقتی میگوییم امریکا پسند یعنی ارائه تصویری تحریف شده و تقلیل یافته از حضرت،بطوری که نتواند الگویی تراز برای دختران انقلاب باشد! تصویری که در آن زینب،عاشق برادرست و همه‌جا بدنبال او میرود و این عشقش تا حدی است که شرط میکند برای ازدواج با جعفر که هر روز باید به دیدار برادر برود و اگر برادر به سفر رفت همراهش باشد! حال این خواهر عاشق وقتی از برادر جدا میگردد چه تصویر تازه‌ای پدید می‌آید؟ زینب دریای غم(غم از دست دادن برادر) و وقتی صبر میکند بر این غم و در مقابل طعنه دیگران اشک نمیریزد میشود زینب صبور! این تصویر زینب است که اگر چه زیباست و ویژگی‌های زنانگی و انسانی را خوب پردازش میکنم اما اکتفا به این تصویر ، تقلیل زینب است! البته به این تصویر یک چیز هم به مناسبت روز پرستار اضافه کنیم و ان هم زینب پرستار و غمخوار بازماندگان کربلاست! ولی همین و همین! که اگر نگوییم سکولار باید اذعان کنیم که جدا مانده از آرمانهای اساسی اسلام ، چون توحید ناب و نفی طاغوت و فقر و فساد و تبعیض و اقامه قسط و داد است! ایا زینب که عقیله بنی هاشم است عاشق برادر است یا امام زمان خویش؟آیا همراهیش با کاروان امام را یک سفر مجاهدانه ایدئولوژیک برای ایجاد یک نهضت بیدار کننده علیه وضع موجود میداند و همچون ام‌وهب نصرانی و سایر زنان حضور خود را وظیفه شیعگی خود میداند یا وابستگی خانوادگی او را در این راه کشانده؟ آیا زینب(س) از هر زن دیگری به این زمان شناسی و وظیفه‌شناسی و تکلیف‌مداری شایسته‌تر نیست؟آیا انجا که مصیبتها دیده و میگوید ما رایت الا جمیلا بخاطر کم نیاوردن در مقابل دشمن میگوید یا این همه فداکاری در راه اقامه آرمانها و ارزشهای اسلامی و انسانی و بذل خون در پیشگاه خدا را زیبا میبیند؟ اما همه اینها نمیتواند زینب را از نگاه جهانیان در مقابل زنان تاریخ‌سازی چون جمیله بوپاشاها و مبارزان ازادی‌ خواهی چون گاندی و چگوارا و فیدل کاسترو و ... برتری دهد اگر این فوران احساس و عاطفه و بروز خصوصیاتی چون همسری و مادری و خواهری و لطافت زنانگی را در کنار حماسه و مبارزه قرار ندهیم و نگوییم که زینب فرمانده فاتح جنگ نرم علیه دستگاه تبلیغاتی ابرامپراتوری زمان خویش شد در حالی که یارانش کشته و خود اسیر دست امپراتوری بود! و این مایز زینب تاریخ ساز است و اسوه همه مجاهدان و مبارزان و مطالبه‌گران و عدالتخواهان. _________________ ✍🏻 https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1 _________________
eslahgari3.MP3
32.47M
جلسه سوم موضوع اصلاح‌گری دو ثارالله
eslahgari4.MP3
40.6M
جلسه چهارم موضوع اصلاح‌گری دو ثارالله
eslahgari5.MP3
33.8M
جلسه پنجم موضوع اصلاح‌گری دو ثارالله
اصلاحات دولت علوی چراغی برای دولتها خلاصه‌ای از ۵ شب سخنرانی دهه محرم ١۴٠١ صفحات ١و٢
اصلاحات دولت علوی چراغی برای موفقیت دولتها صفحه ٣
چگونه معاویه‌ها انقلاب را متوقف میکنند؟ رشیدرضا در کتاب الوحی‌المحمدی مینویسد: "یکی از اکابر غرب پیشنهاد میدهد که ما مدیون معاویه هستیم و باید مجسمه معاویه را از طلا ساخته در میدان اصلی برلین در قلب اروپا نصب کنیم". چرا که اگرمعاویه نبود امروز اثری از مسیحیت و ما نبود، امروز اسلام علوی دنیا را فتح کرده بود. چگونه می‌توانستیم دل جوان پرسشگر غربی را هنگامیکه با سادگی پیامبر و خاندانش مواجه می‌شد و با زندگی اشرافی سران ما مقایسه می‌کرد، قانع نمود که به سمت اسلام نرود؟ چگونه می‌شد مقر حکومت اسلام را که در فقیرترین و پایین‌ترین محله شهر بنا شده است ببیند و از چرایی اشرافیت اداری و مبلمانها و فرشهای قرمز و تشریفات نجومی ما سوالی نپرسد؟ یا ایثار و دیگر‌پایی‌ فرماندهانش و زندگی همچون معمول سرانش را با اشرافیت و کاخ نشینی ما مقایسه نکند؟ چگونه می‌شد ناآقازادگی فاطمه و رشادت حسین و زهد و دیگر پایی و آزادی خواهی و عدالت‌خواهی را دید و از کنارش گذشت؟ در کف میدان، انقلاب نبوی، درمی‌نوردید و دل آزادگان را فتح میکرد. قافیه را باخته بودیم.... اما،ناگهان ورق برگشت.... جوانان ما وقتی بجای سادگی دولت علوی کاخهای هادریانها را در بلاد اسلامی می‌دیدند یا سلطنت ویژه‌خواران را مشاهده می‌کردند، طبقه انحصارطلب برایشان تداعی می‌شد. همان نجومی بگیران، همان لذت طلبی، همان تخت نشینی، همان لاکچری سواری و همان مگا کلیساها و مراکز مذهبی‌نمای دنیاگرا و بالاخره همان استحمار و دین‌فروشی و.... . از سوی دیگر مستضعفین همان بی‌تفاوتی یا توجیه فقر، همان فساد، همان تبعیض را که از آن گریزان بودند این‌بار در لباس اسلام مشاهده کردند و فاصله‌ها ایجاد شد. دیگر نه تنها تمایلی نبود بلکه آنان، حکومت اسلام را امتداد همان حکومتهای زورگو و استکبار میدیدند. همه اینها را معاویه‌های ظاهرالصلاحِ امام جمعه و جماعت، فرماندار، استاندار، بانی مجلس وعظ و مدح آل البیت، معاویه‌های بانی مجلس تفسیر قرآن، در جامعه نبوی باب کردند و ما را از خطر اسلام رها ساختند. پس باید مجسمه طلای معاویه را ساخت و در میدان اصلی برلین نصب کرد. پ. ن. چه وجه اشتراکی با دشمن از این بیشتر؟! ✍🏻 _________________________ https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1