eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
673 دنبال‌کننده
38 عکس
102 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
می زنم باز چون کبوتر پر دور و اطراف شهر پیغمبر با خدیجه می آورند از عرش سوره ای قدر وسعت کوثر محشری در مدینه برپا شد آمده بهر مصطفی مادر بهر تبریک بر رسول خدا چه کسی هست از علی بهتر هدیهء چلّهء حرا آمد آینه قدّی خدا آمد آسمان خیر بیشمار آورد شاخه طوبی دوباره بار آورد یاس از دامن ملائک ریخت چادر فاطمه بهار آورد دست خالی سائلان پُر شد جبرئیل از بهشت انار آورد بدن دشمن علی لرزید مصطفی تیغ ذوالفقار آورد چقدر شاد شد علی امشب از قدمهای مادر زینب حانیه، حرّه، طاهره، حوراست در طوافش عوالم بالاست کوثر حوض ساقی کوثر مادر آب، مادر دریاست هرسه وعده علی خودش محو لیله القدر صورت زهراست ما که دادیم هدیه، جان را بر بهترین مادری که در دنیاست بسکه زهرا برو بیا دارد بیت الاحمد همیشه جا دارد ساحل امن موج شط زهراست عصمت تام بی غلط زهراست از حدیث کسا نفهمیدند کیست در پنج تن وسط، زهراست او که قرآن ناطق خود را کرده تفسیر، خط به خط زهراست پشت حیدر به فاطمه گرم است رجز مرتضی فقط زهراست نور رویش فقط سحر پیداست در دعایش قضا قدر پیداست همه عالم گدای او من هم سر به حکمش نهاده گردن هم رو گرفت از گدای نابینا روگرفته است از ندیدن هم او که شد برطرف به حرمت او تشنگی های اُم ایمن هم نشود جمع هرچه ادعیّه است یک قنوت نماز این زن هم زیر پاهای او که مست دعاست بال های ملائکه پیداست نشدند از درت گداها رد نکند ذره را ثریّا رد چقدر خوب شد برای زمین که شدی از مسیر دنیا رد فوق نور از علیَ الطّلوع تویی که نداری چو نور، حتیّ رد من کجا و سرودن از عشقت تا حسین تو دوستت دارد دست ما را دوباره خواندی که باز ما را حرم کشاندی که خانه ها غرق عطر جاری تو ای جهاد تو خانه داری تو یاعلی گفتی و همان اول من علی گو شدم به یاری تو مطمئنا که گریه بی معناست پای این داغ بی مزاری تو پدر خاکها تو را پوشاند پس علی مست همجواری تو چشمهء زیر خاکی مایی مادر بی نشان سقایی @reza_dinparvar101
گلوی هجر فشردم که داده آزارم فراق یار چه کرده است با دل زارم سلام صبح امیدم، سلام مطلع فجر هنوز منتظر صبح روز دیدارم برای من که گدایم جهان نمی ارزد اگر ز دامن لطف تو دست بردارم به اینکه آبرویم ریخته نگاه نکن نگاه کن چقدر بی پناه و ناچارم گره به کار من افتاده است بازش کن مرا ز خانهء خود رد نکن گرفتارم کسی نبودم و قدر و بها به من دادی کسی نبوده بجز فاطمه خریدارم تمام نوکریم را به روضه مدیونم تمام زندگیم را به تو بدهکارم صدای خواهر زینب می آید از کوفه دوباره سینه زن خواهر علمدارم هنوز گریه کن کوچه های شام و یهود هنوز مضطر راه شلوغ بازارم @reza_dinparvar101
چو اشک، پرده نشین جمال دلدارم به شوق نیمه نگاهش، هزار دل دارم اگرچه درصف عشاق، نیست مقدارم "بهای وصل، اگر جان بود خریدارم" شده است محضر او نیمه های شب حاضر غلام و نوکر درگاه حضرت باقر چو پرده از رخ زیبای او خدا برداشت به خاک مقدم او قبله سر به سجده گذاشت به پای فاطمه سجاد، ریخت آنچه که داشت بدون پرده بگویم، که مادرش گل کاشت نماز شوق بخوان عبد سرمد آمده است بگو به خلق، دوباره محمد آمده است ببند حجلهءگل، گل بریز در پایش ببین جمال خداوند را به سیمایش بگو درود خدا بر سرشت و آبایش بخوان سلام خلائق به روی زیبایش نسیم روضهء رضوان، شمیم انفاسش بهار، گم شده در کوچه های احساسش چو در میانهء گهواره می زند لبخند کبوتر دل جبریل می رهد از بند به قطره قطرهء اشکش، به چشم او سوگند ز غیر او به خدا زود میشود دل کند نوشته با خط زر، خطّ سرنوشت اینجاست بهشت از که بجوئیم تا بهشت اینجاست طلایه دار بهشت است زائرکویش هزار لیلهء قدر است لیلهء مویش سجود میکند عالم به طاق ابرویش هزار بوسه بچیند فرشته از رویش خدای کعبهء دنیایی از نجوم است او چراغ شب زدگان، باقرالعلوم است او رسیده آنکه خدا منصب امامش داد ز تیغ علم لدُن، قدرت قیامش داد عبای سلطنتی هدیه بر غلامش داد ندیده ختم رسل بارها سلامش داد به روز حشر، که دلها ز بی کسی تنگ است بدون مُهر ولایش، کُمیت ما لنگ است به چهره، آینه ای محو کبریا دارد اگر به کعبه صفاهست از او صفا دارد سخا و جود و کرم همچو مجتبا دارد مدال جان به کف از شاه کربلا دارد دوباره حاجت سینه زنان روا شده است به یاد او دل ما باز کربلا شده است ضریح و مقبرهء خاکی اش بهشت برین ز اشک زائر او گشته خاک، عطر آگین هزار مرتبه با گریه جبرئیل امین به روی سینهء پرسوز من نوشته چنین دلی به وسعت عشقش وسیع دارم من هنوز حسرت طوف بقیع دارم من دمی که آه ز دلها رحیل می بندد مسیر اشک مرا رود نیل می بندد چو آفتاب به قبرش دخیل می بندد ز شعله راه به روی خلیل می بندد دوباره در وسط جشن، مضطرم کردند ضریح سینه هر شیعه را حرم کردند @reza_dinparvar101
کشاندم به بزم محبت خدا را طلب کرده ام بادهء سامرا را بنا شد سبوی زیارت بنوشم چشیدم دو جرعه شراب دعا را کنار ضریحی که زهرا نشسته سحر نذر کردم حدیث کسا را نشستم پس از جامعه زیر گنبد جماعت بخوانم نماز عشا را رسیدم به اینجا ولی دست من نیست خود آورده این جمع حاجت روا را فدای کریمی که در اوج عزت خریده است ناز و ادای گدا را ندیده ز عشاق خود جز اذیت ولی زائرش دیده جود و عطا را مسلمان و غیر مسلمان ندارد عوض کرده عشقش، دو دنیای ما را بپیچید بین حرم نسخه ام را گرفتم ز دست طبیبم شفا را کسی که دلت مست طوس است بنگر؛ از ایوان سلطانش ابن الرضا را فدای امامی که در سامرایش کشیده به شانه غم کربلا را اسیری کشیده ولی تشنگی نه ندیده به روی لبش ردّ پا را کسی وقت تشییع جسمش ندیده تنی پاره پاره تر از بوریا را خرابه نشین بود و تبعیدی اما نخورده دگر غصهء عمه ها را کسی معجری را نبرده به غارت و نشنیده گوش زنی ناسزا را گرسنه نخوابیده اهل و عیالش نشد بالش دخترش سنگ خارا سری را رقیه بغل کرد و بوسید سری سنگ خورده، پُر از ربنّا را... @reza_dinparvar101
دمِ صبح آمده ام، چون به دمت محتاجم خیمه ات کو! به غبار قدمت محتاجم گریه ام از سر بیچارگی و دربدری است دلخوشی همه عالم! به غمت محتاجم ریشهء رشد مرا خاک گناهم سوزاند منِ تاریک، به نورِ حرمت محتاجم آنقدر خیر رساندی که بدعادت شده ام دست من نیست اگر بر کرمت محتاجم شرم دارم به کسی رو بزنم غیر خودت تا گدایم به زیاد و به کمت محتاجم لشکرت غرق سپهدار، ولی تنهایی! به غلامی که شده هم قسم اَت... محتاجم حسرتا! قطرهء خونم سر راه تو نریخت من به وادی پُر از پیچ و خمت محتاجم کمتر از مورم و مامور سلیمان نشدم به حسین و نظری باعظمت محتاجم *** یاعلی ماه رجب آمده دستم خالی است به دعای تو و صاحب علمت محتاجم بغلم کن که پُر از دردم و بی درمانم به طواف حرم محترمت محتاجم @reza_dinparvar101
جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی است سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی است وا شده امشب به سمت آسمان ها پنجره میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره میرسد گاهی از آنجا که نباید تذکره من گدای این درم، من کار دارم با گره از گره هایی که کورند عشق پیدا میشود خوش بحال ما رضا این بار بابا میشود عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد ابروی دلدار ما را قبلهء محراب کرد تا رضا را دیدن این گل پسر بی تاب کرد خنده ای کرد و دل بابای خود را آب کرد او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده آن یکی یکدانهء آغوش بابا آمده جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده بارها خورشید، محو نور ایمانش شده عالمی دلبستهء ذکر رضاجانش شده خوب شد اصلا" کسی امشب جوابم را نداد چون عریضه میبرم مشهد دم باب الجواد اینکه میگویند دستش سفرهء جود خداست آینه قدّی سلطان سریر ارتضاست عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است سائل و مسکین کنار سفره او راحت است از زیارت دور شش گوشه، چه چیزی بهتر است کعبهء مشکل گشا، باب الحوائج اصغر است من فدای آنکه تا دنیاست، عشق مادر است خنده اش شیرینی بزم علی اکبر است از میان عرش، نور محشری آورده اند جلوه ای از جلوه های حیدری آورده اند می درخشد ماه شب های کویری حسین می شود دید از دو چشم او دلیری حسین می کند در وقت وقتش دستگیری حسین می شود سرباز عصر روز پیری حسین از لب خشکیده اش گفتم که آب آتش گرفت بر فراز نیزه ها قلب رباب آتش گرفت @reza_dinparvar101
دست کریم، روزی من را زیاد داد آبی طلب نکردم و دیدم مُراد داد از خالِ هاشمیِ لبش کعبه ساختم ما را حکایتِ سر زلفش به باد داد شکر خدا که فاطمه در راه بندگی کار مرا حواله به خیرالعباد داد با یا رضا به حلقه ی این در زدم ولی دیدم جواب سائل خود را جواد داد اینجا اگر تمام گداها نظر شدند احساس می کنند که محتاج تر شدند نزد کریم تحفهء بهتر می آورند کاسه گلاب ناب ز قمصر می آورند مهمان مان کنید بگوئیم یا جواد تا اشک را ز چشمه ی کوثر می آورند در کاظمین عریضه نوشتیم دست ِ جمع دیدیم یا رضا زحرم در می آورند آنانکه آشنای همین خانواده اند کی رو به سوی خانهء دیگر می آورند از سوی عرش آمده دردانهء رضا مست شمیم فاطمه شد خانهء رضا صحرا چقدر صورت لیلا کشیده است مجنون منم که دیده به دریا کشیده است توصیف آفتاب هم بکنم باز ناقص است مثل پدر درست به زهرا کشیده است شب تا سحر دعای جوادالائمه است ما را حساب کرده و بالا کشیده است میل رسیدن ِ دو سه بوسه به مرقدش مشتاق را به آن سر دنیا کشیده است هرکس شده هوایی و دلداده ء حسین پل میزند ز جاده مشهد به کاظمین یک بام دارد و دو هوا، غیر این که نیست صحن شماست صحن رضا، غیر این که نیست هر چند برده نوکر تو آبروی تو من منتسب شدم به شما، غیر این که نیست از من مگیر گوشه ی باب الجواد را حاجات دنیوی ِ گدا، غیر این که نیست امشب اگر کسی درِ این خانه را زده دارد هوای کرببلا غیر این که نیست پس باز هم بیا و جواب مرا بده پس باز هم بیا و بخر، کربلا بده جان می کنی به خاک ولی نیست خواهری جان می کنی ولی نبریده است حنجری جان می کنی و هلهله ها زجر می دهند دور و بر تو نیست ولی آه مادری جسم تو می برند کنیزان به پشت بام اما نمی برند به سر نیزه ها سری جان می کنی به خاک ولیکن نمی رسد انگشتر و ردا و عبایت به دیگری راحت به خاک حجره خود سر گذاشتی داغ سه ساله و غم معجر نداشتی @reza_dinparvar101
آمدی ای که از قبل خلقت روح عرفانی اعتکافی شیر مادر حلالت که حتی سینهء کعبه را می شکافی ای مناجات، مست دعایت عرش، بر شانه های عبایت روی سجاده تا می نشینی می برد آسمان حظّ وافی روح پیغمبران موید در مدار تو در رفت و آمد پیرو سنّت مصطفایی دور زهرا اگر در طوافی وصله اش کرده ای چندباری این گلیمی که در خانه داری میشود باهمین پینهء دست سرنوشت مرا هم ببافی؟! ساقیِ تا ابد مستِ کوثر پهلوان اولِ جنگ خیبر محشری می کند وقت رزمت ذوالفقارت میان قلافی لنگر آسمان و زمینی بیشتر با خدا همنشینی تو مِن الله الی الله رفتی راه معراج را در مصافی می کشانی خدا را مصلاّ وقت سبحان ربیَّ الاعلا بنده های خدا بندهء تو ای که از مدح مردم معافی دست تو تا یدالله افتاد کارخلق خدا راه افتاد خاک پاهای سلمان تو ساخت صدهزاران چنان بُشر حافی کعبه با مرتضی باشرف شد باعلی ناودانش طرف شد از پس نذر من برنیامد حاجتم در نجف شد تلافی هستی و مانده ام کیستم من روبروی تو می ایستم من قبله ام هستی و نیستم من فرصت مستی ام نیست کافی آمدم تا فقط در بکوبم بر دلم اسم حیدر بکوبم یاعلی یاعلی یاعلی هو هرچه گفتم بجز این اضافی شد پناه یتیمان نگاهت چاه را زیر و رو کرده آهت می برم پاره های دلت را مثل قرآن برای صحافی ناله ء ما صدای علی هاست کربلا کربلای علی هاست یک علی، دو علی، صد علی نه... وای از آن حلقهء اعتلافی یک حسین و هیاهوی لشکر پیش لشکر قسم های خواهر خم شده تا کمر پیش اکبر دارد آقا عجب انعطافی @reza_dinparvar101
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین از خواهر تو گریه گرفته امان حسین در زیرآفتاب، سرت را بریده اند در زیر آفتاب، به رویت دویده اند دارم حساب می کشم از قطره های آب تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین.... من سختم است پیش تو این روز آخری از این همه گلایهء خواهر برادری یاد تو هست مادرمان بستری که شد... رخسار او کبودی و نیلوفری که شد... دارم شبیه او پی تابوت می روم با این پر شکسته به لاهوت می روم این روزها که سینهء من تنگ میشود خیلی دلم برای حسن تنگ می شود ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟ داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟ من را ببخش وقت زیارت نمی شود دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود میخواستم ضریح تنت را بغل کنم یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید این پاره های پیرهنت هم به من رسید از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی بین تنور رفتی و خاکستری شدی ای وای از رباب، که جانش به لب رسید هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت دیگر رقیه از سفر شام برنگشت حالا شده خرابه دمشق رقیه ات برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن موی مرا بلندتر از این خیال کن این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده جایی برای بوسه به پیشانی ات بده @reza_dinparvar101
شاهکار مرتضی قدر مسلّم زینب است چشمه ای از کوثر زهرا در عالم زینب است نام او را مصطفی سوغات آورد از بهشت آنکه در چشم پیمبر شد مکرّم زینب است در طواف پنج تن، خود کعبه ای دیگر شده او که دارد در خودش پنج اسم اعظم زینب است کل قرآن یکطرف، اندوه یحیی یکطرف کاف و هاء و یاء و عین و صاد مریم زینب است نیمهء ماه رجب از ام داوود است؟ نه آنکه میگیرند از او اشک مُحرّم زینب است خوب گفته هرکه گفته ، ما کجا و عشق او "چون حسین عاشق یکی دارد و آن هم زینب است" سایهء سر داشت بر نیزه ولی معجر نداشت آنکه با قدّ خمش برداشت پرچم زینب است @reza_dinparvar101