eitaa logo
فرصت|مختاررضائیان
222 دنبال‌کننده
71 عکس
14 ویدیو
4 فایل
اینجا فرصتی است برای تحول... سلام مختاررضائیان هستم اینجا تلاش میکنیم تحول رو با "متن" بسازیم نه "حاشیه"ها، اینم قطعا "حوصله"میخواد و "وقت" مشتاقانه منتظرتونم. حوصله و وقت یادتون نره 😉😊 ادمین @mokhtar_rezaeyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘مراسم تحلیف پادشاهی کودک 🖊چرا در هفت سال اول روایات ما به عنوان دوران تعبیر شده؟ 🔺مهمترین متغیر در گزاری و از ، ایجاد و رشد قدرت و است و از مهمترین مراحل رشد اراده ، قدرت "انتخابگری" متربی است. آنچه در دوران کودکی به عنوان دوران پادشاهی اتفاق می افتد اراده و قدرت انتخابگری کودک در همه امیال و افعال اوست. 🔻 این آزادی در عمل باعث میشود تا "زیربنای" تربیت و کودک یعنی ایجاد و توسعه "اراده ورزی" به درستی صورت گیرد. از این رو در روایات به رعایت "کرامات کودک" به معنای "حق انتخاب گری" در او تاکید شده ، این تاکید با بیان دوران پادشاهی عملا در صدد "پی ریزی تجربه ی اراده ورزی جهتمند" در کودک است ... 🔻 قدرت "اعتماد به نفس" با "آزادی" کودک "شکل" و در مراحل دیگر رشد، "کامل" میشود نقطه مقابل آن، تصمیم گیری بجای کودک و محدودیت های نابجا و بیش از حد بخاطر و یا تنبلی ها والدین است 🔺از این رو دوران کودکی اول از حساس ترین مراحل رشد کودک است چرا که "رشد قدرت اراده" در گرو میدان دادن وسیع به کودک است. لذا باید دوران پادشاهی کودک در این دوران کاملا به "رسمیت" شناخته شود تا مراحل شکل گیری به معنای "بستر سازی" اراده ورزی در کودک به درستی ایجاد شود. او باید طعم اراده آزاد را در اولین و حساس ترین مرحله رشد خود کند تا در مراحل دیگر بتوان به آن و سپس آن را و کند. 🔻بعد "حریت بخشی"در دوران کودکی اول در مراحل بعدی یعنی هفت سال دوم ، "تادیب" نیاز است تا به اراده آزاد "جهت" داده شود به دیگر معنا جهت گیری دینی با تادیب یا به عبارت درستر ادب، سمت و سوی الهی بگیرد در مرحله سوم یعنی هفت سال سوم با قدر مراحل نگهداری و اراده، با وزارت بخشی او کامل شود. ▪️امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: "«یُرْخی الصّبیُّ سَبْعاً و یُؤَدَّبُ سبْعاً وَ یُسْتخدمُ سَبْعاً.» کودک در هفت سال نخست زندگی گذارده می شود و در هفت سال دوم به آن آموخته می‌شود و در هفت سال سوم به گرفته می‌شود. ✍️مختار رضائیان 🔸فرصت اندیشه|مختاررضائیان 🔹@rezaeyan_mokhtar
🔰عاقبت جنگ با خدا!!! 🔸آنجا که فرایند آگاهی در غرب بر پایه و تقابل خصمانه با حقیقت پایه ریزی شد باید منتظر این سرگردانی تاریخی نیز می بود. آنگاه که عامدانه و های خود را با شک در هم آمیخت تا قدرت نمایی کند نمی دانست که او در این فرایند تبدیل به شی منعفل در آینده خواهد شد. یکسان نگری شک آلود شاید در گام های نخستین خود توانست اراده ها او را نمایان تر کند اما در ادامه با حذف ارزش ها در تفاوتها به انفعال محض در امور خود رسید. 🔹توهم چند روزه او با حکومت لحظه ای بر پیرامون به بی خاصیتی او منجر شد. آنجا که با حذف تفاوت در خود و خدا ، با حذف تفاوت در خود با خودی ها و حذف تفاوت در خود و طبیعت به محض رسید. تجلی این نظام معرفتی در تربیت به از بین رفتن هویت و ضعف اراده ها انجامید. 🔸انسان دیگر هیچ انگیزه ای برای حرکت نداشت او خود را تسلیم کرده بود تسلیم چیزی که خود ساخته بود و راه فراری جز نداشت. انسان مدرن امروز دست و پا می زند تا تفاوت ایجاد کند. متفاوت زندگی کند ، متفاوت بیاندیشد ، متفاوت عمل کند تا شادی و لذت بیافریند. اما ظرف دنیا در این یکسان نگری و یکسان سازی عمدی به پایان تفاوت در عرض خود می رسد و اینجاست که از بین بردن خود، نهایت تفاوت در آنچیزی ست که به آن خواهد رسید . 🔹به بیان ساده زمانی انسان مدرن ارتباط خود با خدا را قطع کرد و تصمیم به ایجاد نظامی در عرض خود با جامعه دموکراتیک گرفت ، هیجان زده به های که عالم در اختیار او قرار داده بود حرکت کرد و اراده خود را حاکم و محیط بر دنیا دید اما پس از اتمام این ظرفیت به دنبال تفاوت برای زندگی، از عرض خود عبور و به سقوط یعنی مادون خود رسید او به دنبال معنا برای ارتباط و شکل گیری تفاوت ها بود اما نمی دانست که این تفاوت ها تاریخ انقضاء دارد. 🔸ظرف محدود دنیا تاب و تحمل «ایجاد» ظرفیت ها نو را تا بی انتها نداشت، هرگز در ظرف دنیا قابل تحقق نبود او نمیتوانست همواره بخواهد و بتواند . ماده به هو ماده منهای خالق ان میتواند برای مدتی معلوم در ظرفی محدود، ظرفیت ها نو را خلق کند اما هرگز نمیتواند خوشی بی پایان به او بدهد. لذا پایان تاریخی ان پایان زندگی انسان مادی است. 🔹مرگ بزرگترین ودیعه و نعمت الهی برای انسان مدرن وغافل بود که آن را نیز جاهلانه و عامدانه به فراموشی سپرد کفران نعمت مرگ سردرگمی است، و راه نجات از سردرگمی مرگ است 🔸و این همه، داستان اعتماد انسان مدرن به وعده های شیطان در خداسازی اوست. وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِىَ الاَْمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَان إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِىَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِی مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ شیطان مى‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم. من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید بنابراین، مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید. نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من. من نسبت به شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» به یقین ستمکاران عذاب دردناکى دارند.(سوره ابراهیم /22) ✍️مختاررضائیان(بخشی از مقدمه کتاب در دست تدوین تربیت جهادی) ▪️@rezaeyan_mokhtar
🔰عاقبت جنگ با خدا!!! 🔸آنجا که فرایند آگاهی در غرب بر پایه و تقابل خصمانه با حقیقت پایه ریزی شد باید منتظر این سرگردانی تاریخی نیز می بودند. آنگاه که عامدانه و های خود را با شک در هم آمیختن تا مدتی کوتاه قدرت نمایی کنند نمی دانستند که او در این فرایند تبدیل به شی منعفل در آینده خود خواهد شد. "یکسان نگری شک آلود" شاید در گام های نخستین خود توانست اراده ها او را نمایان تر کند اما در ادامه با حذف ارزش ها در تفاوتها به انفعال محض رسید. 🔹توهم چند روزه او با "حکومت لحظه ای" بر پیرامون به بی خاصیتی محض او منجر شد. آنجا که با حذف تفاوت در خود و خدا ، با حذف تفاوت در خود با خودی ها و حذف تفاوت در خود و طبیعت به محض رسید. تجلی این نظام معرفتی در تربیت به از بین رفتن هویت و ضعف اراده ها انجامید. 🔸انسان دیگر هیچ انگیزه ای برای حرکت نداشت او خود را تسلیم کرده بود تسلیم چیزی که خود ساخته بود و راه فراری جز نداشت. انسان مدرن امروز دست و پا می زند تا تفاوت ایجاد کند. متفاوت زندگی کند ، متفاوت بیاندیشد ، متفاوت عمل کند تا شادی و لذت بیافریند لذا گذشته و آینده را حذف کرده تا لاقید فقط تفاوت خلق کند. اما ظرف دنیا در این "یکسان نگری" و "یکسان سازی" عمدی به "پایان تفاوت "در "عرض خود" می رسد و اینجاست که از بین بردن خود، نهایت تفاوت در آنچیزی ست که به آن خواهد رسید . 🔹به بیان ساده زمانی انسان مدرن ارتباط خود با خدا را قطع کرد و تصمیم به ایجاد نظامی در عرض خود با "جامعه دموکراتیک" گرفت ، هیجان زده به های که عالم در اختیار او قرار داده ، حرکت کرد و اراده خود را حاکم و محیط بر دنیا دید اما پس از اتمام این ظرفیت به دنبال تفاوت برای زندگی، از عرض خود عبور و به سقوط یعنی مادون خود رسید او در جستجوی تفاوتها به دنبال معنای برای زندگی خود می گشت اما نمی دانست که این تفاوت ها تاریخ انقضاء و زندگی او لحظه ی پایانی دارد. 🔸ظرف محدود دنیا تاب و تحمل «ایجاد» ظرفیت ها نو را تا بی انتها نداشت، هرگز در ظرف دنیا قابل تحقق نبود او نمیتوانست همواره بخواهد و بتواند . ماده به هو ماده منهای خالق ان میتواند برای مدتی معلوم در ظرفی محدود، ظرفیت ها نو را خلق کند اما هرگز نمیتواند خوشی بی پایان به او بدهد. لذا پایان تاریخی ان پایان زندگی انسان مادی است. 🔹مرگ بزرگترین ودیعه و نعمت الهی برای انسان مدرن وغافل بود که آن را نیز جاهلانه و عامدانه به فراموشی سپرد عزیزان« کفران نعمت مرگ سردرگمی است» و «راه نجات از سردرگمی مرگ است» وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِىَ الاَْمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَان إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِىَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِی مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ شیطان مى‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم. من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید بنابراین، مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید. نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من. من نسبت به شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» به یقین ستمکاران عذاب دردناکى دارند.(سوره ابراهیم /22) ✍️مختاررضائیان(بخشی از مقدمه کتاب در دست تدوین تربیت جهادی) ⏳فرصت|مختاررضائیان 🆔@rezaeyan_mokhtar
🔘مراسم تحلیف پادشاهی کودک 🖊چرا در هفت سال اول روایات ما به عنوان دوران تعبیر شده؟ 🔺مهمترین متغیر در گزاری و از ، ایجاد و رشد قدرت و است ، در رشد قدرت اراده و اختیار اوست که توان تحول و تغییر شرایط را در جهت تحقق اهداف به دست می آورد لذ از مهمترین مراحل رشد اراده ، قدرت "انتخابگری" متربی است. آنچه در دوران کودکی به عنوان دوران پادشاهی اتفاق می افتد اراده و قدرت انتخابگری کودک در همه امیال و افعال اوست. 🔺کودکی، اصلی ترین دوران در کسب تجربه انتخاب گری برای رشد قوه اختیار اوست. با آزادی های هوشمندانه توسط والدین است که قوه اراده کودک در میدان تجربه توسعه میابد. اراده او با تجربه ی انتخاب های آزاد است که معنا میابد. این تجربه ورزی های کوچک ولی با آثار بزرگ است که اصلی ترین پشتوانه او در دوران بعدی رشدهویتش است. انجا که با رشد ارزش ها و عقلانیت ،جهت و چگونگی تکامل این انتخاب گری را به دست می آورد... 🔻 این آزادی در عمل باعث میشود تا "زیربنای" تربیت و کودک یعنی ایجاد و توسعه "اراده ورزی" به درستی صورت گیرد. از این رو در روایات به رعایت "کرامات کودک" به معنای "حق انتخاب گری" در او تاکید شده ، این تاکید با بیان دوران پادشاهی عملا در صدد "پی ریزی تجربه ی اراده ورزی جهتمند" در کودک است ... 🔻 قدرت "اعتماد به نفس" با "آزادی" کودک "شکل" و در مراحل دیگر رشد، "کامل" میشود نقطه مقابل آن، تصمیم گیری بجای کودک و محدودیت های نابجا و بیش از حد بخاطر و یا تنبلی ها والدین است 🔺از این رو دوران کودکی اول از حساس ترین مراحل رشد کودک است چرا که "رشد قدرت اراده" در گرو میدان دادن وسیع به کودک است. لذا باید دوران پادشاهی کودک در این دوران کاملا به "رسمیت" شناخته شود تا بسترهای مناسب برای اراده ورزی در کودک به درستی ایجاد شود. او باید طعم اراده آزاد را در اولین و حساس ترین مرحله رشد خود کند تا در مراحل دیگر بتوان به آن و سپس آن را و کند. 🔻بعد از "حریت بخشی"در دوران کودکی اول، در مراحل بعدی یعنی هفت سال دوم ، "تادیب" نیاز است تا به اراده آزاد "جهت" داده شود به دیگر معنا جهت گیری دینی با تادیب یا به عبارت درستر ادب، سمت و سوی الهی بگیرد ، ارزشها در این مرحله به دانش آموز منتقل میشود. در مرحله سوم یعنی هفت سال سوم با قدر مراحل نگهداری و اراده، با وزارت بخشی او کامل شود. متربی در این مرحله میتواند با قدرت تفکر و تعقل خود ایده ها و نظراتش را اعمال کند. 🔸در خلاصه کلام، مهمترین و بزرگترین بستر برای تجربه و درک قدرت اراده متربی در "دوران کودکی" اوست با به رسمیت شناختن این دوران در نظام های تربیتی میتوانیم با آزادی های برنامه ریزی شده در کودک بستر شکل گیری و رشد قدرت اراده را به عنوان اصلی ترین متغیر در ارزیابی موفقیت طرح تربیتی،برایش فراهم کنیم. ▪️امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: "«یُرْخی الصّبیُّ سَبْعاً و یُؤَدَّبُ سبْعاً وَ یُسْتخدمُ سَبْعاً.» کودک در هفت سال نخست زندگی گذارده می شود و در هفت سال دوم به آن آموخته می‌شود و در هفت سال سوم به گرفته می‌شود. ✍️مختار رضائیان 🔸فرصت اندیشه|مختاررضائیان 🔹@rezaeyan_mokhtar