eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
156 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدگاه تند و انتقادی دانشجویان مقابل رهبر گرچه مورد بهره برداری رسانه های بیگانه قرار می گیرد اما نشان می دهد سخنان دانشجویی سفارشی و تشریفاتی نیست. سخنان رهبر در دیدار با دانشجویان بر این اساس بود که انتقاد ممکن است با نیت صحیح باشد ولی به علت لحن تند و نقطه ضعف در بیان، موجب تعقیب قضایی یا مؤاخذه خدایی شود. این سخنان را باید همه کسانی که از روی نیات انقلابی و مذهبی، شور عدالتخواهی و انتقادگرایی دارند بخوانند. از گذشته تاکنون بسیاری از طرفداران و‌ منتقدان رهبر ملاحظات یک انتقاد صحیح را رعایت نمی کردند و اکنون همچنان این ملاحظات لازم و ضروری هستند. برای مدیریت انتقادی اولا باید دقت و انصاف و ترس از مؤاخذه الهی تبلیغ و ترویج شود ثانیا قوانین قضایی شفاف شده و به اطلاع همگان برسد و ثالثا تعقیب قضایی برای همه یکسان اجرا شود.
آیه نسخ‌ با آیه لوح‌محفوظ و آیه احکام و‌نیز با آیه نفی اختلاف ناسازگار به نظر می رسد و چطور قرآنِ محفوظ‌ و‌محکم، نسخ می شود؟ مگر اینکه برای جمع بین آیات تلاش کنیم و نسخ را به معنای تأویل و تطبیق آیه بر معنای بالاتر (اِحکام آیات) بدانیم بدون آنکه آیات قرآن را حذف کنیم. اگر نسخ را به معنای اِحکام آیات بدانیم آیه نسخ نه‌تنها با آیه احکام اختلافی ندارد بلکه لازمه درک صحیح آن است! نسخ به معنای تبدیل مکان آیه است یعنی با نسخ آیه ای از مکانی به مکان آیه دیگر که‌ ام یا اخت اوست جابجا می شود و معنای عمیق تر پیدا می کند. در صورتی می میتوانیم نسخ را فقط تبدیل یا ازاله آیه معنا کنیم که آیات را در عرض هم بدانیم در حالی که بخشی از آیات ام الکتاب هستند. علامه و شاگردش معتقدند نسخ روایی با نسخ اصولی تفاوت دارد. با این وصف چرا نباید بگوییم نسخ نزد ائمه معنای حقیقی نسخ در قرآن است که با آنچه نزد اصولیون و حتی مفسرین است تفاوت دارد؟ در حالی که تلقی ائمه با استعمال قرآن بیشتر قرابت دارد. http://estentagh.blog.ir/post/103
نماد دزفول محل تولد شیخ انصاری (والبته !) و نماد نجف مدفن شیخ است. دزفولی ها از این کتاب بیش از دیگران لذت می برند ولی دیگران هم از استقبال کرده اند. کتاب نخل و نارنج، روایت فقهای و عرفای مختلفی است که فقیه اعظم، ملاقات می کند. در سفرهای شیخ، یک فقیه با سلطنت قاجار در راه دفاع از اسلام همکاری می کند و فقیهی دیگر خودش قانون اسلام را اجرا می کند. شیخ همه اینها را می بیند و شاگردی می کند و از آنها می گذرد. در انتها او ولایت فقیه را در حکومت مبسوط الید می داند ولی نقد و‌نفی دیگر فقها را از او نمی بینیم بلکه با احترام از آنها یاد می کند. علاوه بر این او بین فقه و عرفان آشتی ایجاد می کند.  البته درباره نظرات شیخ‌انصاری در حوزه ولایت فقیه اتفاق نظر وجود ندارد، برخلاف ، استاد شیخ، که می‌گویند نظرات ولایت‌فقیه او بسیار شبیه به امام‌خمینی است. یامین پور گفته است هرجا می‌خواستم از زبان شیخ درباره این موضوع حرف بزنم به نظرات صاحب جواهر ارجاع می‌دادم! چالش مهم‌دیگر کتاب دعوای شریعت و طریقت است. شیخ صوفی دزفول را هم به خضوع وامی دارد و در نجف‌ مرید یک عارف() می شود و آن عارف متقابلا خود را شاگرد شیخ می داند. این گزارش در مقابله با فقهای ضد عرفان بسیار راهگشاست. اما پرتکرارترین سخن این است که شیخ الگوی علم و تقواست‌ و علی رغم درجه بالای علمی در حضور فقهای بزرگ خود را مطرح نمی کند و زندگی زاهدانه ای دارد و در کهنسالی مادرش را بر دوش حمل می کند.  اینجاست که کتاب را با قصه مشهور طنابهای شیطان شروع می کند و با آن به پایان می رسد. جملات و‌نتیجه گیری های جذاب و اندیشه برانگیز در کتاب زیاد دیده می شوند و کتاب برای طلبه و غیر طلبه قابل استفاده است و تقریبا بحث تخصصی در لایه اول اثر دیده نمی شود. نویسنده علاوه بر این کارکرد ضداستعماری فقه را هم‌ نشان می دهد هرچند این کتاب زندگی خاتم الفقهاست اما با خواندن آن، منتقدان اسلام فقاهتی پاسخ درگیرکننده ای درباره فقه نمی یابند. کتاب خط داستانی که مخاطب را درگیر کند ندارد و فصول پراکنده ای دارد و حتی هر فصل هم موضوع یکدستی ندارد. علت جدا کردن برخی وقایع مهم در پاورقی ها که قابلیت قصه پردازی هم‌داشتند مشخص نیست. قهرمان این اثر یک دانشمند دینی است و از این جهت کم نظیر است اما مرز بین واقعیت و خیال مشخص نیست. خصوصا اینکه یامین پور اعتراف کرده در مورد شیخ انصاری اسناد کم است. مثلا در ماجرای ورود شیخ به سرداب نویسنده می گوید نگفته و ننوشته اند که در حرم عسکریین چه گذشت... آیا تخیل نکردن در اوقات خلوت شیخ در همه کتاب رعایت شده است؟ در گفتگوهای شیخ و سید علی شوشتری مرز بین واقعیت و خیال مشخص نیست. برخی هم مانند دیالوگ شیخ و سیدجمال ساختگی است! در جایی از کتاب، شیخ با سید در راه اربعین به آینده اشاره می کند که روزی در مسیر اربعین صفوف شیعه پیاده به زیارت می روند. این سخن را بر زبان شیخ راندن چه معنایی دارد؟ تصریح به افق آینده بعد از شیخ، در کتاب چند بار دیده می شود. گویا نویسنده می خواهد وضع انقلابی امروز را ادامه حرکت امثال شیخ انصاری ‌نشان دهد.
هدایت شده از اندیشه در کرمانشاه
🔸با مطالعه تفسیر نکات فراوانی از سوره هود را دریافتیم. از جمله برخی نکات مهم می توان به موارد ذیل اشاره کرد: 🔹قرآن جنبه واحد در عین کثرت دارد. نتیجه ای که علامه طباطبایی می گیرد این است که محتوای اصلی سوره هود هم همین نکته است. یعنی این سوره می خواهد بگوید توحید خلاصه قرآن است. 🔹خلقت از هیچ شروع نشده بلکه از اجمال به تفصیل بوده است. 🔹در پاسخ به سؤال«هدف خلقت چیست؟» آیات زیادی می بینیم؟ اما گویا به نظر علامه هدف نهایی خلقت انسان کامل است... 🔹ما نباید بعضی از آیات قرآن را ترک‌کنیم. یک دلیل، این نهی این است که فهم بخشی از قرآن هم که ترک نشده دشوار می شود. 🔹اعجاز قرآن محتوایی است نه از جنبه فصاحت و بلاغت. 🔹تأکید بر بشر بودن انبیاء برای این نیست که آنها از پیروان خود بالاتر نیستند؛ بلکه برای این است که آنها خدا نیستند. 🔹قانون «لا اکراه فی الدین» یک قانون قدیمی است و نه تنها اسلام بلکه از زمان اولین پیامبر اولوالعزم هم به آن اشاره شده است. 🔹نوح و پیامبر خاتم سخنان مشترک زیادی دارند. از این اشتراک می توان، بهتر، قصص انبیاء را درک کرد. 🔹اثبات بشریت انبیاء برای اثبات قدرت و مالکیت خداست نه نفی اعجاز انبیاء. پس اثبات بشریت انبیاء سبب نمی شود که امور فوق العاده مانند خلق، احیاء و علم غیب را از آنها نفی کنیم. 🔹پیامبران به راحتی مردم خود را نفرین نمی کنند و امید به ایمان مردم دارند؛ نوح هم اگر نفرین کرد چون خدا به او خبرداده بود که دیگر خبری از ایمان نیست... 🔹در قصص قرآنی پرش های داستانی وجود دارد و گاهی به جای توضیح فقط اشاره ای بیش صورت نمی گیرد. چون قرآن کتاب قصه نیست کتاب هدایت است. 🔹علامه طباطبائی جمله مشهوری دارد که می گوید: رایحه توحید از اوپانیشادها شنیده می شود. اما این نقل قول در سوره هود بهتر فهمیده می شود. 🔹اضافه کردن یک کلمه یا جمله به قرآن چقدر می تواند خاصیت آن را بی اثر کند! 🔹در روایات همیشه نقل های عجیب هست اما نکته مهم این است که علامه جزئیات حادثه را به خاطر عجیب بودن رد نمی کند بلکه برخی موارد را به خاطر ناهمخوانی با جزئیات قطعی دیگر رد می کند. 🔹عمل قوم لوط یک عقیده است نه صرفا یک عمل. 🔹یکی از بهترین تفاوتهای برزخ و قیامت در تفسیر سوره هود بیان شده است. 🔹 آیات خلود شقی و سعید در سوره هود معرکه آرا شده است و مفسران آن را آیاتی دشوار دانسته اند. در تسنیم انواع آرا نقد و بررسی شده و در پایان بر اهمیت پاسخ های علامه تأکید کرده است. تحلیل آیت الله جوادی آملی از راهگشا بودن المیزان در این معضلات خواندنی است. 🔹با دقت علامه در آیه مختلفین، شاید بتوان این نظریه را مطرح کرد که فرارفتن از اختلافات و امت وسط بودن معیار حقانیت و‌نجات است. 🔹علامه و شاگردش معتقدند نسخ روایی با نسخ اصولی تفاوت دارد. پس شاید بگوییم نسخ نزد ائمه معنای حقیقی نسخ در قرآن است. ⬅️متن کامل چکیده در فایل پیوست
هدایت شده از اندیشه در کرمانشاه
1_69789883.pdf
1.47M
🔹بخوانید 🔸۱۶۳ نکته از متن تفسیر + ۴۵ نکته تکمیلی و پاورقی درباره آیات سوره هود
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
به مناسبت اکران عمومی هشدار لو رفتن داستان سالها پیش فیلمی از ضجه یک مادر در برابر دامادش منتشر شد که بسیار متأثرکننده بود. بر اساس این داستان واقعی، تصمیم گرفت تا بگوید چطور عشق به نفرت تبدیل می شود؟ پاسخ به این پرسش همانقدر سخت است که اصل داستان باورنکردنی است! برای همین زمانی طولانی با جزئیات فراوان لازم است تا بفهمیم چطور کار به اینجا رسید! در آغاز فیلم عاشقانه است و هر چه می گذرد تلخی جان تماشاگر را می نوازد. درباره عشق برادر یک تکفیری است. عاقبت در جنگ عشق و جهل، جهل پیروز می شود. این فیلم ما را با ، ، و ها آشنا می کند و سعی می کند همه را به یک چوب نراند. اما دغدغه اصلی فیلمساز جزو مسائلی است که برای گفتن به زبان هنر نیازمند دارد. مشهور است که مرز باریکی دارد اما این بار عشق به جهل می بازد. شاید برای بیان سقوط یک عاشق بازهم جای دقت لازم باشد اما به هر حال اکنون یکی از کوبنده ترین حملات هنر بر در تاریخ سینما ثبت شده است. *** برای اینکه یک اثرهنری ادبی علیه کامل و منصفانه باشد و به نقد دین منجر نشود پیشنهاد می کنم اولاً فقط افراط افراطی ها را نقد کند نه مشترکات آنها با دیگر گروه های دینی ثانیاً به سوء استفاده غربی ها از افراطی ها اشاره کند ثالثاً مبارزه اعتدالیون علیه افراطیون را نشان بدهد و از طریق متن دین آنها را نقد کند و بلکه نمونه یک متدین معتدل را هم نمایش دهد. فیلمهایی مثل اساساً در نقد افراط گرایی نیست و نقددین است. فیلم نقد دین نیست ولی در نقد توصیه های فوق را لحاظ نکرده است اما فیلم و تا حدی فیلم روایت منصفانه تر و کامل تری داشته اند.
سیری تحلیلی در کتاب «هنر و حقیقت» در خبرگزاری مهر https://www.mehrnews.com/news/4638164
هدایت شده از اندیشه در کرمانشاه
📝نقدی بر تفسیر روشنفکرانه از همجنسگرایی در قرآن ⬅️لینک مطلب در خبرگزاری مهر: ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ https://www.mehrnews.com/news/4611032 @kermanshah_andishe
دکتر معتقد است غربیانی هستند که شرق را با پژوهش مورد تسلط قرار می دهند. با بسط همين نگاه استيلايي بود كه شرق شناسي به قدرت داد. داوري می گويد: بيشتر شرق شناسان به سابقه تاريخي و فرهنگي شرق با نوعي دلبستگي مي نگرند اما مردم شرق را تحقير مي كنند (درباره غرب، ص66و67). داوري از هانري كربن كه لفظ (شرقي) را به معني پسنديده به كار مي برد ، شنيده كه: اگر چندين نفر شرقي در زمان ما باشند در غرب جغرافيايی به سر مي برند! (ص100). این نکته مهم در فهم کامل کسی که خود را زائر شرق می داند بسیار کلیدی است. این نکته که غربیانِ دلبسته، یک غربی را ناجی «دیگری» می دانند در سینمای غرب هم با ظاهری دوستانه مطرح شده است. در فیلم با سرخپوستان يگانه شد. شد تا جايي كه پس از فراگيري آداب سامورايي ها براي آنها مقابل بُعد خشن مدرنتيه ايستاد و درپايان پس از كشته شدن همه سامورايي ها خود ادامه دهنده آيين سامورايي ها شد. در فیلم یک آمریکایی به بزرگِ موجوداتی ماورایی به نام ناوي ها تبديل شد. در فیلم بازهم یک سفیدپوست به عنوان ناجی سرزمین سرخ پوست ها مطرح می شود. اين فيلم ها نشان از علاقه فيلمساز به سنت دارند. اما در واقع اين فيلم ها ادامه دهنده نوع نگاه شرق شناسان هستند: شرق با تفسير غربي نه شرق آنگونه كه هست! سوال اين است چرا سفيدپوست به ناجی سرخ پوست ها تبديل مي شود؟ چرا آخرين سامورايي يك غربي است؟ چرا يك انسان مدرن ناجي ناوی ها مي شود؟ آیا آنها مردی از خود ندارند که ناجی آنها باشد؟
کتاب مهارتهای ارتباط مؤثر در سیره امام رضا ع یک کار میان‌رشته‌ای بین علوم ارتباطات و احادیث امام رضا(ع) است. این کتاب با طرح این موضوع در ذهن خواننده می فهماند که رفتار امام اصلاً ساده و مستقیم نیست و ظرائف و پیچیدگی های خاصی دارد. چقدر سیره و احادیث معصومین قابلیت کشف حقایق مغفول را دارد. در مباحث بین رشته ای گاهی همه حقایق به صورت صریح و آشکارا در اختیار پژوهشگر قرار نمی گیرند بلکه به استنطاق نیاز است. برای استنطاق از سیره امام انس با روایت و سیره لازم است. روح روایات اهل بیت می تواند به پرسش گر کمک کند. برای همین گاهی روایاتی بدون اشاره به موضوع ارتباط و کلمات مشابه می توانند منبع مفیدی برای پاسخ های محقق باشند. اما گاهی هم ممکن است که روایات بی ربط به مسئله پژوهش هم مورد استناد و نتیچه گیری نادرست قرار بگیرند. دغدغه ای که برای نویسنده جدی نیست موضوع تحول در علوم انسانی است. «مهارت ارتباط موثر» از جمله مهارت های زندگی و یکی از موضوعات مهم جامعه است که در استاندارد جهانی بهداشت نیز تعریف شده است. اما در کتاب پاسخی برای این سؤال نیست که آیا تمام گزاره های ارتباطی، تربیتی و روانشناسی جدید در سیره امام رعایت شده است؟ در کتاب برخی ناگفته ها وجود دارد: دوران امام رضا ع به ویژه در دوران ولایتعهدی ایشان، دورانی خاص در خصوص ارتباط امام شیعه با مخاطبان است. (ص58) بسیار مفید بود که متناسب با هدف کتاب روابط با مأمون تحلیل شوند. یک ولیعهد با یک خلیفه که عقیده متفاوتی دارد چگونه مواجه شده است؟ این رابطه با ارتباط یوسف و پادشاه مصر چقدر مشابهت دارد؟ حدیث سلسله الذهب هم در موقعیت شناسی و زمینه سازی برای بیان، هم دربیان سلسله راویان کلام و هم در فاصله گذاری بین کلام برای بیان روش ارتباطی مؤثر برای ما مناسب است. اما در کتاب فقط نکته اول بیان شده است در حالی که پیام غیرکلامی مهمی در این حدیث هست. فاصله گذاری در حدیث برای برجسته کردن قسمت دوم کلام (بشرطها و شروطها) است تا زیر سایه قسمت اول قرار نگیرد... http://r1001.blog.ir/1398/03/25
18.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در مورد آیه قٰالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نٰاجٍ مِنْهُمَا اُذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسٰاهُ اَلشَّيْطٰانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي اَلسِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ (یوسف٤٢) نه تنها بین مفسران اهل سنت بلکه بین مفسران شیعه اختلاف نظر وجود دارد که آیا شیطان یادخدا را در یوسف از بین برد یا در رفیق زندانی او؟ فرج الله سلحشور در قسمت 22 سریال یوسف پیامبر، به جای نظر المیزان و تسنیم، نظر شیخ طوسی و طبرسی و احادیث را برگزیده است. چه باید گفت؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها بازهم رعایت #اعتدال سخت شده است. عده زیادی می گویند دیگران را #قضاوت نکنید و عده ای دیگر مدام لغزشهای دیگران را به یادشان می آورند. اما هم ترک امر به معروف و نهی از منکر و هم سرزنش و تحقیر گناهکار، هر دو عاقبت بدی دارند. امام صادق سلام الله عليه در حدیث تکان دهنده ای می فرماید: مَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَركَبَهُ؛ كسى كه مؤمنى را براى گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود (ميزان الحكمة: ح14854). همچنین پيامبر صلى الله عليه وآله در حدیثی شگفت مي فرمايند : اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَيرِ فاعِلِهِ اِن عَيَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَكَهُ؛ گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است. (نهج الفصاحه، ح 1623). نهی از سرزنش به معنی عدم نهی از منکر و قضاوت و مجازات فرد خاطی نیست بلکه نباید این نهی را وسیله تحقیر و افراط در برخورد قرار داد. چنانچه در حدیثی مهم می خوانیم که زناکار را حد بزنید ولی سرزنش نکنید! «اذا زنت خادم أحدكم فليجلدها الحد و لا يعيرها» (مجموعه ي ورام، ج 1، ص 57). #رامبد_جوان #قضاوت_نکنیم؟