خدا ودیگرهیچ
یادداشت منتشره در روزنامه فرهیختگان 12شهریور 1399 http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4024/15/&pa
گفتگویی مکتوب با یکی از اساتید درباره یادداشت تحلیل کتاب #فتح_خون
- پرسش هم نشانه جهل است و هم نشان جستوجوگری. آوینی هنوز به همه وجوه آگاه نبود، ولی عطش او برای فهمیدن جذاب و راهگشاست.
سلام
در جمله بالا باهات موافقم نیستم. سوال نشانه جهل نیست. گاهی خود سوال در حال القای مطلبی است کنایهوار. که الکنایة ابلغ من التصریح
- ممنون که مطالعه کردید
بله موافقم. پرسش گاهی یک آرایه ادبی است
ولی در برخی پرسش های این کتاب واقعا آوینی به دنبال پاسخ است.
- و شاید به دنبال ایجاد سوال برای خواننده.
به نظر من آوینی با کشف و وصول سوال لاینحلی نداشته. خصوصا در مورد کربلا و عاشورا
سوالات فتح خون به شیوهای ادبی مخاطب را به تفکر و احیانا تحقیق وادار خواهد کرد.
و این به معنی جهل نویسنده نسبت به جواب آن سوال نیست.
- مثلا این جای کتاب :
«آیا تو میدانی که از چه امام آیاتی که در شأن هجرت نخستین موسی است فرامیخواند؟ عقل محجوب من که راه به جایی ندارد... ای رازداران خزاین غیب، سکوت حجاب را بشکنید و مهر از لب فروبسته اسرار برگیرید و با ما سخن بگویید. آه از این دلسنگی که ما را صُمُّ بُکم میخواهد... آه از این دلسنگی!»
یعنی منظور شهید آوینی از عقل محجوب من و شکوه از دلسنگی و صم و بکم بودن، غیر از خودش است؟
- به نظرم این جمله دقیقا مصداق حرف منه
- دقیقا؟!
- دقیقا
#شهید_علیخانی در زمانی از دوران کاری خودش را به بسیج دانشجویی منتقل کرد و به این واسطه با دانشجویان بیشتر مرتبط شد. همه جا هم حضور داشت: گفتگوهای دونفره تا جلسات و همایشها و اردوهای دانشجویی.
در یکی از اردوها در اتوبوس کنار هم نشسته بودیم و مثل همیشه بحث را شروع کرد؛ موضوع بیشتر گفتگوهای ما درباره عرفان یا غرب شناسی فردیدی بود. گفت: میخواستم یک حلقه بحث درباره یک کتاب با عنوان #تمهیدالقواعد شروع کنم.
گفتم: چه جالب تا حالا برنامه رسمی معرفتی از شما ندیدم!
گفت: ولی منصرف شدم.
تعجب کردم.
گفت: به خاطر احتمال مخالفت بعضی آقایان بود!
از همینجا بحث ما گرم شد...
تا جایی که گفت من یک نظری دارم که میخوام بهت بگم...
معمولا چون در اتوبوس رفت و آمد و شلوغی و هیجان دانشجویان زیاد بود، برای چند لحظه نگاهم به طرف دیگری رفت و او هم ساکت شد.
دوباره که برگشتم گفتم: خب می گفتید...
اما گفت نه دیگه نمیگم...!
گفتم: این بار حواسم را جمع می کنم.
گفت نه دیگه پشیمان شدم.
گفتم ببخشید...!
گفت: دیگه گذشت.
اصرار من بی فایده بود. هر دو ساکت روی صندلی به جاده خیره شدیم.
البته اصرارزیادی نکردم. چون در عین تشنگی و بی قراری فکر می کردم باید رزق علمی قسمت من باشد و از نشانههای ظرفیت و استعداد فهم یک موضوع توجه و غفلت نکردن است.
اوبه این نتیجه رسیده بود که نباید بگوید. من هم که همیشه تشنه فهمیدن بودم حالا ناراحت و دلگیر از خودم شدم که چرا لحظه ای غفلت کردم!
برای رسیدن به بعضی معارف باید هوشیار بود و هر گفتار و رفتار نسنجیده ممکن است حجاب راه شود.
از او نکته های زیادی یاد گرفتم ولی گاه فرصت ها مثل ابر می گذرند...
هنوز هم ممکن است با اندکی غفلت فرصت دیگری را از دست بدهیم.
۱۵ شهریور سالگرد شهادت #شهید_محمد_حسین_علیخانی گرامی باد
@rezakarimi
هدایت شده از استنطاق
کتاب ملاقات موسی و خضر نکاتی در رابطه با باطن این قصه ارائه میکند و بیش از همه سعی می کند از قصه برای رابطه با امام نتیجه گیری کند و حتی حدود یک سوم مطالب کتاب به موضوع نبوت و امامت ربط دارند نه قصه اصلی. او نهایتا خضر را یک صفت می داند نه یک اسم و آن را بر امیرالمؤمنین ع منطبق می کند.
در این کتاب با یک ذهن خلاق و نکته بین روبرو هستیم که تأویل ولایی خوبی از قرآن ارائه می دهد هر چند کمتر ارجاع مفید می بینیم و مؤلف بر ذهن و پرسشگری خود تکیه دارد و چند بار جملاتی با مضمون «اکثر مفسرین اشتباه گفته اند» بیان می شود. در جایی هم می گوید «به بنده اعتراض نکنید چرا گفته ام، به آنها (مفسرین) بگوییدچرا نگفته اند».
در اینکه قران دریایی عمیق است شکی نیست اما به نظر می رسد برای نوشتن تفسیر صحیح بر قرآن نباید نظرات بزرگان را در حاشیه قرار داد. احساس جدایی با جریان تفسیر در این کتاب موجب بی دقتی وبی بهره شدن از دانش گذشتگان می شود.
در این کتاب تلاش شده تا با بیان نواقص انبیاء ضمن اذعان به ستایش انبیاء در قرآن تفاوت آنان با امام روشن شود. در حالی که تحلیل چگونگی سهو و ترک اولی نزد انبیاء نیازمند دقت بیشتری است و نباید لحن کلام مقام انبیاء را تخفیف دهد.
به طور کلی قصه موسی و خضر علیهماالسلام قصه ای چند لایه است که در همیشه تاریخ برای ما درس داشته است و این کتاب هم ما را با گوشه ای دیگر از ظرائف این قصه شگفت آشنا می کند ولی همچنان گفتگو در اینمورد لازماست.
متن کامل:
mehrnews.com/xSHdv
@estentagh
@rezakarimi
هدایت شده از استنطاق
Kahf.MP3
24.04M
جلسه #گروه_مطالعاتی_المیزان
با موضوع: قصه اصحاب کهف
تفاوت دعای اصحاب کهف با دعاهای معمولی چیست؟
مردم زمان آنها کافر بودند یا مشرک؟
آیا تعداد اصحاب کهف دقیقاً معلوم است؟
علت تأکید چندباره بر سگ کهف چیست؟
#سوره_کهف
دوشنبه 24شهریور1399
@estentagh
دغدغه های یک فعال کتابخوانی درباره کتاب
معیارهای انتخاب کتاب در مراکز ترویجی
mehrnews.com/xSMmd
ravanshenasi sadraeinaghd.mp3
5.99M
نقد کتاب روانشناسی صدرایی - اول آبان 1399
در کلاس تفسیر دانشگاه رازی بحث آیه ازدواج ( وَ مِنْ آيٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا: روم٢١) بود و گفتم همسر باید از جنس انسان باشد و نتیجه گرفتم لازمه ازدواج موفق خودشناسی است.
یکی از دانشجویان خوش ذوقی کرد و شعری از #فاضل_نظری نوشت و پرسید: این شعر ربطی به موضوع دارد؟
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
کمی فکر کردم و گفتم:
اگر بتوان بین عشق و ازدواج از طریق واژه مودت ارتباط برقرار کرد ، می شود معنی خودشناسی را بر اساس درس اینطور معنی کرد:
عاشق باید بر اساس خودشناسی قدم بردارد. اگر یوسف ناز زلیخا را بکشد گویا خود را نشناخته و قدرخود را ندانسته و در این صورت وای بر او!!
البته این وای برای زلیخای اول است نه زلیخای دوم بعد از تذلل و خاکساری در درگاه عشق.
هدایت شده از استنطاق
#ذوالقرنین کیست؟
#عبدالله_مستحسن کتابی متفاوت درباره ذوالقرنین نوشت که #رائفی_پور به آن توجه نشان داد. هر دو معتقدند حقیقت این شخصیت قرآنی با امام زمان تفسیر می شود. دلایل این نظر ویژه چیست؟ پس #کوروش که #علامه_طباطبایی به آنتمایل نشان داد چه می شود؟
در این یادداشت تحلیلی قرآنی حدیثی تاریخی بر تفسیر این دو ارائه کرده ام و معتقدم پژوهشگران نظرات این دو را نه کوچک بشمرند و نه بدون نقد رها کنند.
mehrnews.com/xT3Nx
@estentagh
@rezakarimi
هدایت شده از دبستان پسرانه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ketabkhani.220899.MP3
24.44M
فایل صوتی نشست مجازی با موضوع هفته کتاب ویژه خانواده های دبستان امام مهدی (عج) - پنجشنبه 22آبان 1399