eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
156 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان یک یهودی سربه زیر به نام اشپیلمن است که در اشغال شده به شدت توسط رنج می کشد و همه عزیزانش را از دست می دهد. نهایتا یک که به خدا اعتقاد دارد پس از شنیدن نوای پیانوی اشپیلمن، او را مخفی نگه می دارد و نجات می دهد. بر این اساس پیانیست جدا از صحت قصه و مظلومیت یهودی ها، است. اساسا یهودیان در مسئله هولوکاست موضوع عدالت خدا و ایمان را تحلیل می کند و این فیلم هم خالی از این موضوع نیست. معروف است که روی دیوار یکی از بازداشتگاه‌های نوشته شده بود: «اگر خدا وجود داشته باشد، باید برای بخشایش به پایم بیفتد». این اعتراض علیه خدا به فلسفه یهودی هم کشیده شد: تعبیر خسوف یا متعلق به یک فیلسوف یهودی به نام است. او با الهام از تعلیمات یهودی و اتفاقاتی که در جهان مدرن افتاد مانند هولوکاست (که یهودیان بازمانده میگفتند آنجا خدا خوابیده بود که به داد ما نرسید) ، برای توجیه بعضی از بدکاری هایی که آدمیان می کنند، به طور کلی می گوید اوضاع جهان اینطور است؛ و به قول تصور کن خدا خفته است! یهودیان چند بار توسط خداوند به بلایایی مانند سرگردانی در بیابان دچار شدند. آیا هولوکاست می تواند یک بلا باشد یا اساساً یک افسانه است تا تصور مردم از خدا را تغییر دهد؟ آیا هولوکاست می تواند مجوزی برای ارائه تفسیر و باشد؟ با فیلم تأثیرگذار خود داستان عجیبی از نقش خدا در زندگی تصویر کرده است. نوع داستانی هم که انتخاب کرده بیشتر خواننده را به فکر فرو می برد. می گویند سالها قبل تلاش کرده بود تا نظر پولانسکی را برای ساختن جلب کند، اما او قبول نکرد پس اسپیلبرگ خودش آن را ساخت. شاید به دلیل اینکه داستان شیندلر روایت شخصی بود که نجات افراد را از سازماندهی می کرد، در حالیکه پولانسکی با توجه به تجربه اش می دانست که تقدیر و شانس نقش غیر قابل تصوری را در سرنوشت اکثر نجات یافتگان بازی می کرد. اما آیا روایت نهایتاً ایمان به خدا را تقویت می کند یا تضعیف؟ پاسخ به این پرسش راحت نیست. باید به اواخر فیلم نگاهی بیندازیم. وقتی اشپیلمن به افسر نازی می گوید «نمیدانم چطوری ازت تشکر کنم»، افسر نازی پاسخ می دهد:« از خدا تشکر کن، اون باعث میشه که ما زنده بمونیم». اما بعداً که در اسارت شوروی همان افسر نازی به کمک پیانیست نیازمند می شود، اشپیلمن نمی تواند او را پیدا کند و این فداکاری نمی تواند او را نجات دهد و در تبعید سیبری می میرد! در این فیلم بیشتر از اینکه یهودی را خدا نجات دهد این هنر موسیقی و انگشتان پیانونواز اوست که نجاتش می دهد. همان پیانویی که فیلم با آن تمام می شود. حتی یهودی درباره خدا ساکت است و نازی از خدا دم می زند. آیا پولانسکی هم می خواهد بگوید: خدا خوابیده، خودت خودت را نجات بده؟
بازنشر گرچه در گیشه شکست خورده اما اثری تأمل برانگیز در تاریخ سینماست که از نیم قرن پیش تابه حال جوایز و ستایش منتقدین را برانگیخت (و این سرنوشت بسیاری فیلمهای بامعناست!). این فیلم ما را در مورد مفاهیمی چون یقین و قضاوت به فکر وامی دارد. داستان فیلم دربارهٔ یک هیئت منصفه دادگاه متشکل از دوازده نفر است که بایستی دربارهٔ گناهکار بودن یا بی‌گناهی جوانی به اتهام قتل تصمیم‌گیری کنند. در ابتدا 11 نفر موافق گناهکار بودن متهم هستند (و شاید بهتر است نام فیلم 11 مرد خشمگین می بود!) و فقط یک نفر است که تردید دارد و چند بار در مورد گناهکاری متهم می گوید: «نمی دانم!» و از هیئت منصفه می خواهد تا «حرف بزنیم». حرف زدن موجب می شود به مرور زمان با مخالفت همان یک نفر، یقین اولیه همه به تردید تبدیل می شود! علی رغم اینکه ماجرا در یک اتاق سربسته می گذرد اما از امکانات موجود در راستای جذابیت و بلکه عمق بخشی به فیلم استفاده خوبی صورت می گیرد.یکی از این استفاده ها پنکه اتاق است که کار نمی کند و موجب گرما و آزار افراد داخل اتاق می شود؛ تا وقتی که هنگام غروب روشنایی اتاق را روشن می کنند و پنکه هم شروع به کار می کند چون سیم برق روشنایی و پنکه به هم وصل بوده است! گویی که فقط هنگام روشنی است که آزار جهنم از بین می رود و آرامش حاکم می شود! روشنی از اصطلاحات مشهور مدرنیته است و اصطلاحات عصر روشنگری و روشنفکری بر این اساس متولد شده اند. روشنی همیشه در مقابل تاریکی نیست بلکه در دنیای ورای مدرنیته علاوه بر روشنی، رازها هم جایگاه ممتازی دارند. در طول گفتگوها بارها می بینیم که آدمها به دلایل روانی قضاوت می کنند؛ چه اعضای هیئت منصفه و چه شاهدان دادگاه و وکیل مدافع همگی تحلیل شخصیت می شوند و می فهمیم پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از اینها، باعث واکنش‌های مختلف آنان در زمان حال می‌شود. برای حل این مشکل راه حل، عقلانیت است. البته که اسلام قبول دارد که حب الشیء یعمی و یصم. ولی حب می تواند ملاک و معیار سلوک هم قرار گیرد مانند لااحب الافلین. اینجا منطق گرایان نمی توانند از حصار خشک عقل منطقی رها شوند. این فیلم گرچه از ژانر سینمای دادگاهی است و می توان مفهوم محوری آن را قضاوت دانست اما در حالتی عمومی تر این فیلم درباره یقین است. اصطلاح بارها در فیلم شنیده می شود. این اثر هنری یکی از مروجان اندیشه مدرنیته است که عقل و منطق را محور قرار می دهد و یقین را به گوشه ای تبعید می کند. ممکن است مخاطب در ابتدا تصور کند که قضاوت هم در اسلام آسان نیست و بلکه بیشتر قضات در گرمای جهنم (بدون پنکه!) هستند. اما حقیقت این است که مبنای فکری تردید منطقی عقل گرایی است ولی مبنای فکری عدم قضاوت در اسلام «حسن ظن» است. حسن ظن در بسیاری مواضع موجب یقین است و همیشه کاری عقلانی نیست بلکه عقل محتاط و شکاک است و می بینیم که عضو مخالف هم از شک و تردید منطقی سخن می گوید. البته ممکن بود که اگر افرادی با تفکر اسلامی در این هیئت عضو بودند همین رفتار را انجام می دادند و البته این شباهت زیاد منتقدان مدرنیته را به تعجب و مدافعان آن را به وجد می آورد! اما همیشه شباهت رفتارها دلیل بر شباهت مبانی فکری نیست. این فیلم جذاب و اثرگذار است اما یقین تنها هنگام قضاوت در دادگاه مسئله نیست بلکه شناخت مبانی و زیست جهان رفتار آدمها تکلیف ما را در خارج از دادگاه هم روشن می کند. https://www.instagram.com/p/Bd3JUEDlLfW/
بازنشر فیلم درباره تقابل دو برادر با نامهای ناصر و خسرو است‌. به نظر می رسد هیچ یک کاملا سیاه یا سفید نیستند و جمع بین این دو بهتر از رد یکی است! . البته جمع بین این دو قبول همه خصوصیات طرفین نیست بلکه بازگشت به اصل آنهاست. چنانچه که تأکید بر است و‌چون این دو برادرند به یک اصل برمی گردند. ناصر ( ) دندانپزشکی عقلانی و اهل علم و اهل نظم و عادت است و خسرو ( ) شوریده و اهل موسیقی و رقص و خلاف عادت است. هر دو برادر مشکلاتی دارند و دارو می خورند ولی یکی سالم و دیگری بیمار به نظر می رسد. ظاهرا زمانی حالات خسرو به بیماری و درمان و بستری کشیده می شود که خانواده تحمل این وضعیت او را ندارند و برایش شرط و محدودیت می گذارند. این تقابل در تاریخ هستی تقابل اصیلی است و می توان آن را به تقابل مهم نزد یعنی تقابل (رب النوع نظم و پیشگویی) و (رب النوع شوریدگی و شادی) در یونان باستان برگرداند. شاعر و حکیم بود و شاید از این جهت جمع ناصر و خسرو جمع شعر و دانش است؛ جمع عقل و عشق. اما تراژدی اینجاست که در اینجا دو برادر از هم دور می شوند و یکی برای حذف دیگری اقدام می کند! هر چقدر این فیلم به حالت فلسفی اش نزدیک می شد برایم جذاب تر بود ولی در تفسیرهای روانشناسی و روانپزشکی اصل ماجرا در حد یک یک بیمار روانی فهمیده می شد. در این سطح این فیلم مشابه فیلمهای مشهور تاریخ سینماست که عضوی از خانواده بیمار روانی بود و مهارتهای برخورد با او آموزش داده می شد. اما برادرم خسرو از فیلمهای معناداری است که قابلیت تفسیرهای فلسفی دارد.
برای فکر کردن فهرست فیلمهای زیر من را به فکر وادار کرد و اگر چه با جهت گیری بسیاری از آنها موافق نبودم اما من فیلم را بستر تفکر می دانم و معتقدم گاهی توضیح یک مطلب عمیق با اثر هنری ساده تر و مفیدتر است. به دیگران هم همین را پیشنهاد می کنم. هرچند ممکن است از برخی اسامی تعجب کنید اما لازم است که یادداشت من را هم در هر مورد بخوانید. تلاش کرده ام تا مجموعه نقدها را علاوه بر صفحات شخصی در بخش هنر و ادبیات وبلاگ شخصی ام هم تجمیع کنم: http://r1001.blog.ir/category/%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA/ سینمای اصغر فرهادی (از شهرزیبا تا همه می دانند) سینمای عباس کیارستمی (باد ما را خواهد برد و خانه دوست کجاست) سینمای آکیرا کوروساوا (راشومون و کاگه موشا) سینمای ابراهیم حاتمی کیا(چ ، بوی پیراهن یوسف ، بادیگارد و به وقت شام و...) سینمای مجید مجیدی (آن سوی ابرها، محمد رسول الله و...) فیلمهای رضامیرکریمی، فیلمهای محمدحسین مهدویان، فرشتگان بر فراز برلین (بالهای تمایل)، داگویل، مادر (دارن آرنوفسکی)، غلامرضاتختی، ساکن طبقه وسط، ستیغ جهنمی، 21روز بعد – تماس- نمایش ترومن- نفس- فارنهایت 451- قلب جوهری- سربه مهر- ایران برگر- شیار143- ترنج- مغزهای کوچک زنگ زده- شعله ور- دریاچه ماهی- قاتل اهلی- Breakdown- AVATAR- Matrix- یک تکه نان- انیمیشن تام و جری- لاتاری- بمب؛ یک عاشقانه- ماجرای نیمروز- برادرم خسرو- پیانیست- دوازده مرد خشمگین- مستند قرن من-پی. کی- 2001 یک ادیسه فضایی- جنجگوی درون- عیسی بشیر احمد- پروفسور هشتاد دقیقه ای- گاتاکا- قسم، راه رفتن روی سیم، سریال صاحبدلان- سریال فرار از زندان- سریال پایتخت و...
به مناسبت اکران عمومی نگاهی انتقادی به‌دهه شصت دارد و می گوید شعار مرگ بر آمریکا جای عشق و دوستی را گرفته است. بعد از آثاری مانند که نگاهی نوستالژیک و خاطره برانگیز به‌ دهه شصت داشت، فیلم‌بمب را به تصویر می کشد و دهه شصت را خشن می داند و اگر نوستالژیایی هم هست در خدمت انتقاد و بیان وضعیت قرمز است نه وضعیت سفید. بمب یک عاشقانه است اما نهایتا وقتی به لحظات عاشقانه پایانی زیرباران می رسیم هنوز فیلم ‌به پایان نمی رسد و‌لازم است سکانس پایانی درباره شعار مرگ بر آمریکا بر روی دیوار مدرسه باشد. نمی خواهم از همه جزئیات نحوه استکبارستیزی دفاع کنم بلکه معتقدم بهترین مرگ بر آمریکا نه شعار که کار و‌عمل برای‌مردم است؛ اما دوست داشتم کتاب جاذبه و ‌دافعه را به پیمان معادی که فقط را گوش می دهد، اهدا کنم و  بگویم جاذبه و دافعه، تولی و تبری هر دو لازم است ولی در مقابل فیلم خوش ساخت و جذاب او باید فیلم ساخت و با یک اثر هنری است که باید مخاطبان را اقناع کرد نه با سخنرانی و خطابه. یکی از خط های مهم داستانی در فیلم رقابت دو برادر است.  هنوز به برادرش که اکنون اسیر جنگی است و در دوران کودکی عاشق همسر فعلی او بوده است به دیده رقیب نگاه می کند و به نحوی از سایه حضور او در زندگی و تصاحب همسرش می ترسد؛ به همین نحو، فیلم بمب هم هنوز به صاحبان دهه شصت به عنوان رقیبی نگاه می کند که آن دهه را تصاحب کردند. پ ن: معادی نمی گذارد فیلمهایش را  فرزندانش ببینند، شما هم اجازه ندهید به بهانه حضور کودکان و‌مدرسه در این فیلم، فرزندانتان آن را ببینند که بدآموزی دارد! https://www.instagram.com/p/Be065rVlDmj/
عارف در سرزمین عجایب / نگاهی به کتاب سفینه الصادقین زندگی عارف معاصر آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی http://r1001.blog.ir/1396/09/27
المیزان- برائت.pdf
1.05M
در تفسیر سوره برائت (در جلد نهم ) 119 نکته به عنوان چکیده ارائه شد و 34 نکته تکمیلی (پاورقی) در ذیل برخی نکات چکیده بیان شد. این نکات چکیده و تکمیلی هر کدام می توانند یک بحث کوتاه یا بلند را آغاز کنند؛ چنانچه که در برخی جلسات تعدادی از نکات مورد بحث قرار گرفتند. به بپیوندید لینک عضویت http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کتابخوانی حرفه ای.mp3
5.66M
یک کتاب خوان حرفه ای: • کتاب را به خوبی می فهمد. • کتاب را به خوبی تحلیل و نقد می کند. • با دیگران این کتاب را گفتگو می کند. • پیشنهادات خوبی برای کاستی های کتاب دارد. http://r1001.blog.ir/1397/09/26 @rezakarimi
فرموده اند: زمستان بهار مؤمن است چون شبهایش (برای تهجد) طولانی تر است. از می توان تفسیرهای مختلفی داشت ولی با برداشت مؤمنانه و ‌توحیدی می توانیم بگوییم یلدا؛ بهاری ترین شب سال مبارک @rezakarimi
آشنايي-با-طرح-خادمياران-رضوي.pdf
4.19M
با سلام علاقمندانی که تمایل دارند خدمات فرهنگی خود را به آستان امام رضا علیه السلام تقدیم کنند و به عنوان خادمیار شناخته شوند می توانند با مراجعه به نشانی ذیل و ثبت نام منتظر بررسی و شروع خدمت خود باشند. تا ان شاء الله پس از گذراندن دوران خدمت در شهر خود، نهایتاً پذیرش کشیک حرم را دریافت نمایند. https://khademyar.razavi.ir/ در ضمن در کانون خادمیاران کتاب استان کرمانشاه اینجانب پاسخگو هستم
که می شود اما این تویی که هنوز هستی و عطر_گرم وجودت ما را از سرما حفظ می کند.
زندگی است اما نه همه ابعاد آن. اندکی به تفسیر علمی بازرگان از قرآن می پردازد و از استاد او می گوید و‌اندکی به دوران اشاره دارد، ولی بیشتر به رابطه اش با می پردازد. در اینجا مسئله (که معروف است بازرگان پدر آن است) و  ماجرای مطرح نمی شوند و   یک استثنا در معرفی می شود . از نقاط قوت مستند، کتابخوانی و تمرکز بر کتب بازرگان به ویژه و نیز تحلیل قرآن به ویژه است.  تنها منتقد اندیشه بازرگان که مصاحبه می شود است که در کنار تصویر پدرش سخن می گوید و بقیه مصاحبه شوندگان نزدیکان و‌ آشنایان بازرگان هستند. در این میان خود کارگردان، که قبلا را ساخته اکنون چهره متفاوتی از خود نشان می دهد و به‌شدت در اثرش دیده می شود و بیش از همه تحلیل و ‌تفسیر و مباحثه می کند و آنجا که مصاحبه شونده سخن می گوید بازهم ملاقلی پور در آینه خودش را نمایش می دهد! راه طی شده نمی خواهد خنثی باشد و بلکه منتقدانه برخورد می کند و تبدیل به یک شده است که مورد اعتراض طرفداران بازرگان قرار گرفته و حتی در تیتر یک خود آن را تحریف تاریخ نامید. در حالی که ملاقلی پور گفته خواسته ام تا برخی حقایق مخفی نمانده باشد. اما به هر حال این‌مستند پر از مسائل مهم بوده و‌ دیدن آن تأمل برانگیز و تفکر برانگیز است.