eitaa logo
یادداشت های تربیتی| امیر اخوت
103 دنبال‌کننده
198 عکس
144 ویدیو
18 فایل
تربیت با موضوع رشد و خانواده با محوریت تدبر در قرآن و روایات و ادعیه اهل بیت علیهم السلام و مشاوره ارتباط با نویسنده @okhovvat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰حکمت ۲۵۸ نهج البلاغه🔰 إذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللّهَ بِالصَّدَقَةِ. امام علیه السلام فرمود : هر زمان شديد، با خداوند از طريق دادن (در راه او) (پرسود) كنيد. تدبر💧 برای خانواده ات خرج می کنی و صادقانه جهاد می کنی تا هزینه زندگی را تامین کنی ولی کم می آوری، و دعا می خوانی و باز تلاش می کنی... ولی نباید غفلت کنی که در این شرایط حتی یک نان را هم که می خری بایستی نیت ات صدقه باشد؛ صدقه تو بر اهلت یعنی نزدیکترین افراد به خودت؛ و با خدا تجارت می کنی که خدایا دستم خالی است و وظیفه ام رسیدگی به عائله ام و این ها را از من بپذیر. در این شرایط صورت اعمال به ظاهر فرقی نمی کند ولی باطن و حقیقت اش از زمین تا آسمان تفاوت می کند... @rezayatazendegi
حکمت ۲۵۹ نهج البلاغه أَلْوَفَا لاَِهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللّهِ، وَالْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَاللّهِ. امام علیه السلام فرمود : وفادارى در برابر پيمان‌شكنان، پيمان‌شكنى در پيشگاه خداست و با آنان، نزد خداوند است. شرح آیت الله مکارم شیرازی «غَدْر» در اصل به معناى ترك گفتن چيزى است، ازاين‌رو به كار كسى كه پيمان و عهد خود را بشكند و آن را ترك گويد «غدر» گفته مى‌شود و گودال‌هاى آب را ازآن‌رو «غدير» مى‌گويند كه در آن‌ها مقدارى آب باران رها و ترك شده است. امام علیه السلام در اين گفتار آموزنده مى‌فرمايد: انسان نبايد در برابر پيمان‌شكنان وكسانى كه پايبند به عهد خود نيستند دچار وسوسه شود و پيمان شكستن در برابر آن‌ها را گناه بداند، بلكه به عكس اگر آن‌ها عهد خود را بشكنند و ما در برابر آن‌ها به عهد خود وفا كنيم، نشانه ضعف و ذلت ما در برابر آن‌هاست و آن را حمل بر ترس ما مى‌كنند و سبب جسارت آن‌ها در وقايع مشابه مى‌شود، ازاين‌رو دستور داده شده كه در برابر آن‌ها مقابله به مثل كنيد. اين مقابله به مثل نوعى وفا در پيشگاه خدا محسوب مى‌شود. قرآن مجيد نيز دراين باره دستور قاطعى داده است. «(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْخَائِنِينَ)؛ و هرگاه (با ظهور نشانه‌هايى،) از خيانت گروهى بيم داشته باشى (كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند)، به‌طور عادلانه به آن‌ها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند، خائنان را دوست نمى‌دارد!». در شأن نزول آيه آمده است كه اشاره به قوم يهود مدينه است كه آن‌ها بارها با پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله پيمان بستند و پيمان خويش را ناجوانمردانه شكستند، ازاين‌رو مى‌فرمايد: اگر از خيانت و پيمان‌شكنى آن‌ها بترسى، پيمانت را با آن‌ها قطع كن. و درباره پيمان‌شكنان در آيه ۱۲ تأكيد به مقابله به مثل كرده مى‌فرمايد : «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ)؛ و اگر پيمان‌هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، وآيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد، چراكه آن‌ها پيمانى ندارند؛ شايد (با شدّت عمل) دست بردارند!». @rezayatazendegi
تدبر عمل نکردن به این حدیث شریف را در امثال برجام ها به وضوح دیده ای؛ و اسلام همان طور که بر وفای به عهد تاکید می کند به همان میزان بر وفا نکردن به عهد با پیمان شکن دستور می دهد؛ و همان طور که دستور می دهد حکمت را بیاموزید و یاد دهید، دستور می دهد حکمت را به غیراهلش یاد ندهید، و علامه طباطبایی به زیبایی بیان می فرمایند که : ... خداى سبحان آیه را با مساله ختم نموده ، مى فرماید: ((...و احسنوا ان الله یحب المحسنین : ۱۹۵ بقره))، و منظور از احسان خوددارى و امتناع ورزیدن از قتال و یا رافت و مهربانى کردن با دشمنان دین و امثال این معانى نیست ، بلکه منظور از احسان این است که هر عملى که انجام مى دهند خوب انجام دهند، اگر قتال مى کنند به بهترین وجه قتال کنند، و اگر دست از جنگ بر مى دارند، باز به بهترین و زیباترین وجه دست بردارند، و اگر به شدت یورش مى برند و یا سخت گیرى مى کنند، باز به بهترین وجهش باشد و اگر عفو مى کنند به بهترین وجهش ‌ باشد. پس کسى توهم نکند که احسان به ظالم آن است که دست از او بردارند تا هر چه مى خواهد بکند، بلکه دفع کردن ، خود احسانى است بر انسانیت، زیرا حق مشروع انسانیت را از او گرفته اند، و از کرده اند که خود مصلح امور است ، همچنانکه خوددارى از به دیگران در هنگام استیفاى حق مشروع ، و نیز از احقاق حق به طریقه غیر صحیح خود احسانى دیگر است.../ ترجمه المیزان ج ۲ ص ۹۳ @rezayatazendegi
حکمت ۲۶۰ چند نکته: حکمت ۲۶۰ عین حکمت ۱۱۶ است که قبلا بیان کردیم. پس از حکمت ۲۶۰ ؛ ۹ حکمت را سید رضی تحت عنوان ۱-۲۶۰، ۲-۲۶۰....۹-۲۶۰ می آورد به این دلیل که اینها سخنان مشکلی هستند که نیاز به توضیح دارند.. @rezayatazendehi
حکمت ۱-۲۶۰ نهج البلاغه فَإِذَا كَانَ ذلِکَ، ضَرَبَ يَعْسُوبُ آلدِّينَ بِذَنَبِهِ، فَيَجْتَمِعُونَ إِلَيْهِ كَمَا يَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِيفِ. امام علیه السلام فرمود : در آن هنگام پيشواى دين در جايگاه خود مستقر مى شود و خداوند گروهى را از اطراف بلاد برمى انگيزد و مانند پاره هاى ابر پاييز به سرعت به سوى او مى آيند. شرح سید رضی «يعسوب به معناى آقا و پيشواى بزرگى است كه در آن روز سرپرستى امور مردم را به دست مى گيرد و «قزع» به معناى قطعه هاى ابرى است كه آب در آنها وجود ندارد (و ازاينرو با سرعت بر صفحه آسمان مى دوند و جمع مى شوند). شرح آیت الله مکارم در اينكه اين سخن درباره چه كسى است، معروف در ميان شارحان اين است كه امام علیه السلام به ظهور حضرت علیه السلام اشاره مى كند و شاهد زنده اين سخن همان چيزى است كه مرحوم علامه مجلسى در ذيل اين حديث شريف به نقل از غيبت شيخ طوسى از امام علیه السلام از جدش اميرمؤمنان علیه السلام نقل كرده است كه مى گويد: پيروان و حاميان آن مرد الهى سيصد و سيزده نفر مطابق عده رزمندگان اسلام در غزوه بدرند، همگى گرد او جمع مى شوند و آيه شريفه «(أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمْ اللهُ جَمِيعآ إِنَّ اللهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)؛ هرجا باشيد، خدا همه شما را حاضر مىكند؛ زيرا او، بر هر كارى تواناست» نيز اشاره به همين معناست. @rezayatazendegi
حکمت ۲-۲۶۰ نهج البلاغه هذَا الْخَطِيبُ الشَّحْشَحُ. امام علیه السلام (اشاره به صعصعة بن صوحان يا خطيب قوم قيس بن شباب) فرمود : اين خطيبِ ماهر و زبردستى است. شرح آیت الله مکارم مرحوم سيّد رضى نظرش از ذكر اين جمله تعبيرى است كه امام علیه السلام درباره آن خطيب به عنوان «شحشح» آورده است كه تعبير فصيح و پرمعنايى است، ازاينرو به دنبال ذكر اين جمله مىگويد: «منظور امام علیه السلام اين است كه او در سخنرانى، سخت ماهر و چيره است و هركس در سخن، يا در سير و حركت چابك و زبردست باشد به او «شحشح» اطلاق مى شود». ابن ابى الحديد در شرح اين كلام نقل كرده كه امام علیه السلام اين تعبير را درباره « بن صوحان» كه از خواص يارانش وبسيار فصيح اللسان بود بيان فرموده است. در اينجا مناسب دانستيم كه به گوشه اى از سخنان فصيح آن مرد سخنور اشاره كنيم؛ از جمله خطبه هاى بسيار و پرمعناى او خطبه اى است كه به هنگام اميرمؤمنان علیه السلام در كنار قبر آن حضرت و در برابر فرزندان آن امام علیه السلام بيان كرد. وى در حالى كه يك دست خود را بر قلبش گذاشته بود و با دست ديگر خاك بر سر خود مى پاشيد و بر سر مى زد گفت: «بِأَبِي أَنْتَ وَأُمّي يا أميرَالْمُوْمِنينَ ـ ثُمَّ قالَ ـ هَنِيئاً لَکَ يا أَبَالْحَسَنِ فَلَقَدْ طابَ مَوْلِدُکَ وَقَوِىَ صَبْرُکَ وَعَظُمَ جِهادُکَ وَظَفَرْتَ بِرَأْيِکَ وَرَبِحْتَ تِجَارَتَکَ وَقَدِمْتَ عَلى خالِقِکَ فَتَلَقّاکَ اللهُ بِبِشارَتِهِ وَحَفَّتْکَ مَلائِكَتُهُ وَاسْتَقْرَرْتَ فِي جِوارِ الْمُصْطَفى فَأكْرَمَکَ اللهُ بِجِوارِهِ وَلَحِقْتَ بِدَرَجَةِ أخيکَ الْمُصْطَفى وَشَرِبْتَ بِكَأْسِهِ الأوْفى فَأسْأَلِ اللهَ أنْ يَمُنَّ عَلَيْنا بِاقْتِفائِنا أثَرَکَ وَالْعَمَلِ بِسيرَتِکَ وَالْمُوالاةِ لاِوْلِيائِکَ وَالْمُعاداةِ لاِعْدائِکَ وَأنْ يَحْشُرَنا في زُمْرَةِ أوْلِيائِکَ فَقَدْ نِلْتَ ما لَمْ يَنَلْهُ أَحَدٌ وَأَدْرَكْتَ ما لَمْ يُدْرِكْهُ أَحَدٌ وَجاهَدْتَ فِي سَبِيلِ رَبِّکَ بَيْنَ يَدَىْ أَخيکَ الْمُصْطَفى حَقَّ جِهادِهِ وَقُمْتَ بِدِينِ اللهِ حَقَّ الْقِيامِ حَتّى أَقَمْتَ السُّنَنَ وَأَبَرْتَ الْفِتَنَ وَاسْتَقامَ الاْسْلامُ وَانْتَظَمَ الاْيمانُ فَعَلَيْکَ مِنّي أفْضَلَ الصَّلاةِ وَالسَّلامِ بِکَ اشْتَدَّ ظَهْرَ الْمُوْمِنينَ وَاتَّضَحَتْ أَعْلامُ السُّبُلِ وَأُقيمَتِ السُّنَنَ وَما جُمَعَ لاِحَدٍ مَناقِبُکَ وَخِصالُکَ...؛ @rezayatazendegi
📌صَعْصَعة بن صَوحان از یاران امام علی(ع) بود که در جنگ‌های جمل، صِفّین و نَهرَوان شرکت کرد. *صعصعه در مهارت داشت و از این در از امام علی(ع) و انتقاد به معاویة بن ابوسفیان استفاده می‌کرد.* امام علی(ع) صعصعه را از اصحاب بزرگ خود معرفی کرده است. امام صادق(ع) هم او را از معدود افرادی دانسته است که امام علی(ع) را آن‌گونه که شایسته است شناخت. صعصعه در زمان پیامبر اسلام(ص) مسلمان شد، ولی آن حضرت را ندید. در زمان عمر بن خَطّاب، خلیفه دوم، ابوموسی اشعری مالی را نزد خلیفه فرستاد. خلیفه آن‌ را تقسیم کرد و مقداری باقی ماند. او نظر مسلمانان را در مورد باقی آن مال پرسید. صعصعه گفت: در مسائلی با مردم مشورت کن که خداوند در قرآن در مورد آن چیزی نگفته باشد. اما آنچه خداوند در مورد آن حکمی داده است، به همان عمل کن. صعصعه از مخالفان عثمان بن عَفّان، خلیفه سوم در کوفه بود. خلیفه،‌ او را به همراه تعدادی از جمله برادرش زید بن صوحان و اشتر به شام تبعید کرد. منابع تاریخی گفتگویی انتقادی از وی با عثمان گزارش کرده‌اند. صعصعه در جنگ‌های زمان حکومت امام علی(ع)، شرکت کرد. در جنگ جمل برادرش صیحان، پرچم‌دار قبیله عبدالقیس بود. پس از شهادت صیحان، برادر دیگرش زید پرچم‌دار شد و پس از شهادت زید، صعصعه خود پرچم را به دست گرفت. در نبرد صفین صعصعه فرمانده قبیله عبدالقیس کوفه بود. پیش از آغاز جنگ، سپاه معاویه بر آب مسلط شده بود و اجازه دسترسی سپاه امام علی(ع) به آب را نمی‌داد. امام علی(ع) صعصعه را برای مذاکره نزد معاویه فرستاد. پیش از آغاز جنگ نهروان هم امام علی(ع) صعصعه را برای مذاکره و نصیحت خوارج به میان آنان فرستاد. او در این گفتگو به پیروی از امام علی(ع) تأکید کرد. متن گفتگوی صعصعه با خوارج، در کتاب الاختصاص نوشته شیخ مفید آمده است. به گفته کَشّی در معرفةالرجال، در صلح امام حسن(ع) با معاویه، صعصعه از کسانی بود که امام حسن(ع) برای او اَمان گرفت. پس از صلح امام حسن(ع)، معاویه در کوفه صعصعه را دید و به او گفت: به خدا سوگند دوست نداشتم تو در امان من باشی. صعصعه در پاسخ او گفت به خدا سوگند من نیز دوست نداشتم تو را با این نام صدا کنم؛ سپس به معاویه با عنوان خلیفه سلام کرد. معاویه گفت اگر (در خلیفه دانستن من) صادق هستی بر منبر برو و علی(ع) را لعن کن. صعصعه بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی در سخنانی دوپهلو گفت:‌ ای مردم من از نزد فردی (معاویه) می‌آیم که به من دستور داده علی(ع) را کنم. پس او (خودش) را لعن کنید. @rezayatazendegi
حکمت ۳-۲۶۰ نهج البلاغه إِنَّ لِلْخُصُومَة قُحَماً. امام علیه السلام فرمود : خصومت و مهلكه هايى در بر دارد. شرح سید رضی رحمه الله «منظور امام از قُحَم، مهلكه هاست، زيرا خصومت و دشمنى، در اغلب موارد افرادى را كه در آن درگيرند به هلاكت و تلف سوق مى دهد و از اين باب است كه در بعضى از تعبيرات آمده كه مى گويند: «قُحْمَة الاعراب» و منظور از آن اين است كه سال قحطى دامان آنها را مى گيرد و اموال آنها را از ميان مى برد و اين تَقَحُّم و نفوذ آثار خشكسالى در ميان آنهاست». *تدبر:* این حدیث شریف درباره دشمنی های شخصی و قبیله ای است که باعث می شود اموال و جان ها در معرض هلاکت و نابودی قرار گیرد. و درباره دشمنی هایی نیست که در راه دین و در راه خدا و برای خداست زیرا در آیات کریمه قرآن دستور به جهاد با کفار و منافقین داده است و نترسیدن از آنها : درباره منافقین فرموده است: فلا تخشوهم و اخشونی؛ و درباره کفار و مشرکین فرموده است قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم و ینصرکم ...۱۴ توبه و آنقدر این آیات زیاد است که شکی باقی نمی گذارد که ها باید در صحنه کارزار باشند و کنند و اهل مقاومت و پایداری و باشند... پس به این آیات توجه کن: البقره وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ، ﻣﺮﺩﻩ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ! ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ،ﻭﻟﻲ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻲ ﻓﻬﻤﻴﺪ! (١٥٤) وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﻗﻄﻌﺎ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ، ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ، ﻭ ﻛﺎﻫﺶ ﺩﺭ ﻣﺎﻟﻬﺎ ﻭ ﺟﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎ، ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ; ﻭ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ! (١٥٥) الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻣﺼﻴﺒﺘﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ، ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: «ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﺋﻴﻢ; ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ!» (١٥٦) أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﺍﻳﻨﻬﺎ، ﻫﻤﺎﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻟﻄﺎﻑ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺷﺪﻩ; ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻥ! (١٥٧) @rezayatazendegi
حکمت ۴-۲۶۰ نهج البلاغه إِذَا بَلَغَ النِّسَاءُ نَصَّ الْحِقَاقِ فَالْعَصَبَةُ أَوْلَى. امام علیه السلام فرمود : هنگامى كه به حدّ رسيدند پدرى مقدمند. شرح مرحوم سيّد رضى (در تفسير اين كلام شريف) مى گويد : منظور از «نص» آخرين مرحله هرچيز است؛ مانند «نص» در سير و حركت كه به معناى آخرين مرحله توانايى مركب است، ازاينرو هنگامى كه مى گوييم «نَصَصْتُ الرَّجُلَ عَنِ الاْمْرِ» منظور اين است كه آنقدر سؤال از كسى كردم كه آنچه را مى داند در اين زمينه بيان كند، بنابراين، «نص الحقائق» به معناى رسيدن به مرحله بلوغ است كه همان پايان دوره كودكى است (سپس مى افزايد:) اين جمله از فصيحترين كنايات و شگفت انگيزترين آنها در اين مورد است. منظور امام علیه السلام اين است كه زنان هنگامى كه به اين مرحله برسند «عَصَبَة» (مردان خويشاوند پدرى او) كه محرم آنان هستند مانند برادران و عموها، به حمايت از آنها سزاوارتر از مادرند و همچنين در انتخاب همسر براى آنها. @rezayatazendegi
حکمت ۵-۲۶۰ نهج البلاغه إِنَّ الاِْيمَانَ يَبْدُو لُمْظَةً في الْقَلْبِ، كُلَّمَا ازْدَادَ الاِْيْمَانُ ازْدَادَتِ اللُّمْظَةُ. امام علیه السلام فرمود : ايمان، نخست به صورت نقطه سفيد و درخشانى در دل آشكار مى شود و هر قدر افزايش مى يابد آن نقطه سفيد و نورانى گسترده تر مى شود. شرح آیت الله مکارم مقصود امام علیه السلام *تأثير تدريجى اعمال صالح و ناصالح در قلب انسان است* و به بيان ديگر، هر عملى تأثيرى در روح مى گذارد كه اگر همان عمل يا شبيه آن تكرارشود،آن آثار گسترده ترمى شود تا آنجا كه تمام قلب را فرا مى گيرد. اگر اعمال صالحه باشد كاملاً نورانى مىشود و اگر كارهاى خلاف باشد قلب بهطور كامل ظلمانى مى شود. پ.ن: ۱. مرحوم سيّد رضى بعد از ذكر اين كلام به تفسير واژه «لُمْظَة» پرداخته ومىگويد: «لُمْظَة» چيزى مانند يك نقطه سفيد است (و اين تعبيرى است بسيار زيبا و فصيح) و به همين جهت به اسبى كه بر لبش نقطه سفيدى باشد «الْمَظ» مى گويند. ۲. فَأَمَّا مَنْ أَعْطَيٰ وَاتَّقَي وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَي فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَيٰ...سوره لیل، آیات ۶ تا ۱۲ @rezayatazendegi
حکمت ۶-۲۶۰ نهج البلاغه إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَانَ لَهُ الدَّينُ الظَّنُونُ، يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يُزَكِّيَهُ، لِمَا مَضَى، إِذا قَبَضَهُ. امام علیه السلام فرمود : هرگاه انسان طلبى از كسى دارد كه نمى داند مى پردازد يا نه (لازم نيست آن را فورآ بپردازد ولى) لازم است پس از وصول آن، زكاتش را نسبت به تمام سالهاى گذشته ادا كند. شرح مرحوم سيّد رضى در ذيل اين حديث پرمعنا مى گويد: «ظَنون، دِينى است كه صاحبش نمى داند آيا مى تواند آن را از بدهكار بگيرد يا نه. گويى گمانى درباره آن دارد؛ از يكسو اميدوار است و از يكسو نااميد و اين از فصيح ترين تعبيرات است." مشهور در ميان فقهاى اماميه، بلكه آنچه ادعاى اجماع از سوى فقهاى بزرگى مانند صاحب جواهر و ديگران بر آن شده اين است كه اگر دِين قابل وصول نباشد زكات آن بر طلبكار نيست، زيرا يكى از شرايط وجوب زكات، امكان تصرف در مال است در حالى كه در مفروض مسئله امكان وصول دين نيست. @rezayatazendegi
حکمت ۷-۲۶۰ نهج البلاغه أَنَّهُ شَيَّعَ جَيْشاً بِغَزْيَةٍ فَقالَ : اِعْذِبُوا عَنِ النِّسَاءِ مَا اسْتَطَعْتُمْ. امام علیه السلام هنگامى كه سپاهى را براى ميدان نبرد بدرقه مى كرد فرمود : تا آنجا كه مى توانيد از زنان دورى جوييد. شرح مرحوم سيّد رضى (در تفسير اين كلام شريف) مى گويد : معناى اين سخن آن است كه *از ياد زنان و دلمشغولى به آنها به هنگام جنگ صرف نظر كنيد* چرا كه اين كار، بازوان حميّت را سست و در تصميم خلل ايجاد مى كند و از حركت سريع و كوشش در جنگ بازمىدارد و (به طور كلى) هركس از چيزى امتناع ورزد درباره او گفته مى شود «أعْذَبَ عَنْهُ»، و «الْعاذِبْ» و «الْعَذُوب» به كسى گفته مى شود كه از خوردن وآشاميدن امتناع ورزد. تدبر همان طور که شرح سخن امیرالمومنین علیه السلام را خواندی، یکی از شروط *فهم حدیث،* توجه به قرینه های خارجی است که در *فضای خاص مخاطب یا محیط* صادر می شود. و بدون در نظر گرفتن این قرائن، به *فهم نادرست* از کلام امام علیه السلام می رسیم. پس اگر جمله "تا می توانید از زنان کناره گیرید" جدا از این بافت محیطی تفسیر شود، به خطا رفته ایم. @rezayatazendegi
حکمت ۸-۲۶۰ نهج البلاغه كَالْيَاسِرِ الْفَالِجِ يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ. امام علیه السلام فرمود : (هرگاه مسلمان دست به عمل نزند كه از آشكار شدنش مى شود و ممكن است افرادِ پست آن را وسيله هتك حرمتش قرار دهند) به مسابقه دهنده ماهرى مى ماند كه منتظر است در همان دورِ نخست پيروز شود. پ.ن ۱. مرحوم سيّد رضى (در تفسير اين كلام شريف) مى گويد : «ياسرون» كسانى هستند كه به وسيله پيكان هاى تير بر شتر نحر شده بخت آزمايى مى كنند و «فالج» كسى است كه پيروز شده است. گفته مىشود «فَلَجَ عَلَيْهِمْ وَفَلَجَهُمْ» يعنى بر آنها پيروز شد. ۲. این حکمت بخشی از خطبه ۲۳ نهج البلاغه است: فَإِنْ رَأَى أَحَدُكُمْ لاَِخِيهِ غَفِيرَةً فِي أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ فَلا تَكُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً فَإِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ مَا لَمْ يَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ فَيَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُكِرَتْ وَيُغْرَى بِهَا لِئَامُ النَّاسِ كَانَ كَالْفَالِجِ الْيَاسِرِ الَّذِي يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ وَيُرْفَعُ بِهَا عَنْهُ الْمَغْرَم: امّا بعد (از حمد و ثناى الهى بدانيد! ) مواهب پروردگار، مانند قطره هاى باران، از آسمان به زمين نازل مى شود و به هر کس سهمى زياد يا کم، (مطابق آنچه خداوند  مقدّر فرموده) مى رسد. بنابراين هرگاه يکى از شما براى برادر خود برترى اى در همسر و فرزند و مال يا جسم و جان ببيند، نبايد نسبت به او موجب فتنه گردد (و سبب حسادت و کينه و عداوت و يا يأس و سوءظن به پروردگار شود); زيرا، هر گاه مسلمان به عمل زشتى که از آشکار شدنش شرمنده مى شود و افراد پَست، آن را وسيله هتک حرمتش قرار مى دهند، دست نيالايد، به مسابقه دهنده ماهرى مى ماند که منتظر است در همان دور نخست، پيروز شود و سود وافرى ببرد، بى آن که زيانى ببيند. نيز، مسلمانى که از خيانت به دور است، در انتظار يکى از دو خوبى از سوى خدا است: يا فرا رسيدن دعوت الهى است (که عمر او را به نيکنامى و حُسن عاقبت پايان مى دهد) و در اين حال، آنچه را خداوند از پاداش هاى نيک فراهم ساخته، براى او بهتر است، و يا سرانجام، در همين دنيا، خداوند، روزى او را وسيع مى کند و صاحب همسر و فرزند (و مال فراوان) مى شود، در عين اين که دين و شخصيت خود را حفظ کرده است; ولى مال و فرزندان، کشت و زراعت اين جهانند و عمل صالح و نيک، کشت آخرت است، اما گاهى خداوند، هر دو را براى گروهى جمع مى کند. (و آنان را از نعمت هاى دنيا و آخرت، هر دو، بهره مند مى سازد). @rezayatazendegi
تدبر اکنون که فرمایش حضرت را خواندی لابد دانسته ای که *اگر می بینیم نسبت به دیگران عقب تریم از نظر ، ، و ... نباید این حس، در زندگی ما اختلال ایجاد کند و دچار فتنه برای خود و دیگران شویم،* بلکه باید رابطه خود با خداوند را یاداور شویم که در دنیا یا آخرت جبران خواهد کرد... فقط ننشین بلکه در حد خودت تلاش کن و ایمانت را حفظ کن... در این صورت مانند ماهرترین تیراندازها دقیقا به هدف زده ای. @rezayatazendegi
یا فاطر السّلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها 🔆 *حضرت مهدی(عج): حضرت فاطمه بهترین الگو برای من است* ✅ در راستای گسترش فرهنگ نگاه علمی به ادعیه، با محوریت ادعیه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و شناخت بیشتر ایشان، *کانال اُسوةٌ حَسَنَةٌ* راه اندازی شد. 🔻 *اهداف کانال:* ▫️ فراهم آمدن فهم بیشتر از قرآن کریم ▫️ بهرمندی از حقایق موجود در ادعیه ▫️ شناخت بیشتر حضرت فاطمه سلام الله علیها از نگاه دعاهایشان به عنوان بهترین الگو 🎥🎙📚 *محتوای کانال بصورت صوت، فیلم و عکس نوشته:* ▫️ بهره مندی از مطالب جلسات پژوهشی صحیفه فاطمیه ▫️ بهره مندی از فضایل حضرت از لسان مراجع و علما ▫️ مروری بر زندگی شهدایی که با حضرت زهرا سلام الله علیها ارتباطی خاص داشته اند ▫️ ارائه سلسله جلسات سیره تاریخی زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▫️ ارائه سلسله جلسات موضوعی خطبه فدکیه ▫️ بیان روایات منصوب به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🔻 *برای عضویت در این کانال می توانید به آدرس های زیر مراجعه نمایید.* 🇮🇷 Ble.ir/Osveye_Hasane 🇮🇷 Sapp.ir/Osveye_Hasane 🇮🇷 Eitaa.com/Osveye_Hasane 📸 Instagram.com/Osveye_Hasane 🕋 *مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران* 🔻 ما را می توانید در بله، سروش، ایتا، آپارات و اینستاگرام دنبال کنید: 🆔 @QuranEtratSchool 🌐 www.QuranEtratSchool.ir
حضرت فاطمه عليها السلام : إنْ كُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناكَ و تَنتَهي عَمّا زَجَرناكَ عَنهُ فَأنتَ مِن شيعَتِنا و إلاّ فَلا ؛ *اگر به آنچه تو را به آن فرمان مى دهيم عمل كنى و از آنچه برحذر مى داريم دورى كنى ، از شيعيان مايى و الاّ هرگز . * بحار الأنوار ، ج 68 ، ص 155 . امر و نهی اهل بیت علیهم السلام همان امر خداست. و رضایت و غضب آنها رضایت و غضب خداست. @rezayatazendegi
صلوات خاصه (سلام الله علیها) اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ‏ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى‏ فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ (أَبِيهَا) صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ. شهادت بانوی دو عالم (سلام الله علیها) بر آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و همه شما تسلیت باد..🏴 @rezayatazendegi
حضرت فاطمه عليها السلام : فَرَضَ اللّه ُ الصَّلاةَ تَنزِيها مِنَ الكِبرِ ؛ خداوند نماز را براى دورى از كبر واجب كرد . . بحار الأنوار ، ج 82 ، ص 209 . @rezayatazendegi
*🔺حضرت فاطمه عليها السلام : نَحنُ وَسيلَتُهُ في خَلقِهِ و نَحنُ خاصَّتُهُ و مَحَلُّ قُدسِهِ ؛ ما [اهل بيت] دست آويز الهى مردمان ، بر گزيده خدا و منزلگاه قدس [و پاكى ]اوييم .* . شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، ج 16 ، ص 211 . پ.ن المائده يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ٣٥. ﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ، ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﻱ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ، ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﻴﻜﺒﺨﺖ ﺷﻮﻳﺪ. آل عمران وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ١٠٣. ﻭ ﻫﻤﮕﻲ ﺑﻪ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﺍﻟﻬﻲ (ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ) ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ، ﭼﻨﮓ ﺯﻧﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻭ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﮔﻲ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ، ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻝ ﻫﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﻟﻔﺖ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺮﺗﻮ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﺪﻳﺪ؛ ﻭ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﮔﻮﺩﺍﻟﻲ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻫﺎﻳﻲ ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺳﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ، ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﻴﺪ. @rezayatazendegi
حکمت ۹-۲۶۰ نهج البلاغه كُنَّا إِذَا احْمَرَّ آلْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ الله صلی الله علیه وآله، فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّاأَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ. در حديثى امام علیه السلام فرمود : هرگاه آتش ، سخت شعله ور مى شد ما به خدا صلی اله علیه و آله پناه مى برديم و در آن هنگام هيچ يك از ما به از او نزديكتر نبود! شرح: ۱. معناشناسی : اصل الواحد در ماده، شديد همراه با و دهشت به هنگام پيشامد حادثه بزرگ ناگوار غافلگير كننده است. فزع الی یعنی چه؟  تَفَزُّعٌ الي شيء (در اثر ترس، به سوي چيزي رفتن)؛ معناي التجاء و توجه به آن چيز را ميرساند. با توجه به این نکته مشخص می شود که در بحبوحه جنگ : اولا: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خط مقدم نبرد و پیشاپیش سربازان به کارزار با دشمن می رفته اند و ثانیا دیگر سربازان به ایشان پناه می اوردند. توضیح آیت الله مکارم: اين مسئله واقعاً عجيب است، *فرمانده دشمن معمولاً در تيررس دشمن قرار نمى گيرد آن هم به گون هاى كه از همه به تيررس دشمن نزديكتر باشد تا بتواند مديريت لشكر را انجام دهد. اين نشانه مهمى از شجاعت پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله وتوكل او بر ذات پاك پروردگار و آرامش بخشيدن به نفرات لشكر است* تا آنها بدانند يارى خداوند در انتظارشان است و به يقين پيروز مى شوند و هرگز احتمال شكست را در وجود خود راه ندهند كه اين خود عامل مهم پيروزى در ميدان نبرد است. برخلاف آنچه بعضى مى پندارند كه پيامبر صلی الله علیه وآله شخصاً در ميدان جنگ به مبارزه برنمى خاست، مورخان اسلامى نوشته اند كه در جنگهاى فراوانى شخصآ وارد ميدان نبرد شد؛ از جمله «ابن اسحاق» در كتاب تاريخ خود مىنويسد كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله در نُه غزوه از غزوات اسلامى شخصاً به نبرد پرداخت، در جنگ بدر، احد، خندق، بنى قريظه، بنى المصطلق، خيبر، فتح، حنين و طائف. و بعضى بيش از اين تعداد را شمرده اند. @rezayatazendegi
تدبر به فرماندهان جنگ؛ این سربازان خمینی کبیر و خامنه ای عزیز نگاه کن؛ کسانی چون همت ها و کاظمی ها و سلیمانی ها و دیگران که از اولیاء خدا بودند و درس شجاعت را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اموختند که یک فرمانده بایستی در صف و خط مقدم میدان نبرد باشد... و مشتاق شهادت و جهاد... اکنون نیز نگاه کن و چنین فرماندهانی را در عرصه های گوناگون علمی، فرهنگی، اجتماعی و ... پیدا کن و خود نیز تلاش کن در این مسیر حرکت کنی... @rezayatazendegi
حکمت ۲۶۱ نهج البلاغه وَقَالَ عیه السلام لَمّا بَلَغَهُ إغارَةُ أصْحابِ مُعاوِيَةَ عَلَى الاْنْبارِ، فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ ماشِياً حَتّى أَتَى النُّخَيْلَةَ فَأدْرَكَهُ النّاسُ، وَقالُوا: يا أَميرَالْمُؤمِنينَ نَحْنُ نَكْفيكَهُمْ، مَا تَكْفُونَني أَنْفُسَكُمْ، فَكَيْفَ تَكْفُونَني غَيْرَكُمْ؟ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا، وَإِنَّني الْيَوْمَ لاََشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتي كَأَنَّني الْمَقُودُ وَهُمُ القَادَةُ، أَو الْمَوْزُوعُ وَهُمُ الْوَزَعَةُ! اين سخن را هنگامى امام علیه السلام بيان فرمود كه خبر اصحاب معاويه به انبار (يكى از شهرهاى شمالى عراق) و غارت كردن آنجا را شنيد. امام علیه السلام شخصآ پياده به طرف نخيله (منزلگاهى نزديك كوفه كه محل اجتماع لشكر بود) حركت كرد. مردم خود را به امام علیه السلام رساندند و عرض كردند: اى اميرمؤمنان ما از عهده آنان برمى آييم (و آنها را سر جاى خود مى نشانيم). *امام علیه السلام فرمود : شما از عهده خود برنمى آييد چگونه مى توانيد ديگران را از من دفع كنيد.* رعاياى پيش از من از فرمانروايانشان داشتند؛ اما من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم. گويى من پيروم و آنها پيشوا و من محكومم و آنها حاكم. @rezayatazendegi
*شرح و تفسير گلايه شديد امام علیه السلام از بعضى از يارانش* همانگونه كه در بيان اسناد اين كلام شريف اشاره شد، اين سخن مربوط به خطبه ۲۷ نهج البلاغه است. توضيح اينكه يكى از هاى معاويه اين بود كه براى روحيه مردم عراق و به خصوص سربازان اميرمؤمنان على علیه السلام گهگاهى عده اى را مى فرستاد تا حمله هاى غافلگيرانه و ناجوانمردانه اى به شهرهايى كه نزديك مرز شام بود انجام دهند؛ عده اى را به قتل برسانند، جمعى را مجروح كنند واموالى را به غارت ببرند. اين همان روشى است كه در طول تاريخ جباران خودكامه از آن بهره گيرى مى كردند. در يكى از اين حملات كه در شهر مرزى انبار (اين شهر اكنون نزديك مرزهاى سوريه و اردن است) به وسيله «سفيان بن اوس» انجام گرفت، هنگامى كه خبر به امام علیه السلام رسيد بسيار شد و پیاده به سمت نخیله (لشکرگاهی نزدیک کوفه) حرکت کرد و مردم به دنبال حضرت حرکت کردند، امام روی بلندی قرار گرفت و حمد و ثنای الهی را بر زبان جاری کرد و این خطبه را ایراد کرد... نكته: ياران بى وفا! از خطبه ها و كلمات مختلف اميرمؤمنان على علیه السلام استفاده مى شود كه *آن حضرت از سستى جمعى از اصحاب و ياران خود بسيار ناراحت بود* و معتقد بود اگر آنها مردان شجاع و اهل كارزار بودند هرگز معاويه و شاميان نمى توانستند كشور اسلام را به دو پاره تقسيم كنند و حكومتى خودكامه وبه سبك سلاطين جور در منطقه خود به وجود آورند؛ حكومتى كه بعدها نيز سرچشمه انواع مفاسد و مظالم در كشور اسلام شد و چهره تاريخ اسلام را مشوه ساخت و آثار پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله را در مناطق مختلفى كمرنگ يا بى رنگ نمود *و چقدر دردناك است براى فرماندهى كه از هر نظر آماده دفع دشمن باشد، هم برنامه داشته باشد و هم تدبير و هم قوت و قدرت؛ ولى نفرات او با وى هماهنگ نگردند تا آنجا كه افراد ناآگاه گمان برند اشكال در فرمانده و حاكمان است.* سوز دل اميرمؤمنان على علیه السلام را از اين وضعيت، در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار آن حضرت به خوبى مشاهده مى كنيم برگرفته از شرح آیت الله مکارم شیرازی @rezayatazendegi
ح ۲۶۲ نهج البلاغه وَقِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَتَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟ يَا حَارِثُ، إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَلَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ! إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَلَمْ تَعْرَفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقالَ الْحارِثُ: فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِکٍ وَعَبْدِاللهِ بْنِ عُمَرَ، فَقَالَ علیه السلام إِنَّ سَعِيداً وَعَبْدَاللهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَلَمْ يَخْذُلاَ البَاطِلَ. شخصى به نام «حارث بن حوط» (كه از ياران آن حضرت علیه السلام محسوب مى شد؛ ولى راه خطا را مى پيمود) خدمت حضرت آمد وعرض كرد : شما فكر مى كنيد من هم لشكر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست) امام علیه السلام فرمود : «اى حارث! تو به پايين نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران وسرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلی الله علیه وآله نگاه مى كردى در شناخت حق گرفتار نمى شدى) *تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا كسانى را كه به سراغ رفته اند شناسايى كنى».* حارث (براى تبرئه خود) گفت: «من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبدالله بن عمر كناره گيرى مى كنم (و بى طرف مى مانم)». امام علیه السلام فرمود: «سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مى كنى؟)». تدبر در این فرمایش امام علیه السلام به روشنی به ما یاد می دهند این تفکر که "من هیچ گروه و حزب و شخصی را قبول ندارم و رای نمی دهم" اشتباه است. همچنین که برخی ها جملات صحیحی می گویند ولی از آنها اراده باطلی دارند مثلا همه را دعوت به وحدت می کنند و در واقع قصدشان این است که از خطاکاران و مجرمان حمایت کنند. چنان که برخی ها می خواهند معتدل باشند، متاسفانه از جمعیت مومن و انقلابی فاصله می گیرند و در ادبیاتشان واژه افراطی و تندرو را استفاده می کنند. اینها محافظه کارانی هستند که اگر در زمان امام علیه السلام بودند همراه عبدالله بن عمر و سعد ابی وقاص بودند. بنابراین حضرت به ما سفارش می کنند اول حق را بشناس تا بتوانی اهلش را بشناسی اهل قومی و حزبی و فردی و جناحی نباش. و فرمودند برای فهم حق: از کسانی کمک بگیر و به کسانی نگاه کن و در افکار و رفتار کسانی دقت کن که: *از تو بالاترند:* یعنی به خود امیرالمومنین علیه السلام و جمعیتی که یک عمر در راه دین و ایمان ثابت قدم بوده اند مانند مهاجرین و انصار. *پس در این ها تامل کن و گوش و چشم خود را به افراد پست و بوقچی های دشمن و افراد غیرعالم و افراد خنثی و محافظه کار نسپار...* @rezayatazendegi
خطبه ۲۶۳ نهج البلاغه صَاحِبُ السُّلْطَانِ كَرَاكِبِ الاَْسَدِ: يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ، وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ. امام علیه السلام فرمود : سلطان مانند كسى است كه بر شير سوار است، ديگران به مقام او مى خورند ولى او خود بهتر مى داند در چه وضع خطرناكى قرار گرفته است. تدبر: کسانی که مقام بالاتری در حکومت دارند اگر از نظر ظاهری و مادی وضعشان بهتر باشد؛ ولی کلام شان موضع گیری ها قضاوت ها و اعمال و رفتار آنها مسئولیت فراوانی دارد و حساس است. و ها یا ها نباید آنها را از اعتدال خارج کند. @rezayatazendegi