ریشهها
بسم الله پیرامون #کتاب_های_امین فراواناند کسانی که وقتی نسبت به ضرورت مطالعهی تاریخ معاصر متقاعد
پیرامون #کتاب_های_امین
(2)
کتابها، از چند جهت قابل دستهبندی اند. برای اینکه راحتتر بتوانیم کتاب مورد نیاز خود پیدا کنیم، ابتدا باید با توجه به این دستهبندیها، گونهی آن کتاب را بیابیم.
الف: تقسیم کتب بر اساسِ سطح: ابتدایی (جهت آشنایی کلی)، متوسط، تخصصی
ب: تقسیم کتب بر اساس موضوع و گسترهی آن: کتب حادثهمحور، کتب شخصیتمحور (اعم یک شخصیت یا گروهی از شخصیتها)، کتب جریانشناسی (یک یا چند جریان)، کتب شهرمحور، کتب کشورمحور، تاریخ تمدن، و ...
ج: تقسیم کتب بر اساس روشهای تاریخنگاری: تاریخ مکتوب یا تاریخ شفاهی، خام، تحلیلی یا نیمهتحلیلی، و ...
د: تقسیم بر اساس زمان نگارش نسبت به واقعهی تاریخی: روزنوشت یا پسینی، و ...
ه: تقسیم بر اساس گرایشهای فکری-سیاسی مصنف: مارکسیستی، ناسیونالیستی، اسلامی، غربگرا و ...
و تقسیمبندیهایی از این دست.
آشنایی با این دستهبندیها ما را نسبت به کتب دارای بصیرت میکند و انتخاب آنها را آسانتر و دقیقتر.
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
https://eitaa.com/risheh/195
پیرامون #کتاب_های_امین
(3)
یکی دیگر از راههای یافتن #کتاب_های_امین ، شناخت نویسندگان، ناشران و کتابفروشیهای متعهد و متخصص است. (البته روشن است که تعهد و تخصص هم امری نسبی و دارای مراتب است.)
معرفی چند نویسنده در موضوعات تاریخ معاصر:
1. مرحوم حجةالاسلام علی ابوالحسنی (منذر)
2. دکتر موسی نجفی
3. استاد عبدالله شهبازی
4. دکتر موسی فقیه حقانی
5. دکتر محمدقلی مجد
6. دکتر یعقوب توکلی
7. استاد شهریار زرشناس
8. حجةالاسلام سید حمید روحانی (زیارتی)
9. حجةالاسلام مهدی ابوطالبی
10. محمدعلی الفتپور
(تذکر: اولاً واضح است که این بزرگواران، همهی تلاشگران این عرصهی پردامنه نیستند و نامنبردن از دیگر بزرگواران، شاید از ناآشنایی بنده ناشی شود یا از عدم شهرت یا کثرت نگاشتههایشان. ثانیاً ترتیب بیان اسامی، بیانگر اولویت نیست.)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#چه_بخوانیم
#تاریخ_نویسان
https://eitaa.com/risheh/196
ریشهها
پیرامون #کتاب_های_امین (3) یکی دیگر از راههای یافتن #کتاب_های_امین ، شناخت نویسندگان، ناشران و کت
پیرامون #کتاب_های_امین
(4)
مجموعهها و ناشرانی که فعالیت تخصصی در موضوع تاریخ معاصر دارند و کتابهای مفید تاریخ معاصر را بیشتر میتوان از طریق این ناشران به دست آورد:
1. مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران
2. مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی
3. مرکز اسناد انقلاب اسلامی
4. مؤسسهی کیهان
5. مؤسسهی فرهنگی هنری قدر ولایت
6. بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامهی انقلاب اسلامی
7. مؤسسهی اطلاعات
8. خانهی بیداری اسلامی (خانهی مشروطهی اصفهان/ اندیشکدهی تمدن اسلامی/ نشر آرما)
(تذکر: همچنان که در معرفی اساتید گفتیم، مجموعهی گفتهشده، شامل همهی فعالان این عرصه نیست. ثانیاً معرفی یک ناشر، به معنی تأیید همهی منشورات آن نیست.)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#چه_بخوانیم
#ناشران
https://eitaa.com/risheh/197
معرفی #کتاب_های_امین (1)
کتاب «تاریخ معاصر ایران» اثر #موسی_فقیه_حقانی و #موسی_نجفی با موضوع بررسی تاریخ معاصر ایران توسط #نشر_آرما منتشر شده است.
این کتاب در مقایسه با دیگر کتب تاریخ معاصر، با زبانی روان و موجز، نقاط تاریخی مهم عصر صفوی تا انقلاب اسلامی را روایت میکند. از دیگر امتیازات «تاریخ معاصر ایران»، بیان فرازها و حکایتهای مهم تاریخی در قالب میانبخشهایی همچون «برگ زرین»، «عبرت و طنز تاریخی»، «بیشتر بدانید»، «برگی از تاریخ» است.
این کتاب به وقایع و رویدادهای پنج قرن اخیر ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی میپردازد. در خلال این رصد تاریخی تلاش نویسندگان بر آن است که تاریخ نقلی و تاریخ تحلیلی را با افق تاریخ فکر و اندیشه توأمان نگاه کنند.
در قسمتی از مقدمهی این کتاب آمده است: «سعی ما در نگارش این کتاب بر این نکته متمرکز بوده است که راهی هرچند کوتاه بر عمق تاریخ قرون اخیر ایران زده و مسائل را در این نقب فکری–تاریخی مورد بررسی قرار دهیم. مشکل بزرگ در فهم تاریخ ایران این است که تحلیلی کلی و نگاهی که بتواند نسبتها و ارزشها و شاخصها را با هم بسنجد، کمتر وجود دارد و این اثر سعی نموده مروری کلی بر این مهم داشته باشد.»
(توضیحات از وبگاه «سبحان کالا»، تصویر از «شهر کتاب آنلاین»)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#چه_بخوانیم
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/risheh/201
معرفی #کتاب_های_امین (2)
مجموعهی «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تا کنون» تهیه شده توسط «معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان» و منتشر شده توسط «دفتر #نشر_معارف » در سال 1391، شاید بهترین کتاب در موضوع #تاریخ_تمدن باشد.
این کتاب در پنج جلدِ کمحجم منتشر شده که هر کدام، مقطعی از تاریخ را در بر میگیرند:
1. آسمان به زمين الصاق شد (از آغاز تا پايان #قرون_وسطی)
2. دوباره به آسمان نگاه کن (از ظهور اسلام تا #تمدن_اسلامی)
3. من به قدرت رسيد (از #رنسانس تا #روشنگری)
4. اين عصر قرمز است (از #مدرنيته تا #جنگ_جهانی_دوم)
5. در جهت عکس حرکت کن (از اعتراضهای مدرن تا کنون)
از مزایای این اثر:
- روان بودن متن
- خلاصه بودن
- جامعیت موضوع
- مصور بودن
- نگرش نوین به تاریخ تمدن
- غربشناسی انتقادی
بهزودی به بررسی محتوای مجلدات این مجموعه میپردازیم.
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#چه_بخوانیم
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/risheh/205
معرفی #کتاب_های_امین
روایت تفکر، فرهنگ و تمدن (1): «آسمان به زمین الصاق شد»
در بخشی از مقدمهی اين کتاب آمده است: «ما از دوران ابتدایی تا دبيرستان، با تمدنهای بشریِ سراسر جهان آشنا میشويم، اما تنها با حوادث و رخدادها. در کتابهای دوران تحصيل، تحليل، بررسی و ريشهيابی حوادث جايي ندارند و درسآموزی از آنها سخت است. متاسفانه «تاريخ» برای جوانان نوشته نمیشود و بيشتر وقايعنگاری صورت میگيرد. در وقايعنگاری، تنها اتفاقات تاريخی و مشخصات دقيق آنها مهم است. در اين شيوه نمیتوان يک سير مناسب و بههمپيوسته، که نتيجهی خاصی داشته باشد، رسيد. در حالي که علم تاريخ نشان میدهد چگونه وقايع مختلف تاريخی يکديگر را توجيه میکنند و تحليلهای پنهان در پس وقايع ظاهری را عيان میسازند.»
نوشتار حاضر دربردارندهی چهار بخش با عنوانهايی چون «فرهنگهای مشرقزمينی»، «يونان»، «روم باستان»، «از مسيح تا مسيحيت» و «قرون وسطی به پايان میرسد» است.
«تمدنهای مهم مشرقزمين»، «ويژگیهای مشترک تمدنهای مشرقزمين»، «فلسفه»، «جنگ با ايران»، «ميلاد مسيح»، «اپيکوریها»، «راه و راهسازی»، «آغاز انحطاط»، «جمهوری رومی»، «از مسيحيت تا تمدن مسيحی»، «دين و کليسا»، «جنگهای صليبی»، «معماری و موسيقی» از موضوعات اين کتاب بهشمار میروند.
(توضیحات از وبگاه دیدبان)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#چه_بخوانیم
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/risheh/206
معرفی #کتاب_های_امین
روایت تفکر، فرهنگ و تمدن (2): «دوباره به آسمان نگاه کن»
کتاب حاضر با بررسی تغيير و تحولات جامعه اسلامی ميکوشد نمايي کلي از روند صعود و افول نيروي تفکر و تمدن اسلامی تا ظهور دوبارهی تمدن را در جهان اسلام ارائه دهد که در پنج بخش حاوی مباحثی نظير «پيدايش جامعهی اسلامی»، «خلافت امويان»، «خاندانهای ايرانی»، «سلسلههای ترک»، «جريانهای فکری جهان اسلام»، «دانش و نظام علمی در تمدن اسلامی»، «ملوکالطوايفی تيموريان»، «زوال تمدن اسلامی»، «هنر و ادبيات اسلامی»، «ظهور دوباره تمدن اسلامی» و «فرهنگ و تمدن دوره صفوی» است.
در بخشي از اين کتاب آمده است: «روزی که ايوان کسری شکافت، آتشکدهی فارس خاموش شد، درياچهی ساوه خشکيد، خدايان سنگ و چوب عرب سرنگون شدند و نوری به آسمان بلند شد که تا فرسنگها آن طرفتر ديده میشد، آنها که علائم ظهور آخرين پيامبر (ص) را میدانستند، فهميدند که جايی در کرهی خاکی، محمد (ص) به دنيا آمده است. محمد امين در چهلسالگی به پيامبری مبعوث شد. 23 سال زحمات طاقتفرسای او در شبهجزيره، از عرب جاهلی مردمانی تربيت کرد که بعدها سرآمد مردمان جهان در فرهنگ و تمدن شدند. با حملهی مغولها و شکست مسلمانان، اين تمدن رو به افول نهاد، اما با وجود شکست مسلمانان، اسلام بر مغول پيروز شد و با گذشت سالها اين مغولها بودند که مسلمان شدند. تمدن اسلامی در دورهی صفويه دوباره به اوج بازگشت و اينبار از فرهنگ شيعه هم بهرههایی برده بود.»
(توضیحات از وبگاه دیدبان)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#چه_بخوانیم
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/risheh
معرفی #کتاب_های_امین
روایت تفکر، فرهنگ و تمدن (3): «من به قدرت رسید»
اين کتاب با تشريح آغاز رنسانس، به تبيين چگونگی فاصلهگرفتن دنيای غرب از فضای دين و کليسا میپردازد و نشان میدهد چگونه کليسا قدرت خود را از دست میدهد و با جدایی از ايمان و انديشههای خدامحوری، چگونه تمایلات بشری غلبه میيابد تا زمانی که عصر انقلابها فرا میرسد.
اين کتاب در دو بخش کلي با عنوانهای «دوران رنسانس از 1492 ميلادي تا 1650 ميلادي» و «عصر انقلابها از حدود سال 1700 ميلادی تا 1800 ميلادی» تهيه و تنظيم شده است. «اقتصاد رنسانسی و کشف آمريکا»، «دين و کليسا»، «هنر و ادبيات»، «هنر و فرهنگ»، «اقتصاد و صنعت»، «آغاز دوران جديد»، «نقاشی و نگارگری»، «انديشههای ماکياولی»، «سياست در رنسانس»، «فرهنگ و انديشه» از موضوعات و عنوانهای فرعی اين نوشتار به شمار میروند.
(توضیحات از وبگاه دیدبان)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#غربشناسی
#چه_بخوانیم
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/risheh
معرفی #کتاب_های_امین
روایت تفکر، فرهنگ و تمدن (4): «این عصر، قرمز است»
اين کتاب در بخش اول به بيان وقايع «قرن نوزدهم تا پايان جنگ جهانی دوم» در فصلهایی با نامهای «اوضاع سياسی جهان»، «به سوی بحران»، «مستعمرات»، «سرانجام جهان»، «جهان در عصر بين دو جنگ»، «دين و کليسا»، «نهضتهای مقاوت در مستعمرات و جنگ دوم جهانی» میپردازد.
در بخش دوم اين اثر با عنوان «ايران اسلامی در دورهی قاجاريه» در فصلهایی نظير آغاز قاجار در ايران، ناصرالدين شاه، شروع ايران جديد و از مظفرالدين شاه تا ظهور رضاخان، بررسي شدهاند.
از موضوعات اين بخش کتاب ميتوان به مباحثي چون «اقتصاد آمريکا»، «استعمارگران پير»، «انقلاب روسيه»، «فلسطين»، «علوم طبيعي»، «اوضاع داخلی ايران»، «بعد از معاهدهی دوم»، «ايران و روسيه در فاصلهی دو جنگ»، «ظهور روشنفکری در ايران»، «شروع داستان مشروطهخواهی»، «تلاشهای شاه مخلوع»، «نجات مشروطه» و «ايران بعد از مشروطه» اشاره کرد.
(توضیحات از وبگاه دیدبان)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#غربشناسی
#مشروطه_خوانی
#چه_بخوانیم
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/risheh
معرفی #کتاب_های_امین
روایت تفکر، فرهنگ و تمدن (5): «در جهت عکس حرکت کن»
در بخشي از اين کتاب آمده است: «انديشمندان غربی همان اوايل قرن بيستم به بنبست رسيدند و در پی تئوریهای جايگزين بودند. در دوران بنبست، پيروزی انقلاب اسلامی، مردم ايران و جهان را با پديدهی جديدی مواجه کرد؛ ادارهی امور يک کشور بر اساس دين، چيزی که سالها محال مینُمود. اين در اوج بنبست غرب بود، دورانی که شوروی هم فروريخت و از بين رفت. انقلاب اسلامی ايران با نه گفتن به غرب آغاز شد و بر مبنای برداشت شيعی از دين اسلام ادامه پيدا کرد. خيلیها که میخواستند به غرب نه بگويند، از اين نه گفتن تقليد کردند، برخي هم از روش دينی مردم ايران و نه گفتن به غرب يک ارزش شد. حالا ديگر خيليها بر خلاف جهت حرکت میکنند.»
اين کتاب از سه بخش با عنوانهای «آغاز دورهی پهلوی»، «دنيای مدرن بعد از جنگ جهانی دوم» و «انقلاب اسلامی» تشکيل شده است.
«از مشروطه تا جمهوری رضا خان»، «ظهور امپرياليسم آمريکا»، «جنگ سرد و دکترين ترومن»، «حکومتهای کودتا»، «دين و کليسا»، «تربيت رسانهها»، «مسيحيت صهيونيستی»، «مسيح باز مصلوب»، «ادبيات و رمان؛ فرار به تخيل»، «جنبش اسلامی نفت»، «تبعيد امام»، «تئوریهای اصلاحی در ايران»، «نخستوزيری بختيار و انفجار نور» از مباحث اين کتاب به شمار میروند.
(توضیحات از وبگاه دیدبان)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#غربشناسی
#انقلاب_اسلامی
#چه_بخوانیم
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/risheh
شیخ ابراهیم زنجانی؛ زمان، زندگی، خاطرات (به ضمیمهی بحثی در ولایت تکوینی پیامبر و ائمهی معصومین (علیهمالسلام))
نویسنده: مرحوم حجةالاسلام علی ابوالحسنی (منذر)
ناشر: مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران
#معرفی_کتاب
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
رهبر معظم انقلاب
: «چه شد که غربیها، مشخصاً انگلیسیها، در مشروطه کامیاب شدند؛ در حالی که مردم که جمعیت اصلی هستند، میتوانستند در اختیار علماء باقی بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضلالله جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود، مشکل کار از اینجا پیش آمد که اینها توانستند یک عدهای از اعضای جبههی عدالتخواهی یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند. البته در بعضی از این علماء ضعف شخصیتی و ضعفهای اخلاقی و هوای نفس بیتأثیر نبود؛ حالا ولو نه در مثل مرحوم آیةالله سید عبدالله بهبهانی یا آيةالله سید محمد طباطبایی؛ اما در طبقات پایین، بلاشک بیتأثیر نبوده که نمونهی واضحش امثال شیخ ابراهیم زنجانی است. اینها بالاخره جزء علما بودند. شیخ ابراهیم هم تحصیلکردهی نجف بود، هم مرد فاضلی بود؛ اما تحت تأثیر حرفهای آنها قرار گرفتند و غفلتزده شدند و هوای نفسانی در اینها اثر گذاشت و اختلاف از اینجا شروع شد!» ۸۵/۲/۹
@Jahade_tabeini
#مرثیه_شیخ_فضل_الله
مدیر نظام نوّابی: «پس از ختم استنطاق و محاکمهی شیخ شهید، او را به نظمیه بردیم و روی نیمکتی نشاندیم. آقا گذشته از درد پای ناشی از ترور، مریض و خسته بود، و افزون بر این، از سخن مُستنطِق که هنگام محاکمه تهدید کرده و گفته بود: «هرکس کلمهای از جریان (استنطاق) در خارج نقل کند، به همان مجازاتی میرسد که او الآنه خواهد رسید»، و نیز بساطی که موقع برگشتن در توپخانه میدید، یقین داشت او را میکشند. خود من در این هنگام... بهکلّی روحیهام را باخته بودم، هیچ امیدی نداشتم. شبِ قبلش دار را در مقابل بالاخانهای که آقایان در آن حبس بودند بر پا کرده بودند. صحنهی توپخانه مملوّ از خلق بود. ایوانهای نظمیه و تلگرافخانه و تمام اطاقها و پشت بامهای اطراف مالامال جمعیت بود. دوربینهای عکاسی در ایوان تلگرافخانه و چند گوشه و کنار دیگر مجهّز و مسلّط به روی پایهها سوار شده بودند. همهچیز گواهی میداد که هیچ جای امیدی نیست. تمام مقدمات اعدام از شب پیش تهیه شده بود. یک حلقه مجاهد، دور دار دایره زده بودند. چهارپایهای زیر دار گذاشته شده بود. مردم، مسلسلْ کف میزدند و یکریز فحش و دشنام میدادند. هیاهوی عجیبی صحن توپخانه را پر کرده بود که من هرگز نظیر آن را نه دیده بودم و نه دیگر به چشم دیدم... ناگهان یکی از سران مجاهدین... به سرعت وارد نظمیه شد و راهپلههای بالا را پیش گرفت تا برود اطاقهای بالا. آقا سرش را از روی دستهایش برداشت و به آن شخص آرام گفت: «اگر من باید بروم آنجا (با دست میدان توپخانه را نشان داد) که معطّلم نکنید؛ و اگر باید بروم آنجا (با دست اطاق حبس خود را نشان داد) که باز هم معطّلم نکنید». آن شخص جواب داد: «الآن تکلیف معین میشود» و با سرعت رفت بالا و بلافاصله برگشت و گفت: «بفرمایید آنجا!» (میدان توپخانه را نشان داد). آقا با طمأنینه برخاست و عصازنان به طرف در نظمیه رفت. جمعیت، جلوی درِ نظمیه را مسدود کرده بود. آقا زیر در مکث کرد. مجاهدین مسلّح، مردم را پس و پیش کرده، راه را جلو او باز کردند. آقا همانطور که زیر در ایستاده بود، نگاهی به مردم انداخت و رو را به آسمان کرد و این آیه را تلاوت فرمود: «وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ» و به طرف دار راه افتاد... آقا هفتادساله بود و محاسنش سفید شده بود. همینطور عصازنان با آرامی و طمأنینه به طرف دار میرفت و مردم را تماشا میکرد تا نزدیک چهارپایهی دار رسید. یکمرتبه به عقب برگشت و صدا زد: «نادعلی!» ... ببینید در آن دقیقهی وحشتناک و میان آنهمه جار و جنجال، آقا حواسش چهقدر جمع بود که نوکر خود را میان آنهمه ازدحام شناخت و او را صدا کرد... هیچوقت آن ساعت را فراموش نمیکنم... نادعلی فوراً جمعیت را عقب زد و پرید و خودش را به آقا رسانید و گفت: «بله آقا!...». مردم که یک جار و جنجالِ جهنمی راه انداخته بودند، یکمرتبه ساکت شدند و میخواستند ببینند آقا چهکار دارد. خیال میکردند مثلاً وصیتی میخواهد بکند. حالا همه منتظرند ببینند آقا چهکار دارد... دست آقا رفت توی جیب بغلش و کیسهای درآورد و انداخت جلو نادعلی و گفت: «علی، این مُهرها را خُرد کن!».... الله اکبر کبیراً! ببینید در آن ساعت بیصاحب، این مردْ ملتفت چه چیزهایی بوده! نمیخواسته بعد از خودش مهرهایش به دست دشمنانش بیفتد تا سندسازی کنند... نادعلی همانجا چند تا مهر از توی کیسه درآورد و جلوی چشم آقا خورد کرد. آقا بعد از اینکه از خورد شدن مهرها مطمئن شد به نادعلی گفت «برو!» و دوباره راه افتاد و به پای چهارپایه زیر دار رسید...»
#شیخ_فضل_الله_نوری
#مشروطه_خوانی
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
@risheh
ریشهها
#مرثیه_شیخ_فضل_الله مدیر نظام نوّابی: «پس از ختم استنطاق و محاکمهی شیخ شهید، او را به نظمیه بردیم
#مرثیه_شیخ_فضل_الله
مدیر نظام نوابی: پس از اعدام، جنازهی شیخ را به حیاط نظمیه آوردند و «مقابل در حیاط، روی یک نیمکت بیپشتی گذاشتند. اما مگر ول کردند؟! جماعت کثیری مجاهد و غیرمجاهد از بیرون فشار آوردند و ریختند توی حیاط. محشری بر پا شده بود. مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا میرفتند. همه میخواستند خود را به جنازه برسانند... آنقدر با قنداقهی تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونهها و محاسنش سرازیر شد. هرکه هرچه در دست داشت، میزد. آنهایی هم که دستشان به نعش نمیرسید، تف میانداختند. در اثر این ضربات همهجوره و همهجانبه، جسد از روی نیمکت به زمین افتاد... به همهی مقدسات قسم، که در این ساعت، گودال قتلگاه را به چشم خود دیدم.»
#شیخ_فضل_الله_نوری
#مشروطه_خوانی
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
@risheh
#کتاب_های_امین
بهترین اثر در معرفی #شیخ_فضل_الله_نوری ، مجموعهی هفتجلدی مرحوم حجةالاسلام و المسلمین #علی_ابوالحسنی (#منذر) است:
در مقدمهی ناشر این کتب (مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران) آمده است:
#مشروطیت از حیث تأثیر عمیق و ماندگار آن در سیاست و فرهنگ این سرزمین، نقطهی عطفی در تاریخ کشورمان به شمار میرود و کاوش پیرامون ریشهها و پیامدهای آن، در جهت شناخت و بهبود وضعیت کنونی، ضروری به نظر میرسد. بررسی مشروطیت بدون پرداختن به مواضع فکری و سیاسی حاج #شیخ_فضل_الله_نوری ممکن نیست. شیخ، در مراحل گوناگون تاریخ مشروطیت، دخیل و موثر بوده و اگر مشروطیت را در تاریخ کشورمان بستر بروز نخستین نزاع جدی و بنیادین میان دین و مدرنیزم به شمار آوریم، شیخ در آن هنگامه، پرچمدار دفاع از دین محسوب میشده و هزینهی سنگینی چون اعدام در ملأ عام را در این راستا به جان میخرد. در بررسی حوادث مشروطه باید حتیالامکان به اسناد دست اول تاریخی و مستنداتِ قابل اعتناء رجوع کرد، اما متأسفانه باید گفت که تاریخ مشروطیت غالباً نه از منظری بیطرفانه و واقعبینانه، بلکه جهتدار و یکسویه نوشته شده و تحریفات فراوان در آنها به روندی معمول تبدیل شده است. آنچه در باب کتمان و تحریف حقایق گفتیم، بیش از همه دربارهی شیخ فضلالله نوری صادق است، چندانکه با بررسی نقادانهی اظهارات غالب مورخین مشروطه دربارهی وی، میتوان دامنهی وسیع #تحریف حقیقت را در تواریخ مشروطیت دریافت و از آشنایی با این فاجعه، چراغی برای بازنگری و بازنگاری مشروطیت بر افروخت و به واقعیات این دوران سرنوشتساز نزدیکتر شد. معطوف به دغدغهی مطرحشده و خلأ موجود، مؤلف گرامی این مجموعه، همت گمارده و سلسله مباحث تحلیلی-تاریخیِ زیر را پیرامون مشروطیت و حاج شیخ فضلالله نوری به رشتهی نگارش درآورده است:
1- آخرین آواز قو (بازکاوی شخصیت و عملکرد شیخ فضلالله نوری بر اساس آخرین برگ زندگی او و فرجام مشروطهخواهی)
2- شیخ فضلالله نوری و مکتب تاریخنگاری مشروطه
3- اندیشهی سبز، زندگی سرخ (زمان و زندگی شیخ فضلالله نوری)
4- خانه بر دامنهی آتشفشان! (شهادتنامهی شیخ فضلالله نوری)
5- دیدهبان، بیدار! (دیدگاه و مواضع سیاسی-اجتماعی شیخ فضلالله نوری)
6- کارنامهی شیخ فضلالله نوری (پرسشها و پاسخها)
7- کالبدشکافی چند شایعه دربارهی شیخ فضلالله نوری
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#معرفی_کتاب
@risheh
ریشهها
#کتاب_های_امین بهترین اثر در معرفی #شیخ_فضل_الله_نوری ، مجموعهی هفتجلدی مرحوم حجةالاسلام و المسلم
زمانی که پنج جلد از این هفت جلد چاپ شده بود، استاد ذبیحالله نعیمیان که خود از شاگردان مرحوم ابوالحسنی هستند، مقالهی مفصلی در بررسی و نقد این مجموعه نوشتند که در بیان نکات مثبت و برخی نقصیههای آن بسیار مفید است. خواندن این مقاله، مکملی است برای این مجموعه:
https://hawzah.net/fa/Article/View/85606/بررسی-پنج-اثر-از-علی-ابوالحسنی-(منذر)-درباره-شیخ-فضل-الله-نوری
#کتاب_های_امین
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#علی_ابوالحسنی
#منذر
@risheh
پیرامون مشروطه
#خلاف_مشهور (1)
این روزها غالباً گفته میشود که در ابتدای مشروطه، شعار عدالتخانه محور بود و پس از آنکه مردم به باغ سفارت انگلیس رفتند، انحراف ایجاد شد و مشروطه جای عدالتخانه را گرفت. این سخن هم درست است و هم نادرست. غلط بودنش را در این نوشته بیابید و صحتش را اگر خدا خواست خواهم نوشت:
(تذکر: مهاجرت صغری از 17 شوال 1323 ق آغاز شد و تا 16 ذیالقعده ادامه داشت. همهی گزارشهای زیر، پیش از مهاجرت کبری (آغاز در 23 جمادیالاولی 1324 ق) و تحصن در باغ قلهک است.)
1. ناظمالاسلام کرمانی: «شب سهشنبه دويّم ماه ذیالحجة الحرام سال هزار و سيصد و بيست و دو هجرى و هفتم فوريهی سال 1905 ميلادى ... سيد محمد طباطبایی ... فرمودند: «تا دولت ايران مشروطه و داراى قوانين اساسى نگردد و اين استبداد برداشته نشود، هرگز متوقع اصلاح و منتظر انتظام نبايد بود.» نگارنده عرض كرد: «كى و چه وقت دولت مشروطه خواهد شد؟» فرمود: «وقتى كه افراد ملت عالم و و از خواب گران غفلت بيدار و معنى مليت و قوميت را بدانند و بر نفع و ضرر ملكى كه ما بِهِ الاشتراك عمومى اهالى مملكت است واقف شوند و يا عدهی عالم بر جاهل غلبه نمايد و يا لااقل عالم و جاهل در عدد مساوى باشند.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج1، ص: 159-162.)
2. ملکالمورخین: «در عُشر اول شوال المكرم 1323 [ه.ق]، مردم میگويند كه علماء گفتهاند دولت و سلطنت ايران هم بايد سلطنت مشروطه بشود. لكن اين صدا هنوز عام نشده [است].» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 873.)
3.ملکالمورخین: «در ماه شوال [1323]، ميان علما با دولت نزاع است و همه متحد شدهاند و هر روز كنکاش دارند كه صدراعظم را از ميان بردارند و مىگويند بلواى عام خواهد [شد] و گاهى هم ميان مردم شهرت سلطنت مشروطه مىباشد.» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، صص: 874-875)
4. مقالهای در ایام مهاجرت صغری: «... [پس از تنبیه تجار قند]، تجار دلالها را وسیلهی اجراء مقاصد محرکین قرار داده، مسجد سلطانی پناهنده شدند. ... آنجا واحداً بعد واحد محترمین را به مسجد کشانیدند و مسئلهی قند تبدیل به استدعای جعل قانون و سلطنت مشروطه شد و جداً مردم را تحریک کردند. ...» (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، صص 60-62.)
5. ملکالمورخین: «علماى طهران كه در حضرت عبدالعظيم عليهالسلام مىباشند، در عشر دوم و سوم شوال [1323] ... بعضى واعظين در آنجا رفتهاند و هرروزه به منبر مىروند و ... مىگويند ما به طهران نمىآیيم مگر به بعضى شروط:
-اولاً، ما نمىگویيم كه دولت ايران مشروطه باشد، زيرا كه هنوز قابل و مستعد اين كار نيست. ما مىگویيم بايد مجلسى در ايران تشكيل شود محتوى از چهار نفر عالم بىغرض و چهار نفر وزير بىغرض و چهار نفر از تجار بىغرض و هرگاه دولت بايد اقدام به امرى نمايد، به اطلاع اين مجلس باشد. اين كلام را نسبت به آقا سيد محمد مجتهد طباطبایى مىدهند.
...» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 888. قابل توجه آنکه، در این گزارش، عنوان عدالتخانه بیان نشده است.)
6.ناظمالاسلام کرمانی: «روز شنبه هفدهم ذیالقعدة الحرام سنهی 1323 مطابق با 13 ژانويه ماه فرانسه سال 1906 ميلادى: ... روزنامهی ادب را توقيف كردند براى آنكه نويسندهی آن از حدود خويش تجاوز نموده، مقالاتى را مينويسد كه مشتمل بر الفاظ منفور سلطنت است از قبيل «مشروطه» و «جمهورى» و «آزادى» و «مساوات» و «برابرى». انجمن مخفى هم اين ايام شعباتش متعدد است، طلاب و اهل علم و شاگردان مدارس از جهت بيدارى مردم و شبنامه نوشتن و [اینکه] چرا روزنامهی ادب توقيف شده است سعى خودشان را مينمايند.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج2، صص: 308-311.)
7. احمد کسروی پس از آوردن نامهی سید محمد طباطبایی در ربیعالاول 1324 ق به عینالدوله، چنین مینویسد: «ميبايد نيك ديد كه در اين نامه، بهجاى «عدالتخانه»، ياد «مجلس» و «اتحاد دولت و ملت» كرده ميشود. راستى اين است كه اين دو سيد و همدستان ايشان، يك گام ديگرى به سوى پيش نهاده، و كمكم پرده از روى خواست آخرين خود، كه مجلس شورى و مشروطه میبود، برمیداشتند.» (تاريخ مشروطه ايران، صص: 81-82)
8. سید محمد طباطبایی در ربیعالثانی 1324 ق، در سخنرانی خود، بر این نکته تأکید میکند که: «به اين زودى مشروطه نميخواهيم، يعنى مردم ايران هنوز به آن درجه تربيت نشدهاند و قابل مشروطيت و جمهوريت نميباشند، زيرا كه مشروطيت در وقتى است كه افراد ملت عالم باشند. ... ما عدل و عدالتخانه ميخواهيم. ما اجراى قانون اسلام را ميخواهيم. ما مجلسى ميخواهيم كه در آن مجلس، شاه و گدا در حدود قانونى، مساوى باشند. ما نميگویيم مشروطه و جمهورى، ما ميگویيم مجلس مشروعهی عدالتخانه.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج2، صص: 374-380.)
#مشروطه_خوانی
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#عدالتخانه
@risheh
عینالسلطنه: «همشيرهزادهی نايبالصدر قزوين از اشخاص خيلى مشروطهخواه بود، روزى آمد خدمت علىاكبر جلوخانى مجتهد در صورتى كه جمعى از طلاب هم بودند، گفت: آقا! بعد از قتل آقا شيخ فضلالله من روزى يك دور تسبيح به او لعن مىفرستادم. چند شب قبل خواب ديدم منبرى گذاشته و حضرت امير عليهالسلام بالاى منبر است. جمعى از طلاب و علماء نشستهاند و بعضى را هم حضرت به اسم صدا مىكند، مِنجمله آقا شيخ فضلالله را صدا زدند، جلوى منبر ايستاد و به حضرت عرض كرد: تقصير من چه بود كه به اين شكل مرا كشتند؟ حضرت فرمودند: مصائب ما را به خاطر بياور. عرض كرد: قبول كردم، اما يك نفر از اولاد شما چرا روزى صد مرتبه مرا لعن مىكند؟ حضرت فرمودند: «او از اولاد ما نيست.» حالا بفرمایيد تعبير اين خواب چيست؟ آقا و سايرين خنده كردند و بعد آقا فرمودند: پسر جان! عين حقيقت است، تعبير ديگرى ندارد. برخاسته و رفت.»
(روزنامه خاطرات عينالسلطنة، ج5، ص: 3782)
#شیخ_فضل_الله_نوری
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#مرجع_شهید
@risheh
امینالشرع خویی (برادر بزرگ امام جمعهی خویی): «از جملهی امور عجیبه، خوابی بود که حقیر بعد از قتل مرحوم شیخ بدیدم که این بنده گویا در تهرانم و در محلی فراخ و واسع ایستادهام و بیرقی خیلی بزرگ، بلند کردهاند که پیراهن آن گاهی که حرکت میکند بالای تمام شهر تهران را پُرز فرا میگیرد. بر یک رویش نوشتهاند «ذلکَ فَضلُ اللهِ یُؤتِیهِ مَن یَشاء» و بر روی دیگر «یا علی» نوشته شده. آنگاه دیدم جمع کثیری زیر این علم ایستادهاند. پس بادی وزیده و پرچم علم را حرکتی بداد و خون آن پرچم مانند آبشار بر سر مردم بریخت و دومرتبه پرچم را حرکت داده و قطرات خونها بر همهی آن اشخاص بپاشید و صدایی شنیدم گفت: «این خون #شیخ_فضل_الله_نوری است که گرفته شد»! و اُشهِدُ بِالله از آن وقت تا به حال که قریب ده سال یا بیشتر است، هنوز خونریزی از مملکت ایران مرتفع نشده است.»
(خانه بر دامنهی آتشفشان، ص 71، به نقل از «میراث اسلامی ایران» به کوشش رسول جعفریان، 9/137.)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#مرجع_شهید
@risheh
ریشهها
رفع یک سوء تفاهم (1) برای بسیاری از افراد که داستان شهادت شیخ را شنیدهاند، این سؤال مطرح است که مگ
رفع یک سوء تفاهم (2)
عینالسلطنه: «گفتند شيخ را به دار زدند ... مطلب بزرگ بود و باور نمىشد. دو مرتبه آمدند شيخ را با درشكه به خانهاش بردند. سه مرتبه آمدند شيخ را به استنطاق بردند. ... يك ساعت و نيم به غروب مانده شيخ را با درشكه به عمارت خورشيد و كميته جنگ بردند. سهربع به غروب مانده، آورده به دار زدند. پسرش ايستاده بود و به #قفقازیها در كشتن پدرش كمك مىكرد (بعد اين پسر را هم به سزا رساندند. در حياط عدليه كشته شد.) و بعد از آنکه ... دست زده هورا كشيدند، [پسرش] با سايرين دست مىداد و مبارك باد مىگفت. موزيك هم زدند و #قفقازیها و #مجاهدينِ ديگر رقص مىكردند. مردم ديگر «زنده باد عدالت» مىگفتند. غروب پسر شيخ اذن داده نعش را پايين آوردند و به خانهی خودش بردند. تا امروز در ايران كه مملكت اسلامى است همچو كارى نشده بود. اما حالا اگر مجلس برپا شود از بابت دردسر و زحمت علما در نشر قوانين، خلاص است و شايد دست علما از امورات دنيوى و دربارى و مملكتى كوتاه شود. ... شيخ را كشتند، كار كار بزرگى بود. گمان كردند ايران منظم میشود، اما غلط است، دستورالعمل باطل. اين خبر به عتبات و شهرهاى ديگر ايران برسد بلكه در همين طهران اسباب زحمت كلى میشود. ملا قربانعلى [زنجانی] بشنود، صدچندان هنگامه میكند. همهكس تبعيد او را يقين داشت، اما تصور قتل او را علنى، آن هم بدون محاكمه و استنطاق در عدليه با حضور مردم #محال میدانست. خود شيخ هم گفته بود به سفارتخانه نمیروم و متحصن نمیشوم. اگر مقام سؤال و پرسش باشد حاضرم. تمام خدمات خود را به مذهب اسلام و علاوه كردن آن اصل به قانون اساسى كه پنج نفر بايد از طراز اول مجتهدين در نشر قوانين حاضر باشند ثابت میكنم. اگر زور باشد غير تسليم چاره نيست. نيمساعت استنطاق در كميتهی جنگ كردند، آنهم همين بود كه تو مقصر هستى و بر خلاف مشروطه حرف زدى، و حال آنكه شيخ اهل نظام نبود و قشونى را به باد نداده بود. میبايست در عدليه موافق قانون اساسى و مشروطه استنطاق علنى شود و حكم قتل او از مجتهدين عالمتر او صادر گردد و نايبالسلطنه امضاء كند، نه به حكم يپرم و معزّالسلطان. اينها انتقام است، غرض شخصى و ميل جمعى. اما اسباب فناء و اضمحلال خواهد بود بهزودى. بارى پسر شيخ چند روز قبل به ملاقات پدرش خواسته بود برود، مانع شده بودند. برادرش مخفى شده بود. فقط مادر و خواهرش را ديد. روى پايش افتادند كه بس است ديگر به قتل پدرت راضى نشو. حتى مادرش گفته بود و قَسم خورده بود ... گوش نداد و كرد آنچه بايد بكند. تمام مايَملَك شيخ را هم كميتهی جنگ به اين پسر واگذار كرد و حال آنكه پدرش او را از مال خود در حال حيات محروم كرده بود. من با شيخ خصوصيت نداشتم ... فاضل و صاحب علم و تقليد بود و در ايران دو نفر مثل او عالم نداشتند. در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر میشد، اما دلم براى اين میسوزد كه اينها اسباب فناى مملكت و تخفيف مذهب میشود. شيخ وقتى كه از كميته بيرون میآمد گفته بود «اگر بار گران بوديم رفتيم.» التماس كرده بود مرا اينجا بكشيد. گفته بودند نمیشود آنوقت رو به مردم كرده گفته بود خداحافظ. محاكمهی من با شما در روز پنجاههزار سال. بعد بنا كرده بود آرام دعا خواندن تا در ميدان و هنگام مردن مشغول دعا بود.»
#شیخ_فضل_الله_نوری
#مرجع_شهید
#مشروطه_خوانی
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
@risheh
ریشهها
رفع یک سوء تفاهم (2) عینالسلطنه: «گفتند شيخ را به دار زدند ... مطلب بزرگ بود و باور نمىشد. دو مرت
رفع یک سوء تفاهم (3)
از جمله سران جریان #مشروعه_خواه که از بزرگترین مجتهدین تهران محسوب میشد، آخوند #ملا_محمد_آملی بود. او نیز همچون #شیخ_فضل_الله_نوری پس از فتح تهران، دستگیر شده و در حبس بود. پسر ایشان، عارف بزرگوار آیتالله شیخ محمدتقی آملی در این باره مینویسد:
پدرم همزمان با دستگیری شیخ به زندان افتاد و یک روز بعد از شهادت شیخ، مردم تماشاچی به دعوت #سید_یعقوب_انوار برای دیدن مراسم اعدام پدرم در میدان توپخانه گرد آمدند «ولکن فجیعهی مَصلوبیّت مرحوم شیخ، انعکاس عجیبی بخشیده بود و چون عالِمکشی تا آن عصر در ایران معمول نبود، آن هم به اینطور فجیع، لذا نصف از #اهل_شهر را گویا از خواب بیدار کرد و وقوع این حادثه به امر #شیخ_ابراهیم_زنجانی که معروف به #یهودیت بود، و مباشرتِ یفرم [= یپرم] از این بیشتر در مردم انزجار پدید آورد تا به درجه[ای] که زمامداران از تهاجم فتنه خائف، و برای تبرئهی خود، این امر را به رؤساء آن دورهی #نجف اشرف #منسوب_داشتند و چنین اظهار کردند که وقوع این حادثه برای امتثال فرمان روحانیون نجف بود و هرکس را در این مطلب شبههای است، خود از نجف با تلگراف استعلام نماید... و بالجمله، سوء انعکاس مصلوبیةِ مرحوم شیخ، دفع قتل از مرحوم پدرم و سایر محبوسین نمود، و در حق پدرم حکم به تبعید بیرون آمد... و در مدت پنج سال تحتالحفظ در مازندران محبوس بودند...»
(خانه بر دامنهی آتشفشان، ص 221، به نقل از: زندگینامه و خدمات ... آیتالله شیخ محمدتقی آملی، مجموعه مقالات، انجم آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، 80، صص 126-127.)
#مشروطه_خوانی
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مرجع_شهید
@risheh
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری
(1)
فهم درست مواضع شیخ فضلالله نوری در سالهای پایانی عمرش، نیازمند توجه به چند نکته است:
1. آنچه در سال 1324 ق/ 1285 ش در ایران واقع شد، آوردگاه چند جریان بود، نه صرفاً یک حادثه.
2. حوادث شکلدهنده به مشروطیت را نباید یک جریان واحد در نظر گرفت که ابتدا در قالب نهضت عدالتخانه رخ نُمود و سپس منحرف گشت و مشروطه نامیده شد.
3. یکی از جریانات مهم در میدان مشروطه، جریان #اسلام_فقاهتی است. این جریان، از قرنها پیش از مشروطه بهتدریج شکل گرفته بود و در قرن اخیر، به سرعت، خود را در چهرهی جریانی فعال و مستقل در تحولات #جهان_اسلام ارتقاء میداد.
مهمترین نقطهی عطف حضور این جریان در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران، #نهضت_تحریم_تنباکو است. و از دیگر نمونههای این حضور، تأسیس #شرکت_اسلامیه و نهضت اجتماعیِ برآمده از آن است.
این دو نمونه، از مصادیق کلان این پدیدهی اجتماعی است و مصادیق خُرد فراوانی نیز برای آن میتوان یافت که همه شواهد تبدیل این جریان، به مهمترین بازیگر عرصهی عمومی #تحولات_اجتماعی در ایران اند.
یکی از این شواهد، این گزارش اعتمادالسلطنه است مربوط به حدود یک ساعت پیش از قتل ناصرالدین شاه (یعنی سال 1312 ق):
ناصرالدین شاه «پریروز به مسجد سپهسالار تشریف آوردند و بیشتر از سه چهار دقیقه نمانده، با کمال تغیر تشریف برده بودند. روایت مختلف است. بعضی میگویند سبب تغیر خاطر مبارک ... این است که دمِ درِ مسجد و خود مسجد زیادتر از سیهزار نفر زن و مرد بودند، اما در خود مسجد یعنی شبستان که میرزا ابوالفضل نماز میخواند، زیاده از سی نفر در موعظه حاضر نبودند. مردم میدانند که زمین این مسجد غصب است و میرزا ابوالفضل، پیشنمازِ دولتی است. بنا بر این، در نماز او حاضر نمیشوند. بهخلاف ملا محمدعلی رستمآبادی که پارسال در این مسجد نماز میخواند و حالا در مدرسهی مروی نماز میخواند و مردم از روی عقیده به او اقتدا میکنند و در صفوف نماز جماعت او بیستهزار نفر حاضر میشوند. بهحسب ظاهر این مسائل چندان اهمیتی ندارد، لیکن در باطن، اثبات عدم تدیّن رجال دولت را مینماید و #اقتدار علمایِ بر ضد دولت را، و من به قدر نوکری و حق رعیتی که دارم این وضع را نمیپسندم.» (روزنامهی خاطرات اعتمادالسلطنه، صص 1058-1059)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
https://eitaa.com/risheh/241
ریشهها
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (1) فهم درست مواضع شیخ فضلالله نوری در سالهای پایانی عمرش،
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری
(2)
4. علاوه بر دو جریان بالا (اسلام فقاهتی و سلطنت)، جریان عمدهی دیگر، پدیدهای است که از آن بهعنوان منورالفکری یا #روشنفکری یاد میشود و وجه مشترکی است میان #فراماسونر ها، #بابی ها، فرنگرفتگان، غربزدگان و دیگر عناصر وابسته به استعمار. این جریان نیز همچون جریان اسلامی، سعی در تثبیت و توسعهی خود در میان اقشار جامعه و حضور هرچه بیشتر در تحولات اجتماعی و سیاسی در راستای اهداف خود دارد.
5. در تحلیل عملکرد جریانها، نکتهی حائز اهمیت، شناخت نوع ساختار آنان است. جریان #اسلام_فقاهتی، بهتدریج تعین و تشخص یافته و رشدی طبیعی و مردمی دارد، و یک حزب مدرن نیست که اعضاء آن، از ابتدا با تصویری روشن از روشها و سلسلهمراتب گرد هم آمده باشند. طبیعت یک جبهه آن است که حتی اهداف و حدود آن نیز تدریجاً از ابهام خارج میشود و افراد و اقشار، جایگاه و وظیفهی خود را مییابند. پس طبیعی است که در طول سالیان، این حرکت، هم فراز داشته باشد، هم نشیب. و نشیبها ناشی از اختلال در انتظامیافتن مناسبات و کارکردها یا وجود حفرههای ساختاری یا اشتباهات محاسباتی است. و البته با توجه به انباشت تجارب و نیز سنت الهی، باید خط سیر کلی جریان حق، صعودی باشد.
6. جریان غربگرا، از ابتدا در پی بازسازی مدلهای غربی در ساختار سیاسی ایران بود؛ الگوهایی چون نظام پارلمانی #مشروطه، #جمهوریت و #استبداد_مُنوّر . هدف تقابلی آنان نیز، براندازی نظام اجتماعی #اسلام_فقاهتی و ساختار سنتی پادشاهیِ ایلاتیِ دارای مناسبات نسبی با #اسلام_فقاهتی بود. روش آنان نیز حادثهآفرینی و ایجاد یک #هیجان_اجتماعی از طریق رسانههای مدرن ( #شارلاتانیزم_مطبوعاتی) و پیادهنظامِ مهیاشده توسط نهادهایی چون #مدارس_نوین و مخاطبان پدیدههایی چون #فرقههای_نوظهور ( #بابیت و #تصوف_ماسونی ) و #کتب_ضاله (کتب #فتحعلی_آخوندزاده، #میرزا_ملکم_خان، #عبدالرحیم_طالبوف، #حاج_سیاح_محلاتی، #زینالعابدین_مراغهای و ...) و همراه کردن برخی روحانیون از طریق #نفوذیها و در نهایت، ایجاد یک #کودتای_نظامی و استقرار نیرویهای استعماری بود.
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
@risheh
ریشهها
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (2) 4. علاوه بر دو جریان بالا (اسلام فقاهتی و سلطنت)، جریان
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری
(3)
7. در مقابل، جریان اسلامخواه، در راه افزایش اقتدار خود و محدود کردن تدریجی اقتدار پادشاه از روش تبیین فلسفهی سیاسی اسلام، ارتقاء مطالبات سیاسی و ایجاد جنبشهای اجتماعی گام برمیداشت. سیر پیشرفت این جریان در طول قرون گذشته چنین بود:
- تعیّن تدریجی حوزههای علمیه بهعنوان پشتیبان راهبردی جریان #اسلام_فقاهتی؛
- ایجاد جنبشهای سیاسی؛
- همراهی با حکومت صفوی و تثبیت موضع در ایران اسلامی؛
- استقلال سیاسی از حکومت و تبدیل تدریجی منصب صدر و شیخالاسلام به عالم بلد؛
- همراهی با حکومت در راستای تحقق اهداف اسلامی همچون جنگهای ایران و روس؛
- درک عدم کارآیی #حکومت_ایلاتی و در نتیجه کاهش همکاری با آن؛
- اتخاذ رویکرد تقابلی با حکومت ایلاتیِ تحت نفوذ #استعمار (مانند #نهضت_تحریم_تنباکو)؛
- ورود به عرصهی نهادسازی با پیشتیانی نیروی مردمی (#شرکت_اسلامیه)؛
- افزایش #مطالبات سیاسی و فشار بر حکومت (مانند برکناری امینالسلطان در سال 1321)
8. حال باید دید حوادث منجر به صدور فرمان مشروطیت، در راستای فعالیت کدام جریان تحقق یافت و ورود #شیخ_فضل_الله_نوری - بهعنوان مهمترین نمایندهی جریان #اسلام_فقاهتی در تهران- چرا و چگونه واقع شد.
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
@risheh
ریشهها
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (3) 7. در مقابل، جریان اسلامخواه، در راه افزایش اقتدار خود
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (4)
همچنان که گفتیم، جریان اسلامگرا به سرعت در حال توسعهی نفوذ خود بود و در این راه، موفقیتهایی نیز کسب میکرد. آخرین این توفیقها، برکناری #امینالسلطان از صدارت و روی کار آمدن #عینالدوله بود.
امینالسلطان عنصری همپیمان با دو همسایهی جنوبی (#انگلستان) و شمالی (#روسیه) بود، چنانکه انحصار توتون و تنباکو را به کمپانی انگلیسی #رژی داد و استقراضهای متعدد از روس تزاری داشت. او شخصاً عنصری بسیار فاسد و بیبندوبار بود، ولی تظاهر به تقدس میکرد و به قول احتشامالسلطنه «با قند چای نمیخورد که قند نجس است. سالها دیدم که با نبات چای میخورد. در زیارات حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم و دیگر اماکن متبرکه و تعمیرات بقاع آنها و احترام به علماء و سادات و اقامهی نماز و خواندن او قصور نداشت». بیبندوباری اخلاقی و مالی او، و استقراضهای مکررش و نیز بستگیاش به روس و انگلیس، علمای عتبات را بر آن داشت که برکناری او را از شاه بخواهند و چهبسا تا حکم تکفیر او پیش روند. این مطالبات، به کشاکشهای درون دربار بر سر صدارت ضمیمه شد و امینالسلطان، جای خود را به عینالدوله داد.
عینالدوله در اوایل تصدی ریاست وزراء، از نظامالسلطنهی مافی مشورت میخواهد و او چنین پاسخ میدهد: «شما حاجت به تعليم نداريد. چند چيز در شما هست كه امينالسلطان نداشت: اول، استيلایى در مزاج شاه و اطمينان و حبّ مفرط شاه به شما و تسلّط بر اجزاء [= اطرافیان] شاه و محرميت در هر موقع به شاه. دوم، سحرخيزى كه از طلوع فجر براى كار حاضريد. سوم، امساك و عقل معاش. با اين حالت، هرچه اسباب خرابى او شد، مَكُن و آنچه او نكرد، بكن.»
عملکرد او در سیاست خارجه نیز چنان بود که هاردنیگ (وزیرمختار انگلیس در ایران) به لندن نوشت: «در ارزشیابی حکومت عینالدوله، باید گفت: تا کنون سیاست او، عکسالعمل وضع صدارت اتابک [امینالسلطان] است، یعنی در جهت داخلی، علیه بیبندوباری و ولخرجیهای او؛ و در جهت خارجی، علیه تمکین او از روس که در سه سالهی 1900 تا 1902 (1316 تا 1319 قمری) مشهود بود. عینالدوله هنوز نتوانسته کسر بودجهی حکومت سلف خود را از میان بردارد و برای کمک مالی نه به ما روی آورده و نه به روس ... . روابط عینالدوله با ما هرگز صمیمی و یکجهت نبوده است. به نظر میآید که هدف عمدهاش، برانداختن مداخلهی خارجی است در امور مملکت... و ایستادگی در برابر هر نوع تقاضای بیگانگان مانند امتیازهای بازرگانی، راهسازی و کشیدن خط تلگراف و امثال آن... سیاست او را میشود چنین خلاصه کرد: دفع هرگونه نفوذ اروپایی تا حد امکان. ... بر خلاف انتظار، تمایلات ضد بیگانهی عینالدوله موجب کاهش نفوذ عنصر بلژیکی نگشته... و آن، نتیجهی ضروریات سیاست اقتصادی وزیر اعظم است. او تمییز داده که بدون وزیر اروپایی، بهبود وضع مالی ایران که نخستین شرط لازم استقلال آن میباشد، ناممکن خواهد بود. از این رو، اگرچه به اندازهی امینالسلطان به شخص «مسیو نَوز» اعتماد ندارد، دست او را در ادارهی امور بازگذارده است.»
جالب آنکه «عینالدوله از تراز اول علما، دو نفر را برای خود برگزید: اول مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری، دوم حاج میرزا ابوالقاسم امامجمعه. اما انتخاب مرحوم حاج شیخ فضلالله برای این بود که اولاً از تمام علمای طهران بدون استثناء اعلم بود و مخصوصاً مورد توجه علمای نجف [بود]، بلکه در معلومات با آنان همسری داشت. دوم آنکه مرحوم شیخ، اگرچه از گرفتن هدایا ابایی نداشت، ولی کمتر ناسخ و منسوخ از او دیده میشد. سوم آنکه در امور سیاسی از سایرین بهتر و داناتر بود. چهارم آنکه مخالف جدّی میرزا علیاصغر خان امینالسلطان بود. پنجم آنکه در دوستی ثابتتر بود و خوف و هراس او در آزادی عقیده از دیگران کمتر. بدین جهت او را برگزید و احکام او را به موقعِ اجرا میگذاشت.»
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
#خلاف_مشهور 2
@risheh
ریشهها
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (4) همچنان که گفتیم، جریان اسلامگرا به سرعت در حال توسعهی ن
دربارهی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (5)
این روند، دقیقاً در تعارض با مقاصد جریان غربگرا بود، به همین سبب، پس از تأسیس کتابخانهی ملی در تهران، روشنفکران آن را به پاتوقی برای تبادل نظر بدل کردند و در نهایت، تشکیلاتی پنهان را برای همافزایی هرچه بیشتر ایجاد نمودند.
این نقطهی عطف در حرکت جریان غربگرا در ایران، دستورالعملهایی برای شتاب بخشیدن به تحولات و جهتدهی آنها به سوی مقاصد این جریان داشت، از جمله: همسو کردن افراد جاهطلب، نفوذ در مراجع حاضر در عتبات، افزایش تنش میان طرفداران امینالسلطان و عینالدوله، تولید و انتشار مطبوعات در جهت ایجاد انقلاب، و نیز ایجاد جلسات مباحثه در بین اقشار میانی پیرامون تحولات دنیای غرب.
از این پس، تحولاتی رخ میدهند که رنگی دیگر دارند؛
با ارتحال دو مرجع تقلید ساکن عتبات (فاضل شربیانی و مرحوم مامَقانی) که مقلدینی در ایران دارند، مقلدین ایشان در پی انتخاب مرجعی جدیدند که ناگاه خبر دیوانگی آقا سید محمدکاظم طباطبایی یزدی از مراجع عتبات، شایع میشود، که البته دوامی نمیآورد.
در آستانهی محرم، عکسی از مسیو نوز- مسئول بلژیکی گمرکات ایران که پیش از صدارت عینالدوله منصوب شده- در مجلس رقص که با لباس روحانیت، سالها قبل گرفته بود، به دست #سید_عبدالله_بهبهانی میافتد که از قضا از طرفداران #امینالسلطان است. و اینگونه جنجالی در محرم بر پا میشود ولی علماء با او همراهی نمیکنند.
جمعی از تجار، در اعتراض به وضع گمرک در آستانهی حضرت عبدالعظیم متحصن میشوند.
ساختمان نیمهساز بانک استقراضی روس در زمینی وقفی در بازار تهران توسط مردم تخریب میشود و در این میان، بیش از همه، شیخ فضلالله نوری که کمترین دخالت را در واگذاری این زمین داشته، مورد هجمه و اتهام قرار میگیرد.
ناگاه قیمت نان در تهران و تبریز بالا میرود و اعتراضات بالا میگیرد.
ناگهان در این میان، «در عُشر اول شوال المكرم 1323، مردم میگويند كه علما گفتهاند دولت و سلطنت ايران هم بايد سلطنت #مشروطه بشود. لكن اين صدا هنوز عام نشده» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 873) و این در زمانی است که هنوز هیچ ندایی برای عدالتخانه برنخاسته بود.
ناگاه قند گران میشود، علاءالدوله حاکم تهران، تجار را ملزم به ارزان کردن قیمت قند میکند، ولی چند نفر از تجار که سید هم بودند، زیر بار نرفتند و علاءالدوله در مقابل، آنان را فلک کرد. این تجار هم با جمعی از خویشان و طلاب، به خانهی علماء رفتند تا ایشان را با خود همراه کنند. #سید_عبدالله_بهبهانی با ایشان همراه میشود ولی شیخ فضلالله نوری نه.
اجتماع اعتراضی شکل گرفت و از قضا، هدایت جریان به دست معمّمین جریان غربگرا (چون #سید_جمال_واعظ #بابی) میافتد و آنان پیکان تهاجم به سوی #علاءالدوله، #عینالدوله و حتی شاه میبرند. کار به آنجا میرسد که تعدادی انگشتشمار از علمای تهران، در حرکتی اعتراضی، در آستانهی حضرت عبدالعظیم متحصن میشوند. (#مهاجرت_صغری)
#یک_هفته_بازخوانی_تاریخ
#مشروطه_خوانی
@risheh