eitaa logo
چشمه معرفت
160 دنبال‌کننده
2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
27 فایل
🔶کانال چشمه معرفت http://eitaa.com/river1399 👨🏻‍💻راه ارتباط با ادمین @morteza_422
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 جایگاه راهبردی فلسفه ▫️ موحد شدن یک ملحد (از سران الحاد) بعد از گفتگوی هشت ساعته با علامه _ علامه ♦️ حوزه علمیه تمدن‌ساز: ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🆔@river1399
علامه : 🔸 من‌ وقتی‌ از تبریز به‌ قم‌ آمدم‌ و درس‌ «أسفار» را شروع‌ کردم‌، و طلاّب‌ بر درس‌ گرد آمدند و قریب‌ به‌ یکصد نفر در مجلس‌ درس‌ حضور پیدا می‌کردند؛ حضرت‌ آیت‌الله‌ رحمت‌الله‌ علیه‌ اوّلاً دستور دادند که‌ شهریّۀ طلاّبی‌ را که‌ به‌ درس‌ «أسفار» می‌آیند قطع‌ کنند. و بر همین‌ اساس‌ چون‌ خبر آن‌ به من‌ رسید، من‌ متحیّر شدم‌ که‌ خدایا چه‌ کنم‌؟ اگر شهریّۀ طلاّب‌ قطع‌ شود، این‌ افراد بدون‌ بضاعت‌ که‌ از شهرهای‌ دور آمده‌اند و فقط‌ ممرّ معاش‌ آنها شهریّه‌ است‌ چه‌ کنند؟ و اگر من‌ بخاطر شهریّۀ طلاّب‌، تدریس‌ «أسفار» را ترک‌ کنم‌ لطمه‌ به سطح‌ علمی‌ و عقیدتی‌ طلاّب‌ وارد می‌آید!؟ من‌ همینطور در تحیّر به سر می‌بردم‌، تا بالاخره‌ یک روز که‌ بحال‌ تحیّر بودم‌ و در اطاق‌ منزل‌ از دور کرسی‌ می‌خواستم‌ برگردم‌ چشمم‌ به دیوان‌ حافظ‌ افتاد که‌ روی‌ کرسی‌ اطاق‌ بود؛ آن‌ را برداشتم‌ و تفأّل‌ زدم‌ که‌ چه‌ کنم‌؟ آیا تدریس‌ «أسفار» را ترک‌ کنم‌، یا نه‌؟ این‌ غزل‌ آمد: من‌ نه‌ آن‌ رِندم‌ که‌ ترک‌ شاهد و ساغر کنم محتسب‌ داند که‌ من‌ این‌ کارها کمتر کنم‌ من‌ که‌ عیب‌ توبه‌ کاران‌ کرده‌ باشم‌ بارها توبه‌ از مِی‌ وقت‌ گل‌ دیوانه‌ باشم‌ گر کنم‌ ... باری‌، دیدم‌ عجیب‌ غزلی‌ است‌؛ این‌ غزل‌ می‌فهماند که‌ تدریس‌ «أسفار» لازم‌، و ترک‌ آن‌ در حکم‌ کفر سلوکی‌ است‌. و ثانیاً یا همان‌ روز یا روز بعد، آقای‌ حاج‌ أحمد خادم‌ خود را به‌ منزل‌ ما فرستادند، و بدینگونه‌ پیغام‌ کرده‌ بودند: ما در زمان‌ جوانی‌ در حوزۀ علمیّۀ اصفهان‌ نزد مرحوم‌ جهانگیر خان‌ «أسفار» می‌خواندیم‌ ولی‌ مخفیانه‌؛ چند نفر بودیم‌، و خُفیةً بدرس‌ ایشان‌ می‌رفتیم‌، و امّا درس‌ «أسفار» علنی‌ در حوزۀ رسمی‌ به هیچ وجه‌ صلاح‌ نیست‌ و باید ترک‌ شود! 🔸 من‌ در جواب‌ گفتم‌: به‌ آقای‌ بروجردی‌ از طرف‌ من‌ پیغام‌ ببرید که‌ این‌ درس‌های‌ متعارف‌ و رسمی‌ را مانند و ، ما هم‌ خوانده‌ایم‌؛ و از عهدۀ تدریس‌ و تشکیل‌ حوزه‌های‌ درسی‌ آن‌ برخواهیم‌ آمد و از دیگران‌ کمبودی‌ نداریم‌. 🔸 من‌ که‌ از تبریز به قم‌ آمده‌ام‌ فقط‌ و فقط‌ برای‌ تصحیح‌ عقائد طلاّب‌ بر اساس‌ حقّ، و مبارزۀ با عقائد باطلۀ مادّیّین‌ و غیرهم‌. در آن‌ زمان‌ که‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ با چند نفر خُفیةً به‌ درس‌ مرحوم‌ جهانگیرخان‌ می‌رفتند، طلاّب‌ و قاطبۀ مردم‌ بحمدالله‌ مؤمن‌ و دارای‌ عقیدۀ پاک‌ بودند؛ و نیازی‌ به‌ تشکیل‌ حوزه‌های‌ علنی‌ «أسفار» نبود؛ 🔸 ولی‌ امروزه‌ هر طلبه‌ای‌ که‌ وارد دروازۀ قم‌ می‌شود با چند چمدان‌ (جامه‌دان‌) پر از شبهات‌ و اشکالات‌ وارد می‌شود! 🔸 و امروزه‌ باید به درد طلاّب‌ رسید؛ و آنها را برای‌ مبارزۀ با ماتریالیست‌ها و مادّیّین‌ بر اساس‌ صحیح‌ آماده‌ کرد، و فلسفۀ حقّۀ اسلامیّه‌ را بدانها آموخت‌؛ و ما تدریس‌ «» را ترک‌ نمی‌کنیم‌. ولی‌ در عین‌ حال‌ من‌ آیت‌الله‌ را حاکم‌ شرع‌ می‌دانم‌؛ اگر حکم‌ کنند بر ترک‌ «أسفار» مسأله‌ صورت‌ دیگری‌ به خود خواهد گرفت‌. پس‌ از این‌ پیام‌؛ آیت‌الله‌ بروجردی‌ دیگر به هیچ وجه‌ متعرّض‌ ما نشدند، و ما سال های‌ سال‌ به تدریس‌ فلسفه‌ از «شفاء» و «أسفار» و غیرهما مشغول‌ بودیم‌. و هر وقت‌ آیت‌ الله‌ ‌برخوردی با ما داشتند بسیار احترام‌ می‌گذاردند، و یک‌ روز یک‌ جلد قرآن‌ کریم‌ که‌ از بهترین‌ و صحیح‌ترین‌ طبع‌ها بود بعنوان‌ هدیّه‌ برای‌ ما فرستادند.  📗 بیان فوق به نقل از علامه / مهرتابان، ص ۱۰۴ - ۱۰۶ حوزه تمدن ساز ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🆔@river1399
‍💢 متاسفانه همیشه هجوم فرهنگی از سوی دشمن بوده است و ما فقط حرکتی انفعالی انجام داده ایم 💢 نباید به اسفار و شفا اکتفا کرد 💢 باید تلاش کرد تا علامه طباطبایی های دیگری ساخته شوند 💢 با تنبلی نمی‌توان علم را پیشرفت داد. علامه : متأسفانه هميشه هجوم فرهنگى از سوى دشمن بوده است و ما فقط براى مقابله و دفع آن حركتى انفعالى انجام داده ايم. با اين حال جاى شكر باقى است كه اين حركت در قم، به وسيله مرحوم علامه (رحمه الله) و پيشنهاد و همكارى امثال مرحوم شهيد (رحمه الله) انجام شد و به طرح مسائل عقلى كه در جهان غرب مطرح شده پرداخت و موجب شد كه طلاب جوان حوزه علمیه با مسائلى غير از و سنّتى نيز آشنا شوند. بتدريج، در اثر ارتباط با دانشگاه ها، زمينه فعاليت فرهنگى وسعت يافت و معلوم شد كه اگر وجود مجتهد و فقيه جامع الشرايط براى پاسخگويى به نيازهاى فقهى ضرورت دارد، وجود كسانى كه بتوانند جوابگوى شبهات اعتقادى و ساير مسائل باشند نيز ضرورت دارد. اكنون حركت فرهنگى در جامعه ما، بحمدالله، تحقق پيدا كرده است و روحانيان بايد آن را پی گيرى كنند و همانگونه كه امثال مرحوم علامه و شهيد به اسفار و شفا اكتفا نكردند، و نگفتند كه با وجود اسفار و شفا به چيز ديگرى نياز نداريم، بلكه آستين ها را بالا زدند و مشكلات را مطابق زمان پاسخ دادند؛ اكنون نيز روحانيان نبايد فكر كنند كه هر چه مرحوم علامه طباطبایی و شهيد مطهری نوشته اند حرف آخر است. نه، آن‌ها نيز مانند بقيه انسان بودند؛ بايد تلاش كرد تا علامه هاى ديگرى ساخته شوند. خداوند علم را وقف يك نفر يا يك نسل نكرده است و به هر كسى، به نسبت خود، عقل، فراست و هوش داده است. بايد كارى كرد كه هر روز نظرات بهتر و پخته ترى ارائه دهيم، بخصوص كه نيازها نو به نو مطرح مى شود. امروز مسائل جديدى مطرح مى شود كه در عصر مرحوم علامه مطرح نبوده است. گروهى از روى خامى و يا شايد خودخواهى، فكر مى كنند كه با خواندن همين كتب فلسفه رايج به هر سؤالى كه مطرح شود، مى توان پاسخ داد و ديگر نيازى به تحقيقات بيشتر نيست. خير، چنين نيست؛ مستشكلان نيز بشرند و از عقل برخوردارند. به فرض اينكه ۹۹% از آنچه در كتابهاى فلسفى نوشته شده باطل باشد ولى، دست كم، يك درصد از آن مطالب صحيح است. به دليل وجود همان ها ارزش دارد كه انسان آن كتابها را مطالعه كند. اگر كسى بخواهد علم پيشرفت كند با تنبلى نمى تواند، بايد وقت صرف كرد و تلاش نمود. صِرف داشتن منابع غنى كافى نيست، ابزار و آمادگى ذهنى لازم است. 📔 مباحثی درباره حوزه، ص۱۰۴ و ۱۰۵ ♦️ حوزه علمیه تمدن ساز: ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🆔@river1399
علامه و کربن.mp3
4.02M
💢 آزادی فکر علامه در نگاه پروفسور هانری _ استاد @fekrat_net
🔴 خروجی حوزه علمیه 💢 ضرورت تخصصی کردن علوم اسلامی-انسانی 💢 گفتگوی آیت الله سید رضی شیرازی با آیت الله خویی در مورد خروجی حوزه آیت الله سید رضی شیرازی: ما باید این مسأله راجدی بگیریم و برنامه‌ریزی کنیم. به گونه‌ای که طلاب، پس از گذراندن مرحله عمومی، به مراحل تخصصی، مطابق با استعدادی که دارند، راه یابند. برای این منظور، باید زمینه لازم را ایجاد کنیم، تا بتوانیم در رشته‌های مختلف، افراد قوی و کارآمدی تحویل جامعه دهیم. حدود سي سال پيش به مناسبت فوت مرحوم آقا ميرزا عبدالهادی شيرازی، به عتبات مشرف شدم. خدمت آيت‌الله خويي رسيدم. در اين باره با ايشان، صحبت مفصّلی كردم. از جمله: از ايشان سوال كردم: فايده حوزه چيست؟ ايشان با تعجب پرسيد: «اين چه سوالی است.» اشاره كرد به آقا سيد علاءالدين بحر‌العلوم، كه در آن جلسه حضور داشت و گفت: «فايده‌اش، تربيت دهها نفر مانند ايشان و نوشتن كتابها وتقريرها و ...» گفتم: پاسخ سوال من داده نشده. با اين همه كه فرموديد، ما چند نفر داريم كه بتواند اسلام را در دنيا، به صورت منطقي و درست تبليغ كند؟ فرمود: «زياد هستند.» گفتم: «ممكن است نام ببريد.» فرمود : «آقا سيد محمدباقر ، شيخ محمدرضا .» ايشان، ديگر اسم كسی را نبردند. گفتم: آيا اين افراد را برنامة‌ حوزه تربيت كرده است، يا خودشان انگيزه داشته‌اند؟ فرمود: «خودشان برنامه داشته‌اند.» گفتم: كار خوبی كرده‌اند؟ فرمود: «بله» گفتم: پس چرا شما آن را تعقيب نمي‌كنيد؟ فرمود: «نمی شود» گفتم: شما آقاي را می شناسيد؟ فرمود: «بله، از رفقاست.» گفتم: ايشان در قم همين روش را دارند. ايشان افرادي را كه پاسخگوي نياز زمان باشند، تربيت مي‌كند، به جای متخصص شدن در فقه و اصول گفت: « ايشان تك است و خود را تضحيه كرده است.» گفتم: پس ما از نجف مأيوس باشيم. فرمود: «نه. من به سهم خود، حاضرم هرچه را شما بگوييد، انجام دهم؛ ولي، مانعي وجود دارد و آن، متقدسين هستند. يك وقتي ما خواستيم يكي از همين افرادي را كه اهل تحقيق و نوشتن مقاله دربارة مسائل روز بود، [منظور ايشان آقاي محمدتقي بود] كمك كنيم و مورد توشيق قرار بدهيم، مورد اعتراض برخي از اين متقدّسين واقع شديم، به طوري كه گفتند: سهم امام را در ترويج غيرفقه و اصول به كار مي‌برد!» 🍀 👈 چهار توصیه آیت الله سید رضی شیرازی به حوزه علمیه و طلاب ✍ پ‌ن: دیدگاه علامه راجع به رشته‌های تخصصی را اینجا بشنوید.@feghheakbar ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🆔@river1399
💢 علامه طباطبایی و شهید مطهری؛ دانشمندان هوشمند ما ببینید، یک روز در این کشور ــ شماها البتّه آن روزها «لَم یَکُن شَیئاً مَذکورا» بودید؛ صحبتِ پنجاه شصت سال قبل است ــ توده‌ای‌ها فعّالیّت میکردند؛ فعّالیّت تبلیغی و غیره. ظاهر مطلب این بود که این یک جوانِ توده‌ای است، به منِ جوانِ آخوند یا غیر آخوند رسیده و مثلاً میخواهد حرف خودش را بر ذهن من غالب کند؛ این ظاهر قضیّه بود، امّا باطن قضیّه این نبود. باطن قضیّه این بود که حزب توده اساساً متّکی بود به یک دستگاه فکری و سیاسیِ گسترده‌ای به نام «شوروی»؛ توده‌ای‌ها اصلاً از آنجا تغذیه می شدند، ارتزاق مادّی و فکری میکردند؛ با منبع مارکسیسم مواجهید. لذا اینجا دانشمندان هوشمند آن روز ما، مثل مرحوم علّامه‌ی ، نرفتند سراغ اینکه جواب این‌ها (جوان توده‌ای) را بدهند، جواب مارکسیسم [را دادند]؛ این [کتاب] «روش رئالیسم» جواب مبانی فکری مارکسیستی است؛ مبنای فکری نقطه مقابل را پیدا کنند، آن را هدف قرار بدهند؛ بسیاری از کارهای مرحوم شهید از این قبیل است؛ یعنی صحنه را بشناسیم، بدانیم چه کسی با ما طرف است. بیانات رهبری در دیدار طلاب؛ ۱۴۰۲/۴/۲۱ حوزه علمیه تمدن ساز @river1399
💎 نتیجه ی مخالفت با علامه از زبان انقلاب انقلاب: 🔶 در گذشته در حوزه‌ی قم با فلسفه و وجود مرحوم آقای «» مخالفت می شد. می دانید درس اسفار ایشان به دستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند. در دوره‌ی اخیر، قم مرکز حوزه‌ی فلسفی ما بوده است؛ آقای طباطبایی هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائم‌الذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده؛ از آن قلندرمآبهای آن‌طوری نبوده است - البته جلسات خصوصی را کاری نداریم - مراتب علمی و و اصولش هم طوری نبوده که کسی بتواند آنها را انکار کند؛ 🔶 درعین‌حال کسی مثل آقای طباطبایی که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، این‌طور مورد تهاجم قرار گرفت. 🔶 نتیجه چیست؟ نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است. با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجه‌ی یک از تلامذه‌ی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفی‌ای که به وسیله‌ی ایشان پایه‌گذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است. البته ما همان وقت مقلّد آقای «بروجردی» بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه میکنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجه‌اش این شد. 🔶 این نباید تکرار شود. 🍀 ديدار اساتید علوم عقلی حوزه علمیه قم- ۸۲/۱۰/۲۹ ✅ @feghheakbar
علامه : وقتى به قم آمدم و به برنامه‏‌هاى حوزه نگاه كردم كمبودهايى را يافتم، وظيفه خويش را در رفع آن‏ها دانستم. مهم‏ترين آن كمبودها را تفسير و مباحث عقلى دانستم با آن كه تفسير گفتن در آن روز، نشانه كمى معلومات به حساب مى‏‌آمد ولى خود را در پيشگاه الهى معذور نمى‌‏دانستم و آن را ادامه دادم. 📚برگرفته از مجموعه کلمات و احوالات عرفا، تالیف حضرت آیت الله سعادت پرور(ره)🌱 🆔 @Nedayesaadat
همانگونه كه امثال مرحوم علامه و شهيد به اسفار و شفا اكتفا نكردند، و نگفتند كه با وجود اسفار و شفا به چيز ديگرى نياز نداريم، بلكه آستين ها را بالا زدند و مشكلات را مطابق زمان پاسخ دادند؛ اكنون نيز روحانيان نبايد فكر كنند كه هر چه مرحوم علامه طباطبایی و شهيد مطهری نوشته اند حرف آخر است. نه، آن‌ها نيز مانند بقيه انسان بودند؛ بايد تلاش كرد تا علامه هاى ديگرى ساخته شوند. خداوند علم را وقف يك نفر يا يك نسل نكرده است و به هر كسى، به نسبت خود، عقل، فراست و هوش داده است. بايد كارى كرد كه هر روز نظرات بهتر و پخته ترى ارائه دهيم، بخصوص كه نيازها نو به نو مطرح مى شود. امروز مسائل جديدى مطرح مى شود كه در عصر مرحوم علامه مطرح نبوده است. گروهى از روى خامى و يا شايد خودخواهى، فكر مى كنند كه با خواندن همين كتب فلسفه رايج به هر سؤالى كه مطرح شود، مى توان پاسخ داد و ديگر نيازى به تحقيقات بيشتر نيست. خير، چنين نيست؛ مستشكلان نيز بشرند و از عقل برخوردارند. به فرض اينكه ۹۹% از آنچه در كتابهاى فلسفى نوشته شده باطل باشد ولى، دست كم، يك درصد از آن مطالب صحيح است. به دليل وجود همان ها ارزش دارد كه انسان آن كتابها را مطالعه كند. اگر كسى بخواهد علم پيشرفت كند با تنبلى نمى تواند، بايد وقت صرف كرد و تلاش نمود. صِرف داشتن منابع غنى كافى نيست، ابزار و آمادگى ذهنى لازم است. 📔 آیت الله ، مباحثی درباره حوزه، ص۱۰۴ و ۱۰۵ ✅ @feghheakbar
💢 به بهانه‌ی "تنفر از شفاء" 🔸 یکی از اساتید محترم و محبوب فلسفه اخیرا فرمودند: "کار کم دیگر از فلسفه گذشته است. از شما چه پنهان که فلسفه برای من تمام شده است. تصمیم گرفته‌ام به طور کلی کتاب شفا را کنار بگذارم. اگر صفحات باقیمانده خطابه شفا و منظومه را تمام کنم، بعدش می‌خواهم «تفسیر مجمع‌البیان» را تدریس کنم. البته تا امروز یک جلد از آن را درس گفته‌ام؛ اگر عمری باشد، ۹ جلد دیگر را هم خواهم گفت و قصد دارم که دروس تفسیر و حدیث را جایگزین فلسفه کنم ... تمام این درس‌هایی که ما می‌خوانیم مقدمه‌ای هستند برای این ذی‌المقدمه؛ یعنی قرآن و حدیث. عمر من در مقدمه گذشته است و هنوز به ذی‌المقدمه نرسیده‌ام. همواره دعا کرده‌ام که: خدایا من را به این راه منتقل کن. الآن دیگر به شفای بوعلی فکر نمی‌کنم. فکر می‎‌کنم خدا اول تنفر شفا را به من داد، بعد به این طرف علاقه‌مندم کرد (متن کامل)" ❇️ صرفا نکاتی به بهانه گفتار فوق خدمت سروران عرض کنم: ۱. اول اینکه انسان باید آرام آرام برای خودش هدف لحاظ کند، وگرنه بعد از مدتی سرخوردگی رخ خواهد داد. ۲. فلسفه در بستر اسلام، مانند هر علمی در حال تکامل بوده است. همانطور که فیزیک مراحل گالیله و نیوتن و انیشتین را طی کرده و به کوانتوم رسیده، فلسفه نیز فارابی و ابن سینا و سهروردی را طی کرده و به صدرا رسیده است. از این رو اگر فلسفه سینوی را تاریخ فلسفه بدانیم، سخنی به دور از تحقیق نخواهد بود. ۳. جایگاه بین فلسفه صدرایی با فلسفه سینوی و نیز رابطه وثیق فلسفه ملاصدرا با قرآن را با عبارات برخی بزرگان می توان به خوبی بیان کرد: ◽️ الف: : هر کس رجوع کند به معارفی که در ادیان عالم و نزد فلاسفه بزرگ هر دین رایج است و مقایسه کند در معارف و با معارفی که در دین حنیف اسلام و نزد حکماء بزرگ اسلامی و شامخ این ملت است، درست تصدیق می کند که این معارف از نور معارف شریف و احادیث نبی ختمی و او علیهم السلام است که از سرچشمه نور قرآن استفاده و اصطلا نموده اند. آن وقت می فهمد که حکمت و عرفان اسلامی از و یونانیین نیست، بلکه اصلا شباهت به آن ندارد. بلی، بعضی از حکمای اسلام به منوال حکمت یونانی مشی نموده، مثل ؛ ولی حکمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفةالربوبیه و مبداء و معاد رونقی ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشی از برای آن نیست. بالجمله، فلسفه امروز حکمای اسلام را و معارف جلیله اهل معرفت را به حکمت یونان نسبت دادن، از بی اطلاعی بر کتب قوم - مثل کتب فیلسوف عظیم الشأن اسلامی، قدّس سره و استاد عظیم الشأنش محقق داماد قدّس سره و تلمیذ بزرگوار او فیض کاشانی قدّس سره و تلمیذ عظیم الشأن فیض، عارف جلیل ایمانی، قاضی سعید قمی قدّس سره- و نیز از بی اطلاعی به معارف صحیفه الهیه و احادیث معصومین سلام الله علیهم است؛ پس هر حکمتی را به نسبت داده و حکمای اسلامی را تابع حکمت یونان انگاشته اند. / آداب الصلوة، ص ۳۰۴ ◽️ ب: علامه : کافی است که ذخایر علمی اهل بیت علیهم السلام را با کتب فلسفی که با مرور تاریخ نوشته بسنجیم؛ عینا خواهیم دید که روز به روز فلسفه به ذخایر علمی نام برده نزدیک تر می شد تا در قرن ۱۱ هجری [ عصر ] تقریبا به همدیگر منطبق گشته و فاصله ای جز اختلاف تعبیر در میان نمانده است. / شیعه در اسلام، ص۱۳۷ ◽️ ج: علامه : حکیم‌ عظیم‌الشأن‌ و فیلسوف‌ متفکر و متعبد ما ملاصدرالدین‌ شیرازی‌ أعلی‌ الله درجته‌ هرجا در کتبش‌ بالاخص در «أسفار أربعه‌» مطلبی‌ را از محیی‌الدین‌ نقل‌ می‌کند، نام‌ وی‌ را در کمال‌ عظمت‌ و جلالت‌ و منزلت‌ می‌آورد؛ و اگر مطلبی‌ را از بوعلی‌ سینا نقل‌ می‌کند کأنه‌ او را فیلسوف‌ نمی‌داند. / روح مجرد، ص ۴۳۱ ۴. البته برای فهم فلسفه صدرا باید مقداری به فلسفه ابن سینا آگاهی داشت و اساسا ابن سینا یک نابغه‌ی تمام عیار بوده و در آخر در حد بضاعت خود به عرفان منتهی می شود و حتی برخی اکابر فلسفه برای نظم ذهنی به توجه به آثار ابن سینا توصیه کرده اند ولی باید به جایگاه نسبی فلاسفه نسبت به هم و نیز توانایی آنان در وحدت برهان با قرآن توجه ویژه نمود. ۵. در نهایت به مطالعه کتب تفسیر اساتید بزرگ فلسفه مانند علامه به جدّ توصیه می‌کنم. به عنوان مثال در تفسیر موضوعی ایشان، جمع بین قرآن و برهان و عرفان را عیان خواهید یافت (ببینید). ✍ امین دهقانی ✅ @feghheakbar
🔴 خروجی حوزه علمیه 💢 ضرورت تخصصی کردن علوم اسلامی-انسانی 💢 گفتگوی آیت الله سید رضی شیرازی با آیت الله خویی در مورد خروجی حوزه آیت الله سید رضی شیرازی: ما باید این مسأله راجدی بگیریم و برنامه‌ریزی کنیم. به گونه‌ای که طلاب، پس از گذراندن مرحله عمومی، به مراحل تخصصی، مطابق با استعدادی که دارند، راه یابند. برای این منظور، باید زمینه لازم را ایجاد کنیم، تا بتوانیم در رشته‌های مختلف، افراد قوی و کارآمدی تحویل جامعه دهیم. حدود سي سال پيش به مناسبت فوت مرحوم آقا ميرزا عبدالهادی شيرازی، به عتبات مشرف شدم. خدمت آيت‌الله خويي رسيدم. در اين باره با ايشان، صحبت مفصّلی كردم. از جمله: از ايشان سوال كردم: فايده حوزه چيست؟ ايشان با تعجب پرسيد: «اين چه سوالی است.» اشاره كرد به آقا سيد علاءالدين بحر‌العلوم، كه در آن جلسه حضور داشت و گفت: «فايده‌اش، تربيت دهها نفر مانند ايشان و نوشتن كتابها وتقريرها و ...» گفتم: پاسخ سوال من داده نشده. با اين همه كه فرموديد، ما چند نفر داريم كه بتواند اسلام را در دنيا، به صورت منطقي و درست تبليغ كند؟ فرمود: «زياد هستند.» گفتم: «ممكن است نام ببريد.» فرمود : «آقا سيد محمدباقر ، شيخ محمدرضا .» ايشان، ديگر اسم كسی را نبردند. گفتم: آيا اين افراد را برنامة‌ حوزه تربيت كرده است، يا خودشان انگيزه داشته‌اند؟ فرمود: «خودشان برنامه داشته‌اند.» گفتم: كار خوبی كرده‌اند؟ فرمود: «بله» گفتم: پس چرا شما آن را تعقيب نمي‌كنيد؟ فرمود: «نمی شود» گفتم: شما آقاي را می شناسيد؟ فرمود: «بله، از رفقاست.» گفتم: ايشان در قم همين روش را دارند. ايشان افرادي را كه پاسخگوي نياز زمان باشند، تربيت مي‌كند، به جای متخصص شدن در فقه و اصول گفت: « ايشان تك است و خود را تضحيه كرده است.» گفتم: پس ما از نجف مأيوس باشيم. فرمود: «نه. من به سهم خود، حاضرم هرچه را شما بگوييد، انجام دهم؛ ولي، مانعي وجود دارد و آن، متقدسين هستند. يك وقتي ما خواستيم يكي از همين افرادي را كه اهل تحقيق و نوشتن مقاله دربارة مسائل روز بود، [منظور ايشان آقاي محمدتقي بود] كمك كنيم و مورد توشيق قرار بدهيم، مورد اعتراض برخي از اين متقدّسين واقع شديم، به طوري كه گفتند: سهم امام را در ترويج غيرفقه و اصول به كار مي‌برد!» 🍀 👈 چهار توصیه آیت الله سید رضی شیرازی به حوزه علمیه و طلاب ✍ پ‌ن: دیدگاه علامه راجع به رشته‌های تخصصی را اینجا بشنوید.@feghheakbar ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🆔@river1399
💢 مصاحبه با استاد ⭕️ سوال : مقام معظم رهبری بارها از جمله در سفر چند سال پیش به قم و همچنین اخیرا در دیدار با اعضای برگزار کننده همایش حکیم طهران و اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی به ترویج علوم عقلی و فلسفه در حوزه علمیه اشاره و تأکید داشتند. به نظر شما این دسته از علوم چه روندی را اکنون در حوزه ها طی می کنند که ایشان نسبت به آن هشدار دادند؟ 🔴 پاسخ : 🔶 در مقایسه با گذشته امروزه در حوزۀ علمیه قم استقبال خوبی از علوم عقلی می شود و درس های متعددی در زمینه های کلام، فلسفه و عرفان وجود دارد. همچنین مراکز و مؤسساتی در زمینه های مختلف علوم عقلی فعال هستند، مانند مجمع عالی حکمت اسلامی که به پیشنهاد مقام معظم رهبری و حمایت معظم له تأسیس شد. وضع نشریات اعم از مجله و کتاب نیز در این زمینه ها بد نیست. 🔶 اما با این حال کمبودها و مشکلات در این حوزه بسیار است. آنچه در حال حاضر داریم برای جبران عقب ماندگی های چند صد ساله کافی نیست و برای جبران این عقب ماندگی به تدبیر و تلاش بیشتری نیازمند هستیم. 🔶 افزون بر این متاسفانه جریانی که در طول تاریخ با تفکر و عقل ورزی و علوم عقلی مخالفت ورزیده، مجددا فعال شده و با طرح شبهه های بی پایه، طلاب جوان را از روی آوردن به علوم عقلی دلسرد می کند آن ها با طرح تقابل بین علوم عقلی و معارف اهل بیت به عقل ستیزی رنگ قداست می دهند، در حالی که نمی دانند با عقل ستیز معرفی کردن مکتب اهل بیت به این مکتب که بیش از هر مکتبی مشوق عقلانیت و تفکر عقلی است ضربه می زنند و آن را ضد عقل نشان می هند گاهی بین علوم عقلی و فقه تقابل مصنوعی ایجاد می کنند و در موضع دفاع از فقه علوم عقلی را تحقیر می کنند و فتوا به کفر عالمان علوم عقلی می دهند؛ در حالیکه هیچ تقابلی بین فقه و علوم عقلی نیست و عالمان علوم عقلی ما اغلب خود فقیه هستند موضوع فقه و علوم عقلی کاملا از هم جدا است. حوزۀ فقه احکام شرعی فرعی است، و حوزۀ علوم عقلی عقاید و الاهیات است و تصور تعارض بین این ها نامعقول است. گاهی روایات اسلامی را در تقابل با علوم عقلی جلوه می دهند، در حالی که روایات اهل بیت بزرگترین مشوق علمای شیعه برای روآوردن به علوم و معارف عقلی است 🔶 برخی از کسانی که با فلسفه آشنا نیستند می پندارند که فلسفه خواندن به معنای تقلید از یونانیان است. آنها فکر می کنند یک فلسفه ای در یونان پدید آمد که از آن زمان تا امروز همۀ کسانی که به فلسفه علاقمند هستند، پیرو یونانیان هستند این کاملا نشان از بی خبری و ناآگاهی آنها از فلسفه است. در فلسفه تقلید بی معنا است و تقلید با روح فلسفه در تناقض است. به این ها باید گفت بدنیست یک دوره تاریخ فلسفۀ اسلامی و فلسفۀ غرب را مطالعه کنید تا به تنوع مکتب های فلسفی پی ببرید. صد ها مکتب فلسفی در دنیا هست که هیچ شباهتی به فلسفۀ یونان ندارد. در هند و چین هم فلسفه هست. در ایران قدیم هم فلسفه بود، چنانکه در غرب امروز هم فلسفه رایج است. بله، نام همه فلسفه است و در برخی مسائل بین آنها ممکن است مشابهتی باشد، اما این باعث نمی شود که بگوییم فلسفۀ علامه مثلا همان فلسفه ارسطو است این مثل آن است که بگوییم یهود علم تفسیر و  فقه و کلام دارد و مسلمین هم علم تفسیر و فقه و کلام دارند  و چون نام هر دو یکی است و برخی مسائل آنها شبیه هم هستند پس تفسیر و فقه و کلام اسلامی همان  تفسیر و فقه و کلام یهودی است و علمای اسلام در این حوزه ها دنباله رو علمای یهودند! همان قدر که این حرف دربارۀ تفسیر و فقه و کلام خام و نادرست است دربارۀ فلسفه و عرفان هم خام و نادرست است.  مثلا در فلسفه اسلامی معاصر ما مباحثی دربارۀ هستی شناسی و معرفت شناسی و انسان شناسی مطرح می شود و عقاید و آراء گوناگون در آن بررسی می شود، اعم از آراء یونانیان، آراء فلاسفه اسلامی و آراء فلاسفۀ معاصر غرب 🔶 فلسفه و هیچ علمی با خطابه و توهین و بکارگیری عبارت های اهانت آمیز (مثل، کشک، پشم، قی کردۀ کفار و... ) و تمسخر و تکفیر اهل آن ابطال نمی شود. راه بحث در این زمینه توهین و تمسخر و تکفیر و خطابه و هوچی گری نیست، بلکه راهش وارد شدن به بحث علمی استدلالی است که مستلزم رسوخ در مباحث عقلی و قدرت استدلال منطقی است، که البته کار هرکسی نیست 🔶 منظور ما از فلسفه در اینجا مکتب یا فرد خاص از فلاسفه یا کتاب خاص نیست، بلکه مراد تفکر فلسفی است که همان تفکر عقلی روشمند است. و دفاع ما از فلسفه به این معنا است، نه دفاع از همۀ آراء یک مکتب فلسفی خاص یا یک فرد مثل ابن سینا و ملاصدرا. آنچه مهم است روش تفکر فلسفی است. از این روش دفاع می کنیم، و گرنه هیچ مکتب فلسفی و هیچ فیلسوف و کتاب فلسفه ای کامل و غیر قابل نقد نیست. چنانکه هیچ علمی ورای نقد نیست. جزء مهمی از فلسفه، نقد فلسفه ها و آراء فلاسفه است. ♦️ چشمه معرفت 👇🏻👇🏻👇🏻 @river1399🍃🌹 _ @dreshkevari