eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
675 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #استاد_رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
💊؟ 🔆 یک ماده ی شیمیایی ب نام" استیل کولین" در مغز وجود دارد که وجود آن برای سیستم عصبی مهم است که با انجام خود ارضایی مقدار این ماده کاهش میابد!! ⚠️ ماده" ادرنالین " (ماده ای برای کاهش استرس که در مواقع هیجانی ترشح می شود) ❗️جایگزین آن می شود و همین موضوع عامل اصلی حواس پرتی میباشد و تمرکز از بین میرود! 👈 پس فردی که خود ارضایی میکند خیلی واضح به سوحافظه دچار میشود. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═ ‎‌‌‌‌‌‎@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗نگاه خدا💗 مشغول جمع‌آوری عکس‌های مامان، از اتاق بابا بودم که صدای باز شدن در آمد. بابا برایم دسته‌گل مریم خریده بود. بعد از شام و شستن ظرف‌ها بابا صدایم کرد. -تو کی بزرگ شدی من ندیدم. - من بزرگ شدن و از خودتون یاد گرفتم. -سارا جان فقط یادت باشه هیچ چیزو هیچ کس نمیتونه بین منو تو جدایی بندازه. - میدونم بابای خوشگلم. - احتمالا فردا بعدظهر میریم محضر تو میای دیگه. - اره بابا جون فقط ادرسشو برام بفرستین که بعد کلاس بیام ،فعلا من برم شب بخیر - برو باباجان. صبح خواب ماندم. با عجله حاضر شدم. شال صورتی هم داخل کیفم انداختم برای محضر. در زدم. - اجازه استاد؟ -چه وقته اومدنه؟ -ببخشید تو ترافیک مونده بودم. - بفرمایید داخل ولی آخرین بارتون باشه. - چشم. یکی یه دفعه گفت : آخی؟ ترافیک؟ سرم را برگرداندم. یاسری بود. بادیدنم خندید. روی اولین صندلی نشستم. کلاس که تمام شد ،همه رفتند. داشتم نوشته های روی تخته را توی دفترم می‌نوشتم که یاسری آمد بالای سرم. ترسیدم. وسایلم را جمع کردم. لجم گرفت. - ببخشید چیزی شده ،مثل چوب خشکیده زل زدین به من؟ -چرا باهام حرف نمی‌زنید؟ میخواستم برم سمت در که بلند شد و روبرویم ایستاد. - برو کنار - تا باهام حرف نزنی نمیزارم برین! -میری کنار یا جیغ و داد بزنم؟ ادامه دارد... 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 برای برآوردن نیازمندیهای خود از نظر مادی و غیرمادی، شوهر خود را در نظر بگیرید و او را تحت نگذارید. 💠 توان شوهر و این درک، از چشم همسرتان دور نمی‌ماند و او می‌شوید. 💠 این درکِ شما، به خود و همسرتان آرامش می‌دهد! 💠 در واقع با کنید. با گذشتن از حق خود بخاطر رعایتِ حال و توان شوهر، خدای متعال جبران‌های بزرگتری برای شما در زندگی تدارک خواهد دید. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا در بعضی خانواده‌ها پدر و مادر باعفت و باحجاب هستند اما فرزندان... 🔴 @rkhanjani
بسم الله..
وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ تو نیز مثل بندگانم دعا کن: «خدایا، مرا بیامرز و به من لطف کن که تویی بهترین مهربان.» آیه اخر سوره مومنون..🍀 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
‌ تسلیم واقعیت ها شدن ، انسان را رشد میدهد. - علیرضاپناهیان - ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خشت‌های طلا فرو می‌ریزند! دل‌ها، به لرزه در می‌آیند! چشم‌ها، لبریز اشک می‌شوند! نوحه‌ها بر لب‌ها جاری می‌شود! قلب‌ها دوباره داغدار می‌شود... و مردی تنها که در کنار خرابه های خانه پدری، آرام آرام، دعای فرج می‌خواند! ۲۳ ماه محرم، سال‌روز تخریب حرمین شریفین امامین عسکریین، به دست فرقه‌‌ ضاله وهابیت را تسلیت🖤🖤 چهارشنبه ۲۳ محرم ۱۴۲۷ق (۳ اسفند ۱۳۸۴ش) حدود ساعت ۷ صبح توسط تروریست‎های تکفیری وابسته به القاعده شاخه عراق به رهبری ابومصعب زرقاوی🏴🏴🏴 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗نگاه خدا💗 -میخوای جیغ بزن واسه من که مشکلی پیش نمیاد به فکر خودت باش که معلوم نیست چی حرفایی به گوش بابا حاجیت برسه. به من نزدیک شد. اشک در چشمام حلقه زد و از صورتم سرازیر شد. ناگهان در کلاس باز شد. چند نفر داخل شدند. -ببخشید خواهر اتفاقی افتاده ؟ مهمینجور گریه میکردم، سرم را تکان دادم. وسایلم را برداشتم و از کلاس بیرون زدم. دویدم سمت محوطه که ناگهان پایم پیچ خورد.‌ زمین خوردم. تمام وسایلم دورم ریخت. یک نفر داشت وسایلم را جمع می‌کرد. -خیلی ممنون نمیخواد خودم جمع میکنم. به من که نگاه کرد، شوکه شدم. -شما! شما اینجا چیکار میکنین آقای کاظمی؟ - خوب من اینجا درس میخونم. - خیلی ممنونم که کمکم کردین ببخشید میپرسم ! چیزی شده؟ چشمانم پر از اشک شدو گفتم: هیچی چیزه خاصی نیست. سوار ماشین شدم. سرم روی فرمان،فقط گریه می‌کردم. ( دیگر جانی نداشتم. چشمم به یاسری افتاد پیش چند تا پسر ایستاده بود و می‌خندید. چشمم به ماشینش داخل محوطه افتاد. قفل فرمان را برداشتم. نگاهی پر از نفرت به یاسری کردم‌ و رفتم سمت ماشینش. با قفل فرمان کل شیشه ماشینش را شکستم. چه غلطی کردی دختره بیشعور؟ - بیشعور خودتی و جد و آبادت فکر کردی منم مثل این دوستای پاپتی ام که هر چی گفتی بترسم ازت. دفعه اخرت باشه اومدی سمتم. - خوب ؛ اگه بیام سمتت چیکار میکنی هاااا بگو دیگه. دوباره سر و کله‌ی کاظمی پیدا شد. -ببخشید چیزی شده؟ -نه خیر بفرما شما. - این سرو صدایی که شما راه انداختین فک نکنم چیز مهمی نباشه ؟ -برادر خانوادگیه شما برو به نمازت برس. پریدم به یاسری. - غلط کردی من با تو هیچ سری ندارم که بخواد خانوادگی باشه . یاسری دستانش را مشت کرد تا من را بزند.کاظمی دستش گرفت و گفت: دیگه داری پاتو از گلیمت دراز تر میکنی برو پی کارت؟ از حراست هم آمدند.یاسری را بردند. - دختر حاجی از این به بعد از سایه ات هم بترس. بعد از رفتنش نشستم روی زمین و گریه کردم. -ببخشید خانم هدایتی لطفا بیاین این خانوم رو کمکش کنین حالشون خوب نیست. خانم هدایتی من را برد داخل کافه. کمی آب قند برایم اورد. آقای کاظمی و چند تا از دوستانش هم دم در کافه بودن -اسم من ساحره است ،چرا اقای یاسری همچین کاری کرد ؟ -اسم منم ساراست . همه ماجرا را برایش تعریف کردم. -واییی که ای بشر حقشه اخراج بشه. - ساحره گناه من چیه که اینقدر بدبختی بکشم ، من که کاری با کسی ندارم. - عزیزم غصه نخور درست میشه. ساحره رفت سمت اقای کاظمی و دوستانش. نمیدانستم چه به‌هم می‌گویند. ولی من اصلا حالم خوب نبود. به ساعت نگاه کردم ساعت دو بعد ظهر بود. - کجا میری سارا؟ - باید برم جایی بابام منتظرمه - اخه تو تمام تنت داره میلرزه دختر نصف راه پس میافتی؟ - ماشین دارم آروم آروم میرم خودم. ساحره رو کرد به کاظمی گفت : آقای کاظمی منو محسن کلاس داریم میشه شما سارا جانو ببرین؟ کاظمی کمی من من کرد و گفت:باشه. نمیدانم خوشحال بودم یا ناراحت. ادامه دارد... 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺عشق قبل از ازدواج 🌺 بدون تردید نباید😊 بلوغ عاطفی را با عشق اشتباه گرفت❌ در مراحل اولیه انتخاب همسر باید👍 احساسات را کنار گذاشت ✅ عشق و علاقه نمی تواند تنها دلیلی برای ازدواج باشد 🤔 و چنین انتخاب کردن بی‌شک نادرست است🤕❗️ ــــــ‌‌‌‌‌ـــــــــــــــــ🍒🌼ـــــــــــ‌‌‌‌‌ــــــــــ 🌺واقع بینانه فکر کنیم🌺 به زبان ساده تر وقتی کسی را اول دوست داشته باشید❤️ و بخواهید تازه او را انتخاب کنید✅ چون دوستش دارید خوبی های او را 😇 بیش از آنچه دارد می بینید 🦋 و باز چون دوستش دارید👌 و بدی های او را می‌بیند 👀 ولی نادیده گرفته و توجیه می کنید 🚫❗️ زیرا نمی خواهید او را از دست بدهید 💑 و باز هم چون دوستش دارید💜 به خودتان اجازه نمی‌دهید 😒 درباره او نقص های او به طور کامل کنید😱 اصلا چیزی به عنوان فکر کردن💬 جز در مورد دوست داشتن هایتان برای شما باقی نمی ماند🤔 ــــــ‌‌‌‌‌ـــــــــــــــــ🍒🌼ـــــــــــ‌‌‌‌‌ــــــــــ 🌺دیدگاه های مختلف🌺 در حالی که بسیاری از نظریه پردازان 👨‍💻 چه با رویکرد دینی و اسلامی✔️ وچه با رویکردهای غربی همچون بنیامین فرانکلین می‌گوید💬 قبل از ازدواج چشمهایت را باز کن 😇 و بعد از ازدواج آنها را ببند👍 یعنی زمان بررسی ضعف ها پیش از ازدواج است✅ 📚برگرفته از کتاب سین جین های خواستگاری @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با خدای مهربانت حرف بزن "وَ استَغفری لِذنبک ..." و برای گناهت استغفار کن ... ۲۹ ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
امروز عزیزی برایم نوشت" امیدوارم خدا هرگز چشم از تو برندارد " و من علی رغم بیماری تمام روز حنجره ام پر شد از این دعا ، و در امیدواریِ بی حدی نفس کشیدم ... میدانی یک وقت ها فکر می کنم این مهربانی های خُرد چقدر می توانند اشتیاق بدهند به قلب های بی قرار و خسته ای که احساس تمام شدگی دارند ... بیایید دریغ نکنیم مهربانی مان را بیایید امروز امید بپاشیم به کل دنیا بیایید امروز دستانمان را پر از مهر کنیم و زنگ دل غمگینی را بفشاریم و به سر و صورتش خنده بپاشیم... شاید همین را خدا حساب کند و ما را به خاطر تمامِ غم هایی که به دلها داده ایم ببخشد... . ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
❤️ بی تاب‌ام‌حسیـــــن💔 دریاب‌ام‌ حسیـــــن💔 💔 @rkhanjani
📢 اگر مخلوق به خداوند توجه کند، خداوند هم او را یاد خواهد کرد؛ «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم» استاد میرباقری: ◀️ حضرت امام سجاد(ع) در دعای وداع ماه رمضان می‌فرمایند: خدا راه‌ها و باب‌های ویژه‌ای برای شما باز کرده است که یکی از آن راه‌ها، دعوت به "ذکر" و توجه به خودش است. «أين‏ التُّراب‏ و ربُّ الأرباب‏»! ما کجا و توجه به خدا کجا؟! خدای متعال با محبت و لطافت، این در را باز کرده، ولی ما اصلاً متوجهِ عظمت این باب نیستیم. ◀️ خیلی مهم است که مخلوق به خدا توجه کند؛ آن‌وقت، توجهِ هیچ، موجب توجهِ به همه چیز می‌شود که او به ما عنایت و لطف کند و به یاد ما باشد؛ "فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم"» @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا