eitaa logo
دلــ‌آرامـ‌ــ‌
19.6هزار دنبال‌کننده
437 عکس
49 ویدیو
61 فایل
﷽ متولـد :¹⁴⁰¹.⁹.³ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } دلِ نازک به نگاهِ کجی آزرده شود.. اثری خاص از فاطمه پناهنده✍ کپی‌ کردن رمان حرام و پیگرد قانونی دارد❌ 🌖ارتباط با نویسنده: @fadayymahdyy 🌗تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
دلــ‌آرامـ‌ــ‌
✿•••﴿#عشقِ‌علیه‌السلام﴾•••✿ 💜࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇💜 #part_1552 - خودم دیدم... خودم فیلمش رو دیدی که چه
✿•••﴿﴾•••✿ 💜࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇💜 - دیدی؟ سرم رو تکون دادم و گفتم: - انگار تو درست میگی. - زود تحویل پلیس بده این فیلم رو. - می‌فرستم. همون‌موقع در با ضرب باز شد و حافظ نفس زنان داخل اومد. - پیداش کردم! بهت‌زده بهش خیره شدیم. - کی رو؟ - شروین رو... به‌خدا خودم دیدمش. عماد جلوتر رفت و گفت: - کی دیدی‌اش؟ کجا؟ - سه ساعت پیش، در کتابخونه. عصبی گفتم: - چرا الان میگی؟ - رفته بودم دنبالش! این بار عماد داد زد: - چه غلطی کردی؟ تو دیوونه‌ای؟‌ نمی‌شناسی این بشر رو؟ باید زنگ می‌زدی پلیس! - حالا که خوبم، همین‌جور که تعقیبش می‌کردم رسیدم به یه جای متروکه، چندتا نگهبان داشت ولی مطمئن نیستم علی‌رضا اون‌جا باشه، نتونستم برم تو؛ به پلیس آدرس رو دادم همین‌الان؛ تو رو خدا زود بیاید بریم. زود بازوش رو گرفتم و از خونه دویدیم بیرون بدون این‌که به کسی جواب پس بدیم. پشت فرمون نشستم که عماد هم اومد کنارم نشست و حافظ هم پشت نشست. همین‌طور که داشت آدرس رو می‌داد با تمام سرعت می‌روندم و فقط لبم رو محکم گرفته بودم، جلوی ریختن اشکم رو بگیرم و اون عکس و فیلم‌های لعنتی یادم نره. ••• ✿❥••به قݪم: ﴿فاطمـہ‌ پناهندہ﴾ (‌حࢪام‌)‼️ ❌ 💜࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇💜 【 @romankadehdalaram