eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
4.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
716 ویدیو
72 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 💕 🌷آن موقع ما در بیمارستان الزهرا اقامت داشتیم. در یکی از حملات، یکی از سربازان که در اثر اصابت ترکش خمپاره به شکمش به بیمارستان اعزام شده بود، خونریزی بسیار شدیدی کرده بود. ترکش به پهلویش خورده بود و بعد از عبور از کیسه صفرا، کلدوک و پورتاهپاتیس (ورید باب) را هم قطع کرده بود. خونریزی خیلی زیاد بود و من به اتفاق یک دستیار او را عمل می‌کردم. کلاپی گذاشتم روی وریدها، وریدها خونریزی‌شان بند آمده بود و سپس شروع کردم به ترمیم تک تک اعضاء قطع شده که.... 🌷که متوجه خونریزی بسیار زیاد بیمار شدم. ادامه عمل، تحت چنین شرایطی خطرناک و مرگ‌آور است. دقیقاً یادم هست که جمعاً ۵۶ واحد خون و سرم به او دادیم که ۳۶ واحدش خون بود. مریض از همه جایش خونریزی کرده بود، چون انسداد انعقادی می‌داد. در مسیر (این را همکارانمان به خوبی می‌دانند) ترانفوزیسیون می‌شود. چون ما در بیمارستان ام.اف.پی نداشتیم و من به خون تازه که در آن مواد انعقادی وجود داشته باشد نیاز داشم تا بتوانم عملم را انجام بدهم. 🌷فداکاری سربازها برایم جالب بود که همگی برای خون دادن توی صف ایستاده بودند و من واقعاً اشک می‌ریختم و کار می‌کردم. چون خون این‌ها واقعاً لازم بود و علی‌رغم این‌که خودشان به این خون‌ها برای ادامه نبرد احتیاج داشتند، ولی می‌آمدند و خون می‌دادند و من آخرین بخیه‌ها را می‌زدم، با ادامه عمل، خونریزی قطع شد و او خوشبختانه خوب شد و چندی بعد مرخص شد. 📚 کتاب "همپایِ مردان خطر" . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•